پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


چالشهای کارگران در جامعه امروز به بهانه هفته کارگر


چالشهای کارگران در جامعه امروز به بهانه هفته کارگر
با نگاهی اجمالی به اوضاع کشورمان ایران در می یابیم که کارگران هنوز نقش مستقیمی در امر تولید بر عهده دارند ، برخلاف کشورهای اروپایی و آمریکایی و سایر کشورهای پیشرفته که عملکرد کارگران تقریبا از نقش مستقیم به نقش نظارتی تغییر یافته است (یعنی عموم کارها توسط رباتها انجام گرفته و کارگران به عنوان ناظر بر عملکرد این رباتها فعال هستند) در ایران کنونی کارگران بطور مستقیم یا با واسته کم در حال فعالیت می باشند ، یعنی "کار" کارگر مهمتر و فعالتر از نقش سرمایه و سرمایه گذار مطرح است ، به عبارت دقیق تر هنوز کارگران نیروی "کار" خود را که عمدتا حاصل فعالیت جسمانیشان است به فروش می رساندد ، بعنوان مثال بارز کارگران ساختمانی و کارگران کارخانجات از نیروی جسمانی خویش مایه گذارده و کار را پیش می برند به بیان ساده تر جز نیروی کار خویش آهی در بساط ندارند.
قشر بزرگی از فعالان عرصه اقتصاد در ایران را کارگران تشکیل می دهند که متاسفانه به استثنای برخی مراکز دولتی اکثرا در مراکز خصوصی از حق مسلم و قانونی خود یعنی بیمه ، خدمات ایاب ذهاب ، خوراک و حتی دریافت حداقل حقوق اعلام شده از طرف وزارت محترم کار و امور اجتماعی محروم هستند.
اکنون ما شاهد کار ۱۲ ساعتی در کارخانجات و ۱۳ ساعتی در مسائل ساختمانی هستیم ، جالب اینجاست که طی این مدت کارگر از هرگونه امکانات جانبی و زمانی مناسب برای استراحت محروم است ، دیده شده است که کارفرما حتی زمانی برای ادای نماز کارگران هم قائل نیست ، هیچکدام آنها طبق قانون کار حقوق دریافت نمی کنند ، نه از امنیت جانی برخوردارند و نه از امنیت شغلی ؛ این فشردگی سبب شده است که کارگران یا در خواب باشند و یا مشغول کار ، عملا وقتی برای خانواده وجود ندارد ، این خود آسیبهای جبران ناپذیری بر پیکره اجتماع وارد می سازد. مرسوم است کارگران بصورت کارآموز یا کارگر آزمایشی به مدت سه ماه متوالی به خدمت گرفته شوند ، گاها بدون حقوق و یا با حقوق بسیار ناچیز ، پس از گذر این زمان معمولا با افراد حویای کار بسیار زیادی که موجود است تعویض می شوند ، به جهت نبود بیمه و عدم ثبت نام در اداره کار و خانه کارگر عملا مدرکی در دست برای احیای حق خود و شکایت ندارند چراکه براحتی توسط وکلای زبردست کارفرمایان یا از طرق دیگر ناکوت می شوند.
همین اوصاف در کارگاههای صنعتی و تولیدی خصوصی که کمتر از ۴ نفر پرسنل دارند و اتفاقا خیلی عظیمی را در ایران تشکیل داده اند بسیار دردناک تر است چراکه معمولا کارگرانشان را از نوجوانان و جوانان کم سن و سال انتخاب نموده و حتی نصف حقوق رایج و مزایای مرسوم را پرداخت نمی کنند.
حال یک ساختمان چند طبقه در حال ساخت را در نظر بگیرید ، کارگر برای کار روزانه خود ۸۰۰۰۰ریال دریافت می کند (البته بدون هیچ سرویس و امکاناتی) جالب اینجاست که پس از اتمام کار ، کارفرما هر مترمربع ساختمان خویش را چندین میلیون تومان به فروش می رساند ، این کجا و آن کجا !!!
قشر بسیار بزرگتری از کارگران نیز گرفتار مشاغل به اصطلاح فصلی می شوند ؛ در فصول سرما و یخبندان و یا در زمانهای رکود فروش عملا هیچ منبع درآمدی ندارند و درصورت ورشکستگی کارفرما ، اوضاع کارگران دیدنی است.
پس از انقلاب اسلامی ایران برای دفاع از حقوق کارگران که چرخه اقتصادی مملکت را به دست دارند کارهای بسیاری انجام شده است ، من جمله تشکیل خانه کارگر جمهوری اسلامی ایران ، اما ایراداتی چند براین نشکیلات رواست :
اولا- کارگرانی حق عضویت دارند که دارای بیمه تامین اجتماعی باشند و حال آنکه کارگران بخش خصوصی در دریافت حداقل حقوق خود مشکل دارند چه رسد به اینکه توسط کارفرما بیمه شوند.
دوما- قسمت اعظم کارگران چه خصوصی و چه دولتی اطلاع درست و کافی در مورد خود این تشکیلات ندارند چه رسد به امکانات ارائه شده توسط آن.
سوما- چون این تشکیلات اداری و تحت نظارت دولت است ، لذا محدودیت های خاص خود را دارد و نمی تواند مستقل عمل کند و در سایر فعالیت های باب میل کارگران قدم بردارد و اصول کار این است که کارگران خود را با شرایط وفق دهند .
چهارما - مزایای ارائه شده توسط این تشکیلات عمدتا بصورت تخفیفهایی چند درصدی است ، عموما یا میزانشان کم است و یا خدمات ارائه شده دارای کیفیت پایینی بوده و کارگران تمایلی برای استفاده ندارند.
علی ای حال این به معنی نادیده گرفتن زحمات این تشکیلات محترم نیست .
استان آذربایجانشرقی نیز به عنوان پیکره ای از ایران خارج از این دشواریها و گرفتاریها برای کارگران نیست ، در سالهای گذشته به سبب خشک سالی های پی در پی و گاها شدید و نیز سیاستهای غلط شاهد کوچ گسترده ای از روستاها به شهرها بوده ایم که البته هنوز هم ادامه دارد ، اکثر این افراد در مشاغل کشاورزی و دامداری یا صنایع دستی مثل قالیبافی و گلیم بافی مشغول به کار بودند اما پس از مهاجرت به شهرها اکثرا تبدیل به کارگران ساختمانی و یا امثالهم شده اند که ما شاهد افزایش تعداد کارگران بوده ایم ، همه ما مطمئنا انبوه کارگران جویای کار را در برخی معابر و چهارراههای استان دیده ایم که از سپیده صبح در آن مکانها حاضر می شوند تا بلکه بر اثر خوشی اقبال چند صباحی مشغول شده و نانی بر سر سفره خانواده برده وشرمنده اهل بیت نباشند.
عملکرد ضعیف ادارات مرتبط باعث سوء استفاده کارفرمایان از خیل کارگران جویای کار شده است ، به وفور مشاهده می کنیم که نوجوانان و جوانان کم سن و سال به جای حضور در کلاس درس و محیط مدرسه مشغول کارهای سخت و دشوار ساختمانی هستند ، شاهد کار پیرمردهای مسنی هستیم که اکنون واقعا زمان استراحتشان است اما فشار روزگار و گرانی و نبود بیمه، باعث کار این افراد غیرتمند شده است. همه این کارگران با همه دشواریها و خطرات ناشی از کار، ساختمانهای بلند و متراکم تبریز و شهرهای اطراف را بالا می برند و خانه هایی زیبا و مجلل برای ما می سازند آنهم بدون حداقل چشم داشتی ، چراکه نیازهای روزانه و فشارهای سنگین اجتماعی و اقتصادی زمانی برای دفاع از حقشان باقی نمی گذارد و پس از ۱۳ ساعت کارخشن، اگر بتوانند پس از ساعتها انتظار در ایستگاههای شرکت واحد، خود را به منازل کوچک خود در اطراف شهر برسانند واقعا هنر کرده اند.
هر روز شاهد افزایش کارخانجات و کارگاههای صنعتی در اطراف تبریز و شهرها هستیم ، اصولا باید این مراکز به جهت ویژگیهایی که دارند اوضاع کارگرانشان بهتر از سایر کارگران باشد ، اما می بینیم که نه تنها اوضاع بهتر نیست بلکه اسف بار تر نیز هست ، کارگران این مراکز معمولا هر سه ماه یکبار حقوق دریافت کرده و هر روز باید مسیر طولانی تا کارخانه یا کارگاه را طی کنند و پس طی دوره آزمایشی حقوقی بسیار ناچیزی دریافت کنند.
در کارگاههای تولیدی داخل شهر نیز اوضاع چندان مناسب نیست ، باز شاهد کار نوجوانان و جوانان کم سن و بانوان هستیم ، ساعت کار طولانی و طاقت فرسا در مکانهای کوچک نمور و نیمه تاریک ، عموما بدون لوله کشی آب و سرویسهای بهداشتی، حقوق ماهیانه واقعا ناچیز در حد ۵۰هزار تومان جزو مشکلات بسیار این قشر عزیز هست.
جالب اینجاست که حقوق روزانه کارگران معمولا از قیمت یک کیلوگرم گوشت نیز کمتر است ، تفریح و سرگرمی برای کارگران و خانواده هایشان جزو آرزوهای دور و دراز است.
باید توجه داشت که قشر کارگر قشریست زحمت کش و کم توقع ، در همه عرصه ها حاضر و فداکار ، پس کم کاری و ضعف دستگاههای مرتبط بخصوص وزارت کار و امور اجتماعی در این مورد نا بخشودنی و دور از انصاف است، لذا نباید اجازه داد تا قشر کارگر به خیل فراموش شدگان بپیوندد وباید از حق و حقوق این عزیزان دفاع کرد.
اکنون که انتخابات مجلس شورای اسلامی را پشت سر نهاده ایم و بزودی شاهد شروع به کار مجلسی جدید خواهیم بود لذا از همه نمایندگان این درخواست را داریم که حل مشکلات کارگران را جزو برنامه های اصلی خود قرار داده و با جدیت دنبال کنند.
● پیغام به انقلابیون کمونیست گزارش به خلق
سالهاست که با پرچمداری کمونیسم نطفه های دفاع ازآرمان انقلابی سوسیالیسم رادرخود پرورش دادیم وباهمگرایی و اتحاد عناصری ازنیروهایی که خود را مدافع حقوق توده های تحت ستم می دانند درهم آمیختیم وخود را درصف محافلی قراردادیم که سودای مبارزه با ستمگران راداشتند .مامظاهر ستم طبقاتی راشناختیم وبنام پیشاهنگان پرولتاریا ، کمونیسم رابرگزیدیم وازآن پس باافتخارنام خودرا کمونیست نهادیم . باگزینش این نام خودراموظف دانستیم درتئوری وپراتیک پیروراستین مارکسیسم باشیم وآگاهانه وبانشاط درمقام یک انقلابی پیگیردراجرای وظایف انقلابی خویش هم مروج، هم مبلغ وهم سازماندهنده ای لایق درامرمبارزه بی امان برعلیه دشمن طبقاتی خودباشیم .
مادرپروسه این مبارزه ، بامرزبندی باجریانات انحرافی وخط ومشی غیرمارکسیستی وغیرپرولتری ، راه عبورازدورانهای مختلف مبارزه طبقاتی راپیمودیم . دراین راه پرپیچ وخم وصعب العبور به دستاوردهاوتجاربی شگرف نایل آمدیم که هرگام آن بهای گزافی رابه کل جنبش کمونیستی تحمیل نمود . جنبش کمونیستی درایران باقدمتی بیش ازصدسال مبارزه وحضوری گرچه باافت وخیزلیکن مستمردرعرصه مبارزه طبقاتی پشتوانه غنی تئوریک رابا الهام ازپیشینه درخشان خویش به ثپت رسانده است . اما اگر این تئوری درخدمت مبارزه برعلیه نظام سرمایه داری قرارنگیرد ، مسلما مابه عناصری حراف وگزافه گوکه فقط درحصارتنگ محفلیسم جدای ازتوده سودای رهبری پرولتاریاو رویای کسب قدرت سیاسی را درسرمی پروراند مبدل خواهیم شد . بدون اینکه خودرا فریب دهیم ،باید اذعان داشته باشیم که جنبش کمونیستی درایران مدتهاست ازبیماری جدای ازتوده رنج می برد . اکنون این بیماری درکنارپاسیفیسم ولیبرالیسم غا لب برجنبش کمونیستی که علیرغم چهره ای مدرن وظاهری فریبنده خودرادر پس شعائری نوین که متاسفانه دامنگیر اکثرجریانات کمونیستی گردیده استتار نموده است . وبدون درس آموزی ازتجارب گذشته که بسیار گران وبسیار تلخ ودردوره ای بسیار طولانی بدست آورده ایم ، درنها یت تاسف اکنون شاهد انحرافات قوی اپورتونیستی درمیان نیروهای کمونیستی هستیم که برخی رابه پروفسورهای مبلغ بورژوازی تبدیل نموده است . این حضرات درعین تعدد افکاروآرا والقا ب رنگارنگ ، هیچکدام تحمل ساعاتی گرد هم آمدن و ریسک وخطر کردن حتا دوراز مرزهای دیکتا توری لجام گسیخته جمهوری اسلامی را نیز عاقلانه نمی دانند . برای عده ای پروفسور که متاسفانه متأثر از تمدن دنیای سرمایه داری غرب وپیشرفت تکنولوژی عصر حاضر ، مبارزه طبقاتی را تنها درایجاد سایتهای متعدد اینترنتی وشبکه های ماهواره ای می دانند ، چگونه می توان باآنها از مبارزه سیاسی وتشکیلاتی مبا رزین حرفه ای با اتخاذ تاکتیکهای متناسب با اوضاع واحوال داخل جامعه بحران زده ایران سخنی به میان آورد .
وقتی مبارزه بی دردسروخطرپذیری کمتری مهیا باشد ، دیگر سنت مبارزه متشکل انقلابی برای اشاعه وبردن سوسیالیسم علمی به درون جنبش خود بخودی طبقه کارگر به سخره گرفته می شود .
هرگاه بتوان با استعانت ازتئوری دهکده جهانی ، اطلاعات وآمار را درکوتاهترین زمان ممکن کسب نمود ، دیگر رابطه ارگانیک با طبقه کارگر برقرار کردن و سرکوب و تبعیض وبی عدالتی جامعه سرمایه داری را لمس نمودن به امری سنتی که ویژه گی موجودیت دوران چپ سنتی است مبدل می گردد .
تخطئه نمودن همه دستاوردهای جنبش کمونیستی پیشین بدون درس آموزی وتجربه نمودن از آن ، استمرار روحیه پاسیفیستی حاصل از دوران سیاه یورشهای ارتجاع به سازمانهای سیاسی وهمچنین نتیجه تأسف بار انحلال طلبی و پراکندگی جنبش و چیره گی جریان اپورتونیسم وانحلال طلبی درجنبش کمونیستی می باشد .
یورش های فاشیستی رژیم به همه ارکان نظام اجتماعی و تارومارکردن انقلابیون کمونیست ودر پی آن ، پی گردهای خانه به خانه و سیستماتیک ارتجاع حاکم ، باعث گردید که انقلابیون کمونیست باپذیرش درد ناک شکست ، ازیک واکنش تاکتیکی سریع وبا برنامه درمقابل یورش ارتجاع بی بهره بوده وداغ عقب نشینی وشکست جبران ناپذیر را بر تن نحیف خود متحمل شود . واقف هستیم که بیش از ۲۶سا ل است که دریک نبرد نابرابر سرنیزه های ارتجاع به قانون حاکمیت بورژوازی مبدل گردیده وتشدید بهره کشی واستثمار ازکارکران وزحمتکشان و سرکوب وزندان واعدام انقلابیون وکمونیستها به حکم اساسی و ضروری رژیم مبدل گردیده است . با تأ ثیر ازهمین روند ، گروهی از نیروهای انقلابی با پذیرش کوچ اجباری ومهاجرت ، تبعید رابه عنوان گزینه درامان ماندن ازسرکوبهای فاشیستی رژیم اختیار نمودند .
گروهی نیز ناپیگیری خود را با تئوری بافی های غیر مارکسیستی وبا اشاعه فرهنگ بورژوایی بدرون نهضت کارگری ، تلاش نمودند با ارتداد خویش ، روی برتافتن ازبرنامه وتاکتیک پرولتری وبا اپورتونیسم عریان ، نه تنها به سیاست لیبرال کارگری روی آورگردند ، بلکه با مشوب نمودن ذهن پرولتاریا به وسیله ایده های بورژوایی خویش موجب انحلال وپراکندن سازمانها ی کارگری وکمونیستی وانهدام استقلال طبقاتی پرولتاریا گردیدند .
به همان میزان که بورژوازی سرکوب خشن وفاشیستی انقلابیون وکمونیستها را دردستور کار خویش قرار داد ، انحلال طلبان نیز وقیحانه از ابراز علنی نیات خویش فروگذار ننمودند و آشکارا و با صدور اطلاعیه رسمی ، اعضا سازمانهای کمونیستی را به شکستن پوسته تنگ تشکیلاتی ترغیب نمودند . وبدین سان به مثابه دستیاران عملی بورژوازی درمحیط پرولتاریا ادای دین نمودند .
به موازات ترک تازی های خونین رژیم وخوش رقصی های اپورتونیستهای خائن وانحلال طلبان ، گروهی دیگرازانقلابیون کمونیست با حفظ مناسبات با رفقای خویش ، یا به مثابه عناصر ویا محافل پراکنده ویا درمواردی با تشکیلات منسجم درعین ناباوری دستگاه سرکوب بورژوازی وباسختی توان فرسا در جامعه بحران زده ایران به حیات خویش ادامه دادند وپرچم مبارزه را با حماسه آفرینی وافتخار در زندان وخارج اززندان به دوش گرفتند .
درپروسه مبارزه طولانی میان انقلابیون کمونیست وبورژوازی سرکوب گر این حقایق را چه تلخ وچه شیرین نمی توان نادیده انگاشت . وهمچنین نمی توان چشم رابرواقعییات بست وحوادث رابنا به میل خویش گزینش نمود . مامجبوریم بپذیریم که آنچه نمی دانستیم ناشی از نا آگاهی مابود وآنچه میدانستیم وبدان عمل نکردیم ناشی از ضعف مابود . لیکن ضعف ها را تئوریزه کردن ومبارزه را تخطئه وتعطیل نمودن وبه امان خدا سپردن به همان میزان موجب خسارت وغیر قابل بخشش است که سرکوب وکشتار رژیم .
باید بدانیم که کمونیستهای ایران دریک دوره طولانی بیست وچند ساله بدور از جامعه ایران مبارزه رادر خارج ازمرزها بدان پرداختند. واکنون بادیدگاههای نوین به شکل گیری جدیدی ازتشکل ونظریات سیاسی دست یافته اند . گرچه این نظریات دریک روند طبیعی مبارزه طبقاتی بدست نیامده ودور ازدسترس توده ها می باشد ، لیکن ما همین نیز مغتنم شمرده و به فال نیک گرفته وبه همه تشکل های کمونیستی – انقلابی که درزمینه فعالیت انقلابی تلاش می کنند درود می فرستیم و دستهایمان را به نشانه اتحاد به سویشان دراز می کنیم و با خوش بینی کمونیستی حاضریم توان انقلابی خود را که تاکنون دربتن جامعه ایران ودرکشاکش مبارزه طبقاتی حفظ نموده ایم ، برای ایجاد یک تشکل فراگیر کمونیسم انقلابی و اشاعه آراو عقایدپیشرو پرولتاریایی با تمام وجود به پیش ببریم . ما اکنون بمثابه نیروهایی که در ارتباط مستقیم باجامعه طبقاتی ایران قرار داریم ، این وظیفه سترگ رایک نیاز فوری وبلاواسطه جنبش کمونیستی وهمه نیروهای صدیق کمونیست می دانیم .
برای اینکه پس ازاین خود را شماتت ننموده وبار دیگر از جنبش انقلابی توده ها عقب نمانده ، و به اشاعه برنامه انقلابی خود به پردازیم ، به همه نیروهای کمونیست انقلابی اعلام میداریم.
رفقا : اوضاع واحوال جامعه ایران بشدت دستخوش تغییرات است . بورژوازی حاکم باتشتت و نا توانی تمام ، سیاست های حکومت خودرا به روزمره گی رسانده است . جمهوری اسلامی علیرغم همه عوامفریبی هایش تشدید بحران قریب الوقوع و انفجار توده ها را لمس می کند . بحران اجتماعی درابعاد جامعه به یک معضل جدی رژیم تبدیل شده ، فقر وفساد تمام تار و پود جامعه را فراگرفته است . سیاستهای جمهوری اسلامی پاسخ های عاجل و فوری به بحرانهایی است که گریبان رژیم راگرفته و موجودیتش را تهدید می کند . هیئت حاکمه فعلی ودولت احمدی نژاد ، دولت بحران وحاکمیت نظامیان است که از یک سو برای کنترل اوضاع و پرده پوشی ناهنجاری های عریان جامعه شکل گرفته واز سوی دیگر برای ارعاب توده های زحمتکش و دمیدن شیپور جنگ بر علیه مردم ستم دیده می باشد . انتخاب عناصر امنیتی و نظامی ونشاندن آنان به کرسی وزارت وصدارت گویای همین واقعییت می باشد . ایران اکنون درالتهاب یک بحران عظیم طبقاتی قرار گرفته و چشم انداز آتی آن طوفانی مهیب را جلوه گر می کند . درصورتی ما می توانیم ازدامنه مخرب این طوفان در امان مانده و بر طوفنده گی آن برعلیه رژیم تأثیر گذار باشیم که از هم اکنون به تلاش مؤثر و تشکلی انقلابی برای رهبری جنبش انقلابی توده ها همت گماریم . ضروری ترین تلاش ما برای جلب اعتماد وبردن روحیه شادابی به درون توده ها ، اعلام موجودیت یک تشکل سراسری و انقلابی – کمونیستی و به احتزاز در آوردن پرچم مبارزه دردرون جامعه می باشد .
این اولین مؤلفه برای اثبات حقانیت کمونیسم انقلابی وبه حرکت درآوردن توده ها وسازماندهی مبارزه انقلابی برعلیه رژیم می باشد . این واقعیت دور از انتظار نیست . اگر ما بتوانیم بر برخی خصایل غیر کمونیستی و روحیات پاسیفیستی و سکتاریستی غلبه نماییم . مابه انجام این وظیفه اعتقاد داریم وسا ل ها ست با بضاعت اندک خویش با جدیت دنبال می کنیم . اما با یاری شما رفقای تبعیدی خارج ازکشور عزم ما راسخ تر خواهد شد . پس هرآنکه مبارزه را آرمان خویش قرار داده وآ گاهی توده ها وآ زادی طبقه کارگر را برنامه عمل خویش می داند و پرچم سرخ پرولتاریا را برای کسب قدرت سیاسی وبرقراری سوسیا لیسم بدوش می نهد ، راهی جز اتحاد – تشکل ومبارزه پی گیر باقی نمی ماند . پیش به سوی این امر مهم .
مهندس محمد شهرتی فر