پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


بررسی یک دهه تئاتر اجتماعی در ایران‌ ‌بدون تملق و ریا


بررسی یک دهه تئاتر اجتماعی در ایران‌ ‌بدون تملق و ریا
تئاتر اجتماعی طی یک دهه اخیر با اتفاقات و نمونه‌های بسیاری روبه‌رو شده است. چه در زمان دولت هفتم و ‌هشتم و چه در زمان دولت نهم این روند مسیر پرفراز و نشیبی را پیش روی داشته است. پس از پایان جنگ ‌تحمیلی و سپس دوران سازندگی هشت ساله، دولت اصلاحات در پی ایجاد تغییر و تحولات بنیادین در جامعه ‌برآمد.
نتیجه این که در تئاتر و دیگر هنرها نیز هنرمندان علاقه‌مند به چنین مسأله استراتژیکی شدند تا بر پایه این ‌فضای لازم، به کنکاش پیرامون مسائل و پدیده‌ها برآیند و به حل و فصل آن‌ها بپردازند یا دست‌کم آن‌ها را در ‌صحنه تئاتر مطرح سازند. همین رویه، ساز و کار هنرمندان تاکنون بوده است. سال ۸۶ پس از طی شدن تعمیرات ‌تئاترشهر، شاهد دو اجرای خارجی در تالار اصلی و چهارسو بودیم. حمید سمندریان با "ملاقات بانوی سالخورده" ‌اثر فریدریش دورنمات سوئیسی و نادر برهانی‌مرند با "مرغابی وحشی" اثر هنریک ایبسن نروژی، به مسائلی ‌پرداختند که ذات اجتماعی و گروهی داشت. آنچه در این دو متن مطرح می‌شود، کاملاً بیرونی است. با این تفاوت ‌که مسأله دورنمات به یک جمع بزرگتر مثل شهر و مسأله ایبسن به یک جمع کوچکتر مثل خانواده محدود می‌شود. ‌در "ملاقات بانوی سالخورده" عدالت و فقر پیش روی هم قرار می‌گیرند، تا با عدول از یکی از آن دو، وضعیت ‌جمع دچار بحران و چالشی اجتماعی شود. در "مرغابی وحشی" روابط نامشروع و اشتباه آدم‌ها مثل حقیقتی ‌آشکار، برهم زننده روابط حقیقی و درست آدم‌ها می‌شود.‌‌در همین روزها شاهد حضور بهرام بیضایی با "افرا یا روز می‌گذرد" در تالار وحدت بودیم. نمایشی که یک معلم ‌ساده، جذاب و مهربان را مقابل جمعی از افراد نادان و دسیسه‌گر قرار داده و این وضعیت با تهمت و افترا به معلم، ‌شکل تراژیک به خود می‌گیرد.
خرداد ۸۷، نمایش "موهای بلوند" به نویسندگی و کارگردانی اصغر خلیلی که در ‌فضایی ساده و به دور از ساخت‌های دروغین، به روابط ساده و صمیمی یک زوج جوان می‌پرداخت، اجرا شد. ‌‌‌‌"‌یک دقیقه سکوت" محمد یعقوبی از آن دست متن‌های تأثیرگذار در روند نمایشنامه‌نویسی اجتماعی است. بر ‌اساس این نمایشنامه و یا نزدیک به حال و هوای آن و یا تأثیر گرفتن از شیوه اجرا و ساختار متن آن، نمایشنامه‌های ‌متعددی نوشته شده است. در این نمایشنامه خواب طولانی و گذر زمان و پشت سر گذاشتن اتفاقات بسیار، یک رکن ‌اساسی است. زنی با هر بار خوابیدن یکی از اتفاقات و نقاط عطف اجتماعی را پشت سر گذاشته و در عین حال در زندگی خودش هم اتفاقات مهم سپری شده است.
جامعه به این مرحله رسیده که به ‌اهل فکر و هنر این اجازه را بدهد که درباره مسائل اجتماعی بدون هیچ تملق و ریایی دست به قلم ببرند و در این ‌قافله افرادی مانند محمد یعقوبی، علیرضا نادری، محمد چرم‌شیر، نغمه ثمینی، محمد رحمانیان، امیررضا ‌کوهستانی، جلال تهرانی، کوروش نریمانی، محمد یاراحمدی، محمد رضایی‌راد، حسین کیانی، حمید امجد و نادر ‌برهانی‌مرند سود بردند، برای آن که از حقایق زندگی خود چشم نپوشاندند و درباره آنچه نوشتند که باید می‌نوشتند. ‌بعد از محمد یعقوبی، همین مسأله خواب و بیداری و سپری شدن زمان در نمایشنامه "خواب در فنجان خالی" اثر ‌نغمه ثمینی و با اجرای کیومرث مرادی در سال ۸۲ و سپس "گزارش خواب" اثر محمد رضایی‌راد در سال ۸۳ و ‌بدون اجرای عمومی تکرار شد. هر سه نمایشنامه کاملاً از هم دور و متمایز هستند، اما نخ ارتباط دهنده در ساختار ‌اصلی آنها یکی است. هر سه متن هم جزء متن‌های تراز اول یک دهه اخیر (از سال ۷۷ تا ۸۷) هستند.‌‌نادر برهانی مرند هم با همین نگاه در گروه تئاتر معاصر نمایشنامه‌های "چیستا"، "پاییز"، "شکارگاه ممنوع" و ‌‌"تیغ کهنه( "نوشته محمدامیر یاراحمدی) و "بر بال فرشتگان" را کارگردانی کرده است.
در "تیغ کهنه" از دوره ‌مصدق تا انقلاب ۵۷ زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد، در< پاییز> مسائل جنگ و عواقب آن را می‌بینیم و در "چیستا" ‌مهاجرت ایرانیان در سال‌های پس از انقلاب برجسته می‌شود.‌‌امیررضا کوهستانی از سال ۷۸ و با اجرای "قصه‌های درگوشی" رفته رفته تبدیل به چهره‌ای قابل اعتنا در بیان ‌مسائل اجتماعی با نگاه و شیوه‌ای کاملاً تجربی شد. او با "رقص روی لیوان‌ها" در سال ۸۰ خیلی‌ها را متحیر ‌کرد، از اینکه می‌توان با هیچ در صحنه حضور فعالانه و تأثیرگذار داشت.
یک پسر و دختر که روند معکوسی ‌نسبت به روابط اجتماعی پیش رو دارند. پسر، معلم رقص دختر است و به او می‌خواهد رقص‌های آیینی هندی را ‌بیاموزد. دختر رانده از همه جا، نمی‌تواند مسکن و مأوایی برای خود بیابد، خودکشی می‌کند و پسر روان پریش ‌و ویران در حال درمان شدن است. آیین و اجتماع، اسطوره و واقعیت‌های امروز در هم تنیده می‌شود و سبب‌ساز ‌یک موقعیت عجیب و در عین حال حقیقی خواهد شد.‌‌ ‌کوهستانی در سال ۸۲ با "تجربه‌های اخیر" به مسأله مرگ و دور باطل زندگی پرداخت. اثری کاملاً فلسفی که در ‌عین حال به اجتماع و روابط آدم‌ها نیز نظر انداخته بود. او در سال ۸۴ "در میان ابرها" را کار کرد و به مسأله ‌مهاجرت در دنیای امروز پرداخت.
داستانی چندلایه و نسبتاً پیچیده و کم‌تحرک که در خارج از ایران بیشتر از ‌داخل خریدار داشت. کوهستانی در سال ۸۵ در آلمان به سفارش تئاتر شهر کلن "اتاق خواب" را کار کرد که ‌مناسب فرهنگ آلمانی‌ها بود. در سال ۸۶ "کوارتت و قتل‌های خانوادگی و دوستانه" را به صحنه آورد. باز هم ‌تلفیق تکنیک، تجربه و مسائل اجتماعی که اعتبار کارش را مضاعف می کرد. ‌‌‌محمد چرم‌شیر هم علاوه بر انواع گونه‌های تئاتری که پیش رو داشته، در این سال‌ها از نگاه اجتماعی غفلت ‌نکرده و نمونه های برجسته‌ای را خلق کرده است. دو نمونه آن را عباس غفاری در سال‌های ۸۴ (کبوتری ناگهان) ‌و ۸۵ (نجواهای شبانه) کارگردانی کرد. "کبوتری ناگهان" به زن و تحولات اجتماعی می‌پردازد که در یک ‌خانواده اشرافی این تحول شکل می‌گیرد و زن به دنبال خواندن کتاب است.
هر چند جامعه مردسالار با نازایی و سترون بودن این زن مشکل دارد. "نجواهای شبانه" در یک خوابگاه نظامی به مسائل ریز و درشت نسل‌های ‌امروزی‌تر جامعه ایرانی می‌پردازد که در آخر به بیانی پوچ‌انگارانه و باطل‌نما از اجتماع سوق پیدا می‌کند.‌‌ حمید امجد با "زارون"، "خرس"، "بی شیر و شکر" و "پستوخانه( "قالب سنتی) در همین زمینه قلم‌فرسایی ‌می‌کند. علیرضا نادری از سال ۷۴ خود تبدیل به یک پدیده و اتفاق اجتماعی می‌شود. او با "پچپچه‌های پشت خط نبرد"، نگاه تیز و واقع‌گرایانه‌اش را بر مسائل جاری و ساری در جنگ تحمیلی ۸ ساله غالب می‌سازد. او نقطه آغاز یک ‌نگاه نوین، منتقد و جسورانه به مسائل حاد اجتماعی است.
منبع : روزنامه آفتاب یزد