پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نظری بر سیمای روایی حضرت زینب علیهاالسلام


نظری بر سیمای روایی حضرت زینب علیهاالسلام
حضرت فاطمه (س) به وجود زینب، گوهر تابناکی که به زودی از او درخشیدن می‏گرفت، افتخار می‏کرد. آری! دختر رسول خدا (ص)، فرزندی‏ پاک را در خود می‏پرورید که با ظهورش مایه افتخار و زینت پدر می‏شد. از قضا در همان روزها رسول خدا (ص) به مسافرت رفته بود و دختر آفتاب بی ‏حضور او پای به عرصه وجود گذاشت. فاطمه (س) رو به ‏همسرش علی (ع) کرد و گفت: پدر در سفراست؛ نام این دختر را چه ‏بگذاریم؟ علی (ع) پاسخ داد: در این باره بر حضرت رسول سبقت ‏نمی‏گیرم. صبر کنیم به زودی ایشان بر می‏گردد. وقتی، رسول خدا (ص) آمد، این کار را به خدا سپرد، جبرئیل نازل شد و گفت: خدای تو سلام می‏رساند و می‏فرماید: نام دخترت را « زینب‏» بگذار. رسول ‏خدا (ص) آنگاه زینب را خواست. او را بوسید و به مشتاقانی که دراطرافش گرد آمده بودند؛ فرمود: « به حاضران و غائبان توصیه می‏کنم احترام این دختر را نگاه ‏دارید. به راستی او شبیه خدیجه کبری (س) است.»
زینب (س) بانویی ‏بلند بالا بود با چهره‏ای نورانی و با وقار و صاحب سکینه بود. در حیا و عصمت، مانند مادرش، فاطمه زهرا (س) و در شیوایی و رسایی سخن، مثل پدر بزرگوارش، علی (ع) بود. زینب بردباری را نیز از برادرش حسن و شجاعت را از حسین علیهماالسلام در خود جمع کرده بود.
خوب است‏ بدانیم: «ام کلثوم‏» و«ام عبدالله‏» و «ام ‏الحسن‏» کنیه‏هایش بود و البته بعدها به وی «ام المصائب‏»، «ام الرزایا» و«ام النوائب‏» نیز می‏گفتند. اما لقب‏هایش‏ عبارتند از:«عقیله بنی هاشم‏»، «عقیلهٔ الطالبیین، «صدیقه ‏صغری‏»، «عصمت صغری‏»، «الراضیه‏»، «امینهٔ الله‏»، «عالمهٔ‏غیر معلمه‏»، «فاهمهٔ غیر مفهمه‏»، «مجتهده‏»، «حافظهٔ‏ الودایع والاسرار» و «موثقهٔ فی نقل الاحادیث و الاخبار.»
در بین این لقب‏ها چهار لقب (عالمه غیر معلمه، مجتهده، حافظهٔ ‏الودایع والاسرار و موثقه فی نقل الاحادیث و الاخبار) گویای ‏مقام والای علمی و روایی این بانوی بزرگوار است که کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.
آری همه زینب را با عنوان افتخارآمیز ( سفیر کربلا) می‏شناسند و به‏ همین علت ویژگی‏های دیگر ایشان تحت الشعاع حماسه بزرگ عاشورا قرار گرفته و ابعاد مهمی از شخصیتش مورد بی‏ مهری و کم توجهی‏ واقع شده است. شخصیت روایی حضرت از جمله آنهاست. البته در این‏ مقاله تنها به ارتباط روایی عقیله بنی‏هاشم با مادر گرامی‏اش ‏فاطمه زهرا (س) می‏پردازیم.
● در محضر فاطمه (س)
روایت کننده نور، بی ‏گمان شرایطی چون عدالت، مورد اطمینان بودن‏ و... را باید در خود جمع کند. یکی دیگر از این شرایط " سن"‏ راوی است؛ او باید در حدی باشد که بتوان ادعا کرد خود روایت ‏را بلا واسطه نقل می‏کند.
به همین جهت ‏باید دید زینب (س) در چه سال‏هایی محضر مادرش را درک کرده است؟ زیرا برخی از روایت‏های وی مربوط به دوران سه، چهاریا پنج ‏سالگی اوست. در این باره محققان گفته‏اند: شیوه و کمیت ‏رشد جسمی و روحی اهل ‏بیت علیهم السلام با دیگران تفاوتی عمده و اساسی داشته است. از این روی نمی‏توان در موضوع سن و سال با آنها مانند راویان دیگر برخورد کرد. حتی در نحوه تولد و دوران حمل‏ نیز خاندان پیامبر تفاوت‏های اساسی با دیگران دارند. لذا قادرند از سنین کودکی احادیث را به صورت کامل در ذهن خود جای‏ دهند و برای آیندگان با دقت کامل نقل کنند. پس زینب (س) می‏توانست همه آنچه را که می‏دید، به خاطر بسپارد. او تمام ‏مصائب و دشواری‏هایی را که مادر بارها با آن رو به رو بود، به یاد داشت. از جمله هنگام قرائت ‏خطبه فدکیه توسط مادر، زینب که ‏کودک خردسالی بود، آن را شنید و به صورت کامل روایت کرد.
● مقام علمی حضرت زینب (س)
زینب از همان دوران طفولیت، عالمه بود. امام سجاد(ع) به حق ‏فرمود: « یا عمه انت ‏بحمدالله عالمهٔ غیر معلمه و فاهمهٔ غیرمفهمه‏» در دوره‏های بعد نیز زینب (س) با تکیه بر همان علم‏ خدادادی، مجلس تفسیر قرآن برای زنان کوفه برگزار کرد. در یکی‏ از این‏ روزها که (کهیعص) را تفسیر می‏کرد، حضرت علی (ع) وارد شد و به ‏وی فرمود: «ای نور دیده، آن (کلمه) رمزی در مصیبت وارده بر شما عترت پیغمبر است.»
● مقام روایی
درباره شخصیت روایی حضرت، علمای بزرگی سخن گفته‏اند از جمله ابوالفرج اصفهانی می گوید:" زینب عقیله دخترعلی ‏بن ابی‏طالب، مادرش‏ فاطمه دختر رسول خداست و او همان کسی است که ابن‏عباس از او کلام حضرت فاطمه (ع) را در فدک نقل می‏کند و می‏گوید: حدیث کرد مرا عقیله ما زینب دخترعلی (ع)... "
در انساب الطالبیین می‏خوانیم:" زینب کبری دختر امیرمومنان (ع) که کنیه‏اش ام الحسن بود، از مادرش زهرا (س) روایت می‏کرد.
مرحوم سید نورالدین جزایری، در خصائص الزینبیه، ویژگی موثقه ‏بودن زینب را طرح می‏کند و می‏نویسد: «از جمله القاب آن محترمه‏«موثقه‏» است، که آن مکرمه مورد وثوق حضرت سیدالشهدا، و حضرت سجاد علیهماالسلام بوده‏اند و لذا حافظ ودایع الهیه و اسرار محمدیه بوده، بلکه محل وثوق کلیه مردم بوده ‏و لذا حضرت سیدالساجدین (ع) هر وقت ‏بیان اخبار و احادیث می‏فرمود و می‏خواست که در اذهان مردم جای گیرد و از او بپذیرند، به‏ عمه‏اش اسناد می‏داد و از آن مخدره نقل می‏فرمود. مع ذلک می‏گفت:«حدثتنا عقلیتنا.»
آیهٔ الله خویی می‏نویسد:" از مادرش سلام الله علیها روایت‏ می‏کند. و جابر( فقیه، جزء سوم، باب معرفهٔ الکبائر، حدیث ۱۷۵۴) وعباد عامری از او روایت می‏کنند. این همه نشان از اوج مقام ‏روایی حضرت زینب (س) دارد که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته است."
● راویان
باید توجه داشت که ارزش روایات نقل شده از حضرت زینب (س) فراتراز روایاتی است که راویان دیگر نقل کرده‏اند، زیرا این بانوی ‏بزرگ خود عالمه‏ای غیر معلمه بود و روایاتی را که نقل می‏کرد، بی هیچ شبهه‏ای، معتبر و مستنداند؛ حتی روایت‏هایی که در سنین‏ کودکی از او نقل شده‏اند. این بانوی بزرگوار که پنج سال قبل از وفات رسول خدا (ص) به دنیا آمد، از مادرش فاطمه زهرا(س)، پدرش‏علی (ع)، اسماء بنت عمیس، و ام ایمن روایت نقل می‏کرد. شمار راویان از وی بسیارند که می‏توان به:
علی ‏بن حسین(ع)، ابن عباس، محمد بن عمر، عطاء بن سائب، فاطمه بنت الحسین، محمد بن جابر، عباد عامری و ... اشاره کرد. حال با تمسک به برخی روایات، مطلب خود را مزین می نماییم.
۱) وسیله ارتباط خلق و خالق
ابوبکر با این سند از محمد بن زکریا، جعفر بن محمد بن عماره‏ کندی، پدرش، حسین بن صالح، از دو مرد از بنی‏هاشم، از حضرت ‏زینب (س) دخترعلی (ع) روایت کرد که زینب (س) فرمود: « قالت فاطمه (س): ... و نحن وسیلته فی‏ خلقه و نحن خاصته و محل ‏قدسه و نحن حجته فی غیبه و نحن ورثه انبیائه...»؛ ما وسیله ‏ارتباط خدا با مخلوق‏های او هستیم. ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاکی‏ها، ما راهنماهای روشن خداییم و وارث پیامبران اوهستیم.‏
۲) بهشت جایگاه شیعیان
ابی ‏حجاف ( از محمد بن عمر بن حسن)، از زینب، به نقل از فاطمه (س) و اشجع، بلید بن سلیمان (از ابی ‏حجاج، محمد بن عمرو هاشمی) از زینب دخترعلی (ع) نقل کرد که فاطمه (س) فرمود: « قالت فاطمه (س) : ان رسول الله قال لعلی اما انک یابن‏ ابی ‏طالب و شیعتک فی‏الجنه.‏» « و سیجی‏ء اقوام ینتحلون حبک ثم ‏یمرقون من الاسلام کما یمرق السهم من الرمیه.» رسول خدا به ‏علی (ع) فرمود: «ای پسرابوطالب! همانا تو و رهروان تو در بهشت‏اند و به زودی قومی می‏آیند که از دوستی تو سخن می‏گویند، آنگاه از اسلام فرار می‏کنند، مانند پرت شدن تیر از کمان.»
۳) دوستی آل محمد صلی الله علیه و آله
روایتی مشهور به «فاطمیات‏» در باب دوست داشتن آل محمد هست که با این اسناد نقل شده است: «... عن فاطمه بنت السجاد علی بن الحسین زین العابدین (ع) عن‏ فاطمه بنت ابی عبدالله الحسین(ع) عن زینب بنت امیرالمؤمنین (ع)عن فاطمه بنت رسول الله (ص) قالت: الا من مات علی حب آل محمد مات شهیدا»؛ آگاه باشید هرکسی که‏ بر دوستی آل محمد بمیرد، شهید است.»۴) خطبه نور
یکی دیگر از احادیثی که زینب (س) نقل کرد، خطبه طولانی حضرت‏ زهرا (س) در مسجد مدینه است. حدیثی که در متن آن ده‏ها حدیث‏ درخشنده وجود دارد و بسیاری از احادیثی که از حضرت فاطمه (س) نقل می‏شود، مربوط به همین حدیث طولانی است. ما برای اختصار تنها به ترجمه بخشی از آن بسنده می‏کنیم وعلاقه ‏مندان را به ‏مطالعه منابع آن ارجاع می‏دهیم:
در این روز حضرت زهرا (س) چادر به سر کرد و با همراهی جمعی ‏از بانوان وارد مسجد شد. ابوبکر و عده‏ای از مهاجران و انصار حاضر بودند. به احترام آن بانو پرده سفیدی آویختند. قبل از آغاز سخن، ناله‏ جانسوزی کرد که بسیاری از حاضران گریستند و پس از آن که مردم آرام گرفتند، فاطمه (س) فرمود:
- شکر نعمت
« ستایش خدای را بر نعمت‏هایی که ارزانی داشت و سپاس او را که اندیشه نیکو در دل نگاشت. سپاس بر نعمت‏های فراگیر که از چشمه لطفش جوشید و عطاهای فراوان که بخشید و نثار احسان که ‏پیاپی بخشید. نعمت‏هایی که از شمار افزون است و پاداش آن از توان بیرون و درک نهایتش، نه در حد اندیشه ناموزون. سپاس را مایه فزونی نعمت نمود و ستایش را سبب فراوانی پاداش فرمود و به خاطر درخواست پیاپی، بر عطای خود افزود.
- دیدگاه توحیدی
گواهی می‏دهم خدای جهان یکی است و جز او خدایی نیست. نشان این ‏گواهی، درستی و بی‏آلایشی است و پایبندان این اعتقاد، دل‏های با بینش و راهنمای رسیدن بدان، چراغ دانش. خدایی که چشم‏ها او را نمی‏توانند ببینند و گمان‏ها چگونگی او را نمی‏دانند.
- فلسفه آفرینش
همه چیز را از هیچ پدید آورد و بی‏نمونه‏ای افشا کرد؛ نه به‏ آفرینش آن‏ها نیازی داشت و نه از آن خلقت، سودی برداشت. جز آن ‏که خواست قدرتش را آشکار سازد و آفریدگان را بنده ‏وار بنوازد و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمانبرداری‏ نهاد و نافرمانان را به کیفر بیم داد، تا بندگان را از عقوبت ‏برهاند و به بهشت ‏بکشاند.
- خلقت پیامبر(ص)
گواهی می‏دهم که پدرم محمد، بنده و فرستاده اوست. پیش از آن‏ که او را بیافریند، برگزید و پیش از پیغمبری تشریف انتخاب‏ بخشید و به نامی نامید که سزاوارش بود و این هنگامی بود که ‏آفریدگان از دیده نهان بودند و در پس پرده‏ بیم نگران و در پهنه‏ بیابان عدم سرگردان. پروردگار بزرگ، پایان کار همه‏ ‏کارها را دانا بود و بر دگرگونی‏های روزگار محیط، بینا و به‏ سرنوشت هرچیز، آشنا.
- فلسفه بعثت پیامبر(ص)
محمد (ص) را برانگیخت تا کار خود را به اتمام و آنچه را که مقدر ساخته بود، به انجام رساند. پیغمبر که درود خدا بر او باد؛
دید هر فرقه‏ای، دینی گزیده و هر گروه در روشنایی شعله‏ای خزیده ‏و هر دسته‏ای به بتی نماز برده و همگان یاد خدایی را که‏ می‏شناسند، از خاطر سترده‏اند.
پس خدای بزرگ، تاریکی‏ها را به نور محمد (ص) روشن ساخت و دلها را از تیرگی کفر بپرداخت و پرده‏هایی را که بر دیده‏ها افتاده بود، به یک سو انداخت. از روی مهربانی، جوار خویش را به او ارزانی داشت و رنج این جهان که خوش نمی‏داشت، از دل او برداشت. و او را در جهان فرشتگان مقرب گماشت و چتر دولتش را درهمسایگی خود افراشت و حکم و فرمان مغفرت و رضوان را به نام او نگاشت. درود خدا و برکات او بر محمد (ص) پیغمبر رحمت، امین وحی ‏و رسالت و گزیده از آفریدگان و امت‏ باد. سپس به اهل مجلس‏ نگریست و چنین فرمود:
- عهد بندگان با خدا
شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال و حرام و حاملان دین و احکام و امانت‏ داران حق و رسانندگان آن به خلق هستید. حقی را از خدا عهده ‏دارید و عهدی را که با او بسته‏اید، پیمان نشکنید.
- جایگاه اهل بیت علیهم السلام
ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تأویل کتاب الله را به عهده ما گذاشت. حجت‏های آن آشکار و آنچه درباره ماست، پدیدار و برهان آن روشن و از تاریکی گمان به کنار و آوای آن‏ در گوش، مایه آرام و قرار و پیروی اش راهگشای روضه رحمت ‏پروردگار و شنونده آن در دو جهان رستگار است. دلیل‏های روشن ‏الهی را در پرتو آیت‏های آن می‏توان دید و تفسیر احکام واجب او را از مضمون آن باید شنید. حرام‏های خدا را بیان دارنده است و حلال‏های او را رخصت دهنده و مستحبات را نماینده. و شریعت را راه گشاینده و این همه را با رساترین تعبیر، گوینده و با روشن‏ ترین بیان رساننده.
- فلسفه احکام
سپس ایمان را واجب فرمود و به وسیله آن، زنگ شرک را از دل‏های شما زدود و با نماز خود پرستی را از شما دور نمود. روزه را نشان‏ دهنده دوستی ساخت و زکات را مایه افزایش روزی بی‏ دریغ و حج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین و پیروی ما را مایه وفاق و امامت ما را مانع افتراق و دوستی ما را عزت مسلمانی و بازداشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب‏ بقای زندگانی، وفای به نذر را موجب آمرزش، و تمام پرداختن‏ پیمانه و وزن را مانع از کم فروشی و کاهش قرار داد.
- تبعیت از نهی خدا
فرمود می ‏خواری نکنند تا تن و جان از پلیدی پاک سازند و زنان ‏پارسا را تهمت نزنند تا خویش را سزاوار لعنت نسازند. دزدی را منع کرد تا راه عفت پویند و شرک را حرام فرمود تا به اخلاص، طریق یکتاپرستی جویند. پس چنان که باید، ترس از خدا را پیشه‏ گیرید و جز مسلمان نمیرید. آنچه فرموده است ‏به جا آرید و خود را از آنچه نهی کرده، باز دارید که تنها دانایان از خدا می‏ترسند.
- من فاطمه دختر محمد (ص) هستم
مردم! چنان که در آغاز سخن گفتم، من فاطمه‏ام و پدرم محمد (ص) است. همانا پیغمبری از میان شما به سوی شما آمد که رنج‏ شما بر او دشوار بود و به گرویدن شما امیدوار و بر مومنان مهربان وغمخوار بود. اگر او را بشناسید می‏بینید او پدر من است، نه پدر زنان شما؛ و برادر پسرعموی من است، نه مردان شما. او رسالت ‏خود را به گوش مردم رساند. آنان را از عذاب الهی ترساند. فرق ‏و پشت مشرکان را به تازیانه توحید خست و شوکت ‏بت پرستان را درهم شکست تا جمع کافران را از هم گسست. صبح ایمان دمید و نقاب از چهره حقیقت فرو کشید. زبان پیشوای دین در مقال شد و شیاطین سخنور، لال.
- بعثت، صعود از ذلت ‏به اوج عزت
در آن هنگام شما مردم بر کنار مغاکی از آتش بودید خوار و در دیده همگان بی‏ مقدار. لقمه هر خورنده و شکار هر درنده و لگدکوب‏ هر رونده بودید. نوشیدنی‏ تان آب گندیده و ناگوار، خوردنی ‏تان ‏پوست جانور و مردار بود. پست و ناچیز و ترسان از هجوم همسایه ‏و همجوار تا آن که خدا با فرستادن پیغمبر خود، شما را از خاک ‏مذلت ‏برداشت و سرتان را به اوج رفعت‏ بر افراشت.
- علی (ع) کیست؟
پس از آن همه رنج‏ها که دید و خستگی که تحمل کرد، رزم‏ آوران‏ ماجراجو و سرکشان درنده ‏خو و جهودان دین به دنیا فروش و ترسایان حقیقت نالینوش، از هر سو به وی تاختند و با او نرد مخالفت ‏باختند. هر گاه آتش کینه افروختند، آن را خاموش ساخت ‏و گاهی که گمراهی سر برداشت، یا مشرکی دهان به بیهودگی گشاد، برادرش، علی را در کام آنان انداخت. علی بازنایستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت و کار آنان را با دم شمشیر یکسره کرد. او این رنج را برای خدا می‏کشید و برای تحقق اوامر خدا تلاش می‏کرد و در آن خشنودی پروردگار و رضای پیغمبر(ص) را می‏دید و سروری ‏اولیای خدا را می‏خرید. همواره دامن به کمر زده نصحیت کننده، تلاش و کوشش کننده بود.
- نفاق رخ نمود
اما شما در آن روزها در زندگی راحت آسوده و در بستر امن و آسایش غنوده بودید. وقتی خدای تعالی همسایگی پیغمبران را برای ‏رسول خویش گزید، دو رویی آشکار شد و کالای دین بی‏خریدار. و گمراهی دعوی دار و هر گمنامی سالار و هر یاوه ‏گویی در کوی و برزن و در پی ‏گرمی بازار. شیطان از کمینگاه خود سر برآورد و شما را به خود دعوت کرد و دید چه زود سخنش را شنیدند و سبک در پی ‏او دویدند و در دام فریبش خزیدند و به آواز او رقصیدند...»
منابع: خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد
منبع : سایت مداحی