چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

خلیج فارس و الگوی امنیتی اسلامی


خلیج فارس و الگوی امنیتی اسلامی
نظریه های ژئوپلتیكی بویژه از نیمه دوم قرن گذشته، از جمله محوری ترین آنها یعنی نظریه «مكیندر» و نظریه «اسپایكمن» كه اصلی ترین سرمشق زمامداران كاخ سفید در نیم قرن گذشته بوده است، بر این نكته پای فشاری دارد كه منطقه خلیج فارس فوق العاده حائز اهمیت است و كنترل آن به معنای حاكمیت بر جهان است.
براساس گمانه زنی های علمی، تردیدی وجود ندارد وابستگی جهان به این منطقه در پنج دهه نخست قرن حاضر گسترده تر و بیشتر از پیش خواهد شد. با این وجود خلیج فارس از نبود یك سیستم امنیتی كارآمد و فراگیر رنج می برد و ذخایر انرژی و منابع غنی آن از سوی عوامل مختلف تنش زا مثل رقابت های تسلیحاتی، گسترش سلاح های كشتار جمعی و دخالت نیروهای نظامی فرامنطقه ای تهدید می شود. این خلا امنیتی لزوم ارزیابی و آسیب شناسی نقاط ضعف، چالش ها و موانع فراروی یك نظام امنیتی جامع و همه نگر را مدلل می سازد.
●جاذبه انرژی:
انباشت ۱۵ درصد ذخایر شناخته شده نفت جهان در خلیج فارس در كنار وضعیت ژئوپلتیك منطقه مهمترین عامل توجه ویژه بازیگران رده نخست جهانی بویژه ایالات متحده به خلیج فارس است.
نفت خلیج فارس از ویژگی هایی مانند بازدهی بالای چاه های نفت، هزینه نازل تولید و حمل و نقل و كیفیت مطلوب نفت خام استحصال شده برخوردار است كه به آنها باید امكان كشف منابع جدید و غنی بودن چاه های نفتی را افزود. هر یك از چاه های نفتی خلیج فارس دستكم ۲۵۰ تا یك میلیون تن نفت در دل خود نهفته دارد. در حالی كه این آمار در ونزوئلا حدود ۲۰ هزار تن و در آمریكا فقط شش هزار تن است.
مصرف روزافزون جامعه صنعتی غرب در كنار رشد اقتصادی «ببرهای جنوب شرق آسیا» وابستگی به خلیج فارس را شدت بخشیده است. واردات نفت آمریكا از این منطقه افزایش یافته و اتحادیه اروپا هم تقریبا ۹۰ درصد نفت مورد نیاز خود را از خلیج فارس تامین می كند.
فقدان یك سیستم امنیتی منطقه ای از جمله موارد خاصی است كه بهانه لازم را برای توجیه حضور نظامی اردوگاه غرب دراختیار عوامل فرامنطقه ای قرار می دهد. این منطقه مستعد بروز هر واقعه غیرقابل پیش بینی است كه می تواند صدور نفت را با وقفه روبرو كند، لذا آشكار است كه به منظور استقرار صلح و آرامش بیش از هر چیز ترتیبات امنیتی مورد رضایت دو طرف مورد نیاز است.
تهاجم صدام به كویت و بویژه تحولات پس از حادثه ۱۱ سپتامبر كشورهای منطقه را در وضعیت پاردوكسیكال قرار داده و آینده و كارایی ترتیبات امنیتی موجود مانند شورای همكاری خلیج فارس را در هاله ای از ابهام فرو برده است. كشورهای عضو این شورا كه از قلت عده و كمبود نیروی انسانی آموزش دیده برای بكارگیری تسلیحات مدرن و گران قیمت در زحمت هستند، می پندارند، بدون كمك عوامل خارجی بویژه نیروهای غربی از خطرات مصون نخواهند بود.
در همین حال باید گفت رهبران كشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس از سیاست های شورای همكاری در قبال قدرت های بزرگ دچار وازدگی شده اند، چرا كه آمریكا پس از حادثه ۱۱ سپتامبر نشان داد با هیچ كدام از سران كشورهای عربی عقد اخوت نبسته و به سادگی حاضر است آنها را در پای تعریف های جدیدی كه در ادبیات سیاسی نوین كاخ سفید پدید آمده است، قربانی كند.
آمریكا در عین حال حضور فعالیت سایر بازیگران مطرح بین المللی حتی متحدان اروپایی خود را در معادلات سیاسی و امنیتی منطقه برنمی تابد و نقش آفرینی آنها را مانع تحقق بسترهای لازم برای هژمونی یكجانبه گرایانه اش ارزیابی می كند.
تا زمانی كه آمریكا با لجاجت كودكانه از پذیرش واقعیت های خاورمیانه سر باز می زند و با دیدگاه یكجانبه گرایانه، تعریفی نظامی و انحصاری از مقوله امنیت ارائه می دهد فرمول آمریكایی ایجاد صلح فراگیر در منطقه مشروط به گذشتن از میدان های خون و آتش است، گزینه های سیاسی هر لحظه محدودتر می شود هر چند همیشه آنگونه نیست كه اوضاع و احوال وفق مراد واشنگتن باشد.
شكی وجود ندارد كه انتظار پیروی محض و بدون قید و شرط رهبری واشنگتن از سوی متحدان سنتی آمریكا در اروپا نامحتمل است. آمریكا كه بویژه در ۲۰ سال گذشته و پس از فروپاشی امپراتوری سرخ، صحنه جهانی را جولانگاه تركتازی خود قرار داده بود و لقب تنها ابر قدرت جهان را یدك می كشید، به تدریج پاشنه آشیل خود را نمایان می سازد و در معرض آسیب پذیری های بین المللی و منطقه ای قرار دارد كه بر سیاست های آن كشور تأثیر گذاشته و آنها را تغییرپذیر می كند.
با این همه كاخ سفید رژیم امنیتی دلخواه خود را واجد اهمیت بنیادین می داند از نظر آمریكایی ها تاوانی كه مردم عراق باید بپردازند، اهمیت چندانی ندارد، زیر نكته اصلی و مقدم بر همه چیز موفقیت در استراتژی خود است.
بررسی واقعیت های گریزناپذیر منطقه نمایانگر آن است استراتژی آمریكا در بلندمدت ناتوان از ایجاد ثبات در خلیج فارس است. این استراتژی بیشتر متوجه تشدید تنش ها و تقویت اختلاف ها میان كشورهای منطقه بوده و آنچه اهمیت ندارد، ترویج مبانی لازم برای همكاری و ثبات در خاورمیانه است. آمریكا تلاش كرده از الگوی امنیتی خود (یكجانبه گرایی) استفاده كند. حركت در راستای افزایش قدرت و رقابت برای كنار زدن و حذف دیگر كشورها به سبك دوران جنگ سرد از جمله سیاست های آمریكا در این منطقه است. البته روشن است استمرار سیاست های منفعت طلبانه آمریكا در خلیج فارس، واكنش سایر رقبای جهانی واشنگتن بویژه چین و روسیه حتی اتحادیه اروپا را به دنبال دارد در این فضای پرتنش، كشورهای محافظه كار عرب خلیج فارس متقاعد می شوند كه چارچوب امنیتی منطقه آنگونه كه آمریكا تعریف می كند، شفابخش دردهای آن نیست.
بنابراین در چنین شرایطی الگوی رفتاری همه بازیگران منطقه ای كه منافع ملی، سرنوشت و توسعه كشورهایشان با سرنوشت منطقه گره خورده نیازمند خردورزی، سازماندهی، نوآوری و پویایی و تحرك است و چنین الگویی می تواند براساس نشانه های متفاوتی شكل گیرد.
الگوی «موازنه منطقه ای» بهترین راهكاری است كه در صورت بررسی وجوه و جوانب گوناگون آن و پرهیز از پیش داوری های مغرضانه، بخش قابل توجهی از تهدیدات امنیتی را مرتفع می سازد. «رژیم های امنیتی مشترك» ازمهمترین شاخص های موازنه منطقه ای است. تحقق چنین هدفی نیازمند اقدامات «امنیت ساز» و «تهدیدزدا»ست.
كشورهای عرب هم باید درك كنند تداوم رویكرد سیاسی متزلزل و محافظه كارانه ره به جایی نمی برد. خلیج فارس قادر نیست بدون ائتلاف سیاسی و پیمان امنیت جمعی با حضور همه كشورهای سواحل شمالی و جنوبی آن حیات سیاسی آرام را تجربه كند.
فضای سیاسی و استراتژیك خلیج فارس نیازمند بازنمایی یك نقطه عطف جدید در تعاملات جاری است. پرهیز از واگرایی یك اقدام اساسی برای كاهش تهدیدات محسوب می گردد جهت گیری و ائتلاف برای «امنیت ملی» همه كشورهای منطقه سرنوشت ساز است.
الگوی «موازنه امنیت» منطقه ای «با الگوی هویتی و ایدئولوژیك كشورهای آن قرابت نزدیكی دارد. امنیت سازی بدون توجه به مطلوبیت های جهانی، مخاطرات جدی و جدال منطقه ای را در پی دارد. عبور از بحران های امنیتی منطقه ای نیازمند ائتلافی عقل محور است. كشورهای منطقه باید به این سطح از آگاهی برسند كه ریشه های مشترك دینی، مذهبی، زبانی و نژادی مردمان آنها به شدت در یكدیگر تنیده شده است. بنابراین این منافع و مطلوبیت هویتی آنها از طریق مدل هایی شكل می گیرد كه امنیت را بر اساس ویژگی های اسلامی منطقه شكل دهد.
ایران بارها اعلام كرده است كشورهای منطقه بدون دخالت بیگانگان قادرند رژیم امنیتی ایده آل را در خلیج فارس محقق سازند و در این راستا منابع انسانی، گستره جغرافیایی و توانمندی های نظامی و غیرنظامی جمهوری اسلامی بهترین ضمانت برای زدودن هراس بی مورد آنهاست كه خروج نیروهای بیگانه از منطقه را برای منافع خود فاجعه تلقی می كنند.
الگوی امنیتی اسلامی می تواند تمام كشورهای منطقه را در برگیرد و دیوار بی اعتمادی میان اعضای شورای همكاری خلیج فارس، ایران و عراق را فرو می ریزد.
این الگو براساس همكاری، مشاركت و همدلی همه كشورهای دو سوی خلیج فارس است. چرا كه ادامه حیات و شكوفایی در عرصه پرتحرك و پرشتاب جهانی نیازمند آرامش و ثبات سازی محیط منطقه ای است.
امنیت خلیج فارس آنگاه نهادینه خواهد شد كه نه فقط شش كشور عضو شورای همكاری خلیج فارس بلكه ایران و عراق در آن نیز مشاركت داشته باشند.
خبرگزاری جمهوری اسلامی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید