جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چرا در برابر زیبایی نمی توانیم مقاومت کنیم


اشتباه است اگر خود را مقصر بدانیم، چرا كه ظاهراً این حس ما در برابر زیبایی یك میراث تكامل است. ولی این واقعیت ما را از مسئولیت پذیری مبرا نمی كند. ما باید به این ضعف خود در برابر زیبایی آگاه باشیم و با آن برخورد «پخته تری» داشته باشیم. احتیاجی نیست كه بر ضدزیبایی بجنگیم، ولی نگذاریم كه در اسارت كامل آن در بیاییم.ارسطو در جواب این سئوال كه چرا انسان ها به زیبایی جسمی تمایل دارند جواب داد: «هیچ كس نمی تواند این سئوال را مطرح كند، مگر این كه كور باشد.» زیبایی قلب را جادو و مغز را تسخیر می كند و آتش احساسات را بر می انگیزد. از دوران افلاطون تا زمان عكاسی مدرن امروز، زیبایی انسان برای سیراب كردن میل بی انتهای ما به زیبایی كامل به تصویر در آمده است.
ولی ما در دوران «زیبایی زشت» زندگی می كنیم. دورانی كه در آن زیبایی از نظر اخلاقی مورد سئوال است و زشتی نوعی جذابیت جسورانه دارد. زیبایی به همان اندازه كه برایمان شكل واقعی دارد، رویایی نیز هست. از سوی دیگر این پرستش زیبایی نوعی راه فرار از واقعیت است. این كودك درون ماست كه حاضر نیست وجود دنیای با اشكال را بپذیرد، با این كلیشه كه: «زیبایی را از چشم بیننده باید دید» در واقع منظورمان این است كه زیبایی آن چیزی است كه ما از آن خوشمان می آید.انسان ها در تمامی ادوار به نام زیبایی خود را رنگ آمیزی كرده اند، حلقه به خود آویخته اند، موهای خود را تراشیده اند، خود را به انواع گوناگون تزئین كرده اند و بدن خود را به نمایش گذاشته اند و اكنون نیز به خاطر زیبایی سخت ترین راه ها را می روند، سرمایه زیادی صرف می كنند و آنقدر در این راه خطر می كنند كه گویا زندگیشان به این مسئله وابسته است! در برخی قبیله های صحرای كالاهاری آفریقا حتی در دوران خشكسالی و گرسنگی از چربی برای زیبایی پوست خود استفاده می كنند. در آمریكا پولی كه خرج زیبایی می شود، بیشتر از پولی است كه صرف خدمات اجتماعی و تحصیل می شود. آمار عمل های جراحی پوست، سینه، كشیدن چربی و غیره شگفت انگیز است.آیا دنیا دچار یك جنون همگانی شده است؟ یا در پس این دیوانگی روند خاصی نهفته است؟همه ما در دل خود می دانیم كه: هیچ كس نمی تواند در مقابل زیبایی مقاومت كند. حتی اگر تمام مجله های مد و عكس های مدل های زیبایی را در آتش بسوزانیم در فكرمان همچنان تصویر چهره و بدن زیبا ساخته خواهد شد و به دنبال آن، آرزوی آنكه خود نیز همانطور زیبا باشیم. همسر روزولت، رئیس جمهور آمریكا، در جواب این سئوال كه در زندگیش به چه چیزی غبطه خورده است پاسخ داد كه آرزو می كرد زیباتر بود. این جواب تكان دهنده ایست از جانب یكی از محبوبترین و مورد توجه ترین زن های عصر خود كه زندگیش از بسیاری جهات كامل بوده است. چهره ما قسمت ظاهری وجود ماست كه در چشم اطرافیان ما آئینه قسمت نامرئی درون ماست! این ادعا شاید غیر منصفانه باشد و با معیارهای اخلاقی ما جور در نیاید، ولی این دلیل بر درست نبودنش نیست. هر فرهنگی، فرهنگ زیبایی است. همه جا زیبایی یك نیروی عظیم تكان دهنده بوده و هست. هر تمدنی به زیبایی ارزش می دهد، تلاش زیادی برای آن می كند و در آخر دچار عواقب كمدی - تراژدی چنین تلاشی می شود. حكومت های بسیاری قوانینی بر ضد لباس های گرانقیمت صادر كرده اند. پزشكان به بیماران خود در مقابل خطراتی كه به نام زیبایی به سلامتی خود وارد می كنند، اخطار دادند....هیچ كدام فایده ای نداشته است!گر چه یك نارضایتی بزرگ فرهنگی درباره داد و ستد زیبایی وجود دارد، ولی كوچكترین نشانه تغییر در این وضع دیده نمی شود. چرا كه میل به زیبایی در غریزه ما نهفته است. به انسان امر كردن این كه از زیبایی لذت نبرد درست مانند این است كه از او بخواهیم از غذا خوردن، یا از عشق لذت نبرد. ماروین مینسكی، پایه گذار هوش مصنوعی، عقیده دارد كه تجربه زیبایی یكی از راه های طبیعت است برای این كه حافظه ذهن ما را برای مدتی به روی دریافت «دانش منفی» ببندد. منظور او این است كه منظر زیبایی یك علامت به فكر ماست كه برای مدتی دست از تحلیل، انتقاد و ارزشگذاری بردارد. زیبایی یكی از معدود تجربه هایی است كه به ما اجازه می دهد، به حكم عقلمان «نه» بگوییم. زیبایی تسلی می دهد و مست می كند و درك انتقادگر ما را برای مدتی از كار می اندازد. عكس العمل ما در برابر زیبایی یك حقه مغز ماست و نه نتیجه فكر كردن ما درباره خودمان! نیروی فكر ما از این نیاز طبیعی شكل گرفت كه مشكلات مربوط به زنده ماندن و تولید مثل را حل كند. منظر جفت سالم و آماده برای جفت گیری را «زیبا» یا كودك ناتوان و كوچك را «بانمك» دیدن، نشانه همین كار فكر است. با وجود همه تنوع مد و سلیقه تقریباً در همه فرهنگ ها چشمان درشت، موهای براق، پوست صاف و بدون چروك و لك، فرورفتگی كمر یك زن یا سینه قوی یك مرد نشانه جذابیت است (در واقع چیزهایی كه نشانه سلامت است)، در واقع زیبایی یكی از راه های ادامه حیات بوده است. كندی فریزر منتقد فرهنگی می نویسد كه عشق ما به زیبایی لذتی است كه ارزش چشیدنش را دارد. اما فراموش نكنیم كه زیبایی یك منبع شادی اما مطمئناً تنها منبعی نیست كه در اختیار ماست. زیبایی قابل رویت در دنیای حواس ما در درجه اول قرار ندارد؛ ما به همان شكل تحت تاثیر یك صدای زیبا، حالت های دعوت كننده، یا حتی بوی دیگران قرار می گیریم كه گاهی حتی آگاهانه هم نیست. چهره حتی در دنیای ظاهری نیز تنها نوع جذابیت نیست.اما ما هنوز در برابر این سئوال ایستاده ایم كه چطور با زیبایی برخورد كنیم و چرا باید اصولاً در موردش فكر كنیم؟ هر چه باشد زیبایی یك بی انصافی بزرگ است چرا كه توسط ژن ها تعیین می شود.
دانایی توانایی است: ما هر چه بیشتر در باره طبیعت انسان بدانیم، بیشتر می توانیم امیدوار باشیم كه ناهماهنگی ها را بررسی كنیم و خودمان را تغییر دهیم. وجود این اصل كه یك تمایل مادرزادی است به این معنا نیست كه محیط، فرهنگ و تربیت نتوانند در آن تغییر اساسی بدهند. همه غرایز ما اجباراً خوب نیستند، اما ما می توانیم با آنها رو به رو شویم.
• چطور می توانیم با زیبایی برخورد كنیم
به این فكر كنیم كه زیبایی به ما چه می گوید: زیبایی به ما می گوید كه نیاكان ما در زمان جفت گیری به چه چیزهایی اهمیت می داده اند، می گوید كه آیا یك شخص آماده برای جفت گیری، سالم و قوی هست و احتمالاً فرزندان سالم و قوی تولید می كند یا نه (حداقل این اطلاعاتی بوده كه زیبایی در گذشته می داده است، تا زمانی كه آنقدر در آن دست بردیم كه ارزش اطلاع رسانی آن كاهش پیدا كرد) این اطلاعات درآغاز پیدایش بشر اهمیت بسیاری داشته است و به همین خاطر مغز ما برای دریافت این علامت ها تكامل پیدا كرد. اما در دنیای مدرن امروز كه ما هر روزه به افراد غریبه برخورد می كنیم و انسان های بسیاری را می بینیم باید سعی كنیم افسار این گیرنده ها را در دست بگیریم. شاید بهترین حالت این باشد كه گاهی از تحریك این حس خود لذت ببریم، زمان كوتاهی در لذت آن مست باشیم، ولی بعد واقعیت را در نظر بگیریم و از كنارش رد شویم. این شاید در اختیار گیرنده های مغز ما نباشد ولی در اختیار خود ما هست.
سیاست زیبایی به یك فرم جدید احتیاج دارد، به فرمی كه آزاد باشد از حمله های مخالفان زیبایی همان طور كه آزاد از پرستش بدون فكر و بی اندازه زیبایی. این تصور كه زیبایی اهمیتی ندارد یا صرفاً یك پدیده فرهنگی است، فقط یك افسانه است. ما باید زیبایی را بفهمیم در غیر این صورت برای همیشه برده آن خواهیم بود.
منبع : باشگاه اندیشه