سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

خداحافظ بوجام


خداحافظ بوجام
فکر می‌کنید بوجام (Boojum) چیست؟ گونه بسیار خطرناکی از اسنارک‌ها؛ یا نوعی گونه نادر درختان کاکتوس‌مانند که در بخش‌هایی از کالیفرنیا و مکزیک دیده شده است؛ یا الگوی هندسی خاصی که بعضی‌وقت‌ها روی سطح ابرشاره هلیوم۳ دیده شده است؟ کدام است؟
اگر به دایره‌المعارف یا واژه‌نامه‌ای مراجعه کنید، هر سه توضیح فوق را در مقابل واژه بوجام می‌بینید. هواداران لوییس کارول که او را به‌خاطر نوشتن داستان‌هایی مانند آلیس در سرزمین عجایب و آن سوی آینه تحسین می‌کنند، این واژه را در شعر شکار اسنارک دیده‌اند. اسنارک‌ها، موجوداتی خیالی هستند که خطرناک‌ترینشان را بوجام می‌نامند. این هیولاهای توخالی و شکننده طعم سیب‌زمینی برشته می‌دهند و مانند درختان مکزیکی در دره‌های ویران مسکن می‌گزینند. اگر کسی بیش‌از اندازه به یک بوجام نزدیک شود، به نرمی و ناگهانی ناپدید می‌شود؛ سرنوشتی که با ظهور الگوهای هندسی بوجام بر سطح ابرشاره هلیوم۳ در انتظار این حالت عجیب از ماده خواهد بود.
اما سروکله این اسم‌های عجیب و غریب از کجا پیدا می‌شود؟ این رسمی قدیمی در فعالیت‌های علمی است که به دانشمندان اجازه می‌دهد پدیده‌های علمی را با نام‌های متناسب نام‌گذاری کنند. اما این واژه مکزیکی را گیاه‌شناسی انگلیسی به‌نام گدفری اسکایز ساخته است. وقتی این گیاه‌شناس اولین نمونه این گیاه را در سال ۱۹۲۲ بررسی کرد، مرتب خرناس کشید و ناگهان به‌ یاد شکارچیان اسنارک در شعر کارول افتاد. با هیجان فریاد زد: «هورا! یک بوجام»
● پنهانی و روباه‌صفت
نیم‌قرن بعد از این نام‌گذاری، زمانی که بی‌قاعدگی‌های علمی کاهش پیدا کرده بود، فیزیکدانی از دانشگاه کورنل به‌نام دیوید مِرمین در جستجوی نامی عجیب بود تا بتواند نظریه ابرشارگی خود را منتشر کند. ابرشارگی، حالتی از ماده است که در دماهای فوق‌العاده پایین و نزدیک به صفر مطلق (۲۷۳- درجه سانتی‌گراد) ظاهر می‌شود و تمام مولکول‌ها به حالتی یکسان و کاملا هماهنگ و بدون اصطکاک حرکت می‌کنند. هلیوم۳ در حالت ابرشارگی به مایعی ایده‌آل تبدیل می‌شود و به همین دلیل، آن را ابرشاره می‌نامند. خود مرمین نیز قبول دارد که یکی از دلایل انتخاب بوجام، تحت‌تاثیر قرار دادن دبیران نشریه منتشرکننده مقاله‌اش بود. اما این تنها دلیل نبود! به عقیده مرمین، نام‌های وسوسه‌آمیز برای پدیده‌های فیزیکی تاثیر بسیار جالبی به‌همراه دارد.
اما امروز شرایط فرق کرده است. چنین دلایلی دیگر برای انتخاب نام پدیده‌های فیزیکی کافی نیست. پدیده‌های فراوانی برای نامگذاری وجود دارند، اما نام‌های موجود زیاد نیست و با توجه به اصل لانه‌کبوتری، بسیاری از پدیده‌ها باید نام‌های مشترکی داشته باشند. این کار که عملی نیست، به همین دلیل شوراهای نام‌گذاری متعددی تشکیل شده‌اند که با وسواس نه‌چندان زیاد، استانداردهایی را در نام‌گذاری اعمال کرده‌اند. آیا جنبه رنگی و جذاب علم آرام‌آرام ناپدید می‌شود؟
البته اعمال استاندارد بر نام‌گذاری علمی کار تازه‌ای نیست. یکی از قدیمی‌ترین استانداردهای نام‌گذاری برای گیاهان تدوین شده است. نخستین بار کارل لینوس بود که در قرن هجدهم میلادی شیوه دو جمله‌ای لاتین را ابداع کرد. اما شیوه معمول نام‌گذاری که شناسه بین‌المللی نامگذاری گیاهان، ICBN نام دارد، وجود اندکی تغییرات را مجاز می‌داند. در بخشی از قوانین این شیوه‌نامه آمده است: اسم قانونی را نباید صرفا به دلیل این‌که نامناسب است یا دیگران با آن موافق نیستند، بازگرداند. علاوه بر این، به‌ندرت پیش می‌آید که نام‌های گیاهان به شیوه تفکر افراد بستگی داشته باشد. این روزها کسی برای نام‌گذاری گیاهان مشابه گدفری اسکایز فکر نمی‌کند.
● شباهنگ و ابط‌الجوزا
اما دیگر شاخه‌های علم با این نام‌گذاری‌ها راحت‌تر کنار می‌آیند. اتحادیه بین‌المللی نجوم، IAU که مسوولیت نام‌گذاری اجرام آسمانی را برعهده دارد، به‌شدت از استاندارهای جدید نام‌گذاری استقبال می‌کند. اخترشناسان از دیرباز برای ستارگان، نام‌های زیبا و شاعرانه انتخاب می‌کردند؛ اما تعداد این اجرام فوق‌العاده زیاد است و اخترشناسان امروز ترجیح می‌دهند آنها را با نشانه‌هایی خلاصه و ترجیحا عددی نشان دهند. بدون استثنا تمام ستارگان و اجرامی که جدید کشف می‌شوند، با نشانه‌های جدید مشخص می‌شوند، اما کمتر کسی پیدا می‌شود که ستارگان درخشان آسمان زمستانی، شباهنگ و ابط‌الجوزا را با نام‌های HR۲۴۹۱ و HR۲۰۶۱ بشناسد.
شاید فکر کنید چقدر بی‌سلیقه‌اند، اما اخترشناسان چنین فکر نمی‌کنند. صدها میلیون ستاره فقط در کهکشان خودمان موجود است که هنوز شناخته نشده‌اند و استفاده از نام‌های قدیمی و در حالت کلی‌تر، تمام واژگان معنی‌دار شناخته‌شده هم جوابگوی نام‌گذاری آنها نیست. اما افرادی هم پیدا می‌شوند که حاضرند پول کلانی بپردازند تا ستاره‌ای یا بخشی از سطح ماه یا دهانه‌ای روی دیگر اجرام منظومه شمسی را به افتخار همسر یا فرزندشان نام‌گذاری کنند. آی‌ای‌یو به این افراد اخطار می‌کند که چنین نام‌گذاری‌هایی هیچ اعتبار رسمی و قانونی به‌همراه ندارد.
دانش ژنتیک نیز با حجم انبوهی از داده‌ها مواجه است. در حالت ایده‌آل، ژن‌های انسانی همان نامی را خواهند داشت که بر ژن‌های معادل دیگری که پیش ‌از این در دیگر موجودات کشف شده بودند، اطلاق شده است. یکی از معمول‌ترین جانورانی که در آزمایشگاه‌های ژنتیک یافت می‌شود، مگس میوه است و پژوهشگرانی که روی این مگس تحقیق می‌کنند، دردسرهای زیادی برای دیگران ایجاد کرده‌اند. سو پووی، استاد دانشگاه کالج لندن که از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۷ ریاست شورای تصویب نام‌گذاری ژن‌های انسانی را برعهده داشت، در مورد این پژوهشگران می‌گوید: اسم‌هایی که این‌ها انتخاب می‌کردند شبیه جوجه‌تیغی بود!
● جوجه‌تیغی‌ای به‌نام سونیک
نام‌های علمی به ‌همان اندازه‌ای که می‌تواند در خاطره‌ها بماند، می‌تواند دردسرساز نیز باشد. یکی از ژن‌های معمول در پستانداران به‌نام سونیک هدج‌هاگ را در نظر بگیرید. این ژن نامش را از ژن مرتبط مگس میوه گرفته است و امروز می‌دانیم عامل پدید آمدن نوعی اختلال مغزی به‌نام هولوپروسزسفالی است. اما سونیک، نام قهرمان یکی از بازی‌های پرطرفدار و قدیمی سونی پلی‌استیشن است که اتفاقا یک جوجه‌تیغی است. حال‌ و روز پدر یا مادری را تصور کنید که در اخبار می‌شنود سونیک جوجه‌تیغی می‌تواند به اختلال‌های مرگ‌آور مغزی منجر شود!
البته خیلی خوب است که بتوانیم سیستمی برای نامگذاری ژن‌های انسانی داشته باشیم که پایدار، به‌یادماندنی و معنی‌دار باشد؛ اما به دست‌آوردن چنین سیستمی تقریبا امکان‌ناپذیر است و به همین دلیل است که طرفداران نام‌های پایدار و با قابلیت جستجوی آسان در بانک اطلاعاتی ژن‌ها توانسته‌اند حرف خود را به کرسی بنشانند. اما نام امروزی ژن‌ها ترکیبی غیرقابل تلفظ از حرف‌ها و اعداد است.
گویی نام‌های علمی به استعاره‌ای می‌مانند. هرچه پیچیده‌تر می‌شوند، درکشان دشوارتر است. چنین روندی جای تاسف دارد، اما به‌نظر نمی‌رسد که بتوان جلویش را گرفت.
▪ بازی با اسم‌ها
برف (BARF)، دامپ (dUMP)، آرسول(arsole)، اوراناتس(uranates)؛ این‌ها نشانه‌ای از هجوم واژگان نازیبا در علم شیمی است. اوراناتس به اکسید اورانیوم گفته می‌شود. اگزاتات‌اتیل سدیم (Sodium Ethyl Xanathate) به شیوه‌ای خوانده می‌شود که معمولا در معنی روابط زناشویی استفاده می‌شود. دامپ عبارت مختصر ۲ دی‌اکسی‌اوریداین ۵ مونوفسفات است. تری‌پنتافلوئوروفنیل‌بوران را برف می‌نامند. آرسول نیز نام مولکول حلقوی آروماتیکی با فرمول شیمیایی C۴H۵As است. در این‌جا با چند نمونه دیگر نیز آشنا می‌شویم.
▪ چیپ‌دیت (Cheap Date)
این واژه، محصول پژوهشگران ژنتیک است که روی مگس سرکه تحقیق می‌کنند. یکی از ژن‌های این مگس را چیپ‌دیت نامیده‌اند که معنی لغوی آن، قرار کم‌هزینه است. جهش‌های این ژن سبب می‌شود آسیب‌پذیری مگس سرکه در برابر الکل افزایش یابد.
▪ اکسیون (Axion):
نیروی هسته‌ای قوی برخلاف دیگر نیروهای بنیادی همانند دیگر ذرات معمول رفتار می‌کند. فرانک ویلچک که مفتخر به دریافت جایزه نوبل فیزیک شد، برای توضیح این پدیده، ذره‌ای را فرض کرد و آن‌را به‌نام پرفروش‌ترین پودر لباس‌شویی آن زمان، اکسیون نامید. استدلال این فیزیکدان برجسته برای این انتخاب، این بود که اکسیون‌ها همانند پودر لباس‌شویی، مشکلات این مساله را پاک کرده‌اند. اما این ماده شوینده از آن‌پس ناپدید شد و آن ذره فرضی هم هیچ‌گاه یافت نشد!
▪ ویمپ (WIMP):
فیزیکدانان حدس می‌زنند غیر از ذرات معمولی که در مدل‌های استاندارد شناخته شده‌اند، ذرات دیگری نیز وجود دارند که بسیار سنگینند و تعامل فوق‌العاده ضعیفی با دیگر ذرات شناخته‌شده دارند. اخترشناسان فکر می‌کنند این ذرات می‌توانند عامل نیروی گرانشی عظیمی باشند که با عنوان ماده تاریک شناخته می‌شود.
ویمپ از ترکیب اولین حروف واژگان عبارت Weakly Interacting Massive Particle پدید آمده است. اما گروهی دیگر از کیهان‌شناسان، مواد دیگری را به‌ نام ماچو پیشنهاد کرده‌اند که می‌تواند بدون کمک از ویمپ‌ها، مشکل ماده تاریک را حل کند. ماچوها، اجرام اخترفیزیکی سنگینی هستند که در هاله کهکشان‌ها قرار دارند، این اسم از ترکیب اولین حروف واژه‌های Massive Astrophysical Compact Halo Object به دست آمده است.
▪ فالوس ایمپودیکس (Phallus Impidicus):
این نام را لینه به نوعی قارچ که معمولا استینک‌هورن خوانده می‌شود، اطلاق کرد. شکل غیرمعمول و بوی بد آن در انتخاب این نام نقش داشته است. اما پیش‌از لینه نیز نام‌های بهتری انتخاب نشده بود، در ۱۵۹۷، این قارچ را قارچ خراشنده یا فانگوس‌ویریلیس‌پنیس‌افیگی می‌نامیدند.
▪ کوارک (Quark):
فیزیکدان نظری، مورای گل‌من در سال ۱۹۶۴ نشان داد پروتون‌ها و نوترون‌ها از ترکیب سه ذره بنیادی‌تر تشکیل شده‌اند. او در جستجوی نامی مناسب برای نامگذاری این سه ذره بود. شبی در حال مطالعه داستانی از جیمز جویس با نام فینگانس‌ویک بود که به جمله جالبی برخورد کرد: فردی مست در عالم رویا شنید که می‌گویند: سه کوارک برای ارباب مارک! گل‌من از این اسم خوشش آمد و این ذرات را کوارک نامید. کوارک، موجی از شگفتی و ملاحت را به دنیای فیزیک نظری وارد کرد.
▪ رولینگ، تکی و رمشتین:
اتحادیه بین‌المللی نجوم بیش‌از آن‌که به فکر نام‌گذاری اجرام دوردست و بخصوص سیاراتی که به‌دور ستارگان دیگر می‌گردند، باشد؛ به‌فکر نام‌گذاری اجرام درون منظومه شمسی است. معمولا رسم است که سیارک‌های منظومه شمسی را که در فاصله بین مدار مریخ و مشتری به‌دور خورشید می‌گردند، به افتخار چهره‌های سرشناس زمین نام می‌نهند. به‌تازگی سه سیارک به افتخار جی‌.‌کی‌.رولینگ نویسنده مجموعه داستان‌های هری پاتر؛ یکی از بازیگران مجموعه پیشتازان فضا به نام تکی و گروه صنعتی رمشتین آلمان؛ نامیده شده‌اند.
▪ مهبانگ (Big Bang):
فرد هویل، اخترشناس انگلیسی برای نخستین بار واژه مهبانگ را به‌کار برد. مهبانگ در لغت به معنی صدای مهیب است و فرد هویل از این واژه برای تمسخر نظریه جدید آغاز جهان استفاده کرد؛ اما این کار او برعکس، به شناخت عمومی نظریه انبساط جهان کمک کرد. واژه مهبانگ توانست نظریه انفجار بزرگ و انبساط جهان را در ذهن مردم حک کند.
ذوالفقار دانشی
منبع : خبر آنلاین


همچنین مشاهده کنید