پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مقابله با استرس ، پدیده هولناک اجتماعی


مقابله با استرس ، پدیده هولناک اجتماعی
یكی از این معضلات اجتماعی استرس (Stress) و پیامدهای آن است كه همچون سیلی مهلك و خروشان ریشه های روح و روان كارشناسان، مدیران و افراد دیگر جامعه را از جای كنده و آینده اجتماعی انسانها را به نقطه مجهول و نامعلومی سوق می دهد.
واژه استرس به معنی فشار از فیزیك گرفته شده است. استرس پاسخ و عكس العمل بدن به نیازهایی است كه زندگی روزمره طلب می كند ولی میزان و مقدار آن نقشی تعیین كننده در بروز حالاتِ مختلف دارد. می توان گفت استرس موردی است كه از محیط خارج به فرد تحمیل شده و ناراحتی های جسمی و روانی را در پی دارد. بنابراین وقتی میزان و كیفیت مسایلِ مربوط به انسان، فراتر از قدرت مقابله ای و انطباقی ارگانیسم او باشد در آن حالت فرد دچار استرس خواهد شد.
در این رابطه یكی از دانشمندان بنام اف. لوتانس، (F.Luthans) در كتاب (رفتار سازمانی) می نویسد: استرس پاسخی است كه فرد به منظور هماهنگی و تطبیق با یك وضعیت و موقعیت خارجی (متفاوت با وضعیت عادی) به صورت جسمانی یا رفتاری از خود آشكار می سازد.
بدیهی است كه استرس صرفاً پدیده زشت و ناهنجاری قلمداد نمی شود و در مواقعی نیز باعث ایجاد تحرك و انگیزه و ترغیب در افراد می شود و می تواند دستاوردهای مفید و ارزشمندی را بدنبال داشته باشد. در تعریف دیگر، برانگیختگیِ ملایم، فرد را برای اجرای ماموریت ها و وظایفِ محوله آماده می سازد.
هنگامی كه برای مدت زمانی طولانی زندگی و عملكرد انسان در سكوت و آرامش سپری می شود فرد به كسالت و سستی و دلمردگی و حقارت سوق داده شده و بعد از گذشت مدتی كوتاه این موارد، آثار مخربی بر سیستم كاری و خصوصیات فردی وی بر جای خواهد گذاشت.
در اصل، استرسِ سازنده و خوش خیم و مفیدی كه بعد از انجام مواردی مانند یك خبر مسرت بخش و یا احساس مثبت و لذت بخشی كه به یك شخص در هنگام تشویق بخاطر اجرای درست و بی نقص وظایفِ محوله دست می دهد، نه تنها مضر نبوده بلكه تاثیرات مثبت خود را بر بهبود روند شغلی و حرفه ای و خانوادگی فرد خواهد گذاشت. بحث اساسی در این مبحث استرس مخرب و مضر (Distress) و بدخیمی است كه در حال حاضر به عنوان یكی از بزرگترین معضلات سازمانی- اجتماعی، گریبانگیر بسیاری از افراد جامعه شده و ضمن گسترش غیر قابل انكار آن، تبعات و پیامدهای ویرانگری را از خود برجای گذاشته است. به طوری كه به جرات می توان گفت در قرن اخیر، بیشترین تمركز مباحث تئوریكِ سازمان به ویژه در كشورهای صنعتی و پیشرفته به این پدیده مهم اختصاص یافته است.
بیشتر دانشمندان علوم مدیریت، روانشناسان و روانكاوان، معتقدند تمامی بیماریهای موجود در جهان، به نوعی با استرس ارتباطِ مستقیم دارند. این مشكل تنها شامل بیماریهای روانی و عصبی نمی شود بلكه در برگیرنده امراض جسمانی از قبیل سرطان، سل، آسم، فشار خون، اختلالات عروقی و قلبی و حتی مرض قند است.
براساس تحقیقات دو پژوهشگر آمریكایی و سوئدی در سال۱۹۹۴ و۱۹۹۷ ، استرس نه تنها بدن را تضعیف و آماده بیماریهای عفونی می كند بلكه جدار رگها را سخت و فشار خون را بالا می برد. همچنین این پدیده سلولهایی را كه زمینه و آمادگی تخریب سیستم دفاعی بدن را دارند یاغی می كند كه نتیجه آن سرطان و امراض قلبی و بیماریهای مشابه دیگر است. بدیهی است با تضعیف سیستم متعادل و مصون كننده بدن، فرد آمادگی پذیرش انواع بیماریها را نیز خواهد یافت.
●عوامل موثر در ایجاد استرس
با توجه به اهمیت روز افزون استرس در افراد جامعه و سازمان می توان عوامل موثر در ایجاد این پدیده را در سه دسته مطرح كرد:
الف- عوامل محیطی:
بهینه سازی محیط اجتماعی و فیزیكیِ كار و اشتغال، در كاهش یا رفع استرس بسیار موثر است. مسایل و مشكلات اقتصادی و عدم ثبات مالی كه شامل اخراج كاركنان و آشفتگی مالی افراد می شود محیط كاری و اجتماعی را استرس زا و ناامن می كند.
ب- عوامل سازمانی:
رابینز استفن (Robbins Stephen) در الگوی عوامل موثر در ایجاد استرس، نمونه هایی از این گروهها را طبقه بندی كرده كه عبارتند از شرایط كاری مانند نوع، میزان و وضع فیزیكی- تقاضای شغلی و نقش فرد در سازمان و روابط متقابل شخصی- ساختار، خط مشی و شیوه مدیریت رهبری و نیز مراحل زندگی و رشد سازمان (از هنگام تاسیس تا پایان دوره حیات آن).
ج- عوامل فردی:
هر فرد در طول زندگی نقشهای متفاوتی را برعهده خواهد داشت كه ناگزیر از انجام آنها است. اما مشكل اساسی، زمانی بروز خواهد كرد كه این نقشها در تعارض با یكدیگر قرار گیرند. این تعارض به صورت عامل استرس زا عمل می كند.
همچنین مسایلی مانند ارتباطات ضعیف، عدم درك صحیح و اطلاعات ناكافی در نقشِ اجتماعی فرد، می تواند عاملِ استرس قلمداد شود.
در رابطه با تاثیر تغییرات و تحولات زندگی افراد و اندازه گیری درجه اهمیت وقایع زندگی آنان، دو دانشمند به نامهای توماس هلمز و ریچارد ریهی بعد از مطالعات و آزمایش های فراوان، مقیاسی را ارایه كردند كه براساس آن عواملی از قبیل مرگ همسر، طلاق، اخراج ازكار، بازنشستگی، مرگ یكی از اعضای خانواده و زندانی شدن، ایجاد استرس در افراد را تشدید می كند.
●دلایل اصلی ایجاد استرس مضر در میان مدیران
مدیران سازمانها، به عنوان تصمیم گیران نهاییِ تشكیلاتِ زیرنظرِ خود و به واسطه موقعیت حساس شغلی و حرفه ای، همواره در مواجه با این پدیده بوده و در معرض انواع فشارهای روانی قرار می گیرند. امواج شدید استرس، در اندك زمانی توان فكری و روحی و جسمی آنان را تضعیف و تخریب می كند. تحلیل تدریجی و مستمر قوای دفاعی این افراد بر اثر استرس آنان را به نشان دادن واكنشهای رفتاری آنی و بدون تعمق وا می دارد كه آثار زیانبار و ضایعات متعدد و فراوانی را در مجموعه سازمانی به دنبال خواهد داشت. بعضی از عوامل مخرب و استرس زا در مدیران را می توان چنین یادآوری كرد:
۱- ناسازگاری با شیوه رهبری سرپرستان مستقیم
۲- تغییرات متوالی و مستمر در سلسه مراتب سازمانی (عدم امنیت و ثبات شغلی)
۳- حجم كاری زیاد و بردن كارها به منزل (انتقال استرس و اضطراب از محل كار به خانه و خانواده)
۴- امراض جسمی و بیماریهای مزمن مدیران قبل یا در زمان دوران مدیریت.
۵- محیط كاری پرهیاهو و گیج كننده.
۶- عدم درك كاركنان زیردست و یا رده بالا از مواضع و نقطه نظرات و ایده های مدیر.
۷- جو سازمانی قبیله ای و فامیلی و وجود كاركنان فتنه گر و شایعه ساز و افترا زن و بله قربان گو (Yes man) .
۸- عدم تفهیم نقش واقعی مدیر در سازمان.
۹- عدم تطبیق اختیارات و مسئولیت ها با وظایف تعریف شده سمتهای سازمانی.
۱۰- عدم تطبیق امكانات با تقاضاها و انتظارات.
۱۱- موقعیت های محدود برای امكان ارتقای مدیران به رده های بالاتر كه بالطبع انگیزه را در آنان كاهش می دهد.
۱۲- عدم توجه و التفات كافی رهبران سازمان به اقدامات و تلاشهای مدیران زیردست.
۱۳- عدم وجود سیاستهای تشویق و تنبیه در سازمان و مشخص نبودن مرز بین حق و باطل، تعهد و سهل انگاریها.
۱۴- ناهماهنگی گسترده بین مدیران هم سطح كه ناشی از بی توجهی رهبران ارشد سازمانی است.
● موارد و عوامل ایجاد كننده استرس خارج از سازمان
نابسامانی های اقتصادی از قبیل تورم، افزایش یا تغییرات غیر منتظره غیر موجه هزینه زندگی، و یا تزلزل سیاسی و نامساعد بودن اوضاع اجتماعی از قبیل اشاعه فقر و فحشا و چاپلوسی، عدم امنیت فردی و حرفه ای و شغلی و نیز مسایل فرهنگی و بحرانهای مربوط به آن می توانند جزو عوامل عمده ایجاد استرس برون سازمانی باشد.
●نشانه ها و علایم استرس
نشانه ها و علایم استرس را می توان در ابعاد فیزیولوژی، روانی و رفتاری مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. تغییر ضربان قلب و حملات قلبی، تغییرات فشار خون، سردرد، آسم و تنگی نفس، ورم و زخم معده و اختلالات گوارشی جزو نشانه های فیزیولوژیكی استرس هستند.
علایم روانیِ استرس نیز به صورت عصبانیت، تندخویی، پرخاشگری، حساسیت، تنش و احساس بیهودگی وسرزنش خود (عناد به خود) بروز می كند كه تاثیر بسزایی در كاهش حس اعتماد به نفس و عدم رضایت شغلی و كارایی خواهند داشت.
نشانه های رفتاری فشار عصبی در مواردی از قبیل كم اشتهایی و یا پراشتهایی، افراط در استعمال دخانیات، بیقراری و تعجیل در كار و شتابزدگی در گفتار، قابل بحث است. این نكات را می توان بصورت غیبت های متمادی از محل كار، تعارض، ترك شغل و كار، بی علاقگی به حرفه و مواردی مانند اینها در سازمانها مشاهده كرد.
● راه حل های مدیریت بحران برای مقابله با انواع استرس
با وجود مسایل و مشكلات غیرقابل اجتناب در سطوح مختلف سازمان و جامعه، پدیده استرس مضر و بدخیم، امری ملموس و بدیهی است. با این وجود می توان با اتخاذ سیاستها و شیوه های علمی و نوین از گسترش این پدیده جلوگیری كرد.
دو دانشمند علم مدیریت به نامهای دبرا نلسون (Debra. L. Nelson) و جیمز كامپ بل (James Campbell) اقداماتی را كه برای جلوگیری و كاهش استرس موثر هستند در۳ مرحله مطرح كرده اند:
مرحله اول؛ جلوگیری مقدماتی: در این مرحله اقداماتی در راستای شناسایی و كاهش و تعدیل یا جلوگیری و حذف عوامل استرس زا صورت می پذیرد.
مرحله دوم؛ جلوگیری ثانویه: در این مرحله واكنشهای افراد یا سازمانها به عوامل استرس آور، مورد تعدیل قرار گرفته یا تغییر می یابند.
مرحله سوم: در این مرحله با توجه به علایم استرس بدخیم فردی یا سازمانی، اقدام لازم برای بهبودی كلی در نظر گرفته می شود.
راه حلهای اساسی پیشنهاد شده از سوی مدیریت بحران، بصورت فهرست وار و مختصر به شرح زیر است:
۱- وجود عشق و علاقه به فرد یا موضوعی خاص از قبیل دل بستن به كار، عشق به وطن، عشق به آرمانها و معتقدات.
۲- امیدواری به آینده و جلوگیری از اندوه و نومیدی.
۳- انعطاف پذیری فردی و گروهی و تحمل عقاید و نظرات منطقی دیگران و التفات به وجود روح دموكراسی و مردم سالاری واقعی.
۴- اشتغال افراد به حرفه مورد علاقه خود.
۵- تسلط داشتن به زندگی خود و خانواده در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و عاطفی و برنامه ریزی منطقی برای آینده خود و خانواده.
۶- تشریح اهداف والا و هدفمند سازمان برای افراد به منظور و ایجاد تعهد برای تحقق این آرمانها.
۷- حمایت از طریق دوستان و آشنایان و فامیل و كاركنان و سازمانهای اجتماعی (بدیهی است حمایتهای عاطفی، تحمل پذیری را در افراد افزایش خواهد داد. به عبارت دیگر هر گاه عامل استرس زا گسترده شده و طیف وسیعی از اجتماع را فرا گیرد تحمل آن آسانتر می شود. برای مثال وقوع جنگ یا زلزله یا سیل در كشور، یكنوع همدردی عمومی و تشریك مساعی ملی را در مردم بوجود آورده و روح ایثار گرانه و فداكارانه و محبت انگیز را در دل آنها بارورتر می سازد).
۸- برنامه ریزی های صحیح و علمی در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سطوح گسترده و كلان از سوی دولتمردان،
می تواند در دراز مدت مانع از شیوع انواع تشویشها و اضطرابها و نگرانیهای مرتبط با استرس شود. اجرای مدیریت اصولی و بكارگیری مسئولان كارآمد بدون هر گونه رابطه سالاری وحفظ منافع شخصی و گروهی، ریشه بسیاری از معضلات و نابسامانی ها را خشكانده و زمینه را برای شناخت منابع استرس زا و تبیین راهبردها و روشهای از بین بردن آنها فراهم می سازد.
۹- مقاومت فردی در برابر مشكلات و مشقّات (كه از طریق تقویت حس اعتماد به نفس در اشخاص برآورده خواهد شد).
۱۰- واقع بینی و درك صحیح از موقعیت و وضعیت فردی و اجتماعی كشور كه در كاهش نگرانی ها و استرس ها تاثیرپذیر است.
۱۱- پرورش روح تعهد پذیری در انجام درست مسئولیت ها و مبارزه برای تحقق اهداف و خواسته های مشروع فردی و اجتماعی از طریق بیان و تجزیه وتحلیل اهداف كلی و برقراری كلاس های توجیهی در این مورد.
۱۲- طرح مشكلات با افراد صالح و خیرخواه از نظر روحی دركاهش استرس مفید خواهد بود.
۱۳- تقسیم بندی مناسب كارها و رفع سنگینی حجم كار از دوش كاركنان.
۱۴- توجه به عقاید و پیشنهادات كاركنان و ایجاد انگیزه و افزایش مشاركت در آنان از طریق بهبود روابط اجتماعی در محیط كار می تواند استرس را در فرد كاهش دهد.
پژوهش: علی شیر رضایی میرقاید، كارشناس ارشد مدیریت بحران، دانشگاه صنعت نفت اهواز
- منابع در دفتر ماهنامه موجود است.
منبع : ماهنامه نفت پارس