پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بهداشت روانی کار


بهداشت روانی کار
فقدان برنامه جامع آموزشی برای كاركنان و نبود ساز و كارهای انگیزشی مناسب جهت ارتقای سطح علمی و مهارت های آنان برای هر مدیری در سازمان آگاهی از مسأله انگیزش (Motivation) كاركنان كه در واقع پی جویی علت و سبب حركت در رفتارهای اعضا و افراد سازمان است، ضرورت تام دارد: به طور كلی انگیزش را می توان حالی در افراد دانست كه آنان را به انجام رفتار و عمل خاصی متمایل می سازد. در حقیقت ایجاد انگیزش به عنوان یكی از وظایف مدیر در سازمان اجمالاً مورد بررسی قرار گرفته و به شرح كاربرد نظریه های انگیزشی در مدیریت پرداخته می شود.
با توجه به تئوری سلسله مراتب نیازها، نیاز كاركنان را می توان به نیازهای آموزشی ـ امنیت كاری، حرمت، محبت و نیاز خودیابی و كمال معطوف كرد.
از سوی دیگر در جنبه مثبت، انسان موجودی قلمداد می شود كه طبیعتاً علاقه به كار در ذات و فطرت او به ودیعه نهاده شده و از مسئولیت گریزان نیست و برای كار كردن چنانچه محیط و شرایط فوق مهیا باشد نیاز به اجبار و ارعاب در مورد او برای كار نخواهد بود. هیچ موضوعی در یك برنامه جامع برای كاركنان و ارتقای سطح علمی و مهارتی آنان كه در دو دهه اخیر ذهن اندیشمندان مدیریت را به خود مشغول كرده است به اندازه ایجاد انگیزش دربرگیری زیادی نداشته است.در عصری كه محیط سازمان ها به گونه ای مستمر و با آهنگی شتابان دستخوش تغییر است، سازمان هایی می توانند به رشد خود ادامه دهند كه رفتارهای خود را به موقع با الزامات محیطی هماهنگ كنند.
از طرفی در ادبیات توسعه آمده، توسعه یافتگی به دو عامل بستگی دارد. یكی مدیریت شایسته و دیگری نیروی كارآمد مشاركت كننده در جامعه، لذا برنامه ریزی جامع آموزش كاركنان بایستی براساس، واقعیت ها، ضرورت ها و نیازهای كاركنان در یك سازمان صورت بگیرد.در برنامه ریزی جامع آموزش برای كاركنان در جهت سطح ارتقای علمی و مهارتی آنان اولاً باید مشخص كنیم به كجا می رویم. ثانیاً هدف ما كدام است تا با تعیین این استراژی ابزار لازم برای سامان بخشیدن و تجهیز و آماده سازی نیروها همت نماییم.
لذا باید برای رسیدن به هدف مزبور افراد را امیدوار نگه داشته و بهداشت روانی را در آنها تقویت نماییم.
از طرفی ترس و محدودیت های نابجا به منظور بسترسازی و تقویت فكر و انگیزه كاركنان باید از بین برود. توجه به واقعیت های مذكور ساماندهی و سازماندهی اجزا و عناصر در یك سازمان بسیار بااهمیت است. در صورتی كه سیستم اداری با تبعیض های ملموس پرورش امكان رشد را ازنیروی انسانی گرفته است...، در نتیجه اثربخشی نیروی انسانی در محیط كار را به منظور دستیابی افراد به استانداردهای كمی و كیفی با ركود مواجه است.
طبیعی است چنانچه از یك فرد به خوبی استفاده نشود این فرد با یك ضریب منفی وارد محیط كار شده در نتیجه زیربنای سازمان كه عبارت از نیروی انسانی رشد است آن را متوقف خواهد كرد.با توجه به اینكه هم اكنون شاخص های كمی مربوط به سرمایه انسانی كشور تقریباً حاكی از بهبود است. ولی آنچه به چشم می خورد حاكی از نامناسب بودن شاخص های كمی سرمایه هاست.
به طور مثال، كیفیت سیستم آموزش نیروها در كشور همانند كشورهای عربی منطقه پایین است و در راستای نیازهای آموزش جامعه قرار ندارند. با توجه به این وضعیت در حال حاضر مشكل اصلی در بین كاركنان نبود میل جدی و كوشش خلاق برای كار و تفاهم است. این نكته دیگر و مهمی است كه در سازمان ها و مؤسسات دولتی درك نمی شود. در حال حاضر كشور ما از نظر توسعه در شرایطی قرار دارد كه لحظه ای از آموزش نمی توان غافل شد امروز فرآیند مدیریت آنچنان پیچیده شده است با استناد به تجارب تنها و از دست یك نفر كاری ساخته نیست. بلكه با ایجاد انگیزه در بدنه سازمان ها همه آنها بایستی به نوعی در ارتقای سطح علمی و مهارتی سهم داشته باشند. آموزش به سرپرستان و مدیران سازمان ها اعتماد به نفس داده و آنها به خاطر عدم آگاهی از اتفاقات و علائم محیطی باعث می شود تصمیم گیری ها و راه حل های غلطی انتخاب كنند.
هم اكنون در دنیا و سازمان های پیشرفته، بهبود مستمر فرآیندها مطرح است در صورت تحقق این مهم در سازمان ها، ارتباط بسیار قوی لازم است تا با ایجاد فضا و شرایط مناسب برای این امر به وجود آید.
ساز و كار انگیزشی مناسب جهت ارتقای سطح علمی و مهارتی كاركنان از جمله مشاغل مشاوره و همكاری بدنه سازمان ها جهت اطمینان یافتن از اینكه امكان سنجی و ابزارهای اساسی برای برنامه جامع آموزش كاركنان مطرح است فراهم گردد. به طور كلی آموزش و پرورش و یادگیری معنای متفاوتی دارد از جمله discover كشف یا اختراع invent كارآمد شدن و ماهر شدن و نیز به خاطر سپردن یعنی تشكیل عادت است.
النهایه چنانچه قرار باشد كاركنان چیزی را در قالب برنامه های آموزشی بیاموزند. كمی، انگیزه و یا وادارسازی نخستین راه فعالیت برای آنها ضرورت دارد. چنانچه در ادبیات موضوعی رفتار سازمانی و مدیریتی منابع انسانی، محققان اهمیت قابل توجهی را به موضوع داشته اند.
لذا با توجه به ضرورت های پیش گفته در فقدان برنامه جامع آموزش برای كاركنان و نبود ساز و كارهای انگیزشی مناسب جهت ارتقای سطح علمی و مهارت های كاركنان به رغم كوشش های مقرون به صوابی كه در سالهای اخیر در این زمینه صورت پذیرفته است به نظر می رسد، این رویكرد ظریف قابل بیان است كه :
بدون آموزش كاركنان، پایه های مدیریت هم متزلزل و به مخاطره می افتد، آموزش كاركنان یك امر حیاتی و اجتناب ناپذیر است كه به طور مستمر با مجموع فرآیندهای مدیریت مورد توجه قرار می گیرد كه زمینه كارآفرینی و مشاركت فعال كاركنان را در امور سازمان مهیا می سازد. با توجه به مراتب چنانچه برنامه جامع آموزش برای كاركنان با سازوكار لازم فراهم گردد با مدیریت كارآمد،واقع بین و افق نگر برنامه ها و فعالیت ها را به مرحله اجرا درآورده و كاركنان سازمان ها به پویایی و رضایت شغلی و احساس مفید و مؤثر بودن رسیده در ارتقای كمی و كیفی سازمان ها تلاش آنها محقق خواهد شد.
سیدابوالفضل حبیبی
منبع : روزنامه ایران