جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بهداشت روانی


بهداشت روانی
در کودکان کمتر از ۶ -۵ سال تا حد امکان ، والدین باید با آنها هم اتاق باشند . برنامه های فعال ، و خلاق تفریحی و اجتماعی همراه با ساعا ت ملاقات نامحدود و آزاد ( شامل دیدار با خواهر و برادر ) و ایجاد فرصتهایی برای کنش نمائی ۴ فرایندهای ترسناک توسط بازی با عروسکها و مجسمه های چوبی همگی کمک کننده می باشند. پرسنل بیمارستان باید طبعی حساس ، علاقمند و پذیرا در برابرکودک و والدین داشته باشند. اکثرا یک تنش زیر بنایی بین مراقبین بیمارستان و والدین وجود دارد.
● بیماری و مرگ
تمام پدیده ها ی بالینی به سطوح سازمانی متنوعی از جمله مولکولی ، تشریحی ، فیزیولژیک ، درونی ، بین فردی ، خانوادگی و اجتماعی مربوط میباشند.
براین اساس طبیب باید بیشتر به ناراحتی بیمار توجه کند تا به طبقه بندی نشانه های بالینی به عنوان عضوی یا روانی . جنبه های روانی بیماری باید از نخستین مرحله مورد ارزیابی قرارگیرد و پزشک باید با ابزار علاقه دربارهء احساسات طفل و نشان دادن امکان ، و تناسب برقراری ارتباط کلامی و نمادین با دیگرا به هنگام ناراحتی ، به عنوان یک الگو برای والدین و کودک عمل کند. برای کودک بستری گرفتاری های بالقوه شامل : تطابق با جدائی ، عادت کردن به محیط تازه ، سازگاری با مراقبین متعددی که اغلب با کودکان شدیدا بیمار معاشرمی باشند و گاهی اوقات تجربه دزاریاسیون ناشی از بخش مراقبتهای ویژه ، بیهوشی و جراحی است.
برای کاهش مشکلات بالقوه ، یک دیدارمقدماتی از بیمارستان بسیار اهمیت دارد تا طفل افرادی را که از وی مراقبت خواهد نمود ملاقات کرده و سوالاتی دربارهء اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد مطرح نماید.
در کودکان کمتر از ۶ -۵ سال تا حد امکان ، والدین باید با آنها هم اتاق باشند . برنامه های فعال ، و خلاق تفریحی و اجتماعی همراه با ساعا ت ملاقات نامحدود و آزاد ( شامل دیدار با خواهر و برادر ) و ایجاد فرصتهایی برای کنش نمائی ۴ فرایندهای ترسناک توسط بازی با عروسکها و مجسمه های چوبی همگی کمک کننده می باشند. پرسنل بیمارستان باید طبعی حساس ، علاقمند و پذیرا در برابرکودک و والدین داشته باشند. اکثرا یک تنش زیر بنایی بین مراقبین بیمارستان و والدین وجود دارد.
مراقبتها و برنامه های بیمارستان اغلب موجب پیچیدهتر شدن روابط بین والدین و کارکنان بیمارستان می گردد.
احساس گناه و خشم میتواند موجب پیچیده تر شدن غیرضروری شرایطی گردد که تاکنون نیز مشکل ساز بوده است.
مراقبت سرپایی۵ درکلنیک هایی که در آنجا بیماران مراقبت موقت را از جانب گروهی از پزشکان دریافت می نمایند که امکان ارتباط بین خودشان هم بسایر محدود است ، ممکن است مساله ساز باشد.
والدین اغلب دچار بهت شده و قادر به بیان نگرانیهای مهم در مورد کودکانشان نمی باشند.
توصیه های مراقبتی ممکن است نامناسب و نامربوط از آب در آمده و همکاری برای اجرای این دستورات نیز ضعیف باشد.
در پایان هر فعالیت درمانی یا تشخیصی اولیه ، طبیب باید جویای مسائل دیگر مورد پرسش احتمالی والدین یا کودک گردد.
دراتاقهای شلوغ اورژانس بیمارستان و مراکز شهری ، تضاد بین انتظارات کادر تخصصی از اتاق اورژانس و نیازهای واقعی بیماران ، باعث حیرت می شود.
زمانی که این توقعات متفاوت از دید انتقادی مورد بررسی قرار گیرند ، ممکن است به روشهای موثرتری جهت استفاده از اتاقهای اورژانس دست یابیم .
در کودک مبتلا به بیماری مزمن یا مهلک هر نشانه ای از بیماری در نظر طفل یا والدین تهدیگر سلامت جسمانی یا زندگی تلقی میگردد .
هرچه علایم بالینی شدیدتر باشد ، شدت هیجانات برانگیخته شده بیشتر خواهد بود .
در ۹ سالگی ، تصور مرگ در کودکان معنایی برتر از یک حادثه ء گذرا می دهد . گرچه تجارب موجود در یاین زمینه محدود است، لیکن در نوجوانی تفکر دربارهء مرگ به نحو فلسفی و مشابه بزرگسالان صورت می گیرد.
در مورد بیماری های مزمنی که از طول عمر می کاهند، مانند فیبروزکیستیک ۱ ، وادین برای پرورش دریافتی بالنسبه خالی از احساس تقصیر و گناه دربارهء بیماری و راههای درمان ان نیاز به حمایت اولیهء طبیب دارند.
آنها جهت پاسخ دادن به سوال کودک در زمینهء- بیماری نیاز به راهنمایی دارند . کودک کوچک اکثر رهنمود ها را از والدین می گیرد.
دربارهء کودکان بزرگتر و بخصوص نوجوانها ، والدین باید آمادگی لازم از نظر مواجهه با خشم کودک در مورد سرنوشت خویش را داشته باشند .
کودک هم نیاز به ابتکار عمل و توانائی روانی والدین دارد و هم در دسترس بودن و عینیت طبیب.
نقش طبیب در این مورد مشکل است. و ی هم باید وظیفهء امید بخشی و بهبود ناراحتی را برعهده گیرد وهم در احترازاز ناتوانیهای عاجز کننده روانی آمادهء کمک به والدین و کودک باشد.
مثلا اگر جدائی موقت و احتمالا مکرر از طفل برای رسیدگی به نیازهای شخصی لازم باشد باید والدین را تشویق به این کار نمود .
اغلب این وضعیت طفل را نیز جهت تجربه تحمل محرومیت یاری می نماید . والدین اطفال گرفتار به بیماری های مزم یا مهلک با ملاقاتهای گروهی که تحت راهنمایی تخصصی پزشکان ، روانشناسان یا مددکاران اجتماعی صورت میگیرد می توانند به خوبی حامی یکدیگر گردند.
در پدیده ها بالقوه مرگ آور ناگهانی شدت اضطراب و احساس گناه و ناامیدی والدین احتمالا بیش از بیماری های مزمن تر است.
در اغلب کودکان بزرگتر از ۱۰-۹ سال ، موثرترین روش آن است که بحث دربارهء بیماری مهلک را به نحوی حقیقی و تا آنجا که به تشخیص و پیش آگهی بیماری مربوط است با کودک در میان بگذاریم ، اما همیشه سعی در دادن امیدهای واقع گرایانه داشته باشیم . گرچه ممکن است کودکان ترس خود را در بیمارستان به دیگران فاش نامیند ولی معمولا از پزشک دربارهء احتمال و زمان مرگ سوال نمی کنند . کودکان کوچک در درجهء اول میخواهند مطمئن شوند که والدین آنها را ترک نکرده و همچنان دوستشان خواهند داشت . تیم ارائه گر خدمات پزشکی ، پرستاری ، روانشناسی و مددکاری اجتماعی علاوه بر سایر وظائف باید حمایت لازم را نیز فراهم نماید .
پزشک اصلی باید تماس و نزدیکی خویضش را با کودک و وضعیت بالینی حفظ نماید .
پیوند اعضاء ۲ در کودکان اغلب شامل پیوند کلیه میگردد.
دیالیز ممکن است زمان متفاوتی قبل لز پیوندکلیه در بیمارستان آغاز گرددو ممکن است از والدین انتظار برود که این روش را فراگرفته و در منزل انجام دهند .
آنهاممکن است از اینکه مسئولیت کنترل یک پدیدهحساس و حیاتی بدانها داده شده دچار دو گانگی تفکر گردند .
کودکی که مورد دیالیز قرار می گیرد از نظر روحی دچار وابستگی گردیده و سرخورده میشود . پیوند مغز استخوان وقلب و ریه وکبد نیز شامل ملاحظات روانی متعددی از فبیل ارتباط و خویشاوندی با دهنده واسترس ایزوله شدن و عوارض ناشی از عمل می باشد.
مشکلات خانوادگی با این پرسش که چه کسی عضو را اهداءخواهد کرد چند برابر می شود.
اگر خویشاوندان به عنوان اهداءکننده مد نظر باشند ، ممکن است فشار روحی ۳ حول این محور که «چه کسی فداکاری خواهد کرد » دور بزند .
در شرایطی که اخذ تصمیم مطلقا برعهده ء طبیب گذاشته میشود (البته توام با فکر و اندیشه )، احساس گناه کمتر خواهد شد .
وجود یک تیم حمایتگر پزشکی که اعضاء آن به دقت انتخاب شده اند برای تسهیل تصمیم گیری و ادامهء مراقبت الزامی است. گرچه میزان خودکشی در بزرگسالان که همودیالیز می شوند بالا است ، اما به نظر می رسد که این روش در کودکان به دلیل توانایی بیشتر آنها برای انکار ۴ و پذیرش سیستم حمایتی ، کمتر آسیب زا ۵ست. نوجوانان نگران تغییر شکل تصویرتن ۶ هستند که البته همیشه قادر به بیان شفاهی آن نمی باشند .
پس از مرگ کودک والدین نیازمند فرصت جهت ابراز احساسات خویش و گفتگو با پزشک می باشند .
یکی از اهداف این مذاکره باید حمایت از آنهادر احتراز از تشکیل تصور ذهنی از کودک از دست رفته، در حالت غیر سوگوارانه باشد . با نگهداشتن و بودن با طفل یا نوزاد فوت شده یا دیدن ولمس وی پس از مرگ می توان به بسیاری از والدین کمک کرده و آرامش بخشید .
طبیب باید در شنیدن ( هم سوالات بیان شده و مربوط به این مسئله و هم سوالات تلویحی و تصورات غلط ) صبور بوده ، پاسخگوی سوالات باشد و به خانواده های درگیر مراسم خاکسپاری کمک کند.
نوشته شده توسط مدیر سایت
منبع : سایت جامعه پزشکان ایران