پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

استقلال کوزو، بحران مشروعیت نهادهای بین المللی


استقلال کوزو، بحران مشروعیت نهادهای بین المللی
اعلام استقلال کوزوو بدون عبور از سازمان ملل که البته با اشاره و حمایت مستقیم واشنگتن و برخی کشورهای اروپایی صورت گرفت در کنار تمامی پیامدهای آن به چالش کشیدن مستقیم قوانین و نهادهای بین المللی محسوب می شود.
این رویداد بار دیگر نشان داد که نهادهای بین المللی نظیر شورای امنیت سازمان ملل همانند ابزاری در دست برخی قدرتهای جهانی عمل می کنند.
واشنگتن و برخی کشورهای اروپایی در مواجهه با استقلال کوزوو در حالی شورای امنیت و مصوبات آن را نادیده گرفتند که هم اکنون در قبال برخی کشورهای دیگر خواستار اجرای جزء به جزء تمامی مصوبات آن هستند.
این نوع برخورد حالتی فراتر از سیاست دوگانه و نوعی به سخره گرفتن شعور جمعی و تمدن بشری است.
صربستان یکی از اعضای سازمان ملل است بنابراین چنین تصمیماتی باید از طریق شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل صورت گیرد.
شورای امنیت سازمان ملل در سال ۱۹۹۹میلادی به منظور پایان دادن به مناقشات قومی کوزوو با صدور قطعنامه ۱۲۴۴ضمن ارائه راهکارهای لازم برای جلوگیری از برخوردهای قومی تاکید کرد کوزوو استانی خودمختار است و نه کشوری مستقل.
از این روی اعلام استقلال یکجانبه کوزوو ضمن اینکه نقض حاکمیت ملی صربستان محسوب می شود نادیده گرفتن منشور سازمان ملل و زیر پا نهادن قطعنامه ۱۲۴۴شورای امنیت است.
نکته حایز اهمیت اینکه کشورهایی از این پدیده سیاسی حمایت کرده اند که خود را از متعهدین اجرای قوانین بین المللی می دانند.
● راهبرد آمریکا در بالکان
بسیاری از ناظران اعلام استقلال کوزوو را آخرین مرحله از روند فروپاشی یوگسلاوی توصیف کرده اند ولی باید توجه داشت که این به معنای پایان همه فراز و فرودها در بالکان نیست.
برخی ناظران و کارشناسان مسایل سیاسی استقلال یکجانبه کوزوو را آغازی برای جدایی طلبی های دیگر در نقاط مختلف جهان توصیف کرده و از آن به عنوان پیامدی منفی یاد می کنند که می تواند مشکلات متعددی را درآینده رقم زند.
توجه به این نکته ضروری است که چنانچه این استنتاج سیاسی صد در صد مطابق با واقعیت هم باشد نه تنها مخالف منافع آمریکا نیست بلکه بالعکس در جهت استراتژی کلان واشنگتن است.
پس از فروپاشی اتحاد شوروی واشنگتن سیاست پیشروی به مرزهای قطب پیشین را با سرعت بیشتری دنبال کرد زیرا از یک سو نگران شکل گیری و احیای مجدد اتحادی از کشورهای بلوک شرق بود و از سوی دیگر تلاش می کرد روند جهانی سازی را به نفع خویش تسریع کند.
کمک به فروپاشی و تسهیل روند واگرایی کشورهای بزرگ از جمله راهکارهای مهم واشنگتن در استیلای سیاسی بر سرزمین ها ی بجا مانده از اتحاد شوروی بود.
با نگاهی اجمالی به حوادث سیاسی دو دهه گذشته به راحتی می توان رد پای واشنگتن را در جدایی چک و اسلواکی فروپاشی یوگسلاوی و دیگر اتحادیه های اقتصادی سیاسی و نظامی در اروپای شرقی دید.
از این روی هشدار در خصوص احتمال بروز حرکتهای جدایی طلبی دیگر در اروپای شرقی و یا حتی در گستره جهانی نه تنها برای واشنگتن نگران کننده نیست بلکه مطلوب و منطبق بر راهبرد بنیادین آمریکا در روند سیاست خارجی این کشور محسوب می شود.
استراتژیست های کاخ سفید تلاش می کنند که با تقسیم و تجزیه کانون های پرنفوذ و صاحب نقش در عرصه های سیاسی منطقه ای و بین المللی از تشکیل هرگونه نقطه مقاومت جلوگیری کنند.
در این راستا باید یادآور شد که ایجاد و مدیریت بحران های کنترل شده در سطح جهانی و منطقه ای از دیگر اقداماتی است که در جهت راهبرد آمریکا در صحنه سیاسی تا کنون به اجرا درآمده است.
با گذشت فقط دو دهه و در پی اجرای سیاست های توسعه طلبانه آمریکا به جرات می توان گفت که در اروپای شرقی و بویژه در بالکان هیچ کشوری را نمی توان یافت که بیش از ۱۰میلیون نفر جمعیت داشته و از ظرفیتهای سیاسی و اقتصادی کافی برای ابراز مخالفت با واشنگتن برخوردار باشد.
در این راستا کارشناسان سیاسی معتقدند که هشدار در خصوص جدایی احتمالی جمهوری صرب ها از بوسنی و هرزگوین و یا دیگر حرکتهای جدایی طلبانه در بالکان نه تنها موجب نگرانی آمریکا نیست بلکه از جمله اهداف کاخ سفید محسوب می شود.
● مخالفان استقلال کوزوو
روسیه و صربستان از جمله مخالفان عمده استقلال کوزوو بوده و هستند ولی به رغم تمامی تلاشهای دیپلماتیک موفق نشدند از بروز این پدیده سیاسی جلوگیری کنند.
روسیه از دو زاویه دید با استقلال کوزوو مخالف است. نخست اینکه کرملین با آگاهی از راهبرد آمریکا تلاش می کند از پیشروی کاخ سفید به مرزهای پیشین شوروی جلوگیری کند و از سوی دیگر به علت علایق سنتی و قومی کهن با صربها خود را در مسایل و مشکلات آنان شریک می داند.
با این وجود در یک بررسی واقع بینانه باید اذعان داشت که روسیه توان اقتصادی و سیاسی لازم را برای جلوگیری از این حادثه سیاسی نداشت و قطعا با گذشت زمان ناگزیر به شناسایی کوزوو خواهد شد. صربستان نیز که کوزوو را بخشی از خاک خود می داند در اقدامی دیپلماتیک از تمامی سفیران خود در کشورهایی که کوزوو را به رسمیت شناخته اند از جمله از سفیر خود در آمریکا خواست تا هرچه سریعتر به بلگراد بازگردند.
این اقدام بلگراد گرچه قابل پیش بینی بود ولی نمی تواند برای دراز مدت ادامه یابد زیرا صربستان با توجه به ظرفیت های اقتصادی محدود خود قادر به تحمل انزوای سیاسی نیست و ناگزیر در اقدامات دیپلماتیک خود تجدید نظر خواهد داد حتی اگر هیچگاه کوزوو را به رسمیت نشناسد.
نکته آخر اینکه استقلال کوزوو برای ارتدوکس های بالکان به منزله بغض فروخفته ای است که بدون در نظر گرفتن راهبرد کانون های قدرت می تواند با فراز و فرودهای سیاسی مشکلات جدی برای بالکان فراهم کند.
به یاد داشته باشیم که جنگ جهانی اول از اوایل قرن بیستم از سارایوو و جنگ جهانی دوم نیز از نزدیکی مرزهای بالکان آغاز شد. همچنین پرونده نبردهای قرن بیستم نیز با جنگ بوسنی و هرزگوین (۱۹۹۵) و کوزوو در سال ۱۹۹۹میلادی بسته شد.
محمدرضا عرفانیان-ایراس
منبع : روزنامه جوان