پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


طرحی برای همدستی


طرحی برای همدستی
بحث بر سر جهت‌گیری سیاست اقتصادی و نقش مداخله‌گر دولت، با برنامه حداقلی دولت مهار گردید. همه احزاب به حمایت از توسعه نفتی، گسترده کردن حوزه اختیارات دولت در زمینه تولید و رفاه اجتماعی، و حمایت و یارانه‌دهی زیاد به صنایع داخلی برخاستند.
این برنامه حداقلی، برای اینکه به شرکت‌های نفتی اطمینان خاطر لازم را بدهد مصادره یا اجتماعی ساختن اموال را منتفی کرد، با اینکه پیشنهاد اصلاحات ارضی را می‌داد وعده داد که تغییرات در مالکیت زمین براساس اصل جبران خسارت خواهد بود. نخستین دولت AD مدتی بعد خط‌مشی‌های سیاستی را براساس افزایش مشارکت در درآمدها از نفت و یک قاعده محکم «عدم امتیازات» ایجاد کرد. وعده‌های پیشین برای ملی کردن صنعت نفت تماما به بعد موکول شد.
پیمان پونتو فیجو و برنامه حداقلی با توافقات اساسی بین کارگران و کارفرمایان و بین گروه‌ها و احزاب سازمان‌یافته تکمیل شد. با پیروی از خط‌مشی‌های برنامه اضطراری، سرمایه‌داران و سازمان‌های کارگری در پیمان کارگر-‌‌کارفرما به هم قول «تشریک مساعی هماهنگ» را از طریق ایجاد کمیسیون‌هایی با نمایندگی برابر کار و سرمایه دادند. آنها همچنین توافق کردند مخارج اجتماعی را گسترش دهند، قوانین جدیدی در رابطه با سلامت، آموزش و تامین اجتماعی وضع کنند و تمسک اکیدی به چانه‌زنی‌های جمعی و قانون کار بنمایند. برای اینکه منازعات به حداقل رسد، رهبران احزاب سیاسی یک کنفدراسیون واحد کارگری براساس نمایندگی تناسبی همه احزاب به وجود آوردند. این اقدامات به نیروی کار یک نفع قوی در تصرف یارانه‌های حاصل از نفت و نفوذ سازمانی برای این کار داد. AD و سایر احزاب سیاسی، پاداش دریافت کردند: کنترل بر دولت و دلارهای نفتی.
وقتی مجموعه برنامه حداقلی دولت، توافق کارگر- کارفرما و پیمان پونتو فیجو را در نظر می‌گیریم بیانگر یک رابطه بده- بستان کلاسیکی است: نظام حزبی که برای نخستین بار پتانسیل هدایت کردن مطالبات رقبا و جابجایی در قدرت در قبال کنارگذاشتن مسائل توسعه‌ای بنیادی از دستور کار سیاسی و انتخاب کاملا مقید قبل از برگزاری انتخابات را داشت. آنچه می‌توانست مسائل بالقوه مباحثه ملی در پارامترهای یک رژیم مستقر شده باشد را با حذف از رقابت‌ها تغییر داد. تداوم سیاست‌زدایی از مسائل کلی اقتصادی تضمین شده بود مادامی که سازش اساسی جلوه‌گر در این پیمان‌ها، همه احزاب را مقید می‌کرد. با اینکه امضا‌کنندگان‌شان بر سر مسائلی مبارزه می‌کردند که در برنامه حداقلی نیامده بود و هر چند مرزهای بین قلمروهای مختلف شدیدا محل نزاع بود، این ادراکات بنیادی تا رونق نفتی۱۹۷۳ مورد تردید قرار نگرفت.
نه اینکه پیمان‌گرایی دچار چالش نشد. بتانکورت بنیان‌گذار AD برای اینکه رای‌دهندگان را با خود همراه سازد، به طبقات ممتاز هراس‌ناک آرامش خاطر دهد و ایالات‌متحده را خشنود سازد، حزب کمونیست را از این ترتیبات نهادی حذف کرد، تاکتیک‌های قدیمی بسیج کردن توده‌ها را کنار گذاشت، رهبران بنیادهای دهقانی و کارگری که بر اصلاح عمیق‌تر یا استقلال سازمانی پافشاری میکردند با بی‌پروایی پاکسازی کرد و هر نوع تلاشی برای ایجاد پایگاه حزبی جدید از گروه‌های سازمان نیافته پیشین را متوقف ساخت. تصمیم وی تا هر نشانه‌ای از توسعه سوسیالیستی حذف شود کادر جوان را به خشم آورد کسانی که زندگی خود را در مبارزه پنهانی به خطر انداخته بودند در حالی که بتانکورت در تبعید زندگی می‌کرد. در آوریل۱۹۶۰، کل شاخه جوانان AD، حزب را در اعتراض به طردشدن رهبرانشان ترک کردند و MIR را تشکیل دادند و بزرگ‌ترین جنبش چریکی در آمریکای لاتین تا آن تاریخ را راه‌اندازی کردند.
اهمیت شکست زود‌هنگام این جنبش چریکی ،شکستی به رهبری وزیر کشور بتانکورت کارلوس آندره پرز، برای نهادینه ساختن دموکراسی پیمانی را نمی‌توان بیش از حد بها داد. بیش از هر عامل دیگری، توسعه راهبرد چپ‌گرای شورش‌خواهی در ابتدای دهه ۱۹۶۰ در واکنش به تهدید مشترک، با متحد‌ساختن مرکز و راست، دموکراسی را تحکیم کرد. اما قیمت بالای این پیروزی بیشتر از دست دادن جان هزاران نفر بود. با اینکه مشغله ذهنی بتانکورت آرام کردن نیروهای محافظه‌کار بود اجازه یافت تا دوره خود را به پایان رساند و زمام امور ریاست‌جمهوری را به دیگران بسپارد همچنین منجر به از حالت بسیج خارج کردن دائمی سازمان‌های توده‌ای، بی‌تحرک کردن نهادهای سیاسی و اعتیاد دائمی به رانت نفت شد.
● دموکراسی پیمانی و توسعه اقتصاد نفتی
پیمان‌های ۱۹۵۸ به نهادینه‌سازی دموکراسی با ویژگی دوگانه و حتی متناقض منجر شد. از یکسو، جلوه نمایندگی با برگزاری انتخابات منظم و عادلانه که همه شهروندان بتوانند مشارکت کنند، چهارچوب قضایی رسمی که محافظ حقوق دموکراتیک و حاکمیت قانون باشد و اقدامات مهم کشورداری توسط بتانکورت نخستین رییس‌جمهور رژیم جدید تضمین شد. از سوی دیگر، جلوه نمایندگی با پیمان‌گرایی محدود می‌شد. اساس این نظام جدید آشتی‌دادن گروه‌های رقیب، رانت نفتی بود که همه گروه‌های سازمان‌یافته را به مشتریان پروپا قرص و یارانه‌ای تبدیل کرد و بنابر این نگذاشت تا گرفتار در بازی‌های اقتصادی حاصل جمع صفری شوند که زیان‌آوری آن در سایر کشورهای آمریکای لاتین به اثبات رسید. اینها ویژگی‌های موقتی نبودند که منحصرا برای غلبه بر نااطمینانی دوره گذار طراحی شده باشند.
برعکس، هنجارها و شیوه‌های کاری رژیم که نهادینه شده بودند تاثیر دائمی امتیازدهی به احزاب سیاسی، هواداران سازماندهی شده آنها و آن گروه‌های سرمایه‌دار داشت که ظرفیت بالقوه برای بی‌اثر ساختن دموکراسی را داشتند. این اعمال و سیاست‌ها به محض اینکه رژیم به تثبیت رسید به آسانی قابل محو شدن نبود و در طی زمان یک محفل سیاسی جدیدی وجود آورد که اعضای آن در عین حالی که داد و بیداد می‌کردند اما برای حفظ وضعیت موجود از یکدیگر حمایت می‌کردند.
نویسنده: تری کارل
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد