پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نمایندگان محترم! قیام بفرمائید


نمایندگان محترم! قیام بفرمائید
یکم) مثل اسپند
یادش بخیر تا همین چهار سال پیش که مجلس در ساختمان سابق بود؛ کار رای دادن برای برخی از نمایندگان خیلی سخت بود! باید برای هر تائید "قیام" می‌فرمودند. چه بسا که شاهد بودیم در مجلس، به ویژه در دوره ششم، برخی از طرح‌ها و لوایح مهم به تصویب نمی‌رسید یا پشتوانه آرای آن، پائین بود چون برخی آقایان نمی‌توانستند زحمت بلند شدن را هم بکشند.
اما در همان مجلس برخی از طرح‌ها و لوایح، "خاصیت آتش زیر اسپند" داشت. آنجا که غرایض و اهداف شخصی، به غلیان در می‌آمد برخی نمایندگان مانند "اسپند" از جا می‌پریدند تا مبادا جزو "قیام فرموده‌ها" نباشند و اگر صدای اعتراضی هم بلند می‌شد زمین و آسمان را به هم می‌دوختند تا از وظایف نمایندگی چیزی کم نگذاشته باشند.
مگر طرح اصلاح قانون مطبوعات، لوایح دو قلو، کنوانسیون به اصطلاح کذا و کذا، فراموشمان شده است!؟ مگر بی‌اعتنائی به تحقیق و تفحص از خودروسازی، ناوگان هوایی، واقعه قطار نیشابور و... که با پایمال شدن خون بسیاری از هموطنانمان همراه بود یادمان رفته است.
دوم) زحمت نکشید
اوایل مجلس هفتم، با انتقال ساختمان مجلس به بهارستان، زحمت این‌گونه نماینده‌ها، کمتر شد، روی میز زنگی گذاشته بودند که کافی بود رمق فشردن یکی از دکمه‌های آن را داشته باشند.
البته این زنگ، فایده دیگری هم داشت؛ خط و رنگ نماینده هم به زودی لو نمی‌رفت، چه بسا در قیام و قعود مجلس پیشین، برخی از نمایندگان مایل نبودن، مخالف یا موافق طرحی یا لایحه‌ای معرفی شوند ولی اگر طرح "خاصیت آتش زیر اسپند" را داشت، دیگر چاره‌ای نبود. اما مجلس هفتم این فرصت را به این‌گونه نمایندگان داد تا زنگی را بفشارند و تعلق داشتن خود به رنگی، را هم پنهان کنند. یا حتی در خلوت مجلس، زنگی را بفشارند و بعد هم در مخالفت با مصوبه مجلس، در محراب و منبر جلوه‌گری کنند و به مردم یادآوری کنند که همچنان وکیل‌المله هستند.
سوم) کرامت انسانی و خشونت
در همان مجلس ششم بود که خشت این بنای کج، گذاشته شد تا اول کار در خانه ملت، به نام "خود" و برای "خود" خانه و خودرو تدارک ببینند و فراموشمان نشده است که آقایان با چه خطابه‌های پرشوری از "کرامت انسانی"، "حقوق پایمال شده [کدام] ملت"، "حقوق بشر عکاس ماهنامه کانادایی کذا"! و... سخن می‌گفتند.
یک روز که تازه سنگر مجلس ششم به فتح آقایان درآمده بود در معیت دوستی به سراغ یکی از همین فاتحان رفتم و به وی پیشنهاد دادم: "با ما و موتورسیکلتی که همراه آورده‌ایم، امشب سری به خیابان‌های پایتخت بزنیم".
آن شب‌ها زیر پل ری، میدان گرگان و چمن مجاور وزارت ارشاد مهاجرانی، خوابگاه کارگرانی بود که هنوز کسی سراغی از کرامت انسانی آنها نگرفته بود.
این فاتح مجلس ششم، مرا نمی‌شناخت. برای همین راحت با ما گفتگو می‌کرد؛ البته او پیشنهاد ما را نپذیرفت ولی پیشنهاد کریمانه‌تری! به ما داد و گفت، برای حل مسائل کشور، کمی علیه "حضرت آیت‌الله..." فضاسازی کنید تا شاید با تهدید کرامت ایشان، بیشتر از این خشونت را تئوریزه نکند!
آن فاتح دیروزی مجلس ششم، امروز هم در تلاش برای تهدید کرامت انسانی ایشان است. احتمالا بر این باوراست که مجلس اصلاحات همه مشکلات را جز تهدید کرامت ایشان حل کرده است.
چهارم) اکنون نوبت شماست
تاکنون، هفت مجلس، رسیده است به آخر کار؛ مجلسیان پیشین، دستاورد خود، اعم از نیکی و بدی، درشتی و پلشتی و غفلت و هوشیاری را به پیشگاه ملت عرضه کرده‌اند و در مجموع، ملت یا آنان را نپسندید یا نمایندگان مجلس هشتم را بیشتر پسندید؛ اکنون فرصت خدمت در اختیار نمایندگان مجلس هشتم است روزی دیگر ممکن است ملت این امانت را از شما نیز بازستاند.
... و در روز بازپسین که حتما اولی‌تر از انتخابات دوره نهم است، باید خود را برای پاسخگویی به پرسش هایی مهم‌تر از پرسش‌های ملت آماده کنیم.
ما هرچه می‌کشیم از دست همین غفلت‌هاست. فراموش کرده‌ایم ملت چند مجلس را آزموده و به اینجا رسیده است؛ فراموش کرده‌ایم ملت همان‌گونه که هفت مجلس را پشت سر گذاشت، نمایندگان هشتمین آن را هم کنار می‌گذارد. فراموش کرده‌ایم شعار اصولگرایی داده‌ایم و مسوولیت مضاعف و امید بیشتر در مردم برانگیخته‌ایم. در غیر این صورت، ضایع نمی‌شدیم؛ بزرگان دین ما فرموده‌اند؛ «من عرف قدره لم یضع بین الناس»۱
پنجم) اصولگرایی و خیابان خواب‌ها
شاید جای این نوشتار، روز هفتم خرداد و در آستانه گشایش مجلس هشتم بود، نصایحی از این دست را بزرگانی شریف‌تر از حقیر، گوشزد فرموده بودند؛ اما گویا، آن روز این گونه نصایح، شنیده نشده، یا زود به فراموشی سپرده شد.
آقایان نماینده! بالابردن خشت کجی که فاتحان ششم گذاشته بودند، خودرأیی و مقدم داشتن خود بر ملت، اصولگرایی نیست؛ اهتمامی که به "خود" کرده‌اید با ۲۹۰ من عسل هم به اصولگرایی نمی‌چسبد....
شاید این چند روزه فرصتی برای سرزدن به بشاگرد و گناباد نداشته باشید؛ زیاد جای دوری نمی‌رویم. در گوشه و کنار همین شهر- که مجلس در آن برپا کرده‌اید- هنوز از همان جنس "خیابان‌خواب‌ها" هستند؛ که نیازمند وامی اندک برای حفظ کرامت انسانی خویش، هستند؛ این مبلغ می توانست با تقسیم شدن بین شما و اینها-که موکلان شمایند-کرامت انسانی بهتری، را برای چند نفر حفظ کند. آن ۱۰۰ میلیونی را که می‌کوشید با هزار آسمان و ریسمان، تخصیصش را برای تامین مسکن خویش، توجیه کنید؛ جور دیگر هزینه کنید؛ اگر مجلس آینده هم از شما نبود خدا باشماست.
گرچه دیگر هنوز تصمیم‌سازی در مجلس با زنگ است و نیازی به قیام و قعود نیست؛ اما آقایان نماینده، مرحمت فرموده برای شناخت قدر و قیمت خود، یکرنگی با مردم و اصولگرایی واقعی، قیام بفرمایند.
محمدمهدی شیرمحمدی
منبع : رجا نیوز