جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آغازی بر پایان اسرائیل


آغازی بر پایان اسرائیل
برژینسکی ۷۹ ساله که اواخر دهه ۷۰ مشاور امنیت ملی کارتر بود، اینک تحلیلگر کهنه کاری است که مواضع وی مورد توجه سیاستمداران، مراکز پژوهشی و البته مردم است.
هم اکنون وی عضو مجامع علمی و پژوهشی بسیاری از جمله کرسی استادی روابط بین الملل در دانشگاه «جان هاپکینز» و «مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل» در آمریکاست.
آنچه می خوانید گفت وگوی برژینسکی با روزنامه اینترنتی «هافینگتون پست» است.
این روزنامه یکی از منابع خبری و تحلیلی مهم و مورد توجه در سطح جهان به شمار می رود.
▪ اسرائیل کشورهای بزرگ عربی را در جنگ شش روزه شکست داد اما پس از آنکه حزب الله توانست درسال ۲۰۰۰ مناطق اشغالی لبنان را پس بگیرد، اسرائیل نتوانست از پس آن برآید و علی رغم حملات توپخانه ای، هوایی و عملیات ویژه زمینی نتوانست در جنگ ۳۳ روزه اخیر جلو حملات موشکی حزب الله را بگیرد. آیا این به معنای پیروزی حزب الله و پایان شکست ناپذیری اسرائیل است؟
- دانستن یک مسئله مهم است و آن هم اینکه اسرائیل در گذشته ارتش های کلاسیکی را شکست داد که بوسیله رژیم های بی کفایت که اغلب فاسد هم بودند، اداره می شدند. حزب الله از شیوه جنگ نامتقارن که برپایه حمایت شدید و روزافزون مردمی استوار بود، علیه اسراییل استفاده کرد. بنابراین بله، اسرائیل برای تکرار پیروزی های گذشته دراین مورد با مشکلات بسیاری روبه رو بود.
▪ سال ها، استدلال سران اسرائیل از جمله آریل شارون و بنیامین نتانیاهو این بود که ما در کنار همسایگانی سخت وخشن زندگی می کنیم که فقط زبان زور را می فهمند. نو محافظه کاران آمریکایی هم همین استدلال را دارند، به همین خاطر برای اجرای یک نمایش قدرت از هژمونی آمریکا به طور یک جانبه به عراق حمله کردند تا این همسایگان سخت را ترسانده و با سیاست های خود همراه کنند.
آیا این مسئله غلط از آب در نیامده است؟ آیا این برتری نظامی به جای آنکه باعث امنیت شود یک دشمنی بی پایان را به وجود نیاورده است؟ پس از انهدام شهرهای جنوب لبنان توسط شارون درحمله سال ۱۹۸۲ پیدایش پدیده ای به نام حزب الله که از اسرائیل متنفر است، درسال های آینده قابل پیش بینی بود؟
- این نسخه نو محافظه کاران که اسرائیل نمونه آن است، برای آمریکا و در نهایت اسرائیل کشنده است. آنها اغلب مردم منطقه خاورمیانه را از ایالات متحده متنفر می کنند. ما باید از عراق درس بگیریم. اگر سیاست های نومحافظه کاران همین طور ادامه یابد، عاقبت آمریکا از منطقه اخراج می شود و این آغازی است بر پایان اسراییل.
▪ آیا کشتار بسیاری از شهروندان بی گناه در قانا در جنوب لبنان- مانند کشتار در حدیثه عراق توسط ارتش آمریکا- حامل این پیام برای اعراب و ایرانیان نیست که «خاورمیانه جدید» قرار است از سوی آمریکا و اسرائیل برپایه کشتار و جنایت و خونریزی بنا شود؟
- این دقیقا همان مسئله ای است که نشان می دهد چرا سیاست نومحافظه کاران برای آمریکا و اسرائیل این چنین خطرناک است.
▪ در جریان جنگ اسرائیل و حزب الله، سیاست آمریکا در قبال منطقه چه بود؟
- یک مسئله مهم و جدید امروز این است که دیگر جدا کردن مسئله فلسطین- اسرائیل، عراق و ایران از یکدیگر به شدت سخت است. نه آمریکا و نه اسرائیل نمی توانند یک راه حل یک جانبه به منطقه خاورمیانه تحمیل کنند. راه حلی که مردم خود را فریب بدهند و به آن اعتقاد داشته باشند.
تنها راه حل برای مسئله اسرائیل- فلسطین به نظر می رسد یک عزم جدی جهانی برای حمایت از گروه های میانه رو هر دوطرف است. میانه روهایی که ممکن است کم یا زیاد باشند اما این موضوع باعث می شود گروه های سرسخت دوطرف در موقعیتی قرار گیرند که مجبور به همراه شدن با جریانات شوند. همچنین انگیزه و قابلیت دخالت های خارجی برای تحلیل سیاست های خود را هم کم می کند. وقتی «نوری مالکی» نخست وزیر عراق، اسرائیل را به دلیل حمله به لبنان شدیدا سرزنش می کند، این خود نشانگر مسائلی است.
کشورهایی بودند که آمریکا از آنان انتظار نرم خویی، دموکراسی، ثبات و طرفدار آمریکا و اسرائیل بودن داشت اما عراق این افسانه را به سرعت پاک کرد. این دلیلی است برای آنکه آمریکا باید مذاکره با سران عراق در مورد روز اتمام تعهدات و ترک این کشور را آغاز کند. ما باید هرچه سریع تر عراق را ترک کنیم. «زلمای خلیل زاد» سفیر سابق آمریکا در عراق به من گفت: برای این کار چهارماه زمان لازم است. من موافقم اما ما باید بپذیریم که آمریکا باید از این وضعیت خلاص شود.
تا جایی که به نگرانی های ایران مربوط می شود، ما پیشنهاد معقولی به آنها ارائه کردیم. من نمی دانم آنها آنقدر زیرک هستند یا خیر که جواب مطلوب به درخواست ما بدهند یا حداقل جواب منفی ندهند. من معتقدم احتمالا واکنش آنها منفی نخواهد بود اما مثبت هم نیست. آنها سعی می کنند این مسئله را دور بزنند و از آن طفره بروند. اما این هم بدنیست مشروط به اینکه آنها کاملا جواب رد ندهند.
تا وقتی که مسئله هسته ای ایران جدی است و آنها در لبنان نفوذ دارند، برخورد و جنگی که نومحافظه کاران مطرح می کنند حتمی نیست و به همین دلیل الان زمان مذاکره با ایران است.
بعضی اوقات در سیاست بین الملل، عقل حکم می کند خطرات را به تأخیر بیندازیم به جای آنکه بخواهیم آنها را فوری و یکجا از بین ببریم چرا که این روش باعث عکس العمل های شدید و ویرانگر می شود. ما برای مذاکره با ایران زمان کافی داریم و ا ین روند با مذاکره در مورد مسئله هسته ای که می تواند به گفت وگو در مورد امنیت منطقه نیز منجر شود، آغاز شده است.
در تحلیل نهایی باید گفت: ایران یک کشور مهم است. ایران عراق نیست و درحال تبدیل شدن به یک بازیگر بزرگ است. در یک دوره زمانی بلند ایران سیر پیشرفت و تکامل درونی خود را نیز خواهد پیمود. نگاهی به رشد نرخ باسوادی، دسترسی به تحصیلات عالی و نقش زنان در جامعه حاکی از این موضوع است.
اگر ما این سیاست (مذاکره با ایران) را دنبال کنیم ممکن است بتوانیم اوضاع نامطلوب را تغییر دهیم. اما اگر چنین سیاستی را درپیش نگیریم، می ترسم منطقه دچار انفجار شود. در یک دوره طولانی این مسئله اسرائیل را با مخاطره ای بزرگ روبه رو خواهد کرد.
منبع: روزنامه اینترنتی هافینگتون پست
مترجم: محمد صرفی
مصاحبه برژینسکی با یک روزنامه اینترنتی در آمریکا
منبع : روزنامه کیهان