پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

زمینه های اقتصادی دوم خرداد


زمینه های اقتصادی دوم خرداد
نکته ی جالب آن است که بعد از پیروزی دوم خرداد کسانی که ارتباطی با جمهوری اسلامی نداشتند و حتی در صف دگراندیشی ها، منتقدین و اپوزیسیون قرار می گرفتند در پیروزی به دست آمده صاحب سهم معرفی می شدند و همگان را خودی و دارای حقوق برابر با طرفداران نظام می دانستند.
«صریحاً می گویم تمام دگراندیشان که در ایران هستند، حتی دگراندیشان سیاسی که هیچ، گروه هایی مثل نهضت آزادی و نیروهای ملی- مذهبی از نظر حقوقی و در چارچوب دولت- ملت نیروهای خودی محسوب شده دارای حقوق برابر با احزاب و گروه هایی که طرفدار حکومت و حزب الهی اند، هستند.» (۱)
گفتمان اصلاح طلبان در مقطع پیروزی یعنی خرداد ۷۶ ترکیبی از نمادها و نشانه های مختلف و گاه متضاد بود که شعارهای مذهبی، انقلابی، خط امامی، ملی گرایانه و دمکراتیک استفاده می کرد. از سوی دیگر، این گفتمان نمادهایی برای جوانان، زنان و کسانی که حتی حساسیتی به دین و انقلاب نداشتند، مطرح کرد، علاوه بر این با ژستی اپوزیسیونی، اپوزیسیون، مخالفان دین مداری و طبقات مدرن را هم بسیج کرد.
بنابه گفته ی حجاریان، دوم خردادی ها برای پیروزی خاتمی شعارهای پوپولیستی و منجی گرایانه سر دادند و به کاریزماسازی پرداختند.(۲) کاریزماسازی و اسطوره اگرچه تحرک آفرین و در شرایطی مورد نیاز و الزامی می شوند، ولی این روحیه الزاماً از عقل، منطق و توسعه تبعیت نمی کند. در فضای حماسه و اسطوره ای آنچه همه را به تحرک وامی دارد و ذهن ها را می شوراند هیجان است. در دوم خرداد توقعاتی در جامعه ایجاد شد که بسیار فراتر از توان دوم خردادی ها بود و بعد از آنکه در عمل کردن به شعارها موفقیت نهایی ایجاد نشد اعلام می شد که جامعه و افکار عمومی توقعاتی از اصلاح طلبان دارند که فراتر از توان آنهاست. (۳)
با توجه به نقش برخی فعالان سیاسی، نخبگان و مطبوعاتی ها در راه اندازی توده های مردم، می توان استدلال کرد که نخبگان و روشنفکران با توجه به آمادگی شرایط، مردم را به حرکتی توده وار واداشتند. اینکه در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ خانه ی کارگر که باید مدعی حمایت از حقوق کارگران باشد با کارگزاران که طرفدار اقتصاد آزاد، سرمایه داری و آزادی سرمایه هستند و دین دار اصولگرا با لیبرال و طرفداران مدرنیسم در یک جناح و جبهه جمع می شوند، مشارکت براساس منابع و مصالح صنفی، فکری، اقتصادی افراد و گروه ها نیست و حرکتی توده وار و پوپولیستی است که نخبگان و روشنفکران برای پیروزی در انتخابات شکل داده بودند.
موج سواری بر اعتراض ها و انتقادها و استفاده ی ابزاری از مردم، فرصت تاریخی برای کسانی ایجاد کرد که همه ی مطالبات را با هم مطرح کردند. از جامعه ی مدنی، قانون گرایی و آزادی برای سهیم شدن در قدرت و کنار زدن رقبای خود استفاده کردند و پس از آن معنای مفاهیم ذکر شده را از نظام فراتر بردند. کسانی که رخداد دوم خرداد را انقلاب و جنبشی دانستند بقا و سرنوشت آن را قطعی، زودگذر، مرتبط و وابسته به رجال نخبه، افراد و احزاب خاص نمی دانستند،(۴) و به صورتی دقیق و هدفمند و با انگیزه های معین و مشخص به این نامگذاری و ارائه ی تحلیل پرداختند. منظور این طیف از دولت و اصلاح طلبی، کارکردها و وظایفی فراتر از معمول بود. دولت در این معنا تنها وظیفه ی اداره ی وزارتخانه ها و استان ها را بر عهده نداشت، بلکه می بایست پروژه ی اصلاح طلبی به معنای استحاله و تغییر را تسهیل کند و اگر رئیس دولت در این جهت و خط حرکت نمی کرد اگرچه نماد اصلاحات می توانست باشد، ولی به عنوان رهبر آن شناخته نمی شد.
▪ زمینه های اقتصادی شکل گیری دوم خرداد
به این فرضیه که دوم خرداد ریشه در تحولات سیاسی و اقتصادی دوره ی بعد از جنگ تحمیلی دارد دو گونه ی ایجابی و سلبی نگاه شده است. طرفداران نگاه ایجابی معتقدند که توسعه ی سیاسی، رخداد دوم خرداد و تحولات دوره ی اصلاحات فرآیندهایی نبودند که یک شبه ایجاد شوند، بلکه ریشه ی آن را باید در دوره ی سازندگی ـ که برخی آن را دوره ی جمهوری دوم نامیده بودند ـ جستجو کرد. تحولات کلان این دوره از جمله تلاش برای خروج از اقتصاد جنگی، بازسازی کشور، کنار گذاشتن سیاست های دولت گذشته، رویکرد به استقراض و سرمایه ی خارجی و گشایش های فرهنگی آن را به طور کلی از دوره ی پیش متمایز می کند. در طول این دوره نظام به پیشرفت، توسعه و تحول اقتصادی شایان توجهی رسید و در سایه ی این تحول اقتصادی؛ تعداد مطبوعات، میزان باسوادی رشد کرد و در کنار باز شدن فضای سیاسی جامعه، تعداد دانشجویان و درآمد مردم بالا رفت و علیرغم برخی کاستی های موجود امید به مشارکت و دخالت در تعیین سرنوشت در مردم پیدا شده و آنها فضاهایی برای مشارکت پیدا کردند.
«این وضعیت محصول دوره ی سازندگی و محصول دولت آقای هاشمی است و دوم خرداد پیش از آنکه به آقای خاتمی منسوب باشد و بیش از آنکه به جناح مثلاً پیروز دوم خرداد منتسب باشد، پیامد توسعه ی اقتصادی و ناشی از شرایطی است که از سال ۶۸ به بعد ایجاد شد. توسعه ی سیاسی را باید دنباله رو توسعه ی اقتصادی دولت آقای هاشمی دانست. اگرچه ممکن است در دوره ی آقای هاشمی به ظاهربخشی از توسعه ی سیاسی به میان نیامده باشد و آقای هاشمی صراحتاً از توسعه ی سیاسی صحبت نکرده باشند ولی در عمل با به کارگیری همه ی این نیروها و با نگاهی به آینده و با اعتقاد به فراگیر عمل کردن، زمینه ی حضور همه ی نیروها را فراهم کردند.» (۵)
در کنار این تحولات، حمایت ضمنی آقای هاشمی رفسنجانی از یک جناح خاص در خطبه های اردیبهشت ۱۳۷۶، تأکید بر برگزاری انتخابات، حمایت گسترده ی کارگزاران از خاتمی و راه اندازی ماشین تبلیغات او، می تواند موید این دیدگاه باشد که توسعه ی سیاسی استمرار دوران توسعه ی اقتصادی بوده است. به همین دلیل، برخی به صراحت یادآوری کردند که کارگزاران، زمینه ساز ایجاد دوم خرداد بودند و آقای رفسنجانی هم در این زمینه نقش داشته است.
به قلم : دکترجهاندارامیری
۱ . هاشم آغاجری، روزنامه ی فتح، ۲۷ دی ۱۳۷۸
۲ . روزنامه ی وقایع اتفاقیه، ۲۷.۴.۱۳۸۳، گفتگو با سعید حجاریان، «توازن میان ستیز و سازش»
۳ . علیرضا علوی تبار، «به سوی آینده»، مجله آفتاب، شماره ی ۲۸، مرداد و شهریور ۱۳۸۲، ص ۶
۴ . هاشم آغاجری، مقدمه ای بر کتاب جراحی در قدرت، نوشته : حمید کاویانی، مؤسسه ی نشر و تحقیقات ذکر، تهران، تابستان ۱۳۷۹، ص ۱۰
۵ . غلامحسین کرباسچی، بیم ها و امیدها، همشهری، تهران، بهار ۱۳۷۸، ص ۱۸۱
۶ . مصطفی تاج زاده، داود هرمیداس باوند و مصطفی تنها، «انتخابات بازخوان دوباره» (میز گرد)، نشریه ی نامه، شماره ۳۹، نیمه تیر ۱۳۸۴
منبع : روزنامه کیهان