سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

موسیقی؛ آلبوم«پیاپی» (آهنگسازی و نوازندگی نگار بوبان)


موسیقی؛ آلبوم«پیاپی» (آهنگسازی و نوازندگی نگار بوبان)
موسیقی را شاید بتوان انتزاعی ترین یا حتی شخصی ترین هنر در میان دیگر گونه های هنری به حساب آورد. استفاده از قدرت شنیداری به عنوان تنها ابزار قابل اتکا، موسیقی را به گونه یی خاص و ویژه بدل می کند که مخاطب در بیشتر اوقات شاید به جای گوش سپردن به آن تنها به شنیدن آن اکتفا می کند. در واقع مساله موسیقی محض (بی کلام) و تلاش در جهت برقراری ارتباط میان مخاطب و موسیقی همواره یکی از چالش های تامل برانگیز میان هنرشناسان و موسیقی شناسان بوده است تا جایی که بسیاری از این افراد تمایل فکری خویش را درباره ناقص بودن موسیقی به عنوان یک ابزار صرف هنری پنهان نمی کنند.
گذشته از اینکه موسیقی را ناقص بدانیم یا خیر، مساله موسیقی محض طی سالیان طولانی، مسیرهای پرپیچ و خم بسیاری را پشت سر گذاشته که در غالب اوقات به نوعی در جهت همسو بودن با نیازهای اجتماعی دوره خود حرکت کرده است. در این میان بحث موسیقی توصیفی یکی از مهم ترین و چالش برانگیز ترین مسائل میان موسیقی شناسان و منتقدان به حساب می آید. اگر نمونه هایی مثل چهار فصل ویوالدی را، که از این دیدگاه اثر کم اهمیتی به حساب می آید، کنار بگذاریم شاید بحث موسیقی توصیفی برای اولین بار توسط بتهوون (سمفونی پاستورال) مطرح شد. اما نمونه قابل اعتنایی که بسیاری از موسیقی شناسان آن را تحولی در تاریخ موسیقی کلاسیک غرب به حساب می آورند چند سال پس از سمفونی پاستورال بتهوون نوشته شد؛ سمفونی فانتاستیک اثر هکتور برلیور که برای اولین بار به شیوه یی بسیار جدی برای هر موومان (قسمت) از سمفونی یادشده مضمونی توصیفی در نظر گرفت به گونه یی که کل این اثر سعی دارد به زبان موسیقی داستانی خیالی را توصیف کند و از هرگونه جاذبه صوتی (مانند دونوازی آغازین موومان سوم) و پدیده های شناخته شده (استفاده از ایده فیکس در هر پنج موومان این سمفونی یا به کار گرفتن تم مشهوری چون Dies Irae در موومان پنجم) بهره می برد تا به بهترین شیوه ممکن با مخاطب ارتباط برقرار کند و دقیقاً همین گرایش به سمت تعریف کردن یا توصیف کردن در سال های میانی سده ۱۹ به یکی از شاخصه های مهم و اساسی موسیقی رمانتیک بدل شد که نمونه هایی از این دست را در آثار آهنگسازانی چون فرانتس لیست، سن سان و... می توان یافت.
«پیاپی» اولین آلبوم شخصی نگار بوبان از این منظر اساساً اثری توصیفی به حساب می آید. در واقع بوبان خود با استفاده از ایده های مختلف درصدد خلق نوعی از موسیقی تلفیقی بر می آید که پایه و اساس آن بر نوعی ذهنیت بداهه گرایانه بنا شده است. در واقع بوبان از پدیده یی چون «بداهه نوازی» برای خلق این آثار استفاده نمی کند و غالباً به سمت نوعی پردازش موزیکال در جهت بیان و توصیف حالاتی گرایش دارد که بهترین وسیله برای بیان کردن آنها را در بداهه گری (نه بداهه نوازی) می بیند.
پیاپی، از هشت قطعه مجزا تشکیل شده که هر یک شخصیتی مستقل و منحصر به فرد دارند و در واقع «آهنگساز-نوازنده» برای این آلبوم به اتحاد و وحدت میان این قطعات اهمیت چندانی نمی دهد تا به گرایش به سمت رمانتیسیسمی دیررس متهم نشود. اما به هر روی با حفظ این استقلال شخصیتی، فضای کل این مجموعه را می توان در نوع خود بسیار منسجم و در خور توجه به حساب آورد که البته در این میان نقش تکنوازی و تکنیک ویژه یی که در اجرای هر یک از این قطعات به چشم می خورد در نوع خود کاملاً مشخص است.
آنچه در نگاهی ابتدایی به نظر می رسد مساله گرایش بوبان به نوعی دریافت شخصی از توصیف های موسیقایی اش است به طوری که در بسیاری از این قطعات این برداشت شخصی، ذهنیت مخاطب را می تواند از تمرکز بر آنچه هنرمند در نظر دارد کمی دور کند. در واقع شاید گرایش بوبان را بتوان نوعی توصیف موسیقایی درونی و کاملاً شخصی به حساب آورد که تلاش دارد شنونده را با خود در سفری اسرارآمیز و سرشار از لحظه های موزیکال متفاوت و رنگ های ویژه و توصیف های غالباً تصویری همراه کند که در نوع خود تجربه یی بسیار جالب به حساب می آید؛ به این رویکرد بوبان باید استفاده از قابلیت های موجود در موسیقی کلاسیک ایرانی را نیز اضافه کرد که در غالب اوقات، گرایشی کاملاً آزادانه و به دور از قید و بندهای ردیف نوازی، الزاماً دستمایه بیان هنری او قرار می گیرند. قطعه آغازین (بی برگشت) و قطعه فرار را شاید بتوان از دیدگاهی موسیقایی- توصیفی آثار نسبتاً متفاوتی به حساب آورد چرا که در اولی، آهنگساز از شعری از شاملو برای نگاه توصیفی اش بهره می گیرد و در دومی نوعی تقابل و ضدیت ریتمیک در دو پاره یی که این قطعه را تشکیل می دهد مخاطب را به درک بهتر از منظور آهنگساز رهنمون می سازد. بوبان در پاره یی از لحظات از نوعی پیشداوری ذهنی نیز مدد می جوید و ابزاری که برای بیان منظورش به کار می گیرد را با پیش زمینه های ذهنی و از قبل تعیین شده یی هماهنگ می سازد که از آن میان می توان به استفاده از دستگاه «نوا» در قطعه پگاه اشاره کرد؛ با توجه به این مطلب که بسیاری از موسیقیدانان هر دستگاه را برای زمان خاصی از روز در نظر می گرفتند که نوا به ساعت های پایانی شب و قبل از طلوع خورشید تعلق داشت.
در واقع این آلبوم از بسیاری لحاظ قابل تعمق است اما شاید در زمینه موسیقی توصیفی در بستر موسیقی ایرانی، آن را بتوان تجربه یی متفاوت و در عین حال ارزشمند به حساب آورد که شایسته توجه بیشتری در میان مخاطبان جدی موسیقی، به ویژه موسیقی محض است.


امیرملوک پور
منبع : روزنامه اعتماد