جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


من یا ما


من یا ما
فردگرایی اصطلاحی است که از یک سو هنگامی که با رهایی از اجبارهای اجتماعی و شرایط ستم گرانه در ارتباط است، معمولا به صورت مفهومی با بار ارزشی مثبت تصویر می شود. از سوی دیگر هنگامی که به فردگرایی از جهت جدایی از دیگران و نبود احساس تعهد متقابل نگریسته می شود، به صورت مفهومی با بار ارزشی منفی در نظر گرفته می شود. برعکس واژه جامعه به حس هویت عمومی و مشترک هر قوم و به احساس تعلق و ارتباط متقابل اطلاق می شود. در این نوشتار به صورت اجمالی به دیدگاه های موافقان و مخالفان فردگرایی پرداخته می شود.
دو گونه فردگرایی که امروزه اهمیت بسیار دارد، عبارتند از: فردگرایی، سودگرایانه و فردگرایی بیانگر. فردگرایی سودگرایانه در حوزه اقتصاد بازار آزاد بازتاب خاصی دارد. در این حالت افراد به شیوه ای رفتار می کنند که هدفشان به حداکثر رساندن منافع شخصی خودشان است.
فردگرایی بیانگر ظاهرا در پاسخ به فردگرایی سودگرایانه بوجود آمده است و ریشه در رمانتیسم قرن نوزدهم دارد و در قرن بیستم با فرهنگ درمانی روانشناسی مدرن پیوند یافته است. این نوع فردگرایی، «فرد» را همچون موجودی بی همتا در نظر می گیرد که باید از طریق فرایند خودیابی کشف کند. زندگی جست وجویی برای تحقق ماهیت حقیقی فرد به شمار میآید. این گونه فردگرایی به طور همزمان در پی خود شکوفایی است و هم به جست وجو برای زندگی بخش دوباره به اجتماع می پردازد.
معمولا فردگرایی به صورت یکی از ویژگی های مشخص جهان مدرن در نظر گرفته می شود; زیرا مردم توانسته اند خود را از اجبارهای جوامع سنتی رها سازند و عموما نیز فرض می شود آنگاه که فردگرایی در فرهنگ و روانشناسی اجتماعی جامعه ای ریشه می گیرد، وجود پایه های جدید نظام اخلاقی ضروری می شود.
● دیدگاه آلکسی دوتوکویل درباره فردگرایی
توکویل در کتاب «دموکراسی» واژه فردگرایی را واژه ای که به تازگی برای بیان اندیشه ای نو ابداع گردیده توصیف و معرفی می کند. او رابطه با فرد را در دوران پیشامدرن به رغم این واقعیت که هویت مردم با هویتی جمعی در آمیخته بود و ممکن است در شیوه پیوند و ارتباط مردم با جامعه شان دشواری های بسیاری وجود داشته باشد و این پیوندها ممکن بود گسیخته شود، رمانتیک در نظر نمی گرفت.
وی در کتاب دموکراسی می گوید: «مردم در جوامع پیشامدرن همیشه به شیوه ای رفتار نمی کردند که منافع جامعه را افزایش دهد و به وضعیتی اشاره می کند که در آن مردم از جامعه جدا می شوند کناره گیری می کنند یا منافع جامعه بزرگتر را به دلیل خودخواهی که او آن را در تقابل با فردگرایی قرار می دهد تا نشان دهد چگونه این اصطلاح نتیجه تاریخی ویژه عصر دموکراسی است و آن را آشکارا به رویارویی فرا می خواند.»
توکویل در تشریح فردگرایی می نویسد: «فردگرایی احساسی ملایم و سنجیده است که هر شهروند را به جدا کردن خود از توده همگنانش و کناره گیری از دایره خانواده و دوستان متمایل می کند. شهروند با این جامعه کوچکی که مطابق میل و سلیقه اش تشکیل شده است شادمانه جامعه بزرگتر را ترک می گوید و آن را به حال خود رها می کند.»
به زعم توکویل در این معنا دیگر نمیتوان گفت: فردگرایی حالتی اجتماعی است که فرد در آن تنهاست. فردگرایی درباره بیگانگی، یا آنچه «فیلیپ اسلیتر»، «تعقیب تنهایی» نامیده است نیست. در واقع، در حالتی از فردگرایی، فرد در موقعیتی است که پیوندهای عاطفی نزدیکی با آنها که دوستشان دارد برقرار می کند و آن را گسترش می دهد.
نگرانی و دغدغه توکویل در اینجا این است که با این کار مردم به جامعه بزرگتر پشت می کنند و از پذیرفتن وظایف شهروندی سرباز می زنند، وظایفی که الزامات و تعهداتش فراتر از قلمرو نزدیکان است و به افرادی که آنها را نمی شناسند و به آن واقعیت انتزاعی تر یعنی ملت گسترش می یابد.
فردگرایی که ممکن است در جوامع دموکراتیک تر رشد کند، از رویارویی نخستینش با فضیلت های عمومی فراتر می رود و به دیگران نیز حمله می کند وهمه آنها را نابود می کند و سرانجام در خودخواهی مستهلک می شود. ارتباط با گذشته، سنت و با دنیای معاصران از دست می رود. بنابراین خطر فردگرایی این است که هر کس دوباره تا ابد تنها به حال خود رها می شود و این خطر وجود دارد که در تنهایی دل خویش زندانی شود.
● دیدگاه رالف والدو امرسون نسبت به فردگرایی
امرسون، نویسنده بزرگ آمریکایی در قرن نوزدهم معتقد بود اتکا به نفس فضیلت و استقلال خواستنی است. برای او مساله، فردگرایی نبود، بلکه جامعه است که مانع تحقق اتکا به نفس میشود و مردم را مجبور به پذیرش الگوهای همنوایی و وابستگی می کند. بدین سان، وی استدلال می کند که فردگرایی نیاز به ناهمنوایی دارد و در برابر وسوسه تقلید از دیگران مقاومت می کند. فردگرایی به فرد تنها اختیارارزیابی خوب و بد و درست ونادرست را می دهد; اهمیتی به افکار عمومی نمی دهد یا در آن تایید نیست.
بنابراین به نظر امرسون فردی که حقیقتا متکی به نفس است کسی است که در میان جماعت با آرامش کامل استقلال تنهایی را حفظ می کند.
● اختلافات امرسون با توکویل
در حالی که امرسون فردگرایی مورد نظر خود را در اتکا به نفس چیزی مثبت که باید دنبال شود، می یافت; اما توکویل آن را چیزی می دانست که در عصر دموکراتیک اجتناب ناپذیر است، ولی در عین حال معتقد بود که پیامدهای زیان آورش باید به حداقل رسانده شود. جالب اینکه امرسون می اندیشید که شرایط اجتماعی آمریکای قرن نوزدهم فردگرایی را تهدید می کند، در حالی که توکویل بر این باور بود که دقیقا در کشور آمریکاست که فردگرایی سریع تر از هر جای دیگر شکوفا می شود.
● دیدگاه امیل دورک هایم نسبت به فردگرایی
به زعم دورک هایم، فردگرایی محصول جامعه است، نتیجه ویژگی های معین جوامع صنعتی مدرن که در نهایت از رشد تقسیم کار ناشی می شود; اما فردگرایی، صرفا فردگرایی فیلسوفان فایده باور نیست که مردم را افرادی خودخواه می دانستند که تنها نفع شخصی انگیزه آنهاست. برعکس نوع دیگر فردگرایی برای پیشبرد همبستگی ارگانیک ضروری است. این فردگرایی قالبی مذهبی به خود می گیرد; زیرا در آن فرد از معنای مقدسی برخوردار می شود.
وی می گوید: «فرد دارای ویژگی اسرارآمیزی تصور می شود و دقیقا این ویژگی است که احترامی را که خود موضوع آن است به وجود میآورد و هر کس قصد نابودی جان انسان و آزادی و شرافت انسانی را داشته باشد ما را دچار وحشتی می کند...» وی در جای دیگری این مفهوم را «کیش فرد» می نامد که به معنی احترام به تمامیت همه افراد است.
دورکم برداشت تازه ای از رابطه میان افراد و جامعه را مطرح کرد. او در این باره با آگوست کنت و بسیاری از اندیشمندان دیگر اختلاف نظر داشت; زیرا آنان چنین می پنداشتند که همبستگی و وابستگی اجتماعی عصاره احساسات افراد عضوجامعه بوده و جامعه مجموعه ای حاصل از افراد است.
دورکم این نظر را مطرح کرد که هویت احتماعی افراد فراتر از حاصل جمع علائق و روانشناسی های افراد است. وجدان جمعی، با درآمیختن ابعاد فکری و اخلاقی، افراد را به نظام های اجتماعی پیوند داده، امیال آنان را شکل داده، رفتار آنان را با خیر همگانی منطبق ساخته و راه پیشرفت خاص خود را پی می گیرد.
دورکم با مطالعه در جوامع مختلف دریافت انسجام یک نظام اجتماعی در جوامع کوچک سنتی به صورتی متفاوت با جوامع بزرگ پیچیده شکل می گیرد.
در جوامع کوچک، افراد در مجموعه اطلاعات و علایق مشابهی سهیم بوده، نقش مشابهی را در جامعه ایفا می کنند.
● دیدگاه رابرت کی- مرتن نسبت به فردگرایی
مرتن که از شاگردان پارسونز بود به پردازش دیدگاه های دورک هایم پرداخت و آن جنبه از مطالعات دورک هایم را که بر جنبه ناخوشایند فردگرایی مدرن متمرکز شده بود گسترش داد.
وی، فردگرایی مدرن را دارای هر دو جنبه مثبت و منفی می دانست و می کوشید خصلت هر دو چهره آنرا تحلیل کند. جنبه های منفی فردگرایی درباره کجروی مطرح و بر حسب درک او از فشار اجتماعی بیان شده است. جنبه های مثبت آنرا نیز می توان در نظریه وی درباره مجموعه نقش مشاهده کرد.
مرتن با پردازش اندیشه های دورک هایم درباره تقسیم کار، جنبه دیگری از فردگرایی را نیز در نظر گرفت. در حالی که دورک هایم از تاثیر تمایز میان افراد که ناشی از جامعه صنعتی است بحث می کرد، مرتن بر اهمیت تمایز درونی تاکید می کرد که در آن مردم مجبورند نقشه های متعددی را اجرا کنند.
به عقیده مرتن، فردگرایی بخشی معین از وضعیت انسان در دنیای مدرن است. وی با برخی از معاصرانش موافق نیست که فردگرایی را بوروکراتیک شدن در آنچه به جامعه توده ای معروف شده است، تهدید می کند.
● دیدگاه رابرت بلا نسبت به فردگرایی
بلا و همکارانش در کتاب «گرایش های دل» می نویسند که بیم دارند که فردگرایی رشدی سرطانی داشته باشد و ممکن است این رشد نابهنجار آن پوسته های اجتماعی را که به عقیده توکویل تاثیر امکانات بالقوه ویرانگرتر آنرا تعدیل می کند نابود کند. آنها بر این باور بودند که امکان بالقوه بروز شکل ویرانگری از فردگرایی، عمیقا در فرهنگ آمریکایی ریشه دارد، در شیوه نگرشی به آزادی که دراصل مستلزم آن است که افراد به حال خود رها شوند و نتیجه این است که آنها فرد را در انزوایی شکوهمند; اما دهشتناک بلاتکلیف رها می کنند.
بلا و همکارانش عقیده ندارند که هر یک از شکل های فردگرایی سوگرایانه و بیانگر یا هر دو به طور ذاتی دلبستگی به اجتماع بزرگتر را از میان می برد.
تا هنگامی که مردم زبان مشترک تعهد و هدف نداشته باشند اجتماع در خطر است. خصوصی شدن گفتمان نشانه آن است که فردگرایی اکنون در حال فرسودن شالوده های عمومی تعهد و به هم پیوستگی مدنی است; اما بلا و همکارانش بی جهت به آینده بدبین نبودند. آنها اعتقاد ندارند که فردگرایی با رشد سرطانی لزوما وضعیت نهایی است.
در واقع آنها کتاب «جامعه خوب» را بعد از کتاب «گرایش های دل» نوشتند. هدف آنها که وابسته به جنبشی فکری سیاسی معروف به اجتماع گرایی بودند آغاز کردن فرآیند یافتن تعادلی جدید میان فرد و اجتماع بود.
نویسنده : سیدحسین امامی
منابع:
۱- پیتر کیویستو. اندیشه های بنیادی در جامعه شناسی. منوچهر صبوری. نشر نی. چاپ دوم. ۱۳۸۰.
۲- راب استونز. متفکران بزرگ جامعه شناسی. مهرداد میردامادی. چاپ اول. ۱۳۷۹.
۳- مایکل پین. فرهنگ اندیشه انتقادی (از روشنگری تا پسامدرنیته). پیام یزدان جو. نشر مرکز. چاپ سوم. ۱۳۸۳.
منبع : روزنامه مردم سالاری