جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


شانس در می‌زند


شانس در می‌زند
وقتی بازارهای جهانی در آشفتگی به سر می‌برند، قاره‌ای که همواره نادیده گرفته شده است از انزوایش سود می‌برد.
می‌خواهیم به مهم‌ترین داستان‌های خبری آفریقا نگاهی بیاندازیم. شورش در منطقه نفت‌خیز دلتا در نیجریه، پرجمعیت‌ترین کشور آفریقایی، روز به روز شدت می‌گیرد در زیمبابوه همچنان که موگابه و نخست‌وزیر جدید این کشور مورگان تسوانگیرای که رقیب موگابه در انتخابات اخیر هم بود، در تشکیل یک دولت ائتلاقی ناکام می‌مانند، شورش‌ها در این کشور ادامه می‌یابند. در حالی که نرخ رسمی تورم در زیمبابوه بالاتر از ۱۱میلیون درصد اعلام شده، منابع غیررسمی نرخ تورم را بالای ۵۳۱میلیارد درصد می‌دانند. رییس‌جمهور سودان بزرگ‌ترین کشور آفریقایی، رسما از طرف دادگاه جرایم بین‌المللی به نسل‌کشی و جنایات جنگی متهم شد. در سومالی، تراژدی یک کشور بدون حکومت و بدون قانون ادامه‌دار است. حتی در آفریقای جنوبی، بزرگ‌ترین اقتصاد قاره، پس از عزل شدن تابو امبکی در جریان یک مجادله سیاسی، نااطمینانی سیاسی حاکم شده است.
با تمام اینها، می‌توان به آینده قاره خوش‌بین بود. با وجود هجوم مشکلات، ۴۸ کشور آفریقایی با معیارهای گوناگون از موفقیت‌های اقتصادی بی‌سابقه‌ای برخوردارند و به علت وجود آشفتگی در بازارهای مالی، سرمایه‌گذاران بین‌المللی هنوز در این قاره به دنبال کسب سود هستند.
هرچند در سال‌های ۹۰ تا ۹۴ نرخ رشد سالانه GDP پایین و به اندازه ۹/۰درصد بود. پس از آن این رقم به ۵درصد رسید.
قبل از سقوط مالی در پاییز اخیر، صندوق بین‌المللی پول ۶/۶درصد رشد در GDP را پیش‌بینی کرده بود و اکنون هم رقم این پیش‌بینی تنها کمی کاهش یافته است.
رشد سالانه GDP سرانه در اواخر دهه ۹۰ میلادی ۱/۱درصد بود. اما از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ این رقم به ۴درصد رسید. در دهه ۹۰، ۴۷درصد آفریقایی‌ها و در سال ۲۰۰۴، ۴۱درصد آنها در فقر زندگی می‌کردند و اگر روند فعلی ادامه یابد، در سال ۲۰۱۵ تنها ۳۷درصد در فقر زندگی خواهند کرد همچنین به جز زیمبابوه اغلب کشورهای آفریقایی در کاهش تورم موفق بوده‌اند.
بسیاری از این کشورها از مدیریت کلان اقتصادی بهتر، جریان مساعدت‌های غربی، سرمایه‌گذاری و بخشودگی بدهی و همین‌طور سرمایه‌گذاری‌های آسیایی‌ها به خصوص چینی‌ها و خاورمیانه‌ای‌ها، سود برده‌اند. مازاد دلارهای نفتی حکومت‌های خلیج‌فارس به آفریقای شرقی جریان یافته است. IMF برآورد کرده است که سرمایه‌گذاری و وام‌های خارجی در آفریقا از ۱۱میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ به ۵۳میلیارد دلار در سال ۲۰۰۷ رسیده است.
بیشتر این مقدار از رونق بازار کالاها ریشه گرفته است. کشورهای تولیدکننده نفت نظیر آنگولا و نیجریه و حتی سودان جنگ زده، از رشد بالایی برخوردارند و بخش عمده سرمایه‌گذاری خارجی در بخش استخراج وارد شده است. به علاوه آفریقا از این شانس برخوردار است که نسبت به بقیه جهان صدمه کمتری را در نتیجه بحران مالی فعلی متحمل شود. بسیاری از عواملی که در گذشته به اقتصاد قاره صدمه زده‌اند، حالا ممکن است در جهت اصلاح آن وارد عمل شوند.
بخش بانکی را در نظر بگیرند. فعالان اقتصادی و کارآفرینان غالبا از مقررات دست و پاگیر و محافظه‌کاری بانک‌های آفریقایی شکایت می‌کنند. کنترل ارز خارجی مانع می‌شود که آنها بتوانند با سرمایه‌گذاری در ابزارهای مالی خارجی در غرب، به سود برسند. بانک‌های با مالکیت خارجی، محدود است (در نیجریه و آفریقای جنوبی به ۵درصد می‌رسد). اما حالا این عدم ارتباط با سیستم مالی غرب، به نفع این قاره تمام شده است. بانک‌های قاره برعکس بانک‌های دیگر نقاط جهان تقریبا به هیچ وجه تحت تاثیر مشکلات ناشی از وام‌های مشکوک‌الوصول قرار نخواهند گرفت. نایب‌رییس دپارتمان آفریقا در IMF، بندیکت کریستنسن با اطمینان ادعا می‌کند که «هیچ ریسک سیستماتیک قابل ملاحظه‌ای بانک‌های کشور آفریقایی را تهدید نمی‌کند.»
هیچ شکی نیست که آفریقا سرانجام از اثرات بحران متاثر خواهد شد. تجارت جهانی، تقاضای نفت و مواد معدنی (یعنی کالاهای مهم در جریان رونق بازار کالاها کاهش خواهد یافت. قیمت نفت این هفته به زیر ۵۰ دلار در هر بشکه رسید و این وضعیت به شدت کشوری چون آنگولا را متاثر خواهد کرد. قیمت مس در حال سقوط است و این بر اقتصاد زامبیا و کنگو تاثیر خواهد گذاشت و بدون شک سرمایه خارجی که آن‌چنان برای رشد کشورهای آفریقایی اساسی بود، کاهش خواهد یافت. زیرا تمایل سرمایه‌گذاران غربی به ریسک کردن کاهش خواهد یافت. مساعدت‌ها نیز احتمالا کمتر خواهد شد. اما رهبران آفریقایی امیدوارند که عوامل دیگر، اثر این موارد را کمرنگ کنند.
● آفریقا، مورد توجه جهان
مدت‌ها است که آفریقا، چین و کشورهای خلیج‌فارس را جادو کرده بود و دلیلی وجود ندارد که این روند پایان یابد. رهبران آفریقا هنوز دوست دارند قاره‌اشان را یک تازه‌عروس جذاب با جهیزیه‌ای از نفت و مواد معدنی که دنیایی را مدهوش خود کرده تصور کنند. تنها چینی‌ها نیستند که برای استفاده از مواد معدنی مس، آهن و کبالت و هیدروکربن‌ها صف کشیده‌اند. به ندرت ماهی می‌گذرد که طی آن چند کشور و گروه برای جلب نظر رهبران آفریقایی میزبان آنها نباشند. تمام آنها در صدد تکرار موفقیت آفریقایی چینی در بیجینگ در نوامبر ۲۰۰۶ هستند. دسامبر اخیر نوبت اتحادیه اروپا بود که در لیسبون میزبان سران کشورهای آفریقایی باشد. در مارس هندی‌ها در دهلی و در مه ژاپنی‌ها در توکیو به آفریقایی‌ها خوشامد گفتند.چین برجسته‌ترین این کشورها است اما در برخی کشورهای آفریقایی نظیر کنیا و سودان، هند چندان از چین عقب نیست. مالزی هم در حال سرمایه‌‌گذاری است.
افزایش انگیزه این کشورهای شرقی در آفریقا، آمریکایی‌ها را به عمل وادار کرده است. آمریکایی‌ها نگرانند که در قاره‌ای که باید تحت کنترل‌شان باشد عقب بمانند. ایالات متحده در نظر دارد که تا ۱۰ سال دیگر یک چهارم واردات نفتش را از آفریقا تامین کند تا وابستگی‌اش به خاورمیانه کاهش یابد. اگر چه آنها بیشتر در خلیج گینه مخصوصا نیجریه متمرکز هستند اما در آنگولا که احتمالا به زودی به بزرگترین تولیدکننده در آفریقا تبدیل خواهد شد نیز فعال‌اند.
مداخله آمریکا در آفریقا در جریان جنگ علیه ترور به اوج رسید. آمریکا برای بسیاری از کشورهای آفریقایی به خصوص کشورهای واقع در صحرای بزرگ و در ساحل‌ (حاشیه جنوبی بیابان بزرگ) کمک‌های مالی و نظامی فراهم کرده است. تا این کشورها با تهدید بنیادگرایان مقابله کنند. برای استفاده از این غنیمت نظامی و سیاسی بسیاری از کشورهای آفریقایی به خط مقدم جنگ علیه ترور تبدیل شده‌اند. نه تنها اتیوپی و کنیا که با سومالی (جایی که خطر بنیادگرایان محسوس است) مرز مشترک دارند، وارد این مبارزه شده‌اند بلکه حتی مالی و نیجریه که در معرض خطر کمتری هستند، هم وارد گود شده‌اند.این توجهات و سرمایه‌گذاری‌ها بی‌‌چشم داشت نیست. کشورهایی که وارد این معامله شوند از وضع بهتری برخوردار خواهند شد. اما این ثروت به کندی نصیب اکثر مردم می‌شود و گاهی هم به اکثریت مردم چیزی نمی‌رسد. پیشینه کشورهای آفریقایی در زمینه حقوق بشر ضعیف است و این یکی از دلایل شکست این قاره در حرکت پایدار به سمت رفاه است.
از آنجا که رشد جهانی به رونق بازار کالاها در دهه قبل وابسته شده پیشرفت اقتصادی با ناهمواری‌هایی مواجه شده است. مقاله اخیر بانک جهانی تفاوت اقتصادی بین کشورهای دارای منابع طبیعی و نفت و کشورهای فاقد این منابع را بررسی کرده است. کشورهای محصور در خشکی فاقد منابع طبیعی در سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۶ از رشد متوسط سالانه ۶/۳درصد برخوردار بوده‌اند. در حالی که در کشورهای صادرکننده نفت این رقم به ۱/۹درصد می‌رسد. با وجودی که برخی از فقیرترین کشورها درسال ۲۰۰۷ عملکرد خوبی داشته‌اند (مثلا سیر الئون رشد ۶/۱۱درصدی داشت) نرخ‌های رشد این کشورها در مجموع پایین بود اتیوپی که نرخ رشد ۲/۶ درصدی داشت و بیش از هفت سال است که در صلح به سر می‌برد هنوز در معرض خطر قحطی است ۱۴ کشور آفریقایی که بانک جهانی به عنوان ضعیف دسته‌بندی می‌کند در طول دهه گذشته به طور متوسط ۵/۲درصد درسال رشد کرده‌اند.بخش بزرگی از سرمایه خصوصی تنها در چند کشور معدود از جمله نیجریه که مدیران صندوق بین‌المللی پول تحت تاثیر اصلاحات در بخش بانکی و حاکمیت اقتصادی سالم‌تر آنها قرار گرفته بودند، جذب شده‌اند. شرکت‌های تلفن‌همراه تقریبا همه جا به خوبی کار کرده‌اند. صندوق بین‌المللی پول مدعی است که گروه برگزیده‌ای از کشورها از جمله بوتسوانا، غنا، کنیا، موزابیک، نیجریه، تانزانیا، اوگاندا و زامبیا به اندازه کافی به ثبات رسیده‌اند تا به عنوان بازارهای در حال ایجاد، رتبه‌بندی شوند. اما بانک جهانی نسبت به این ادعا که نرخ‌های اساسی اقتصادی در آفریقا – نظیر پس‌انداز، سرمایه‌گذاری، بهره‌وری و تنوع صادرات در دوران خوب، به اندازه کافی افزایش یافته است تا بهبود در زمانی که قیمت کالاها کاهش یابد، متوقف نشود، مشکوک بوده است. اکنون این ظن به امتحان گذاشته می‌شود.
● مردان جوان خشمگین
خبر بد این است که حتی در برخی از کشورهای بزرگ آفریقایی، افزایش جمعیت باعث کاهش منافع رشد شده است. در کوتاه‌مدت حتی کشورهای موفق‌تر نتوانستند به اندازه کافی به خصوص برای جوانان شغل فراهم کنند. بنابراین در آفریقا میلیون‌ها جوان خسته، ناامید و خشمگین در مناطق حاشیه‌ای پراکنده‌اند.این جوانان آماده انفجار هستند. در سال‌های اخیر وقوع آشوب‌ها پرتکرار‌تر شده‌اند.
کنیا که به عنوان ثروتمند‌ترین اقتصاد آفریقای شرقی مفتخر شده است را در نظر بیاورید. در کشورهای ثروتمند به طور متوسط هر زن دارای ۶/۱ فرزند است.در کنیا این رقم به حدود ۵ می‌رسد. جمعیت از سال ۱۹۵۰، ۶ برابر شده و به ۳۷میلیون رسیده است. جمعیت مردان جوان در سن ۱۵ تا ۲۴ سال که اغلب آنها در بهترین حالت نیمه بیکارند، به شدت افزایش یافته است.
بعد از تقلب در انتخابات ۲۷ دسامبر، برای افروخته‌شدن خشم جمعی جرقه‌ای کافی بود.
همسایه کنیا، اتیوپی را در نظر بگیرید. اتیوپی در آفریقا بالاترین نرخ رشد جمعیت را دارد. در این کشور ۸۵میلیونی، جمعیت هرساله ۲میلیون نفر افزایش می‌یابد. با وجود موفقیت‌های اقتصادی اخیر (مثلا صدور گل و گیاه) فقر و فلاکت همچنان شدید است. برخی آمار از نرخ بیکاری ۷۰درصدی در قشر جوان حکایت دارد. در نیجریه با جمعیت ۱۴۹میلیون، مشکل حادتر است. بسیاری از مردان جوان ساکن دلتای حاوی منابع نفتی، امیدی به پیداکردن شغل ندارند.
آنها در عوض به گروه‌های شورشی پیوسته‌اند و برای ادامه زندگی به آدم‌ربایی و سرقت نفت روی آورده‌اند.
این سرخوردگی اقتصادی و سیاسی در کشورهایی که باید کشورهای امیدوار آفریقا را تشکیل دهند چون سم مرگ‌باری عمل می‌کند. اختلاف قومی، قبیله‌ای و مذهبی به این ناخرسندی‌ها دامن می‌زنند. انتخابات ناسالم همچون مورد کنیا خشونت را شدت می‌بخشد. جوانانی که انتظاراتشان افزایش یافته است بر این عقیده‌اند که آراء‌شان به برآمدن سیاستمدارانی منجر خواهد شد که در جهت حل این مشکلات عمل کنند و عدالت اجتماعی را برقرار کنند. وقتی این جوانان مکررا ناامید شوند، طبیعی است که خشم آنها را آکنده کند. در کشورهایی که نفتی برای صادرکردن وجود ندارد، قیمت‌های بالای سوخت و غذا وضع را وخیم‌تر کرده است.
در سال‌جاری هزینه‌های بالا به شورش در ۹ کشور از جمله کشورهای نسبتا آرامی چون سنگال منجر شده است. این وضعیت به افزایش تورم منجر شده است.
● ثروتمند و فاسد
حتی کشورهایی که ظاهرا با فروش نفت و مس از وضعیت خوبی برخوردارند در بلندمدت در معرض خطرند. «بیماری هلندی» اصطلاحی است که نشریه اکونومیست در سال ۱۹۷۷ برای توصیف اینکه چگونه بهره‌برداری از منابع طبیعی به زوال دیگر فعالیت‌های اقتصادی نظیر تولید منجر می‌شود، جعل کرد. این وضعیت در هلند پس از کشف گاز طبیعی به طور گذرا ایجاد شد. با وجود – یا احتمالا به علت- ثروت زیاد نیجریه، در این کشور نهادهای مدنی، حقوق بشر و حاکمیت قانون در چند سال گذشته رو به افول گذاشته است.
مثلا در ۴ ایالت از ۵ ایالت واقع در منطقه دلتا در نیجریه، پاسخگویی، شفافیت و دموکراسی متناسب با واردشدن پول نفت در خزانه این ایالات، کاهش یافته است. انتخابات طلسم شده است و خشونت‌های سازمان‌یافته را در پی دارد. رییس سابق کمیسیون ضدفساد
نوهو دیدابو، سبک حکومت‌داری در نیجریه را «گانگستری» می‌نامد. سیاستمداران، به خصوص در سطوح محلی سندیکاهای جنایی را به منظور خالی کردن خزانه ایجاد می‌کنند. هرچه پول بیشتر می‌شود، سیاستمداران بی‌وجدان‌تر می‌شوند.
در ابتدای سال جاری زمانی که تحقیقات ضدفساد آقای ریبادو به بحران حکومت نزدیک شد، او فورا از مقامش برکنار شد.
جان گیتونو، رییس ضدفساد کنیا یکی دیگر از کشورهای نسبتا ثروتمند، در سال ۲۰۰۵ به همین سرنوشت دچار شد. آقای گیتونو ادعا می‌کند که دوره‌ای که از اواسط دهه نود شروع شد و طی آن حکومت‌های آفریقایی لااقل در تلاش بودند تا فساد را جدی بگیرند، سپری شده است. در سودان که یکی دیگر از کشورهای نفت‌خیز قاره است، این موهبت نتوانسته مانع فقر و قحطی شود. ثروت نفت باعث افزایش تنش‌ها و مشکلات شده است. تقسیم سرزمین‌های نفت‌خیز بین جنوب مسیحی و حکومت تحت تسلط مسلمانان و عرب‌ها در شمال درگیری‌هایی را به وجود آورده است. در نتیجه جنگ طولانی بین شمال و جنوب که ۳ سال قبل به پایان رسید، ممکن است دوباره شروع شود. بوتسوانا که در جنوب آفریقا واقع شد. تنها کشوری است که توانسته از ثروت طبیعی‌اش (عمدتا الماس) به خوبی استفاده کند. به نظر می‌رسد که کشف منابع جدید در قاره آفریقا، باعث می‌شود که افراد برای دسترسی داشتن به این ثروت، سعی می‌کنند که به قدرت مرکزی نزدیک شوند.
تعداد انتخابات در قاره آفریقا بیش از هر زمان دیگری است. اما اغلب این انتخابات همان طور که در کنیا و در زیمبابوه ملاحظه شد، مشکل‌دار هستند. رییس‌جمهور اوگاندا، یووری موسونی (Yoweri Museveni)به منظور در قدرت ماندن، قانون اساسی کشورش را تغییر داد. پاول بیا (PAUL Biya)، رهبر کامرون تلاش کرد که قانون اساسی را تغییر دهد و این اقدامش منجر به شورش‌های اعتراض‌آمیز شد. سیاستمداران آفریقایی با پیدا کردن رفقایی چون چینی‌ها از این رفتار دست برنخواهد داشت.
حضور چینی‌ها به خاطر سرمایه‌گذاری‌ و ساختن جاده‌ها خطوط لوله و بندرگاه‌ها خوش‌یمن است. اما در عین حال چینی‌ها دولت‌ها و سیاستمداران را تشویق می‌کنند تا تقاضاهای مردم کشورشان برای دموکراسی‌ و دولت‌های بهتر را نادیده بگیرند. سرمقاله‌ای در روزنامه مردم، روزنامه رسمی حزب کمونیست چین، به طور بی‌سابقه‌ای اپوزیسیون کنیا را نواخته و ادعا کرده بود که دموکراسی به شیوه غربی با شرایط کشورهای آفریقایی هم‌خوانی ندارد و تنها موجب مصیبت می‌شود. بحران در انتخابات کنیا تنها یک نمونه از این واقعیت است. به نظر می‌رسد که این قبیل جملات تقلب فاجعه‌بار آقای کیباکی در انتخابات را تایید می‌کند.
● کشورهای خوش‌خبر
اغلب کشورهای آفریقایی که آینده خوبی را نوید می‌دهند، آن‌هایی هستند که از منابع طبیعی کمی برخوردارند. مالی که کشوری است فقیر و محصور در خشکی، از توسعه اقتصادی پایین اما پایدار و سیستم سیاسی باثباتی بهره‌مند است. موزامبیک نیز که دوران بازسازی پس از جنگ را سپری می‌کند و از لحاظ منابع معدنی غنی است، به کندی اما در جهت درست در پیشرفت است.غنا، ‌که در سال ۱۹۵۷ به استقلال رسید و ثروت آن نسبت به جمعیتش بالاترین مقدار در آفریقا را تشکیل می‌دهد و به خاطر به قدرت رسیدن پی‌در‌پی دیکتاتورها و مدیریت ناکارآ دچار مشکلات فراوان شده بود، در حال پیدا کردن مسیر درست است. در دسامبر ۲۰۰۶ اوراق قرضه ۵ ساله در این کشور برای اولین بار منتشر شد و به فروش رفت.سال گذشته غنا برای اولین بار توانست در سواحلش نفت استخراج کند. اما غنایی‌ها که بعد از ناامیدی‌ از درآمدهای قبلی‌شان عاقل‌تر شده بودند به جای پایکوبی کنار چاه‌های نفت از نروژی‌ها خواستند تا در مورد استفاده از این ثروت بادآورده به آنها مشاوره دهند در انتخابات غنا که قرار است در دسامبر برگزار شود، مشخص خواهد شد که آیا این کشور می‌تواند از تقلب در انتخابات و خشونت ناشی از آن (اتفاقی که در کنیا و زیمبابوه رخ داد) اجتناب کند یا خیر.
ترجمه: پریسا آقاکثیری
منبع: اکونومیست
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد