سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


شعر مرا با خود می برد


شعر مرا با خود می برد
علیرضا قربانی- خواننده موسیقی ایرانی- كه بیشتر، او را به عنوان خواننده اركستر موسیقی ملی می شناسند، مدتی است كه فعالیتش را با این اركستر كم كرده است. او شایعات مربوط به قطع همكاری اش با اركستر ملی را به شدت رد كرد و گفت كه در آینده نزدیك، كارهای جدید و برنامه متفاوتی با این اركستر خواهد داشت. همچنین در این گفت وگو، قربانی از كیفیت اجرایی كار با اركستر های سنتی و اركستر ملی صحبت و ویژگی های هر یك را برشمرد. او از برنامه و كنسرت جدیدش با گروه ایرانی كه از ۱۰تا ۱۲آبان ماه در تالار وحدت برگزار می شود، به عنوان كارهایی نو یاد كرد...
●آقای قربانی، نقش آهنگساز در كیفیت اجرایی آواز شما چیست؟ به عنوان مثال اگر كار آهنگسازی را دوست نداشته باشید، آیا كیفیت اجرای آواز شما پایین نمی آید و اساسا چنین كارهایی را اجرا می كنید یا نه؟
▪ معمولاً اجرا نمی كنم ولی اگر آن كار را به دلایلی بخوانم، قطعاً كار ضعیفی می شود و هیچ گاه كیفیت كاری را كه دوست دارم، پیدا نمی كند .البته این موضوع بارها در اركستر موسیقی ملی اتفاق افتاده است.
●یعنی كارهایی را كه دوست نداشته اید اجرا كرده اید؟
▪ بله و جالب اینكه از سوی دیگر، كارهای مورد علاقه ام را بسیار بهتر از آنچه فكر می كردم، اجرا كرده ام. به عنوان مثال، بعضی از كارهای آقای فخرالدینی كه با حس و حال و تنظیم خودش ساخته شده، حتی قبل از اینكه به من بگوید چگونه بخوان یا تمرینی داشته باشیم، آنقدر آن ملودی روی من اثر گذاشته كه خود آقای فخرالدینی و حتی اعضای اركستر، متوجه می شدند كه نحوه خواندن من متفاوت شده و با حس و حال بهتری اجرا می شود. این مسأله در مورد كارهای ایشان و زنده یاد تجویدی، بارها رخ داده است. مثلاً سنگ خارا را كه با اركستر ملی اجرا شد، صددرصد بهتر از دیگر كارها خواندم. یا مثال دیگر، كار ابوعطای چه بد كردم اثر آقای فخرالدینی است كه برای اولین بار هم اجرا می شد؛ آن كار، آنقدر زیبا بود كه از اولین روزی كه شنیدم، برایم جذاب بود و روی من اثر گذاشت.
●آیا این مسأله می تواند محدودیتی در كار شما به عنوان یك خواننده به وجود بیاورد؟
▪به آن صورت نمی توان گفت. خیلی مواقع ممكن است شما یك آهنگساز را نشناسید ولی كار آن، شما را جذب كند.
●منظور از شناخت آهنگساز، كار و شخصیت هنری آنهاست؛ یعنی شما اول كار را می شنوید، بعد انتخاب می كنید؟
▪ شكی نیست كه من ابتدا باید آهنگ را بپسندم و باید آن اثر، مرا ارضاء كند. حتی گاهی اوقات نتوانسته ام با كار بعضی آهنگسازان معروف ارتباط برقرار كنم، هرچند ممكن است آواز من بتواند او را راضی كند ولی آن اثر، هیچ وقت نمی تواند خودم را راضی كند.
●هیچ وقت تا به حال به این فكر افتاده اید كه مثل بعضی از خوانندگان دیگر آهنگسازی بكنید؟
▪ بحث ملودی پردازی، بارها برایم پیش آمده و من هم بارها این كار را كرده ام و قطعاتی را هم ساخته ام.
● ولی اجرا نشده است؟
▪ اجرا هم شده ولی به نام خودم نبوده است.
● چرا به نام شما نبوده؟ دوست نداشتید به عنوان ملودی پرداز هم شناخته شوید؟
▪اصراری نداشتم كه ملودی به نام من معرفی شود چون اگر قرار است روی من به عنوان فردی كه در عرصه هنر موسیقی فعالیت دارد حساب شود، بهتر است در حیطه موسیقی آوازی و خواندن باشد و قضاوت ها در این بخش باشد كه این خواننده مثلا چقدر به ردیف آوازی تسلط دارد، چقدر تكنیك و ظرافت اجرایی اثرش بالاست، درك شعری و ادبیات و همین طور تلفیق شعر و موسیقی اش چگونه است و... . اینها برای ارزیابی یك خواننده برایم كافی است و اگر بتوانم در این موارد نمره خوبی بگیرم، راضی ام.
●البته انتقاداتی به برخی خوانندگان می شود كه چرا وارد عرصه آهنگسازی می شوند.
▪ به اعتقاد من، در بعضی موارد، ملودی ای كه خواننده می سازد، می تواند خیلی ملودی خوبی باشد چرا كه خواننده، كلام را می شناسد، حس وحال خواندن خودش را می داند و با توانایی های حنجره و صدا بهتر از یك آهنگساز آشناست... مثلا من بارها شده كه با آهنگسازی در مواردی بحث داشته ام و گفته ام شما مثلاً اینجا را چنین نوشته ای و با ساز، چنین می زنی ولی آیا خواننده می توانند چنین تحریری داشته باشد؟
●از این دست تعاملات با آهنگسازان داشته اید؟ مثلاً باعث شده اید كه تغییراتی در كار آهنگساز بدهید؟
▪ خیلی زیاد نبوده است.
● پس كارها از نظر شما ایرادی نداشته است؟
▪بله همین طور است؛ مجموع كارهایی كه بوده، خیلی با ذهن و جهت فكری من مغایر نبوده است. به عنوان مثال در اثر از خشت و خاك من به آقای چراغی(آهنگساز اثر) پیشنهادها یی می دادم كه ایشان خیلی با روی باز می پذیرفت؛ البته بماند كه بعضی آهنگسازها به هیچ عنوان این منش را ندارند و پیشنهادهای اصلاحی را به هر دلیل، نمی پذیرند و غالباً این روحیه به كار خودشان ضررمی زند.
● نقش شعر در كار شما به عنوان یك خواننده چیست؟
▪خیلی زیاد؛ من خیلی اوقات به دنبال حال وهوای شعر می روم و غرق در آن می شوم. مثلاً من سال ها با این غزل حافظ كه ما شبی دست بر آریم و دعایی بكنیم زندگی كرده ام و همیشه هم آن را در بیات ترك خوانده ام؛ بارها شده از شعری آنقدر خوشم آمده كه حس خواندن پیدا كرده ام(دقیقاً بر عكس حالتی كه حالا می خواهیم آواز بخوانیم پس به دنبال شعر می رویم) یا اینكه اكثر مواقعی كه خواستم آواز بخوانم، به دنبال شعری رفته ام كه خیلی دوست داشتم آن را بخوانم.
●شما مدتی است كه در كنار كار با اركستر ملی، فعالیت با اركسترهای سنتی را بیشتر كرده اید. آیا علت خاصی دارد؟
▪ من اعتقاد دارم افرادی كه آواز می خوانند، همگی علقه و علاقه خاصی به آواز ایرانی دارند چرا كه در اینجا آنها خیلی سولیست و مستقل هستند. این درست كه در اركستر بزرگ هم خوانندگان، سولیست هستند اما در اركستر سنتی، بحث تكنیك، خلاقیت و عرصه فعالیت برای نشان دادن توانایی های حسی، روحی، تكنیكی و ردیفی بازتر است. در كارهای اركستری، خوانندگان این قدر آزاد نیستند. البته در همان قالب هم می توان این موارد را داشت اما خب، محدودتر است.
● با این وصف، می توان به این نتیجه رسید كه كار یك خواننده با اركستر سنتی سخت تر است؟
▪ بله دقیقاً؛ به دلیل آن آوازهایی كه می خواند و مواردی كه اشاره كردم، سخت تر است.
● قبلاً بحثی شده بود و آقای فخرالدینی گفته بودند كه كار خوانندگی در اركستر ملی، تخصصی است و كار هر خواننده ای نیست و از این گفته چنین برداشت می شد كه خوانندگی در اركستر، كاری فراتر از كار یك خواننده معمولی است.
▪من این سخن جناب فخرالدینی را در بخش خواندن تصانیف قبول دارم چون خیلی از خواننده ها هستند كه ممكن است با یكی دو ساز هم صدا، خوب بخوانند ولی به محض اینكه در اركستر بزرگ قرار می گیرند، به دلیل اینكه خطوط مختلفی از صداها را می شنوند و چون گوش شان عادت ندارد، تمركزشان را از دست می دهند و از این به بعد، كار آنها مشكل می شود و صحبت آقای فخرالدینی صددرصد درست است.
● از كارهای جدید و كنسرت اخیرتان بگویید؛ گویی این اولین همكاری تان با آقای طاهری است؟
▪ بله! من با آقای طاهری از سال ۷۷ آشنا هستم؛ فرصتی برای همكاری پیش نیامده بود و سال گذشته بعد از اینكه مدت ها بحث همكاری داشتیم، بالاخره موقعیتی برای آغاز همكاری پیش آمد. چند ماهی با همفكری هم كارهایی را انتخاب كردیم و اعضای گروه را با توجه به معیارها و ملاك های تكنیكی، اخلاقی و روحی گرد هم آوردیم كه ماحصل آن، اجرای تور كنسرتی بود كه اوایل سال جاری در شهرهای مختلف اروپا(اسلوونی، سوئیس و اتریش) برگزار شد. بعد از آن، قرار گذاشتیم كنسرت را به صورت منسجم تر و در یك بخش(همایون) در تهران برگزار كنیم كه تعداد نوازنده ها و همین طور تعداد قطعات، بیشتر شد و تاكنون تمرین ها ادامه داشته و آماده شده ایم كه در همین هفته در تالار وحدت، كنسرتی را برگزار كنیم.
●ارزیابی شما از این كار؟
▪من فكر می كنم در مجموع، كارهای خوبی است. یكی بحث آهنگسازی و تنظیم كارها و انتخاب اشعار است كه خیلی خوب بوده و بخش دیگر كه كار نوازندگان است. نوازندگان، همگی جوان هستند و كارشان را خیلی خوب بلدند و از حرفه ای های این عرصه به شمار می روند.
● سبك و سیاق كار شما در این كنسرت چگونه است؛ آیا تفاوتی با اجراهای قبلی شما دارد؟
▪شاید خیلی مشهود نباشد اما به جهت اینكه تصانیف، تصانیف نویی است و از آنجا كه كار آقای طاهری كار متفاوتی است، خواه ناخواه بر نحوه اجرای من هم تأثیر گذاشته است.
● در مورد قطعات این كار توضیح دهید.
▪ علاوه بر آوازها، این كنسرت، پنج تصنیف با اشعاری از اخوان ثالث، شفیعی كدكنی، ابتهاج(سایه)، فریدون مشیری و محمدحسین شهریار دارد كه فكر می كنم تصانیف جذابی از كار درآمده و می تواند مخاطبان را جذب كند.
●اگر قرار باشد یكی از این تصنیف ها را برگزینید، كدام یك را انتخاب می كنید؟
▪ من شخصاً آواز كرك را (با شعر اخوان) به نوعی از بقیه تصنیف ها بیشتر دوست دارم. در مرحله بعد، كبوتر و سوگواران خموش (شعر شفیعی) را در یك سطح می پسندم. تصنیف آوازكرك بسیار لطیف است چون شعرش هم نسبت به بقیه اشعار، لطیف تر است.
● از آخرین كارهای تان بگویید و برنامه های بعد از كنسرت تهران؟
▪ قرار است یك سری كارهای جدید با اركستر موسیقی ملی داشته باشم. به چند فستیوال اروپایی دعوت شده ام. آلبوم بیات ترك با آهنگسازی مجید درخشانی و مجموعه ای هم به مناسبت سال جهانی مولانا با صادق چراغی دارم و همین كار جدیدمان سوگواران خموش یا آیین دگر با پژمان طاهری است كه بلافاصله بعد از كنسرت، آلبومش را ضبط و ارائه می كنیم.
حمیدرضا عاطفی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید