پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
افضلالدین بدیل / ابراهیمبن علی خاقانی شروانی
جنسیت: مرد
تخلص: خاقانی
تولد و وفات: (۵۲۰ -۵۹۵) قمری
محل تولد: مشخص نیست.
شهرت علمی و فرهنگی: شاعر
ملقب به حسانالعجم. در شهر شروان ، از مادر نسطوری تازه مسلمان به دنیا آمد و همانجا نشو و نما یافت. پدر او نجار بود. افضلالدین از کودکی نزد عموی خود ، کافیالدین عمربن عثمان که مردی حکیم و طبیب و فیلسوف بود ، به تحصیل دانش پرداخت و همواره در سایه تربیت و حمایت او با شوق فراوان در کسب دانش میکوشید ، دیری نگذشت که در علوم و فنون زمان خود به کمال رسید و در شعر صاحب نیروی خلاقهای شد و این نیرو منجر به آفرینش و خلق آثار شعری و هنری گردید و از عموی خود لقب حسانالعجم گرفت. وی بعد از درگذشت کافیالدین عمر به خدمت ابوالعلاء گنجوی رسید ، او خاقانی را به خاقان اکبر ، منوچهر شروانشاه ، معرفی کرد و دختر خویش را به او داد و تخلص خاقانی را بهجای حقایقی برای وی برگزید. چندی نگذشت که میان استاد و شاگرد کدورتی پیدا شد و این امر باعث شد که خاقانی استاد خود را هجو کند. خاقانی مسافرتهای بسیاری کرد ، از جمله دوبار به زیارت خانۀ خدا نائل شد که رهآورد این سفرها قصاید غرا است و در طی یکی از همین سفرها بود که از ایوان مداین دیدار کرد و قصیده مشهور خود را سرود. وی بهدلایل مختلفی مدتی به زندان افتاد و مدت هشتماه در ری زندانی بود و این به سال ۵۶۹ یا ۵۷۰ق اتفاق افتاده است. رهآورد زندان وی قصاید حبسیهای بسیار رقتبار است. رشیدالدین وطواط ، جمالالدین اصفهانی ، مجیرالدین بیلقانی ، فلکی شروانی ، اثیرالدین اخسیکتی و نظامی گنجوی از شاعران همعهد وی بودند که با او مکاتبه و مشاعره نیز داشتهاند. وی در تبریز درگذشت و در مقبرهٔالشعراء مدفون اشت. آثار وی: "دیوان"اشعار؛ "تحفهٔالعراقین"؛ "منشآت"؛ مثنوی "ختمالغرائب".
تخلص: خاقانی
تولد و وفات: (۵۲۰ -۵۹۵) قمری
محل تولد: مشخص نیست.
شهرت علمی و فرهنگی: شاعر
ملقب به حسانالعجم. در شهر شروان ، از مادر نسطوری تازه مسلمان به دنیا آمد و همانجا نشو و نما یافت. پدر او نجار بود. افضلالدین از کودکی نزد عموی خود ، کافیالدین عمربن عثمان که مردی حکیم و طبیب و فیلسوف بود ، به تحصیل دانش پرداخت و همواره در سایه تربیت و حمایت او با شوق فراوان در کسب دانش میکوشید ، دیری نگذشت که در علوم و فنون زمان خود به کمال رسید و در شعر صاحب نیروی خلاقهای شد و این نیرو منجر به آفرینش و خلق آثار شعری و هنری گردید و از عموی خود لقب حسانالعجم گرفت. وی بعد از درگذشت کافیالدین عمر به خدمت ابوالعلاء گنجوی رسید ، او خاقانی را به خاقان اکبر ، منوچهر شروانشاه ، معرفی کرد و دختر خویش را به او داد و تخلص خاقانی را بهجای حقایقی برای وی برگزید. چندی نگذشت که میان استاد و شاگرد کدورتی پیدا شد و این امر باعث شد که خاقانی استاد خود را هجو کند. خاقانی مسافرتهای بسیاری کرد ، از جمله دوبار به زیارت خانۀ خدا نائل شد که رهآورد این سفرها قصاید غرا است و در طی یکی از همین سفرها بود که از ایوان مداین دیدار کرد و قصیده مشهور خود را سرود. وی بهدلایل مختلفی مدتی به زندان افتاد و مدت هشتماه در ری زندانی بود و این به سال ۵۶۹ یا ۵۷۰ق اتفاق افتاده است. رهآورد زندان وی قصاید حبسیهای بسیار رقتبار است. رشیدالدین وطواط ، جمالالدین اصفهانی ، مجیرالدین بیلقانی ، فلکی شروانی ، اثیرالدین اخسیکتی و نظامی گنجوی از شاعران همعهد وی بودند که با او مکاتبه و مشاعره نیز داشتهاند. وی در تبریز درگذشت و در مقبرهٔالشعراء مدفون اشت. آثار وی: "دیوان"اشعار؛ "تحفهٔالعراقین"؛ "منشآت"؛ مثنوی "ختمالغرائب".
منبع : مطالب ارسالی