پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ظهور نهادهای مدنی شیعه در عراق


ظهور نهادهای مدنی شیعه در عراق
سرنخ های تازه ای از اهداف سیاسی عملیات آمریکایی ها در مناطق شیعه نشین عراق بدست آمده است. مدارک جدید که از سوی خود منابع آمریکایی فاش شده است دلالت براین دارند که سفارت آمریکا گزارش هایی را به کاخ سفید ارسال کرده است مبنی براین که طیف شیعیان بویژه در دو شهر بغداد و بصره تشکل های اجتماعی تازه ای را با الگوگیری از مؤسسات خدمات رسانی حزب الله و حماس تشکیل داده اند. با آنکه فعالیت شیعیان در این مناطق بیشتر اهداف اجتماعی دارد و آنها به صورت داوطلبانه برای کاهش آلام آسیب دیدگان جنگ خونین داخلی مبادرت کرده اند اما آمریکایی ها با تجربه ای که از تأثیرات سیاسی این نوع خدمات اجتماعی در افزایش محبوبیت شیعیان دارند چاره کار را در از هم پاشیدن این مؤسسات رفاهی دیده اند. آمریکا مدعی شده آنها شبه نظامیان صدرند اما مطالعه ای جدید به وسیله سازمان جهانی پناهندگان در واشنگتن، آشکار می کند که کسانی که در مناطق شیعه نشین بغداد و بصره از سوی ارتش آمریکا هدف قرار گرفته اند اغلب شیعیانی بوده اند که با راه اندازی مجموعه ای از فعالیت های اجتماعی و خیریه، عرصه را برای حضور آمریکایی ها و گروه های همسوی آن تنگ کرده اند. هم اکنون شیعیان در مرکز و جنوب عراق، بزرگ ترین سازمان توزیع اجتماعی و کمک های رفاهی در عراق را به صورتی داوطلبانه شکل داده اند.
برخی ناظران امور عراق عنوان کرده اند چنین موقعیت ستایش برانگیزی برای تشکل های اجتماعی شیعیان در پرتو پیش گرفتن همان الگویی به دست آمده است که حزب الله در لبنان به آن عمل می کند. وقتی در کشور جنگ زده عراق، امکان دسترسی به آب، غذا، خانه، برق و ایمنی مورد نیاز برای زنده ماندن وجود ندارد و یا بسیار اندک است، نهادهای مدنی دولتی قدم پیش گذاشته اند تا این خلأ را پر کنند و به عنوان آخرین پناه ستمدیدگان، این نیاز ها را برآورده سازند.
در ازای این نیکوکاری ها چنین مؤسسات و یا تشکیلاتی مشروعیت خود را از مردمی که فشار جنگ و اشغال را بر دوش دارند، به دست می آورند و در برابر بازسازی خانه ها، بیمارستان ها و عبادتگاه هایی که به وسیله دشمن ویران شده است، حمایت مالی طرفداران خود را نیز کسب می کنند.
از آنجایی که این داوطلبان در خدمات اجتماعی شان متکی به پایگاه های سنتی اند، قدرت اصلی آنها در تأیید وسیع مردمی است و شرکت مخلصانه آنها در صفوف بازسازی و ترمیم آسیب های روحی و جسمی است که دوران اشغال و تجاوز آمریکا بر جای نهاده است.
آنها به معنای واقعی یک جنبش سازندگی را در عراق ویران شده به راه انداخته اند. یعنی همان چیزی که بعد از جنگ ۳۳ روزه در لبنان شاهد آن بودیم. محور نگرانی آمریکا نیز به همین جا بر می گردد که از بطن مؤسساتی که اکنون بدون گرایش سیاسی و جناحی دست به کار بسیج کمک های مردمی برای یاری رسانی به افراد مصیبت زده هستند احتمال دارد گروه ها و جنبش های سیاسی به مانند حزب الله لبنان یا حماس فلسطین یا اخوان المسلمین مصر پدید آید.
به نظر می آید آنچه رایان کراکر در گزارش تازه خویش به کاخ سفید به عنوان هشدار درباره مؤسسات خود جوش شیعیان مطرح کرده است برگرفته از مطالعه ای است که این دیپلمات کهنه کار درباره سوابق جنبش های انقلابی خاورمیانه داشته است. کراکر مدت زیادی را در قاهره و بیروت فعالیت کرده است و به ادبیات و فرهنگ عرب اشراف دارد. شبیه سازی و مقایسه ای که در این گزارش میان خاستگاه جنبش حزب الله و مؤسسات اجتماعی شیعیان عراق شده است ناظر به همین تاریخ خاورمیانه است. زیرا هر سه جنبش پرآوازه امروز خاورمیانه یعنی حماس، اخوان المسلمین و حزب الله لبنان مبدأ حرکت خویش را رسیدگی به نیازهای اجتماعی قرار داده اند و در واقع با تز محرومیت زدایی به میدان آمده اند و یک دلیل پایداری این جنبش ها نیز به همین اصل برمی گردد که همه آنها در نظر مردم ستم کشیده لبنان تصویر یک نیروی منجی را داشته که بدون هر چشمداشت و تمنا توان خویش را برای گشودن گره های فرو بسته زندگی و معیشت آنان صرف کرده اند.
بنابراین این مسئله که چرا طیف شیعیان با وجود همه تبلیغات منفی که طرف های عربی بعد از سقوط صدام علیه آنان انجام داده اند هنوز در اوج محبوبیت قرار دارند به همین اصل بر می گردد که مردم عراق پس از سه دهه از دیکتاتوری سیاه بعث و پنج سال جنگ داخلی خونینی که یک سوی آن طرف های متعصب عربی بودند اعتماد عمیق نسبت به چهره ها و نهادهای شیعه پیدا کرده است.
اعتماد مردمی گنجی است که جنبش اجتماعی آن را برای رویارویی با تهدیدات بیرونی نیاز دارد. تهدیداتی که حیات او را در هم می شکند. حمایت های مردمی برای یک جنبش اجتماعی، همان قدر اساسی اند که حمایت مالی از طرف دولتهای همراه خارجی. مورد علاقه بودن از طرف مردمی که به خاطر آنها یک عده از نیروهای داوطلب، جانفشانی می کنند رؤیایی است برای همه آرمان خواهان و انقلابی ها.
به نظر می آید اکنون که طرف آمریکایی به طور مستقیم این جنبش ها و پایگاه های اجتماعی شیعیان را هدف قرار داده است آنها برای عبور از این گرداب فشار و محاصره نظامی - سیاسی نیز به چند اهرم برای حفظ حیات خویش باید تکیه کنند:
مسئله اول اعتماد به نفس این نیروهای اجتماعی است. تشکل هایی مانند مؤسسات خدمات اجتماعی شیعیان عراق باید این واقعیت را باور کنند که فعالیت آنها همواره در معرض نگاه خصمانه رقبای داخلی و خارجی است و هر اندازه اقبال مردم به این نهاد ها و مؤسسات خود جوش بیشتر شود آهنگ تهدید ها و تحریم ها نیز فزونی خواهد گرفت. دست کم با مرور در سابقه هر سه جنبش بزرگ خاورمیانه این نکته را می توان دریافت که محیط سیاسی اعراب همیشه بر ضد نهادهای مدنی عمل کرده است. حاکمان جهان عرب که راه تثبیت قدرت را در پیوند با قدرت های خارجی جسته اند همواره در برابر شکل گیری این گونه نهادهای خود جوش مقاومت کرده اند.
بنابراین رمز ماندگاری این گونه نهادهای مدنی در میان موج دشمنی ها، تجهیز این نیروها به نیروی ایمان و اعتماد به نفس انقلابی است. یعنی همان چیزی که در خاورمیانه امروز به عنوان «اراده مقاومت» تعبیر می شود. برای جریان های خود جوشی که با آرمان نجات اجتماعی مردم پا به عرصه می نهند چنان که این اراده معنوی روحی نباشد فشار ها و تجاوز ارتش خارجی می تواند به انزوای آنان بینجامد یا آنکه بذر انشعاب پاشیده شود و تشکیلات را از هم بپاشد. پرورش و باروری صبر انقلابی یک نیاز حیاتی برای گروه ها وجنبش های رهایی بخش است تا بتوانند منسجم باقی بمانند و اعتقاد خود را نسبت به هدف های شان حفظ کنند.
مائوتسه تونگ، در این باره می گوید بدون اقیانوسی از همدردی توده ها ، «ماهی» ارتش انقلابی دچار خفگی می شود. زاغه نشینان به ستوه آمده، یا کارگران بدون زمین می توانند به چریک ها در موقع ضرورت، پناه بدهند، اطلاعات جمع آوری کنند و تماس های محلی لازم را برای شان برقرارکنند و حتی به عنوان نیرو های کمکی به آنها بپیوندند. برقراری این مناسبات مانند مسیری دو سویه است، هم افراد تهیدست به این تشکیلات به مثابه طناب نجاتی می نگرند و هم منجر به پیوستن بسیاری از همین افراد به تشکیلات می شود و تلفیق و ادغام حزب یا تشکیلات انقلابی با مردم ، به طوری که دیگر این دو از همدیگر قابل تشخیص نیستند.
تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و هرج و مرج پس از سقوط صدام، شرایطی از استیصال و درماندگی کامل ایجاد کرد که در آن، جنبش شیعه به شکل بهت آوری پر آوازه شد. با ستمی که جریان شیعه در دوران دیکتاتوری متحمل شده بودند انتظار می رفت که در خروشی دوباره آنها در سیاست عراق چنین مؤثر و تعیین کننده واقع شوند و مانند تیغی در پای نیرو های اشغالگر آمریکایی قرار گیرند.
حتی گروه مقتدی صدر نیز با بهره گرفتن از همین محبوبیت تاریخی شیعه توانست نیروی نظامی اش را که با تعداد اندک حدود ۵۰۰ نفری در سال ۲۰۰۳ برای حراست در نجف تشکیل شده بود، اکنون به چندهزار نفر برساند .
ظهور جنبش های اجتماعی شیعیان از جهات زیادی داستان آنهایی است که در مورد خاور میانه اشتباه می کردند و تصورشان این بود که می توانند نقشه عراق و خاورمیانه را به دلخواه خود تغییر دهند. واقعیت این است که همه تحولات صحنه سیاسی و اجتماعی امروز عراق مخلوق اشتباهات بوش و یاران نو محافظه کارش، است. اگر تهاجم آمریکا به عراق برای سرنگونی صدام و پی آمدش استقرار نیروهای خارجی در عراق نبود منطقه شاهد پدیده ای در هیأت رزمندگان و آرمان گرایان امروز عراق نمی شد.
ستم ستیزی اسلامی در واقع کنشی است به مشاهده ستم خارجیان و یا دشمنان منطقه ای. بدیهی است این واکنش به مرور زمان شکل باور و اعتقاد به خود بگیرد و سازمان داده شود و درنهایت به سوی تغییر در معادلات سیاسی میل پیدا کند. در هر حال تا وقتی که جنبش هایی مانند داوطلبان نجات عراق انگیزه کمک های انسانی به مردم ستمدیده و همچنین روند مبارزه با اشغال خارجی را حفظ کند، یارانشان را در بغداد و جنوب عراق گرد خود خواهند داشت و هیچ تهاجمی از طرف نیروهای آمریکایی و یا ارتش عراق نمی تواند آنها را از جایگاه انسانی شان به عنوان رابین هود عراق پائین بکشد.
در گام بعدی نیز باز در یک اتفاق کاملاً طبیعی این جنبش رهایی بخش به سوی پیوند با جنبش های همزاد خویش در دیگر نقاط جهان گرایش پیدا خواهد کرد و همین رنج های مشترک است که رابطه جنبش های عدالتخواه را محکم تر می کند .
پوراندخت مجلسی
منبع : روزنامه ایران