پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آیا خلفای راستین اسلام، ضرورات اسلام را انکار می‌کنند؟!


آیا خلفای راستین اسلام، ضرورات اسلام را انکار می‌کنند؟!
آیا خلفای راستین اسلام، ضرورات اسلام را انکار می‌کنند؟!(۱)
«شما در صورتی خلفای اسلام هستید که اسلام را به مردم بیاموزید. و نگویید بگذار تا امام زمان (علیه السلام) بیاید.» (۲)
● اول
در صدد بودیم که مستقلا مقاله ای را در باب سخنان اخیر مطرح شده در باب تعطیلی حکم سنگسار در زمان غیبت امام عصر (عج) تنظیم کنیم اما با اندکی جستجو در تالیفات حضرت امام (ره)، بیانات امام را در بیان مقصود وافی و کافی یافتیم و لذا جز نکاتی کوتاه به آوردن فرازهایی از مطالب حضرت امام بسنده کردیم. گویا با توجه به شناختی که حضرت امام (ره) از وجود برخی تفکرات انحرافی در حوزه های علمیه آن روز خود داشته اند (که البته متاسفانه امتدادهای کمرنگ و رو به افولی از آنها هنوز در زمانه ما حضور و گاهی تاثیراتی هر چند اندک دارند) به پاسخ پرسشهایی که احتمال طرح آنها را از صاحبان آن تفکرات انحرافی میداده اند پرداخته اند و تعبیر رایج حوزویان دفع وهم مقدر کرده اند.
● دوم
اما نکته ای که در خور توجه است آن است که ضرورت اجرای حدود الهی و از جمله رجم و سنگسار اگر چه خود حکم مستقلی بوده و به اصطلاح حکم وجوب آنها نفسی است، اما چنان که در فراز ششم انتخاب شده از فرمایشات حضرت امام (ره ) آمده است، ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت به واسطه ضرورت اجرای حدود الهی اثبات میشود. («بنا بر این، چون اجرای احکام پس از رسول اکرم (ص) و تا ابد ضرورت دارد، تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره ضرورت می‏یابد») و اگر چه ضرورت تشکیل حکومت اسلامی از راههای دیگری هم قابل اثبات است،)۳) انکار و یا تضعیف این اصل که فقیه واجد شرایط معین به عنوان نائب امام معصوم (ع) میتواند و باید اقدام به اجرای حدود الهی نماید، به نحوی از انحاء تضعیف یکی از ادله اثبات ضرورت تشکیل حکومت اسلامی است، (۴) که شاید به گمان منکر آن تنها راه اثبات ضرورت حکومت بوده است.
● سوم
این که احکام اسلامی بر اساس ملاکات و معیارهای حقیقی و نفس الامری متفق علیه فقها و اصولیون شیعه است، (۵) که از این مساله گاهی به« حسن و قبح ذاتی افعال» تعبیر شده است. حال قطعا حدود و از جمله آنها حکم رجم و سنگسار نیز مشمول این قاعده کلی خواهد بود و بر اساس ملاکات و مصالح واقعیه تشریع شده اند. حال اگر چنین است، اگر این حکم در برهه ای از برهه ها مانند زمان غیبت کبری معطل و متوقف باشد، در واقع گویا خداوند متعال امت اسلامی را از مصلحتی در شریعت خود محروم قرار داده است. تفویت ( منجر به از دست رفتن ) مصلحت بندگان توسط خداوند عقلا قبیح است و خداوند فعل قبیح انجام نمیدهد. پس هیچ حدی از حدود الهی و از جمله سنگسار تعطیل نخواهد بود و لاجرم متصدی ای میخواهد که آن متصدی در زمان غیبت نائب امام و فقیه است.
● چهارم
گوینده سخنانی که این مقال در راستای فرمایشات ایشان تنظیم شده است، اگرچه خود فقیهی باشد که مستقلا باید موضوعات و احکام را از ادله آن استنباط کند، لکن امروز که فقیهی از فقها عهده دار حکومت است و به تعبیر آقایان بسط ید دارد، طرح آراء شاذ و نادر اینچنینی که حتی در میان فقها هم مسموع نیست، آنهم در یک مصاحبه سیاسی چگونه میتواند توجیه شود؟
● پنجم
به هر حال مطالبی که در ذیل آمده است اندکی از مطالبی است که حضرت امام ( ره ) درباره ضرورت اجرای حدود در همه زمانها از جمله عصر غیبت کبری، فرموده اند. در مقام جستجو تنها به برخی آثار فقهی حضرت امام (ره ) مراجعه شد که علاقمندان میتوانند به تحریر الوسیله و صحیفه امام(ره) نیز مراجعه کنند.
□□□
فرازهایی از فرمایشات حضرت امام (ره ) در کتب فقهی خود در باب نظر مطرح شده در مصاحبه مزبور
۱) «اصلاً اسلام غریب است. از آن فقط اسمی مانده است. تمام جزائیات اسلام، که بهترین قانون جزایی است که برای بشر آمده، الان بکلی فراموش شده، و لم یبق إلّا اسمه. تمام آیات شریفه که برای جزاییات و حدود آمده است لم یبق الّا قرائته ما قرائت می‏کنیم«الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ» اما تکلیف نداریم. فقط باید قرائت کنیم تا قرائت ما خوب شود و از مخرج ادا کنیم! اما این که واقعیتهای اجتماعی چه گونه است، و جامعه اسلامی در چه حالی است، و فحشا و فساد چه گونه رواج پیدا کرده، و حکومتها مؤید و پشتیبان زنا کاران هستند، به ما مربوط نیست! ما فقط بفهمیم که برای زن و مرد زنا کار این مقدار حد تعیین شده است، ولی جریان حد و اجرای قانون مبارزه با زنا به عهده چه کسی می‏باشد، به ما ربطی ندارد! می‏پرسم آیا رسول اکرم (ص) این طور بودند؟ قرآن را می‏خواندند و کنار می‏گذاشتند وبه حدود و اجرای قانون کاری نداشتند؟ خلفای بعد از رسول اکرم (ص) بنایشان بر این بود که مسائل را دست مردم بدهند و بگویند با شما کاری نداریم؟ یا بعکس، حدود معین کرده بودند و شلاق می‏زدند و رجم می‏کردند، حبس ابد می‏کردند، نفی بلد می‏کردند؟ به فصل«حدود» و«دیات» اسلام رجوع کنید، می‏بینید همه اینها از اسلام است، و اسلام برای این امور آمده است. اسلام آمده تا به جامعه نظم بدهد،ما مکلف هستیم که اسلام را حفظ کنیم. این تکلیف از واجبات مهم است؛ حتی از نماز و روزه واجبتر است. همین تکلیف است که ایجاب می‏کند خونها در انجام آن ریخته شود. از خون امام حسین (ع) که بالاتر نبود، برای اسلام ریخته شد. شما در صورتی خلفای اسلام هستید که اسلام را به مردم بیاموزید. و نگویید بگذار تا امام زمان (ع) بیاید. شما نماز را هیچ وقت می‏گذارید تا وقتی امام زمان (ع) آمد بخوانید؟ حفظ اسلام واجبتر از نماز است. منطق حاکمِ خمین را نداشته باشید که می‏گفت: باید معاصی را رواج داد تا امام زمان (ع) بیاید! اگر معصیت رواج پیدا نکند، حضرت ظهور نمی‏کند.»(۶)
۲) «من تعجب می‏کنم، اینها چه گونه فکر می‏کنند! از طرفی اگر برای ده گرم هروئین چندین نفر را بکشند می‏گویند قانون است! وقتی این قوانین خلاف انسانی جعل می‏شود، به نام این که می‏خواهند جلو فساد را بگیرند خشونت ندارد! من نمی‏گویم هروئین بفروشند، لکن مجازاتش این نیست. باید جلوگیری شود، اما مجازاتش باید متناسب با آن باشد. اگر شارب الخمر را هشتاد تازیانه بزنند خشونت دارد، اما اگر کسی را برای ۱۰ گرم هروئین اعدام کنند خشونت ندارد چون غرب این کار را کرده است! اگر بخواهند فحشا را، که شرب خمر یکی از واضحترین مصادیق آن است، جلوگیری کنند و یک نفر را هشتاد تازیانه بزنند، یا زنا کاری را صد تازیانه بزنند، یا محصنه یا محصن را رجم کنند، وامصیبتاست! ای وای که این چه حکم خشنی است! و از عرب پیدا شده است! در صورتی که احکام جزایی اسلام برای جلوگیری از مفاسد یک ملت بزرگ آمده است. فحشا، که تا این اندازه دامنه پیدا کرده که نسلها را ضایع، جوانها را فاسد، و کارها را تعطیل می‏کند، همه دنبال همین عیاشیهایی است که راهش را باز کردند و به تمام معنا دامن می‏زنند و از آن ترویج می‏کنند. حال اگر اسلام بگوید برای جلوگیری از فساد در نسل جوان یک نفر را در محضر عموم شلاق بزنند، خشونت دارد؟»(۷)
۳) «در زمان رسول اکرم (ص) این طور نبود که فقط قانون را بیان و ابلاغ کنند؛ بلکه آن را اجرا می‏کردند. رسول اللَّه (ص) مجری قانون بود. مثلًا قوانین جزایی را اجرا می‏کرد: دست سارق را می‏برید؛ حد می‏زد؛ رجم می‏کرد. خلیفه هم برای این امور است.
خلیفه برای این است که احکام خدا را که رسول اکرم (ص) آورده اجرا کند. اینجاست که تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره لازم می‏آید. اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره جزئی از ولایت است‏.»(۸)
۴) «رسول اکرم (ص) در رأس تشکیلات اجرایی و اداری جامعه مسلمانان قرار داشت‏ً به بیان قانون جزا اکتفا نمی‏کرد، بلکه در ضمن به اجرای آن می‏پرداخت ؛ دست می‏برید، حد می‏زد ؛ و رجم می‏کرد. پس از رسول اکرم (ص) خلیفه همین وظیفه و مقام را دارد.»(۹)
۵) مجتهد جامع الشرائط در عصر غیبت
س ۶۶: آیا مجتهد جامع الشرائط در عصر غیبت ولایت بر اجرای حدود دارد؟
ج: اجرای حدود در زمان غیبت هم واجب است و ولایت بر آن اختصاص به ولی امر مسلمین دارد.»(۱۰)
۶) ضرورت استمرار اجرای احکام‏
بدیهی است ضرورت اجرای احکام که تشکیل حکومت رسول اکرم (ص) را لازم آورده، منحصر و محدود به زمان آن حضرت نیست؛ و پس از رحلت رسول اکرم (ص) نیز ادامه دارد. طبق آیه شریفه، احکام اسلام محدود به زمان و مکانی نیست، و تا ابد باقی و لازم الاجراست. تنها برای زمان رسول اکرم (ص) نیامده، تا پس از آن متروک شود و دیگر حدود و قصاص، یعنی قانون جزای اسلام، اجرا نشود؛ یا انواع مالیاتهای مقرر گرفته نشود؛ یا دفاع از سرزمین و امت اسلام تعطیل گردد. این حرف که قوانین اسلام تعطیل‏پذیر یا منحصر و محدود به زمان یا مکانی است، بر خلاف ضروریات اعتقادی اسلام است. بنا بر این، چون اجرای احکام پس از رسول اکرم (ص) و تا ابد ضرورت دارد، تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره ضرورت می‏یابد. بدون تشکیل حکومت و بدون دستگاه اجرا و اداره، که همه جریانات و فعالیتهای افراد را از طریق اجرای احکام تحت نظام عادلانه در آورد هرج و مرج به وجود می‏آید، و فساد اجتماعی و اعتقادی و اخلاقی پدید می‏آید. پس، برای این که هرج و مرج و عنان گسیختگی پیش نیاید و جامعه دچار فساد نشود، چاره‏ای نیست جز تشکیل حکومت و انتظام بخشیدن به همه اموری که در کشور جریان می‏یابد. بنا بر این، به ضرورت شرع و عقل آن چه در دوره حیات رسول اکرم (ص) و زمان امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (ع) لازم بوده، یعنی حکومت و دستگاه اجرا و اداره، پس از ایشان و در زمان ما لازم است.
برای روشن شدن مطلب این سؤال را مطرح می‏کنم: از غیبت صغری تا کنون که بیش از هزار سال می‏گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد، در طول این مدت مدید احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود، و هر که هر کاری خواست بکند؟ هرج و مرج است؟ قوانینی که پیغمبر اسلام در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجرای آن بیست و سه سال زحمت طاقت فرسا کشید فقط برای مدت محدودی بود؟ آیا خدا اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و پس از غیبت صغری اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟
اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. هیچ کس نمی‏تواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت ارضی وطن اسلامی‏دفاع کنیم؛ یا امروز مالیات و جزیه و خراج و خمس و زکات نباید گرفته شود؛ قانون کیفری اسلام و دیات و قصاص باید تعطیل شود. هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد، منکر ضرورت اجرای احکام اسلام شده، و جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام را انکار کرده است.»(۱۱)
۶) «مثلاً یکی از اموری که فقیه متصدی ولایت آن است اجرای حدود (یعنی قانون جزای اسلام) است. آیا در اجرای حدود بین رسول اکرم (ص) و امام و فقیه امتیازی است؟ یا چون رتبه فقیه پایین‏تر است باید کمتر بزند؟ حد زانی که ۱۰۰ تازیانه است اگر رسول اکرم (ص) جاری کند، ۱۵۰ تازیانه می‏زند، و حضرت امیر المؤمنین (ع) ۱۰۰ تازیانه، و فقیه ۵۰ تازیانه؟ یا این که حاکمْ متصدی قوه اجرائیه است و باید حد خدا را جاری کند؛ چه رسول اللَّه (ص) باشد، و چه حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام)، یا نماینده و قاضی آن حضرت در بصره و کوفه، یا فقیه عصر.»(۱۲)
حسین وظیفه‌عالی– سید حمید رفیعی طباطبایی
منابع(۱۳):
۱- نگاه کنید فراز ششم از فرمایشات حضرت امام در همین مقاله
۲- سید روح الله موسوی خمینی ، ولایت فقیه ، صفحه ۶۹؛
۳- از جمله رهیافت¬های کلامی و عقلی ، که اگر چه در بیانات حضرت امام (ره ) و شاگردان ایشان و نیز تالیفات بسیاری از علما مورد ملاحظه بوده است ، اما متاسفانه هنوز تدوین و تالیف درخور و متناسبی در زمینه کلام سیاسی که ابعاد مختلف مساله حکومت را از منظری کلامی بپروراند و تحلیل کند در حوزه های علمیه بروز و ظهور نکرده است و یا شیوع عمومی در میان حوزویان نیافته است . که شاید این امر به علت جو غالب علمی حوزه باشد که پرداختن به آن از مجال این گفتار بیرون است.
۴- و جالب آن که مدعی این سخنان گلایه دارد که چرا کسی سخن او را نمی خرد.
۵- به خلاف اهل سنت که قائل به تصویب شده اند. تصویب یعنی مجتهد همواره نظرش در تشخیص حکم الهی مصیب است. اما شیعه قائلند که چون ملاک احکام حسن و قبح ذاتی آن افعال است، مجتهد یا مصیب است و یا مخطئ ( خطا کار ) که به مسلک شیعه در این مساله تخطئه می گویند.
۶- همان؛
۷- سید روح الله موسوی خمینی ، ولایت فقیه ، صفحه ۱۶؛
۸- سید روح الله موسوی خمینی ، ولایت فقیه ، صفحه ۲۱؛
۹- سید روح الله موسوی خمینی ، ولایت فقیه ، صفحه ۲۵؛
۱۰- رساله توضیح المسائل امام خمینی ج ۱ ص ۳۷؛
۱۱- سید روح الله موسوی خمینی ، ولایت فقیه ، صفحه ۲۶؛
۱۲- سید روح الله موسوی خمینی ، ولایت فقیه ، صفحه ۵۲؛
۱۳- کلیه مطالب منقول از کتب حضرت امام (ره ) از طریق نرم افزار جامع فقهی اهل البیت موسسه نور جستجو شده اند که به جهت رعایت حق معنوی این موسسه این مطلب ذکر شد.
منبع : رجا نیوز