شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نقش تیم ها در ساختار کسب و کار


نقش تیم ها در ساختار کسب و کار
یکی از تحولاتی که طی چنددهه گذشته در روش های کلان کارآفرینی رخ داده، مسلط شدن روش کارگروهی و تیمی است. شرکت ها به این نتیجه رسیده اند که هر بخش کار را باید به فرد یا گروهی بسپارند که در آن تخصص دارد زیرا یک یا چند نفر توانایی انجام تمام کارها را ندارند. در شکل گسترده تر، شرکت ها با تشکیل شبکه های گسترده، برخی از امور خود را به نهادها و شرکت های دیگر در داخل یا خارج کشور می سپارند. برای مثال اکنون برنامه نویسی رایانه ای برای شرکت های آمریکایی و اروپایی در آسیا به ویژه هند انجام می شود. اهمیت تیم در پیشبرد اهداف سازمان چنان است که بدون وجود آن تلاش های فردی به هدر می رود و شرکت توان رقابت خود را در عرصه پر رقابت کنونی جهان به کلی از دست می دهد. در مقاله حاضر سعی شده کارآفرین ها با ویژگی های ضروری اعضای تیم ها برای حصول بهترین نتیجه از تلاش های تیم آشنا شوند.
● اصول کار تیمی
جان ماکسول نویسنده کتاب پرآوازه «صفت های بایسته یک رهبر» در کتاب ۱۷ اصل کار تیمی، رمز و راز این کار را با خوانندگان در میان می گذارد و تاکید دارد در یک سازمان «اهمیت تشکیل تیم از تولید محصول کمتر نیست» این کتاب با برخورداری از بینش و راه و رسم کار تیمی در جامعه صنعتی جامعه ای که دست کم از نظر سازماندهی نظام تولید به سوی آن حرکت می کنیم به ما کمک می کند.
به نظر نویسنده باید الگوی رفتار خود را بر پایه انتظار خویش از رفتار اعضای تیم بنا نهاده و ۱۷ صفت ضروری برای بازیگران تیم را مبنای کار قرار دهید تا به اعضای تیم خود کمک کنید که صرف نظر از میزان استعداد خود اعضای موثرتری باشند. اگر خواستید بازیگرانی جدید از بیرون بیاورید، بازیگرانی بیابید که قبل از هر چیز به تیم و کارگروهی می اندیشند. اگر کسی همه ۱۷ صفت یا ویژگی مورد بحث را در خود جمع داشته باشد، مطمئن باشید نقش تیمی خود را خوب بازی خواهد کرد.
۱) انعطاف پذیرند: کار تیمی با خشکی و انعطاف ناپذیری سازگار نیست. جلوی خشونت خویش را می توان گرفت، بر ترس می توان چیره شد و تنبلی را با حربه انضباط از خود دور کرد اما خشکی دماغ علاجی ندارد و بذر انهدام را در درون خود دارد. اگر بخواهید با دیگران کار کنید و در تیم عضوی موثر باشید، باید از انطباق بر تیم ابایی نداشته باشید. بازیگران سازگار و انعطاف پذیر تیم آموختن را دوست دارند، احساس امنیت می کنند و خلاق هستند و خدمت به مردم را دوست دارند.
۲) همدست و هم داستانند: اول باید با یکدیگر کار کرد، بعد با یکدیگر برنده شد. چالش های بزرگ، کار تیمی بزرگ می طلبد و ضروری ترین صفتی که تیم را در کارهای دشوار موفق می سازد همکاری توام با همدلی اعضای آن است. همکاری توام با همدلی یعنی اینکه با دل و جان با یکدیگر کار کنیم. سه تحول باید رخ دهد تا همکاری اعضای تیم همدلانه شود
تحول در برداشت و بینش :به اعضای تیم به چشم همکارانی همدل بنگرید نه به چشم رقیب.
▪ نگرش: اگر بخواهید ذهنیتی پیدا کنید که خود و اعضای تیم را به جای رقیب مکمل یکدیگر بدانید به حمایت از اعضای تیم روی آورید.
▪ کانون توجه: به جای خود، تیم را در کانون توجه قرار دهید؛ به نتیجه بیندیشید.
۳) تعهدپذیرند: لحظه ای که خود را به انجام کاری متعهد می سازید، دست هایی به یاری می آیند که اگر تعهدی نداشتید، نمی آمدند. بسیاری از مردم تعهد را از دریچه احساس خود می نگرند. احساس آنها راهنمای انجام تعهد است. اما تعهد راستین چیزی دیگر است. تعهد امری احساسی نیست بلکه ریشه آن در منش ماست. تعهد معمولاً در گیرودار سختی خود را نشان می دهد. تعهد به استعداد و توانایی بستگی ندارد. تعهد بر اثر انتخاب ایجاد می شود نه بر اثر شرایط و تعهدی می ماند که مبتنی بر ارزش ها باشد زیرا پذیرش تعهد یک چیز است و پایبندی به آن چیز دیگر.
۴) ارتباط برقرار می کنند: تیم یعنی یک جان در چندین بدن. مثل خردمندان فکر کنید اما با مردم به زبان خودشان حرف بزنید. جان کلام این است که کار تیمی نمی توان کرد مگر اینکه بازیکنان با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. اگر ارتباط نباشد تیمی در کار نیست بلکه جمعی از افراد هستند که پیوندی با یکدیگر ندارند. ارتباط باز پایه های اعتماد را محکم می سازد. داشتن مقاصد پنهان و ایجاد ارتباط از طریق شخص ثالث مناسبات تیم را تضعیف می کند. مردم به کاری که در آن به بازی گرفته شوند، دل می دهند.
۵) لایق و باکفایت هستند: اعضای باکفایت هر تیمی توانایی و صلاحیت انجام کار را در بهترین وجه دارند. آدم های لایق و با کفایت تعالی طلب هستند. تعالی، ارزش ما را برپایه توانایی و ظرفیت خود ما می سنجد. آدم های باکفایت به متوسط قانع نمی شوند. نیروی خود را بر کار خویش متمرکز می سازند. آدم های با کفایت، کیفیت کار خود را پایین نمی آورند.
۶) قابل اعتماد هستند: از آنهایی که بحث و استدلال می کنند، نترسید از کسانی بترسید که در بحث و گفت وگو طفره می روند. پایه های اعتماد عبارتند از:
▪ انگیزه اصلی: اگر کسی باشد که مصلحت خویش را بر مصلحت تیم مقدم بدارد، قابل اعتماد نخواهد بود.
▪ مسوولیت: در تحلیل نهایی، صفت مشترک همه آدم های موفق مسوولیت پذیری آنها است. انگیزه به ما می فهماند که چرا اشخاص قابل اعتماد هستند اما احساس مسوولیت اشخاص نشان می دهد که می خواهند قابل اعتماد باشند.
▪ فکر کردن: قابلیت اعتماد فراتر از مسوولیت پذیری است. مسوولیت پذیری باید با فکر همراه باشد تا به درد بخورد.
پایداری اگر نتوان بر یاران تیمی همیشه اعتماد کرد، هیچگاه به آنها اعتماد نکنید. پایداری فراتر از استعداد است. منشی را می طلبد که به رغم دشواری ها جا نزند.
۷) انضباط دارند: در کوره انضباط است که استعداد به توانایی تبدیل می شود. انضباط انجام کارهایی است که نمی خواهید انجام دهید. اشخاص باید در سه زمینه انضباط ایجاد کنند تا برای تیم مفید باشند.
الف) انضباط اندیشیدن: اگر ذهن خود را فعال نگاه دارید پیوسته به چالش هایی ذهنی رو می آورید و همواره به چیزهای خیر می اندیشید.
ب ) انضباط احساسات: نگذارید احساسات شما را از کاری که باید بکنید باز دارد یا به کاری که نباید بکنید وادارد.
پ) انضباط لازم برای اقدام و عمل: تفاوت برنده و بازنده درعمل و بی عملی است.
۸) یاران تیم را بالا می کشند: بر قدر و ارزش یاران افزودن کاری بزرگ است. بیشتر مردم وقتی که به وضع موجود راضی می شوند از صعود به قله های بالاتر بازمی مانند. اعضای تیم، کسی را که بتواند آنان را بالا ببرد و بر توان و ظرفیت آنها بیفزاید دوست دارند و می ستایند. کسانی که یاران تیمی خود را پروبال می دهند و راه رشد ایشان را می گشایند چند ویژگی مشترک دارند:
الف) یاران تیمی خود را قدر می شناسند.
ب) ارزش های یاران تیمی را ارج می نهند.
پ) قدر و منزلت یاران تیمی را بالا می برند .
ت) به دیگران بال و پر می دهند قبل از آنکه خود بال و پر گشایند.
حقیقت این است که مردم همیشه به کسی که بزرگ شان کند نزدیک می شوند و از کسی که از قدرشان بکاهد، دوری می جویند.
۹) مشتاقند: کاری بزرگ بدون اشتیاق انجام نشده است. هیچ چیز جای اشتیاق را نمی گیرد. تیمی که محفل مشتاقان باشد، نیرویی شگرف می یابد و چنین نیرویی منشاء قدرت می شود. آدم های موفق می دانند که نگرش انسان دست خود اوست و اشتیاق بخشی از آن است. آنان که دست روی دست می گذارند تا نیرویی از خارج اشتیاق شان را برانگیزد، ریزه خوار دیگرانند. اگر بازی را آغاز نکنید، برنده نمی شوید. بر ترس غلبه کنید. برای غلبه بر ترس، باید ترس را احساس کنید و بعد دست به عمل بزنید. راه شکستن ترس فقط این است که با ترس روبه رو شویم سپس گامی عملی برداریم. همین طور اگر بخواهیم از مشتاقان باشیم، باید در این راه گام برداریم.
۱۰) هدف دارند: زندگی کردن با عقاید جهانیان آسان است، فرو رفتن در لاک عقاید و افکار خویش نیز آسان است. اما انسان بزرگ کسی است که هم در میان جمع باشد و هم استقلال رای و فکر خود را حفظ کند. تیمی موفق می شود که اعضای آن برای رسیدن به مقصد مصمم باشند و هوش و حواس شان به کارشان باشد. «ویتنی» نخستین رئیس آزمایشگاه پژوهشی جنرال الکتریک گفته است: «بعضی از مردم هزاران دلیل می آورند که چرا نمی توانند کاری را که می خواهند انجام دهند در صورتی که فقط یک دلیل نیاز دارند که چرا می توانند.» طول عمر ما دست خود ما نیست اما صرف عمر دست خود ماست. اگر هدفی و مقصودی را دنبال کنیم از عمر و استعدادی که به ما داده شده، نهایت استفاده را خواهیم کرد.
۱۱) احساس رسالت می کنند: راز کامیابی، پایداری در راه هدف است. یاران تیمی که رسالتی را بر دوش خود احساس می کنند و خود را نسبت به تیم متعهد ساخته اند، می گذارند رهبر تیم وظیفه رهبری خود را انجام دهد.
برای آنان که احساس رسالت می کنند، چهار ویژگی را شناسایی و معرفی می کنیم:
الف) مقصد تیم را می دانند.
ب) می گذارند رهبر تیم، رهبری کند.
پ) اول توفیق تیم را می خواهند بعد توفیق خود را و
ت) به هر کاری که لازم باشد دست می زنند تا رسالت خود را انجام دهند.
۱۲)آماده اند: آمادگی، تفاوت بین برد و باخت است. دستاوردهای چشمگیر، حاصل آمادگی عادی و معمولی است. آمادگی از آنجا آغاز می شود که بدانید برای چه چیزی آماده می شوید. برای توفیق در هر کار و کوششی باید مراقب جنبه های ذهنی بازی خود باشید. باید خود را از نظر جسمی آماده کنید. اما باید به خود، به تیم خود و به شرایط و موقعیتی که در آن هستید نیز نگرشی مثبت داشته باشید. «هنری فورد» عقیده داشت: «راز کامیابی بیش از هر چیز دیگر در آمادگی است. آمادگی ایجاب می کند به سیر حرکت آینده بیندیشیم به طوری که اکنون دریابیم بعدها چه نیازی داریم.»
۱۳) با یاران تیم می جوشند: آن کس که عقاید خویش را بیشتر از یاران تیم دوست دارد و عقیده های خود را پیش می برد، تیم را از حرکت بازمی دارد. وقتی که پای مناسبات به میان می آید، همه چیز با احترام و ارج نهادن دیگران آغاز می شود. جورج مک دوفالد شاعر اسکاتلندی عقیده دارد: «کسی که به من اعتماد می کند از کسی که مرا دوست دارد گامی فراتر نهاده است.»
۱۴) درپی ارتقای خویشند: ارتقای شما، ارتقای تیم است. چنان بیاموزید که گویی عمری جاودانه دارید. چنان زندگی کنید که گویی همین فردا پایان عمر شماست. نویسنده از قول مدیرعامل جوان «نوکیا» در ارتباط با ارتقا می نویسد که استراتژی او دو خط را دنبال می کرد. نخست تصمیم گرفت تلاش های سازمان را در فناوری اطلاعات متمرکز سازد. کار مهم دیگر این بود که به آدم ها توجه کند زیرا او تشخیص داد ارزش شرکت به منابع انسانی است نه به منابع طبیعی. او می گوید: «آموزش مدام حق هر کسی است که در آن شرکت کار می کند.»
۱۵) از خود گذشته اند: جایی که تیم باشد، منیت در کار نیست. هیچ تیمی توفیق نمی یابد مگر اینکه هرکس، دیگری را بر خود مقدم بدارد. ازخودگذشتگی آسان نیست. اما لازم است. بذر ازخودگذشتگی را چگونه در بستر ذهن خود می پاشید؟ این کار را با گام های زیر بردارید:
الف) بخشنده و گشاده دست باشید.
ب) سیاست بازی را کنار بگذارید.
پ) وفادار باشید.
ت) به وابستگی متقابل بیش از استقلال ارج نهید.
۱۶) مشکل گشایند: دنبال درد نگردید، درمان را پیدا کنید. «الفرد مونتاپرت» می نویسد: «اکثر مردم دشواری ها را می بینند اما شمار کسانی که هدف ها را می بینند اندک است. کامیابی ها را اینها رقم می زنند. تیپ شخصیتی ما، پرورش و تربیت و تاریخچه زندگی شخصی ما تعیین می کند که تا چه حد مشکل گشا هستیم. البته هرکسی می تواند اهل یافتن راه حل باشد.
۱۷) پیگیر و نستوه اند: هرگز میدان را ترک نکنید. دور را دیدن یک چیز است و رفتن به آنجا چیزی دیگر. آدم های نستوه به بخت، سرنوشت، یا قضا و قدر متکی نیستند و وقتی که شرایط دشوار می شود از کار دست نمی کشند. می دانند که روز جهد و کوشش، روز وادادن نیست. توماس ادیسون می گفت: «من از جایی آغاز می کنم که آخرین نفر رها کرده است.»
«ویلیامز» می نویسد: «اگر سختکوش باشید از پنجاه درصد مردم آمریکا جلو افتاده اید، اگر صادق باشید از ۴۰ درصد دیگر پیش می افتید و ۱۰ درصد دیگر در نظام اقتصاد آزاد، جنگی است با چنگ و دندان.»
منبع : خانه کارآفرینان ایران


همچنین مشاهده کنید