پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


ترس می‌گذرد اما دلایل بحران می‌مانند


ترس می‌گذرد اما دلایل بحران می‌مانند
وحشت بحرانی مالی که اینک گریبان ما را گرفته است، با هراس‌های مالی گذشته وجوه مشترک زیادی دارند: شایعات مربوط به ورشکستگی شرکت‌های بزرگ مالی، نگرانی‌ها در ارتباط با رقبا، هدایت پول و حرکت به سمت بالاترین کیفیت و نقدینه‌تر شدن ابزارهای اعتباری، رها کردن دارایی‌های ریسکی بدون توجه به قیمت، گسترش بین‌المللی بحران و فراتر از تمام این‌ها درکی شدت یافته از بی‌ثباتی سیستم مالی تضعیف شده از این جمله‌اند.
بنابراین این وحشت مالی همانند موارد قبلی‌اش گذر خواهد کرد.
هراس‌های بانکی همیشه منشا یکسانی دارند: به نوشته یک تحلیلگر دوران ملکه ویکتوریا «هر وحشت تجاری نابی از خاستگاه مشابهی سرچشمه می‌گیرد که به طور مسلم سفته بازی است.» از سوی دیگر توماس توک، تاجر و نویسنده اوایل قرن ۱۹، بحران انگلستان در سال ۱۷۹۳ را به «یک گسترش عظیم و غیرضروری سامانه اعتباری و بوروکراسی» مربوط دانسته است. یک سال قبل‌تر، توماس جفرسن، اولین فروپاشی مالی در ایالات مستقل آمریکا را مشاهده کرد و اظهار کرد که «حباب‌های کاغذیمان ترکیده است».هراس‌های بانکی بدون استثنا و همواره کیفیت پایین وام‌دهی که همزمان با رونق در گذشته بوده را آشکار می‌سازند. والتر بگ‌هات، بزرگترین نویسنده قرن نوزدهم در زمینه مالی، از حماقت مدیران شرکت وام‌دهی مسکن Overend Gurney متحیر بود که ورشکستگی آنها در سال ۱۸۶۶ عملا عامل اصلی فضاحت مالی در آن زمان لقب گرفت. همچنین بگ‌هات نیز در این باره گفته است: «آنها تقریبا به درستی! شرکت را به طرزی باور نکردنی از طریق تجارت‌های نادرست و بی‌دلیل ورشکسته کردند به طوری که به سختی می‌شد چنین شرکتی را به چنان وضعیتی رساند.»
مشخصه‌های رفتاری دوران وحشت، نقطه مقابل ویژگی‌های دوران رونق است. نگرانی مفرط جایگزین اعتماد بیش از حد می‌شود و بدگمانی حاکی از ترس جایگزین اعتماد کورکورانه می‌شود. در دوران وحشت، هیجان به دست آوردن رونق جای خود را به کنترل‌هایی ناشی از ترس می‌دهد. نفرت در دوران ترس فوق‌العاده می‌شود. «طغیان احساس ترس» که تایمز در روز فروپاشی شرکت Overend به آن اطلاق کرد، حتی قدرتمندتر از امید می‌باشد. انسان‌هایی وجود دارند که می‌توانند در برابر فریب‌هایی چون سود‌های وعده داده شده و پاداش‌های بالا مقاومت نمایند، اما هنگامی‌که سپرده‌گذار‌ان تصور کنند که زیان‌ها قریب‌الوقوع هستند هر کدام فورا به سمت ایمن‌سازی حساب‌شان می‌شتابند و اهمیت اندکی به عواقب آن می‌دهند. همین چند ماه پیش بانک‌ها و افراد به هر کسی اعتماد می‌کردند: اکنون اما به نظر می‌رسد که آنها به هیچ کس اعتماد ندارند. هم اکنون ماشین بزرگ نظام مالی به سمت و سویی نامشخص و با دنده خلاص حرکت می‌کند. وقایعی از قبیل ورشکستگی بانک آیر در ژوئن سال ۱۷۷۲، پل تورتن وشرکا در دسامبر سال ۱۸۲۵، اورند گرنی در ماه مه ‌سال ۱۸۶۶(که تایمز آن را «بزرگترین تامین‌کننده اعتباری» نامیده)، جی کوک و شرکا در سپتامبر سال ۱۸۷۳ و فروپاشی بانکی ایالات متحده در دسامبر سال ۱۹۳۰ از همین دست هستند. همانند تمام این ورشکستگی‌ها، ورشکستگی لمان برادرز در ۱۵سپتامبر سبب وحشت کنونی ما شده است.
پیامد اصلی ترس، تلاش مهار نشده‌ای برای به دست آوردن نقدینگی است. پول کمیاب می‌شود. این امر هنگامی‌که پول‌ها قابلیت تبدیل به طلا را داشتند، آشکارتر بود: در هر وحشتی، مقدار کمی‌فلز با ارزش برای آن همه تقاضا وجود داشت. نرخ‌های بهره بالا می‌رفت و قیمت اوراق بهادار پایین می‌آمد.»
فیلیپ هون در دوران وحشت نوامبر سال۱۸۷۳ در نیویورک نوشت: «اکنون بهترین وام‌های بدون کاهش ۲۰‌درصدی نمی‌توانند به‌فروش برسند و به پول تبدیل شوند و اسناد تجاری در وال‌استریت با کاهش ۳‌درصدی در ماه به فروش می‌رسند،» حتی از این بدتر هم اتفاق افتاده است، به طوری که نرخ قرض گرفتن پول در اکتبر سال ۱۹۰۷ به ۱۰۰ درصد رسید.
هر ترسی با این برداشت همگانی که سیستم مالی نزدیک به فروپاشی کامل است، خود را نشان می‌دهد. هیچ گاه چنین احساس غلیظی نسبت به دوران ترس که در دسامبر ۱۸۲۵ در لندن شروع شد، آشکارتر و مشخص‌‌تر نبوده است. ویلیام‌هاکیسون، رییس هیات تجاری، به مجلس شورا گفت، او صادقانه اعتقاد دارد که «اگر مشکلاتی که در بازار پولی وجود داشت تنها۴۸ ساعت بیشتر ادامه یافته بود ...منجر به پایان بخشیدن به تمام معاملات بین افراد می‌شد، و فقط معاملات پایاپای باقی می‌ماندند.» در همین راستا یک مدیر یک بانک انگلیسی در کانون بحران ۱۸۲۵ گفته بود: «ما نباید این سوال را بپرسیم که چه کسی رفته است، بلکه باید پرسید چه کسی باقی می‌ماند؟!»
حتی در سال ۱۸۲۵ مقامات با تاخیر توانستند از طریق قرض پول از فرانسه و توزیع اسکناس‌های پنهان شده قدیمی‌ که در گاو صندوق‌ها یافت می‌شد، در فرونشاندن ترس در آن ماجرا موفق شوند. در قرن ۲۰، پایان وحشت با دخالت سرنوشت ساز دولت همراه بوده است: تعطیلات مارس ۱۹۳۳ بانک روزولت، راه انداختن «قایق نجات» بانک مرکزی انگلیس در دسامبر سال ۱۹۷۴ و ملی‌سازی کارت‌های اعتباری بانکی بلند مدت در ژاپن در اکتبر سال ۱۹۸۸ که با تزریق ۵۰۰‌میلیارد دلار به سیستم بانکی حادثه دیده همراه بود، همگی مثال‌هایی از دخالت‌های دولت در بحران‌های مالی هستند. البته دلیل درستی برای نگرانی وجود دارد. سیستم اعتباری پیشرفته ما پیچیده تر، به هم مرتبط‌تر و تاثیرگذارتر از زمان‌های قبل است. به عبارت دیگر، معیارهایی که توسط مسوولان به منظور آرام کردن بحران‌ها ارائه می‌شود نیز به مراتب گسترده‌تر و همه جانبه‌تر از موارد قبل است.
گواه این امر تلاش افراطی دولتمردان جهان برای تضمین بدهی‌های بانکی، تامین وام برای مقابله با اوراق بهادار مشکوک و تزریق سرمایه به بنگاه‌های مالی حادثه دیده می‌باشد. اهمیت دارد که مخاطرات را بزرگ نکنیم. دکتر جانسن «بدگمانی و کم جراتی عمومی‌» را در یک سخنرانی در سال ۱۷۷۲ این چنین به سخره گرفت که «بیشتر ترس ناشی از این است که چه هنگامی ‌به وضعیت عادی باز خواهند گشت، هنگامی ‌که آنها به وضعیت عادی باز می‌گردند، بسیاری متعجب می‌شوند که چرا ترسیده بودند». وحشت فعلی همانند موارد قبلی گذر خواهد کرد. البته این بدان معنا نیست که پیامدهای بعدی این وحشت برای اقتصاد وسیع‌تر امروز،
بهتر خواهد بود. کمک‌های اضطراری ممکن است وحشت را تسکین دهند، اما نمی‌توانند سرریز کردن اعتبارات بیش از حد را که دلیل این بحران بوده است، تصحیح نمایند.
نویسنده: ادوارد کنسلر
مترجم: محمدصادق الحسینی، شهره وکیلیان
نویسنده عضو و تیم تخصیص دارایی‌های GMO می‌باشد.
منبع: Financial Times
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد