چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا
خواب کودکان و تجربه فراموشنشدنی مادران موفق
متن زیر تجربه عملی و واقعی یک مادر است که میخواهد بر بیخوابی و بدخوابی کودک خود غلبه کند و با ایجاد محیط خواب مناسب برای او، خواب راحت کودکش را تبدیل به رؤیائی دست یافتنی کند. ساعت ده دقیقه به هفت غروب چهارشنبه است. در عرض بیست دقیقه خود را از محل کارم به منزل رساندم و بعد از خداحافظی با پرستار بچه از شدت خستگی روی کاناپه طبقه پائین افتادم. پسر ۱۲ سالهام ”ویل“ و دختر ۴ سالهام ”الیزا“. از پلهها پائین آمدند و به مادر سلام گفتند. تا اینجا همیشه همه چیز خوب پیش میرود اما سر و کله زدن با پسر بچه شیطان دهه ماههام ”لوکاس“ که عادت ندارد شبها به راحتی بخوابد، مرا کلافه و خسته میکند. امشب هم مثل شبهای قبل لوکی خوب میداند که با خاموش شدن چراغها موقع خواب فرارسیده و با قرار گرفتن در اتاق مشترکشان با الیزا او هنوز بیدار است و خیال خواب ندارد. با سر و صدای لوکاس الیزا هم کلافه شده و من مجبورم با در آغوش کشیدن لوکی، صورت او را به صورتم نزدیک کنم تا کمی ساکت شود. او سعی میکند که انگشتش را داخل بینی من فرو ببرد، هر چند این امر مرا قلقلک میدهد اما به آرام شدن او کمک میکند. در این میان الیزا هم که مرا در کنار خود ندارد بیتابی کرده و طاقتش تمام شده است و با عجله از پلههای طبقه بالا پائین میآید و من به او قول میدهم که بعد از خوابیدن لوکی ادامه کتاب داستان دیشب را برایش بخوانم به شرطی که او سر و صدا نکند تا لوکی بخوابد. حالا دیگر دیروقت است، لوکاس هنوز به خواب نرفته است او را به اتاقش میبرم آهنگ مورد علاقهاش را پخش میکنم. او را محکم به سینه خود میفشارم تا مطمئن شوم خوابش عمیق شده است. او را درون تختخوابش قرار میدهم و بعد از کشیدن ملافه روی او نفس در سینهام حبس میشود، به سمت در میروم انگار از مسافرتی طولانی بازگشتهام.
معیارهای متفاوت لوکی من تنها مشکل خوابیدن نداشت، او در طول روز هم چرت میزد و موقع خواب تا ساعت ۳ بعد از نیمه شب بیدار میماند، من خسته و کلافه و گیج شده بودم چون با پسرم و دخترم الیزا و ویل این مشکل را نداشتم. در این مدت غرور مادرانه من مانع از این میشد که از پزشکان کمک بگیرم. اما به هر حال برای رفع این مشکل به کلینیک (کیم وست) در آناپولیس رفتم و موضوع را با آنها در میان گذاشتم، متخصصان کلینیک به من پاسخ دادند: من نباید او را وادار به خوابیدن کنم بلکه او خودش باید بخوابد و این مهارتی است که او باید بیاموزد.
از اینرو آنها برنامهای را تنظیم کردند که با اجراء آن مشکل خواب لوکی ظرف ۱۰ روز حل شد و بعد از آن هر شب پسر کوچولوی من باید ۱۱ ساعت بخوابد و اگر از خواب بیدار شد بدون حضور من دوباره به خواب برود.
لوکی صبح و عصر چرتهای میان روز به مدت یک تا یک ساعت و نیم آن هم نه درروروک یا روی صندلی غذاخوری بلکه در تختش داشت و زودتر از ساعت ۶ صبح هم بیدار نخواهد شد.
از اینرو کلینیک برای دستیابی به موارد زیر نکاتی را پیشنهاد کرد و مرا ملزم به اجراء آنها نمود، اول اینکه لوکاس باید در اتاقی که مخصوص خودش میباشد بخوابد زیرا هنگامی که الیزا میخواهد بخوابد لوکاس بیدار است، و گاهی اوقات برعکس، بنابراین آنها از من خواستند تا اتاقهای آنها را از هم جدا کنم، در این مدت الیزا در کنار من و همسرم خوابید، کلینیک پیشنهاد کرد اگر ما اتاق خالی برای جدا کرن آنها نداریم الیزا موقتاً در همان اتاق بخوابد به شرطی که با برادرش هنگام خواب حرف نزند و با او بازی نکند، در ضمن اتاق باید کاملاً تاریک باشد و حتی موسیقی ملایم میتواند به خوابیدن لوکاس کمک کند، همچنین بازی به یک عروسک یا بالش به زود خوابیدن او میتواند کمک کند. برنامه را از صبح آن روز آغاز میکنم با اجراء آن لوکی احساس ناامنی میکند، زیرا او همیشه احساس ناامنی میکند، زیرا او همیشه مادر را کنار خودش داشته است.
کلینیک خاطرنشان میکند که اجراء یک روش برنامهریزی شده و مقاومت در برابر بدخوابیها و بیخوابیهای لوکاس میتواند مغز او را به خوبایدن به موقع عادت دهد. برخی از مادران هنگام مراقبت از کودکانشان عادت دارند وقتی کودک گریه میکند بهویژه در شب او را به حال خود رها کرده تا ساکت شده و بخوابد اما من نمیتوانستم این کار را انجام دهم. در این مورد کلینیک راهکارهائی را به من توصیه کرد که عبارت بود از:
- از روز اول تا سوم بعد از قرار دادن لوکی در تختخواب درست پشت سر او بنشینم و وقتی گریه میکند من با او حرف بزنم تا بخوابد ولی او را بغل نکنم.
- روز چهارم تا ششم من صندلیام را میان در و تختخواب او قرار میدهم و با حرف زدن به او بفهمانم که من در اتاق هستم.
- روز هفتم تا هشتم من کمی دورتر یعنی نزدیک در ورودی اتاق بنشینم و با او صحبت کنم تا او بخوابد.
- روز نهم من باید به محض اینکه او را در تخت قرار میدهم اتاق را ترک کنم علاوه برا این کلینیک جدولی به ارائه داد که مقدار ساعتهای خواب کودکان را در یک شبانهروز از یک هفتگی تا یک سالگی مشخص کرده بود که به شرح زیر است: (برحسب ساعت)
عنوان خواب شب خواب روز جمع کل
یک هفتگی ۵/۸ ۸ ۵/۱۶
یک ماهگی ۵/۸ ۷ ۵/۱۵
سه ماهگی ۱۰ ۵ ۱۵
شش ماهگی ۱۱ ۱۵/۳ ۵/۱۴
نه ماهگی ۱۱ ۳ ۱۴
دوازده ماهگی ۵/۱۱ ۵/۲ ۴۵/۱۳
هجده ماهگی ۵/۱۱ ۱۵/۲ ۵/۱۳
دو سالگی ۱۱ ۲ ۱۳
سه سالگی ۵/۱۰ ۵/۱ ۱۲
چهار سالگی ۵/۱۲ ۰ ۱۵/۱۱
پنچ سالگی ۱۱ ۰ ۱۱
او بالأخره خوابید.
غروب آن روز در خانه احساس خوشبختی توأم با اضطراب و نگرانی داشتم. این روزها، الیزا در اتاق برادرش میخوابید و هیچ مشکلی وجود نداشت. هرچند که او گاهی اوقات در اتاق ما میخوابید و از این موضوعی نیز راضی به نظر میرسید. کلینیک وست ساعت خواب لوکاس را بین ساعت ۷ تا ۳۰/۷ دقیقه عصر تعیین کرده بود. من آن روز و در آن ساعت معین به بچهها اعلام کردم که حالا وقت خواب لوکی است و بلافاصله او را بغل کرده و از پلهها به سمت اتاقش رفتم. همه چیز در ابتدا به آرامی پیش میرفت.
من برایش کمی کتاب خواندم و بعد آهنگ مورد علاقهاش که او با آن به خواب میرفت را گذاشتم. (کلینیک با پخش این آهنگ موافق نبود، هر چند سایر مادران نیز این کار را میکردند) من از این آهنگ بهعنوان نشانه فرارسیدن زمان خواب استفاده میکردم چون این آهنگها به او آرامش میداد و لوکی راحتتر به خواب میرفت. از اینرو من و بچهها با هم قرار گذاشتیم اگر لوکی نیمههای شب و یا بین چرتهای روزانهاش از خواب بیدار شد، آهنگ موردنظر را برایش بگذاریم تا دوباره به خواب برود. در این فاصله من سعی کردم عادت لوکی را در مورد گرفتن بینیام هنگام خواب تغییر دهم و توجه او را به عروسکش جلب کنم اما او بهجای گرفتن آن ترجیح داد، انگشتان مرا بگیرد تا بخوابد. ساعت ۱۵/۷ دقیقه عصر است و من در کنار او و اسباببازیهایش دراز میکشم. ناگهان صدای ترکیدن بادکنک الیزا از طبقه پائین به گوش میرسد و لوکی جیغ کشیدن را سر میدهد. باز هم ملافه را روی او میکشم و شروع به صحبت با لوکی میکنم. اما او همچنان جیغ میکشد. شرایط سختی است و من نمیتوانم او را به حال خودش رها کنم. چند دقیقهای او در رختخوابش به این طرف و آن طرف میرود و همینطور به گریه کردن ادامه میدهد. با او حرف میزنم و سپس آرام شده و چشمانش را میبندد. اتاق کاملاً تاریک است اما من صدای نفسهای او را کاملاً میشنوم که تغییر کرده است. حالا ساعت ۲۷/۷ دقیقه غروب است و لوکی به خواب رفته است. شب بعد لوکی را ساعت ۱۰/۷ دقیقه به اتاقش بردم و او بدون هیچ گریه و نق زدنی بعد از بیست دقیقه به خواب رفت. شب سوم دیگر لوکی حوصله شنیدن قصه و داستان را ندارد. او را ساعت ۷ به رختخواب میبرم و بعد از نیم ساعت تقلا و بازی با عروسکهای بالأخره میخوابد. شب شنبه یعنی چهارمین شب اجراء برنامه، من لوکاس را در رختخوابش میگذارم و سپس به سمت در ورودی اتاق میروم. لوکی با عروسکهای الیزا سرگرم میشود گوئی که آنها بهتر از من هنر خواباندن لوکی را بلدند. در طول اجراء برنامه من تقریباً هر روز با کلینیک از طریق تلفن و یا پست الکترونیکی در تماس بودم و آنها را از پیشرفت کار و برنامه مطلع میکردم. یک روز صبح وقتی لوکی دو ساعت دیرتر بیدار شد، کلینیک پیشنهاد کرد که اگر بار دیگر این مورد تکرار شد من او را یک ساعت و نیم بعد از وقت مقرر بیدار کنم تا او بتواند شدن او در ساعت ۳ بامداد به هم خورد و من مجبور شدم او را بغل کنم تا آرام شود. در موارد خاص کلینیک، بغل کردن لوکی را مجاز شمرده بود زیرا هنوز ما در روزهای ابتدائی اجراء برنامه پیشنهادی کلینیک بودیم. شب نهم خودم را برای مبارزهای سخت آماده کردم تا به محمض قرار دادن او در رختخوابش، اتاق را ترک کنم. آن شب او را ده دقیقه زودتر به محل خوابش بردم چون خوابآلود به نظر میرسید. تا ساعت ۲/۷ دقیقه او با کتاب و اسباببازیها و رفت و بعد من او را بوسیدم، شب به خیر گفته و اتاق را به سمت سالن ترک کردم.
لوکاس همچنان آرام بود و من فراموش کردم نیم ساعت از تنها ماندن او در اتاق سپری شده است. آهسته وارد اتاق شدم و او را دیدم که به خواب عمیقی رفته است. باور کردنی نبود!
نوشته: مورا رووز
منبع: مجله (Parenting)
برگردان: بهاره نظامدوست
منبع : ماهنامه کودکان و مادران
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
آمریکا ایران غزه مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس خلیج فارس دولت دولت سیزدهم شورای نگهبان حجاب لایحه بودجه 1403
روز معلم سلامت سیل تهران قوه قضاییه هواشناسی شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی شورای شهر تهران دستگیری پلیس
قیمت دلار بانک مرکزی خودرو سایپا قیمت خودرو قیمت طلا ایران خودرو دلار بازار خودرو مالیات تورم ارز
سریال تلویزیون سینمای ایران سینما موسیقی دفاع مقدس رسانه ملی تئاتر فیلم کتاب
رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه نوار غزه حماس روسیه عربستان یمن ترکیه نتانیاهو افغانستان اوکراین
فوتبال رئال مادرید پرسپولیس استقلال بایرن مونیخ سپاهان تراکتور لیگ قهرمانان اروپا باشگاه استقلال فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی اینستاگرام اپل تبلیغات گوگل ناسا همراه اول آیفون ماه
کاهش وزن داروخانه مسمومیت سازمان غذا و دارو ویتامین قهوه خواب دیابت بارداری