شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


بازماندگان قربانیان یک حادثه


بازماندگان قربانیان یک حادثه
برنامه سینما چهار جمعه بیستم آبان ماه به پخش فیلم «شیرینی جهان پس از مرگ» ساخته آتوم اگویان اختصاص داشت. فیلم ماجرای درگیر شدن یك وكیل با پرونده اتوبوس مدرسه ای است كه در یك حادثه رانندگی در دریاچه ای یخ زده فرورفته و بر اثر آن ۱۴ دانش آموز می میرند. «شیرینی جهان پس از مرگ» فیلم دیگری از سینمای متفاوت امروز جهان است كه برعكس سینمای برجسته سال های دور، واكاوی شخصیت های انسانی در آن مهم تر از پیشبرد داستانی سر راست است. شاید بتوان كل داستان فیلم اگویان را در دو جمله خلاصه كرد. اما آنچه اهمیت دارد نه طرح داستانی فیلم، كه اجرای هنرمندانه آن است. اجرایی كه به روانشناسی شخصیت های فیلم منجر می شود. فیلم «شیرینی جهان پس از مرگ» در سال ۱۹۹۷ برنده جایزه ویژه هیات داوران جشنواره كن شد. كلاً فضایی كه در فیلم تصویر می شود فاقد مشخصه های فیلم های تجاری است. اگویان این فیلم ۱۱۰ دقیقه ای را براساس رمانی از راسل بنكس ساخته است. ویژگی های فیلم «شیرینی جهان پس از مرگ» در عین مشترك بودن با تفكر سینمای متفاوت جهان، المان هایی دارد كه آن را به اثری با امضای خاص اگویان تبدیل می كند. المان هایی كه در بخش تحلیل فیلم به آنها خواهیم پرداخت.
• درباره كارگردان
آتوم اگویان فیلمساز ارمنی تبار، در مصر به دنیا آمد. اما در همان اولین سال های كودكی به همراه خانواده اش به غرب كانادا رفت. پدر و مادرش نقاش بودند و او كه تصمیم داشت نمایشنامه نویس شود در دانشگاه تورنتو در رشته روابط بین الملل تحصیل كرد اما در سال ۱۹۷۹ با ساخت فیلم كوتاه ۱۶ میلی متری «بویژه هوارد» وارد عالم فیلمسازی شد.اگویان اولین كار بلندش را با نام «خویشاوندان» در سال ۱۹۸۴ ساخت و فیلم بعدش، «تماشای خانوادگی» در سال ۱۹۸۷ برنده جوایز فستیوال های برلین و مسكو شد. او در سال ۱۹۹۳ در ارمنستان فیلم «تقویم» را ساخت. فیلم «شیرینی جهان پس از مرگ» نظر منتقدین را جلب كرد. «اگزوتیكا» و «آرارات» از دیگر فیلم های شناخته شده اگویان هستند.اگویان را پس از سرگئی پاراجانف بهترین فیلمساز ارمنی تبار می دانند. او تا به حال چهار جایزه از جشنواره كن و چهار جایزه نیز از جشنواره بین المللی تورنتو برده است. این فیلمساز كانادایی در فیلم هایش اغلب از بازیگران مجموعه های تلویزیونی استفاده می كند. دیوید همبلن و گابریله زر از بازیگران مورد علاقه او هستند. ضمن اینكه آرسینی خانجیان همسر او همیشه در فیلم هایش بازی می كند.فیلم «شیرینی جهان پس از مرگ» اگویان را به فیلمسازی بین المللی تبدیل كرد. پس از این فیلم بود كه منتقدین به بررسی كارنامه او و به تعیین ویژگی های سینمای اگویان پرداختند. او پس از كراننبرگ، دومین فیلمساز مقیم كانادا بود كه بی توجه به سینمای هالیوود به ساختن فیلم های متفاوت روی آورد.
• تحلیل فیلم توسط مهمانان برنامه
مهمانانی كه در برنامه این هفته سینما چهار به نقد و بررسی فیلم «شیرینی جهان پس از مرگ» پرداختند، روبرت صافاریان و نادر تكمیل همایون بودند. در ابتدا صافاریان گفت: «اگویان این فیلم را در سال ۱۹۹۷ براساس رمانی از راسل بنكس نوشت كه منتقدین هم از آن استقبال زیادی كردند.
ویژگی «شیرینی جهان پس از مرگ» این است كه از چند خط داستانی مستقل برخوردار است اما داستان ها متفاوتند. فیلم جزء بدنه اصلی سینما محسوب نمی شود. اگویان جز در این فیلم كه از ایان هولم استفاده كرده معمولاً بازیگران مشهور را در فیلم هایش به كار نمی گیرد.»
نادر تكمیل همایون نیز با توجه به هویت چندگانه اگویان گفت: در سال های آینده با كارگردان هایی با این نوع ملیت بیشتر مواجه خواهیم شد.كارگردانانی كه هویتشان خود یك مسئله است. در كشور كانادا فیلمسازان معمولاً به خاطر فاصله كم این كشور با همسایه جنوبی اش یعنی آمریكا جذب سینمای هالیوود می شوند. شاید خیلی ها ندانند كه نورمن جیسون فیلمسازی كانادایی است. از سویی دیگر در سینمای كانادا فیلمساز مشهوری چون كراننبرگ را داریم كه گاهی غلتید به آن طرف و كارهای ناموفقی داشت اما بالاخره تكلیف خودش را مشخص كرد و از آن نوع سینما جدا شد.اگویان خیلی سریع خودش را به عنوان فیلمسازی مطرح مثل كراننبرگ مطرح كرد. البته تبار ارمنی اش بی تاثیر نبود. دنیا الان تمایل دارد تقابل های فرهنگی را ببیند. مثلاً خیلی ها دوست دارند فیلم یك فیلمساز چینی كه در آلمان فیلم می سازد را تماشا كنند تا بفهمند او چه نگاهی به دنیا دارد. در فیلم «شیرینی جهان پس از مرگ» تاثیر این دورگه بودن كمتر است اما باز هم می توانیم در لایه های زیرین تاثیرش را احساس كنیم.تكمیل همایون اعتقاد داشت كه فیلم پیچیده است اما پیچیدگی اش ساده است. فیلم به گفته منتقدین در ۶۰ زمان متفاوت می گذرد. این فیلم اولین اقتباس ادبی اگویان است. بعدها او فیلم «سفر سیاه» را هم براساس فیلمنامه ای اقتباسی ساخت.در كتاب راسل بنكس داستان به صورت سر راست و بدون برش پیش می رود. اگویان در اقتباسش راویان را در هم ادغام می كند.صافاریان به ضرورت فشرد ه كردن زمان برای اقتباس و پیچیدگی های اجباری اشاره كرد و گفت: در فیلم تصاویر را در زمان های مختلف می بینیم. این جور تعلیق خصیصه سینمای آوانگارد امروز است. به نظر من نفس این قضیه به فیلم ارزش نمی دهد. این كار به راحتی قابل تقلید است. همان طور كه در فیلم های بازاری امروز هم نمونه هایش را می بینیم گاهی فیلمسازان می خواهند با دشوار نمایی كسب اعتبار كنند. باید دید این تعلیق چقدر در فیلم موفق بوده است.
صافاریان پرداخت شخصیت اصلی فیلم یعنی وكیل را مبهم دانست و گفت: در این آدم ابهامی می بینیم، ابهامی مخل از آن ابهام هایی كه نمی بینیم تویش چه می گذرد. فیلم خوب مسئله را مشخص نمی كند كه حقیقتاً استیفش برای این كار انگیزه های عاطفی دارد یا صرفاً انگیزه مالی او را به این پرونده ربط داده است. در جاهایی از فیلم حرف زدنش به نوعی شعار گونه است و تماشاچی دچار ابهام می شود. من این را اشكالی در فیلمنامه می دانم و از آنجایی كه خود اگویان هم فیلمساز فیلم بوده و هم كارگردان آن، به اعتقاد من این مشكل در اجرا هم وجود دارد. به همین دلیل بازی ایان هولم خیلی به ما كمك نمی كند كه به پاسخ این پرسش برسیم. نادر تكمیل همایون در مقابل گفت: من این ابهام را دوست دارم. ابهامی كه مشخصه سینمای غیر آمریكایی است. اگویان به این ابهام علاقه دارد و با آن كار می كند. او برای اجرای این ابهام از بازیگری مثل ایان هولم استفاده می كند. بازیگری زیر پوستی كه به خوبی نقش یك وكیل را بازی می كند. وكیل یكی از هنرهایش بازیگری و بازیگردانی است.او همچنین گفت: فیلمبردار زمان را محو می كند. شكستن زمان در فیلم تنها برای ایجاد جذابیت نیست بلكه تماشاگران را به شخصیت ها نزدیك می كند. حسن فیلم «شیرینی جهان پس از مرگ» این است كه از طریق انتخاب مناسب میزانسن و از طریق شناور بودن دوربین حس خوبی از انزوا را به شخصیت ها داده است. تماشاگر در طول فیلم گیجی و انزوای بازماندگان را احساس می كند. این تجربه خوبی است برای اینكه به كار بردن زبانی ساده می تواند بسیار موثر باشد. این اتفاقی است كه در هر جای دنیا می افتد و این ویژگی اگویان است كه فیلم را در چارچوب زمانی و مكانی خاص محدود نمی كند.
• تحلیل فیلم
فیلم داستان ساده ای دارد. وكیلی كه سال ها در شهری بزرگ به وكالت پرداخته برای بر عهده گرفتن پرونده یك حادثه تصادف به شهر كوچك سم انت می رود. او به آنجا می رود تا بازماندگان قربانیان یك حادثه رانندگی را راضی كند كه برای دریافت غرامت به دادگاه شكایت كنند. اهالی شهر سم انت تحت تاثیر حادثه مرگبار تصادف اتوبوس مدرسه دچار نوعی انزوا شده اند. میشل به سراغ تك تك آنها می رود تا با واكاوی واقعه آنها را ترغیب كند كه علیه بانیان حادثه شكایت كنند. بانی حادثه كیست؟ میشل می كوشد تا مقصری فرضی برای حادثه خلق كند. او آمادگی دارد شركت سازنده اتوبوس، شهردار و هركسی را كه بتواند او را به مقصود برساند به عنوان بانی حادثه معرفی كند. میشل با آدم های مختلفی روبه رو است كه هر یك روحیات منحصر به فردی دارند. او خود را نجات دهنده ای می داند كه وظیفه اش این است كه نماینده خشم بازماندگان باشد نه دلداری دهنده شان. وندی و مارتلی اوتو كه فرزندخوانده شان را در حادثه از دست داده اند و همچنین ریزا و وندل كه پسرشان زیر دریاچه یخ زده از دست رفت راضی می شوند میشل نماینده خشمشان باشد. اما نقش اصلی را در بازماندگان از یك سو بیلی بازی می كند كه با پیشنهاد میشل مخالف است و می خواهد بقیه را متقاعد كند كه از پیگیری ماجرا دست بردارند و از سوی دیگر سم و مری هستند كه فرزندشان نیكول در حادثه تصادف فلج شده است. نیكول حضور پررنگی در داستان فیلم دارد.میشل چه انگیزه ای برای پیگیری این پرونده دارد؟ در صحنه هایی از فیلم میشل در گفت وگو با بازماندگان از عبارات كلیشه ای یك وكیل استفاده می كند. این نوع گفت وگو تماشاگر را مجاب می كند كه او شیادی است كه می خواهد از احساسات انسانی بازماندگان سوءاستفاده كند. اما اگویان داستان دیگری را هم به موازات این ماجرا پی می گیرد. ماجرای رابطه عاطفی وكیل با دخترش زویی كه معتاد است. در یك صحنه كلیدی میشل به بیلی می گوید كه هر دوی آنها فرزندانشان را از دست داده اند. وكیل زندگی دخترش را در هواپیما و برای دوست سابق دخترش بازگو می كند و از اینجا است كه به ارتباط عاطفی او با دخترش پی می بریم. تا نیمه های فیلم، كارگردان خیلی وارد عمق این رابطه نمی شود. میشل پدری درمانده است كه از آینده دخترش ناامید شده است. اما وقتی دخترش به او خبر می دهد ایدز گرفته اگویان لنز دوربین فیلمبرداری را آن قدر می بندد تا لرزش عشق را روی لب های میشل در نمایی بسته ببینیم و این برخلاف اكثر صحنه های فیلم است كه كمتر در آن نمایی بسته دیده می شود. اكثر صحنه های فیلم شامل تصاویری باز از شخصیت هایی است كه در یك گوشه تصویر، فضای سرد و اندوه بار پشتشان را به رخ می كشند.یكی از بهترین صحنه های فیلم صحنه تكان دهنده غرق شدن اتوبوس مدرسه در دریاچه یخ است. این سكانس به حدی طبیعی تصویربرداری شده كه تمام سردی و وحشت فاجعه را به تماشاگر منتقل می كند. قبل از نمایش این صحنه كه در اواسط فیلم اتفاق می افتد مقدماتی برای تاثیرگذاری بیشتر صحنه تصادف فراهم می شود. دیالوگ های كلیدی والدین هنگامی كه بچه ها سوار اتوبوس می شوند صحنه را برای وقوع یك تراژدی آماده می كند.مسئله شكست زمان كه در فیلم «شیرینی جهان پس از مرگ» كاملاً برجسته است در ساختار قصه ای كه فیلم دنبال می كند به خوبی جای گرفته است. تغییر مداوم زمان و كنار هم قرار گرفتن صحنه هایی كه در زمان های متفاوت اتفاق می افتند بهت و انزوای بازماندگان حادثه را پررنگ تر جلوه می دهد. از طرف دیگر این پیچیدگی در روایت، با پیچیدگی نگاه فیلم به درونیات انسان ها همخوانی دارد. فیلم واكنش انسان ها را در موقعیت های مختلف به نمایش می گذارد تا از درون یك تراژدی، تراژدی دیگری را به تصویر بكشد: تراژدی بی رحمی انسان در سوءاستفاده از یك تراژدی دیگر.همان طور كه گفته شد نیكول یكی از شخصیت های كلیدی فیلم است. او كه آرزو داشت ستاره موسیقی راك شود پس از تصادف فلج شده است.سرهایی كه در چهره او نمود پیدا كرده تحت تاثیر دو شوك روحی روانی است كه یكی اش البته در نمایش فیلم از سینما چهار به دلیل سانسور نمایش داده نشد. او از سوی پدرش مورد آزار جنسی قرار گرفته است به همین خاطر است كه در صحنه پایانی فیلم نگاه های معناداری كه بین او و پدرش در دادگاه ردوبدل می شود از سوی تماشاگر برنامه سینما چهار كاملاً درك نمی شود. نیكول در پایان فیلم با یك دروغ پرونده را می بندد. او می گوید كه راننده با سرعت ۱۲۰ كیلومتر در ساعت رانده و بی احتیاطی او باعث حادثه شده است. او با این حرف ها از پدرش به خاطر سوءاستفاده از او و تراژدی ای كه برایش اتفاق افتاده، انتقام می گیرد.فیلم «شیرینی جهان پس از مرگ» مثل اكثر فیلم های متفاوت نگاهی تابوزدا به انسان دارد. تماشاگری كه فیلم را می بیند از خودش می پرسد آیا انسان می تواند اینچنین بی رحم باشد كه بخواهد از یك تراژدی پول دربیاورد؟ ریتم فیلم كند است. اما این كندی آزار دهنده نیست چرا كه در جهت نمایش انزوا و خمودگی آدم هایی است كه هنوز با غم از دست دادن فرزندانشان زندگی می كنند.
• چرا شیرینی جهان پس از مرگ
اگویان در اقتباسش از رمان راسل بنكس، ماجرای داستان را به یك شعر زیبا از رابرت براونینگ به نام فلوت زن ربط می دهد.
در یك صحنه نیكول برای میسن، فرزند بیلی «فلوت زن جادوگر» را می خواند.
فلوت زن جادوگر كسی بود كه قرار شد در ازای پولی با فلوت جادویی اش مورچه ها را از شهر بیرون كند. او این كار را كرد اما اهالی آن شهر پولش را ندادند و فلوت زن جادوگر به تلافی بچه های شهر را با نوای فلوتش با خود برد. در این بین یك بچه كه معلول بود جا می ماند.نیكول كه پس از تصادف فلج شده خود را در هیئت همان بچه ای می بیند كه جا مانده و نمی تواند به جهان سرشار از آرامشی برسد كه درگذشتگان تجربه می كنند. نیكول كه در ظاهر شانس آورده و از حادثه نجات یافته در بین انسان هایی كه سرشار از پلیدی ها هستند و پلیدی هایشان انزوای سنگینی را برای او رقم زده، گرفتار شده و خود را محروم از جهانی می بیند كه فلوت زن جادوگر وعده اش را داده بود. جهانی سرشار از مناظر زیبا و آرامش. او در حسرت شیرینی جهانی است كه بچه های دیگر با مرگ در دریاچه یخ تجربه می كنند. آتوم اگویان این داستان و جهان شیرینی را كه فلوت زن وعده اش را می دهد به عنوان استعاره ای از جهان پس از مرگ در فیلم جا می دهد اما نمی گذارد كه فیلم به اثری صرفاً متافیزیكی تبدیل شود. در فیلم «شیرینی جهان پس از مرگ» بیش از آنكه آن شیرینی توصیف شود تلخی زندگی در این دنیا به تصویر كشیده می شود. به همین خاطر نیكول به خاطر از دست دادن آن دنیای شیرین تا جایی كه از دستش برمی آید از پدرش و استیفنس انتقام می گیرد.

مجتبی پورمحسن
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید