جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


دیار فراموش شده


دیار فراموش شده
گاهی اوقات درگیری های روزمره و گرفتاری های زندگی ماشینی ما را آن چنان سرگرم می کند که از یاد می بریم در نزدیکی های ما مردمانی پاک با کمبودهای بسیار مواجه اند و با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. آری همین نزدیکی ها، در ۳۰ کیلومتری کاشمر، پس از عبور از جاده ای که هفت کیلومتر آن آسفالت و ۲۳ کیلومتر آن خاکی است و پس از گذر از بیابانی خشک و بی آب و علف، به روستایی محروم می رسیم. برخی این روستا را «گنده بر» می خوانند، چرا که روی تابلوی تنها مدرسه کوچک این روستا، این نام به چشم می خورد. بخشداری مرکزی نیز این جا را «گندم بر» می داند و برخی هم آن را «رحیم آباد» می نامند. به هر حال این که نام روستا چیست، مهم نیست! آن چه مهم است این که حدود ۵۰ خانوار، در این روستا زندگی می کنند که نه مسجد دارند، نه حسینیه، نه آب آشامیدنی، نه خانه بهداشت، نه حمام، نه راه مناسب و... و از همه بدتر این که اهالی روستا خود را فراموش شده می دانند! جالب است که بسیاری از مردم کاشمر حتی نام این روستا را نشنیده اند و ظاهرا مسئولان فقط یک بار و همین چند روز پیش برای افتتاح طرح آب رسانی به این روستا آمده اند. این مردم حتی نماینده خود را در مجلس شورای اسلامی ندیده اند!
● حرف دل مردم
در این روستا به علت کم آبی و نیز شور بودن آب، کشاورزی وجود ندارد و فقط تعدادی گوسفند یا شتر تنها منبع درآمد آنان است. اهالی می گویند: به علت خشکسالی شترهایشان مریض هستند و تعدادی نیز از بین رفته اند. یکی از زنان با نشان دادن تعدادی گوسفند می گوید: بر اثر خشکسالی، گوسفندان رشد مناسبی ندارند. ناراحت کننده تر این که در سرمای سخت و برف شدید سال گذشته ۴۰ نفر از شترها از بین رفتند. طبق گفته اهالی فقط پنج تن کنسانتره برای جبران این خسارت از طرف دولت به آن ها تعلق گرفته است. صولت برغمانی یکی از اهالی که پی گیر مشکلات روستاست گفت: تا سال گذشته این جا اصلا آب نداشتیم. در زمستان سرد و سخت پارسال، اهالی برای تامین آب دام ها، مجبور بودند چند کیلومتر راه بروند تا بتوانند از یک چشمه، دام های خود را سیراب کنند. خوشبختانه به تازگی از محل چشمه تا روستا به طول حدود ۷ کیلومتر لوله کشی انجام شده و آب مورد نیاز دام ها تامین شده است. با توجه به شوری بیش از حد آبی که با لوله کشی تامین شده است، آب آشامیدنی روستاییان با تانکر تامین می شود. اهالی می گویند: هر چند روز توسط جهاد کشاورزی، به این جا آب می آورند و بابت هر تانکر سه هزار تومان پرداخت می کنیم و باید در مصرف آن صرفه جویی کنیم. روستاییان گندم بر برای عزیمت به کاشمر و تامین مایحتاج اولیه با سختی هایی مواجه هستند. یکی از زنان روستا گفت: برای رفتن به کاشمر معمولا فردی از اهالی روستای شمس آباد که در فاصله چند کیلومتری قرار دارد، با وانت نیسان می آید و هر کس می خواهد برود تا کاشمر باید ۲ هزار تومان بدهد. زن دیگری هم با بیان این که امکانات بهداشتی مانند خانه بهداشت یا حمام در این روستا وجود ندارد، می گوید: اگر کسی بیمار شود باید به سختی او را به کاشمر برسانیم، و از طرفی چون تنها راه رفتن ما به شهر از طریق همان وانت نیسان می باشد، در این هوای سرد خیلی برایمان مشکل است. یکی دیگر از زنان روستا هم از خاطره ای تلخ تعریف می کند. این که دو سال پیش خاله اش هنگام زایمان به دلیل این که نتوانستند او را به کاشمر برسانند و وسیله نقلیه دیر رسید، از دنیا رفت و اینک کودکانش یتیم شده اند. زنان روستا نیز برای تامین مخارج خود تلاش می کنند، آنان هر روز به روستاهای اطراف می روند و با کار در مزارع پنبه و به قول خودشان «پنبه چینی» به کسب درآمدی ناچیز می پردازند. مشکل دیگر روستاییان ساده دل «گندم بر» نداشتن حمام است. طبق گفته خودشان ماهی یک بار برای استحمام به کاشمر می آیند که هر رفت و برگشتی حدود ده هزار تومان برایشان هزینه دارد. البته حمام کوچکی از پانزده سال پیش آن جا ساخته شده ولی به دلیل نبود آب همچنان بلا استفاده مانده است. اهالی همچنین تعریف می کردند که تا چند سال پیش، این منطقه، محل تاخت و تاز اشرار و قاچاقچیان افغانی بوده و به همین دلیل همه اهالی، روستا را رها کردند و در روستاهای اطراف پراکنده شدند. البته اکنون با تامین امنیت توانسته اند مجدد گرد هم جمع شوند. «گندم بر» مدرسه ای دارد با دو کلاس کوچک به ابعاد سه در چهار متر که در آخر روستا واقع شده و چند سال پیش توسط خیران ساخته شده است. وقتی برای تهیه گزارش به «گندم بر» رفته بودیم، موفق شدیم با یکی از دو معلم روستا به صحبت بنشینیم. این روستا مدرسه کوچکی دارد که دو معلم تا سال سوم دبستان به دانش آموزان آن آموزش می دهند و سپس، دختران و پسران روستا درس و تحصیل را رها می کنند و همچون پدران و مادران خود به کار و زحمت کشی می پردازند.
● معامله با خدا
جواد سبزه یکی از دو معلم روستا، که به گفته خودش برای انجام خدمت در این روستا با خدا معامله کرده است و برای تدریس ۲۳ دانش آموز این روستا به همراه یکی دیگر از معلمان هر روز به روستا می آیند، از نحوه آشنایی خود با این روستای محروم چنین می گوید: یک بار در ایام انتخابات که به همراه صندوق سیار برای اخذ رای اهالی به این جا آمده بودیم، با مشاهده محرومیت زیاد اهالی، تصمیم گرفتم با ۱۷ سال سابقه، این روستا را برای خدمت انتخاب کنم. سبزه می افزاید: از ابتدای سال قرار بوده است که به ما خودرو و بنزین بدهند که هیچ کدام را در اختیار ما نگذاشته اند. وی با اشاره به این که هر روز با وسیله شخصی به همراه دیگر معلم روستا، رفت و آمد می کنند، گفت: برای قبول خدمت در این روستا ما در واقع با خدا معامله کرده ایم چون می دانستیم وعده های مسئولان خیلی جدی نیست و حداقل برای این که ضرر نکنیم کارمان را خدایی کردیم. معلم روستا در ارتباط با انگیزه دانش آموزان برای درس خواندن می گوید: هر چند به درس علاقه دارند ولی با توجه به مشکلات زیادی که در این روستا هست و به خصوص این که والدین آن ها هم با توجه به گرفتاری ها و محرومیت زیادی که دارند توجه چندانی به درس فرزندانشان ندارند و از طرف دیگر در این جا هیچ وسیله و امکانات کمک آموزشی و حتی یک پرگار که بخواهیم شکل دایره را برای بچه ها بکشیم نداریم، لذا با مشکلات زیادی مواجه ایم. جالب است که در این روستا به دلیل نبود افرادی که سواد خواندن و نوشتن داشته باشند، شورا و دهیاری تشکیل نشده و همین خود بر مشکلات روستاییان افزوده است. در گفت و گویمان با مردم روستا متوجه شدیم که ستاد زکات شهرستان مصمم شده است برای حل مشکلات روستا تلاش کند. به همین منظور به سراغ مسئول ستاد زکات کاشمر رفتیم. حجت الاسلام و المسلمین محمد ایوبی به خراسان گفت: بنده به عنوان مسئول ستاد زکات شهرستان کاشمر، موظفم تمامی روستاها را بازدید کنم، به همین منظور از آن جا که مطلع شدم در این روستا برخی اهالی به پرورش شتر می پردازند، تصمیم گرفتیم که به این جا هم بیاییم. وی افزود: ابتدا به ما گفته بودند که در این روستا پنج یا شش خانوار بیشتر زندگی نمی کنند اما وقتی آمدیم با تعجب متوجه شدیم که حدود ۵۰ خانوار در این جا ساکن هستند که از بسیاری امکانات هم محروم اند به همین خاطر تصمیم گرفتیم از محل جمع آوری زکات و با همکاری خود اهالی برای حل مشکلات تلاش کنیم. ایوبی افزود: برای اولین کار مصمم شده ایم که حمام روستا را سر و سامان بدهیم و با توجه به این که لوله کشی برای دام ها انجام شده است، از همین لوله، آب حمام را تامین خواهیم کرد تا اهالی مجبور نباشند برای یک استحمام مبالغ زیادی را صرف رفت و آمد به کاشمر بکنند و از طرف دیگر دسترسی نداشتن آنان به حمام موجب گسترش بیماری های مختلفی در بین آنان می شود.
● سهام عدالت نگرفته ایم
و یک نکته جالب دیگر این که، در حالی که بسیاری از کارمندان که معمولا در شهرهای کوچکی چون کاشمر زندگی خوبی دارند و در بین مردم از نظر اقتصادی جزو افراد سطح بالای جامعه محسوب می شوند، مشمول دریافت سهام عدالت شده اند، اهالی مستضعف این روستا هنوز سهام عدالت را هم دریافت نکرده اند! یکی از زنان با گلایه از دولت و در حالی که دل پردردی داشت، گفت: دولت به کسانی کمک می کند که نیازمند نیستند و به ما کمکی نمی کند! در این که دولت در راستای محرومیت زدایی و گسترش عدالت، تمام تلاش شبانه روزی خود را به کار می گیرد، شکی نیست، اما به نظر می رسد گاه لازم است، تلنگری به برخی مسئولان وارد آید تا این گونه مناطق محروم را از یاد نبرند. از یاد نبریم که کودکان «گندم بر» فرزندان همین مملکت اند، فرزندانی که اگر به آن ها بها داده شود، قطعا استعدادهای درخشان فراوانی در بین آنان یافت خواهد شد. مسئولان باور کنند که در این کشور فقط مستمندان آن هایی نیستند که با بروز کوچک ترین مشکلی در مسائل رفاهی شان، دست به اعتراض می زنند بلکه هستند ایرانیانی چون اهالی «گندم بر» که دستشان از همه جا کوتاه است، کسانی که حتی نماینده خود را هم ندیده اند! و از سهام عدالت هنوز به این مردم مستضعف و زحمت کش چیزی نرسیده است. مسئولان این را بدانند که به گفته رئیس جمهور محترم، جناب دکتر احمدی نژاد، به راستی کدام لذت بالاتر از این که شاهد نشستن لبخندی بر لبان یک کودک محروم و مستضعف روستایی باشیم؟ حسن ختام این مطلب را به این نکته اختصاص دهیم که اهالی روستا، بیشتر از آن که از نداشتن حمام و خانه بهداشت و... گله کنند، از نداشتن مسجد و حسینیه ناراحت بودند. یکی از اهالی تعریف می کرد که در ایام محرم برای عزاداری سید و سالار شهیدان، در قطعه زمینی که هیچ گونه سرپناهی نداشته است گرد هم آمده اند و شب و روز در هوای سرد، در عزای سیدالشهدا(ع) بر سر و سینه می زده اند.
منبع : روزنامه خراسان