چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


ضعف تاریخی در ساخت سریال‌های تاریخی


ضعف تاریخی در ساخت سریال‌های تاریخی
متأسفانه و صد متأسفانه، ضعف بزرگ و تاریخی سازمان صدا و سیما در ساخت نه تنها این سریال، بلکه همه سریال‌های تاریخی، به ویژه در چند سال گذشته که هم تعدادی تهیه‌کننده و کارگردان جوان و کم تجربه ولی «مورد وثوق»، عهده‌دار ساخت سریال‌های تاریخی شده‌اند و هم تعدادی از اکابر سینما برای آشنایی با فضای تلویزیون به جرگه سریال‌سازان پیوسته‌اند، «ضعف تحقیق و فیلمنامه» است. تحقیق در همه زمینه‌ها، اصلی‌ترین مقوله است.
به این چند مثال توجه کنید:
▪ در نظر بگیرید در عالم مهندسی ساخت، برجی مثل برج تلویزیونی تورنتو پنج سال طول کشید که دو سال از این پنج سال به تحقیق و طراحی و سه سال به ساخت فیزیکی آن اختصاص یافت. از این روی، معماری برج تورنتو یک معماری موجز خوانده می‌شود. (مقایسه کنید با پروژه‌هایی که کلنگ آنها در تهران با تحقیق آنی به زمین می‌خورد، ولی اجرای آن دهه‌های متمادی طول می‌کشد؛ آن هم با ایرادات اساسی که اصل وجودی پروژه را زیر سؤال می‌برد.)
▪ تحقیق و نگارش فیلمنامه «محمد رسول الله»، ۵۰ درصد زمان پروژه را برد. حتی تحقیق درباره موسیقی این فیلم هم زمان‌بر بود. به همین دلیل، پس از چندین دهه، دیالوگ‌ها و موسیقی این سریال، ایجاز خود را حفظ کرده است.
▪ نوشتن داستان ارباب حلقه‌ها توسط نویسنده انگلیسی ده سال و نوشتن فیلمنامه آن توسط فرد دیگر دو سال طول کشید، ولی ساخت مجموعه سه‌گانه آن تنها در هشت ماه صورت گرفت!
اما همه راز دقت نظر تهیه‌کنندگان و کارگردان‌های بزرگ (بزرگ واقعی، نه بزرگ تبلیغاتی) در تحقیق و نگارش فیلمنامه به ویژه فیلمنامه‌های تاریخی در یک نکته است: این نکته فروش بیشتر فیلم و بازگرداندن سرمایه اولیه نیست، چرا که آنها هم به نان و پنیری می‌سازند. این نکته «ساخت ذهنیت اولیه مخاطب با ارایه چهره ای تا حدامکان مطابق با واقعیت» است و اگر این نخستین برخورد مخاطب با سوژه فیلم باشد، معمولا ذهنیتی پایدار است. آنها می‌دانند که اثر ساخته شده آنها از جلوی چشم منتقدان حرفه ای تاریخ، ادبیات و سینما خواهد گذشت، برای همین، برای فرار از رویارویی با حجم عظیم انتقادات حرفه‌ای در تحقیق اولیه نهایت دقت را می‌نمایند.
به نظرات خوانندگان همین صفحه دقت کنید:
۱) عده‌ای راضی‌اند که باری به هر جهت تا دیروز شهریار را نمی‌شناختیم، ولی با لطف کارگردان این سریال کمی با او آشنا شدیم و باید سپاسگزار او بود!
اما آیا ذهن این خوانندگان از نظر سازندگان سریال تا این‌اندازه کم ارزش تلقی می‌شود که از شهریار تصویری ضعیف و دور از واقع دریافت کنند؟ توجه نمایید که به زعم تمامی افرادی که کمترین آشنایی را با روحیات و زندگی شهریار داشته‌اند (دست‌کم از زبان خود او)، تصویر ارایه شده از او بسیار بی‌ربط و پر از حاشیه بوده است.
۲) عده ای نظر داده‌اند که اعتراض دختر استاد شهریار، دیرهنگام مطرح شده است. این نظر تا حدودی درست است، چرا که از نخستین بخش‌‌ها هم ضعف سریال آشکار بود. (به ویژه صحت تاریخی، روایی دیالوگ‌ها، غالب شدن زواید و حاشیه‌های داستانی، بازی و ...) اما حق اعتراض برای او همیشه محفوظ و محترم است. احتمالا او هم مثل بسیاری از بینندگان، گمان می‌کرد با توجه به توانایی‌های کارگردان مشهوری مثل آقای تبریزی، سریال از میانه راه به مسیر حداقل معقول و قابل تحملی بازگردد.
۳) عده‌ای نظر داده‌اند، خوشحال شده‌اند که با کمک این سریال، کمی با استاد شهریار آشنا شده‌اند. این مسأله ناشکری مسئولان سازمان صدا و سیما را می‌رساند که با وجود این همه مشتاق تاریخ ایران که حتی به تماشای سریال‌های ضعیف هم می‌نشینند (خود من هم به خاطر علاقه شخصی، همه بخش‌های این سریال را دیده‌ام)، باز هم اشتباه فیلمنامه و اشتباه تحقیق را مرتکب می‌شوند. گویا، اراده‌ای نیست که شوراهای طرح و برنامه و تأمین برنامه بهترین‌های تحقیق و نگارش را گلچین کنند. چرا باید صدها ایراد بجا حواله سریال‌های تاریخی شود؟
این مبتلا به قریب اتفاق همه سریال‌های تاریخی ساخته شده در این سال‌هاست. گویا، تاریخ قابل ارزشگذاری نیست، در حالی که تاریخ به مقوله‌ای دانشگاهی و تحقیقی تبدیل شده است. بیشتر کارگردان‌های تلویزیون با چند مصاحبه و مطالعه چند کتاب خود را مورخ فرض می‌کنند.
۴) عده‌ای به درستی نظر داده‌اند که اگر سریال‌های با موضوع نو تا این اندازه از صحت روایی دور باشند، وای به حال سریال‌هایی با موضوعات قدیمی‌تر. بله. کاملا درست است؛ نمونه اعلای آن را در سال‌های پیش در سریال «امام علی» دیدیم. داود میرباقری با وجود همه احترامی که برای او به عنوان فیلمسازی خوش دیالوگ و حرفه‌ای در کارگردانی قایلم، اما در این سریال به حدی به مسأله مبهم و محل شک قطامه پرداخت که حتی عوام هم به شوخی نام سریال را قطام نهادند. (در حالی که به زعم برخی محققان، وجود قطامه اگر هم واقعیت داشته باشد، نقشه‌ای ساخته و پرداخته معاویه بوده برای کوچک کردن حضرت علی و نه انتقامی بر اساس کینه) و در پاسخ خواص به ویژه مورخان که به حاشیه رفتن سریالی با این درجه از اهمیت و حساسیت اعتراض کردند (چرا که دیدند چگونه و به چه آسانی ذهنیت مخاطب درباره انگیزه قتل حضرت علی به اشتباه شکل گرفت) و به ناچار اعتراف کرد که برای جذب مخاطب عام از آغاز بنای سریال را بر دراماتیزه کردن! فیلمنامه نهادم. وا عجبا!
در سریال‌های بعدی آقای میرباقری، در کنار قدرت دیالوگ نویسی تحسین برانگیز او، باز هم این دراماتیزه کردن زنانه تکرار شد (به ویژه در مسافر ری) و جالب است که طبع مدیران تلویزیون هم گویا ادامه این روش را می‌پسندد. پس عجیب نیست که در سریال‌های با مضمون تاریخی معاصر هم شاهد این انحراف از صحت بیان باشیم. نگاه کنید به سریال پروین اعتصامی! تهیه کننده و کارگردان این قدر به خود زحمت نداده بودند که هنرپیشه‌ای را برای نقش پروین برگزینند که نه ۵۰ درصد، بلکه ۵ درصد ناقابل شباهت ظاهری به او داشته باشد! دراماتیزه کردن سریال زمانی مقبول و به شیوه‌ای مقبول است که به اصل پیام صدمه‌ای نرساند، وگرنه کیست که بگوید چای را نباید با قند خورد؟! اما نه قند را با چای!
با توجه به این‌که سریال‌های دیگری از قبیل نیما یوشیج، دهخدا، بهار، آل احمد و حتی امام(ره) در راه است، خدا عاقبت تاریخی ما را به خیر کند، اگر دوباره در روی همین پاشنه بچرخد. برای زنهار مدیران سازمان صدا و سیما، توجه آنها را به فیلمی جلب می‌کنم که ۲۲ و ۲۹ فروردین از شبکه ۴ سیما پخش شد:
فیلم دو بخشی «راز حیات»؛ از مجموعه افق محصول «بی.بی.سی».
پنجاه سال پیش در جریان کشف ساختار مولکولی DNA مسابقه‌ای بین دانشمندان شیمی ـ فیزیک درگرفت که با پیروزی «واتسون» و «کریک» و «ویلکینس» تمام شد. (جایزه نمایشی نوبل نصیب این سه تن شد.) در این بین، «روزالین فرانکلین» که عکس معروف اشعه ایکس او از بلور DNA (که به عکس ۵۱ و گاها عکس قرن معروف شد) بدون آگاهی او (قایمکی) دیده و مورد استفاده ۱۰۰در صد واتسون و کریک واقع شد، از گردونه رقابت باز مانده و افتخار کشف ساختار DNA به نام رقبای او ثبت شد (سال ۱۹۵۱). او که برای تهیه این قبیل عکس‌ها، معمولا در معرض اشعه ایکس قرار می‌گرفت، چند سال بعد در اثر ابتلا به بیماری سرطان فوت کرد. در پنجاه سال گذشته، آنقدر درباره سرقت کار او بحث شد که حتی ما هم ده سال پیش در دانشگاه داستا‌ن‌هایی جسته، گریخته از او می‌شنیدیم، اما از اهمیت این سرقت به ظاهر کوچک و اتفاقی خبر نداشتیم. سرانجام چند سال پیش، BBC اقدام به ساخت فیلمی ۱۱۰ دقیقه‌ای درباره رزالین فرانکلین کرد که پس از پنجاه سال به معنی واقعی کلمه «عالی و عالی» از زحمات او تقدیر و به طور ضمنی رفتار رقبای او را تقبیح نمود.
از مدیران سازمان صدا و سیما خواهش می‌کنم تنها یک بار آن فیلم را از سایت iransima.ir ببینند تا معنی واقعی همراه کردن «صحت» و «جذابیت» را در ساخت فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی دریابند و بدانند چرا سریال‌های آنها که با کمترین بودجه و کمترین زمان و حداکثر کیفیت و دقت ساخته می‌شود، از دویست کشور جهان مشتری پیدا می‌کند (حتی اگر در راستای منافع استعماری آنها باشد. به هر حال، دشمن اگر شمشیر هم به دست بگیرد، آن را تیز می‌کند.) ولی سریال‌های ما با ایراداتی بسیار روشن و ابتدایی، با درام و بدون درام، با هزینه و بدون هزینه، این‌ همه منتقد ریز و درشت دارد.
نگاه کنند تا بهانه نیاورند: وقت کم بود، امکانات کافی نبود، به هر حال هر سریال بزرگی ضعف‌هایی هم دارد، به املای ننوشته غلط نمی‌گیرند. این فتح بابی بود برای سریال‌هایی بهتر از این دست. بنا بر نظرسنجی ما، بیشتر مردم از این سریال راضی بوده‌اند، برای جذب مخاطب عام، باید بار درام به سریال داد (البته اگر معنی بار درام را به درستی فهمیده باشند!) و از این دست بهانه‌ها.
علی فضایی