جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


فارس‌شناسی در قرن بیستم


فارس‌شناسی در قرن بیستم
قرن بیستم برای مطالعات ایران شناسی، سال‌های پرباری بوده است. از یک سو ایران‌شناسی به عنوان یک مبحث مستقل در مطالعات شرق‌شناسی مطرح می‌شود و در دانشگاه‌های برخی از کشورها، کرسی ویژه‌ای می‌یابد، مطالعات میدانی و کتابخانه‌ای برخی از نکات پنهان تاریخو فرهنگ ایران را روشن می‌کند و از سوی دیگر اندیشمندان ایران نیز در این وادی گام می‌گذارند. اگر در سال‌های ۱۹۰۰ تا ۱۹۴۰ ایرانیان به وسیلهٔ آثار ایران‌شناسان غربی با تاریخ و فرهنگ و ادبیات خود به شیوه‌ای علمی آشنا می‌شوند، اما پس از آن برخی از آثار ایرانیان به ویژه در زمینه ادبیات از جایگاه خاصی برخوردار می‌شود. گشایش دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳.ش (۱۹۳۴م.). آشنایی ایرانیان با متدولوژی علمی پژوهش، همکاری نزدیک برخی از آنان با ایران‌شناسان برجسته غرب و مسافرت برخی جهت تکمیل تحصیلات به غرب، موجب می‌شود که ایران‌شناسی علاوه بر غرب در ایران نیز مرکز توجه قرار گیرد.
با توجه به گستردگی موضوع ایران‌شناسی و نیز وسعت ایران زمین، در این مقاله تنها به فعالیت ایران‌شناسان خارجی و ایرانی در حوزه استان فارس که به لحاظ تاریخی قدمتی همپایه تاریخ ایران دارد و از نظر وسعت نیز در زمانی نیمی از ایران زمین و اینک ۷% ایران را تشکیل می‌دهد، در دو موضوع اصلی باستان‌شناسی و ادبیات بسنده می‌کنیم.
فارس، مهد تمدن ایران و خاستگاه دولت‌های بزرگ ایران باستان یعنی هخامنشیان و ساسانیان است و علاوه بر آن در دوران اسلامی تاریخ ایران نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. در دوره آل‌بویه و زندیه، پایتخت ایران بوده است و نام‌آورانی چون ابن‌مقفع، سعدی، حافظ، روزبهان، سیبویه، حلاج و ملاصدرا از این دیار برخاسته‌اند. به همین دلیل شناخت ایران بدون شناخت فارس ناممکن است و هیچ پژوهشگری قادر به انکار این اصل نیست، به ویژه آن که تا دورانی نه چندان دور، نام ایران در جهان غرب به «پرشیا» مشهور بوده است و نام زبان فارسی نیز منصوب به این دیار است.
● باستان‌شناسی در فارس
فارس با توجه به این که زادگاه دو سلسلهٔ بزرگ باستان یعنی هخامنشیان و ساسانیان بوده است، از نظر باستان‌شناسی مورد توجه بسیار است.برجستگی آثار ماندگار ایران باستان در فارس از جمله پاسارگاد، تخت‌جمشید، نقش رستم، بیشابور، کاخ سروستان، مجموعهٔ آثار فیروزآباد، شهر استخر و دارابگرد، توجه باستان‌شناسان و مورخان جهان را به آن جلب کرده است. از سوی دیگر سفرنامه‌ها، گزارش‌های باستان‌شناسی و مطالعات تاریخی ایران‌شناسان بیانگر آن است که تخت‌جمشید، دروازه مطالعات باستان‌شناسی در ایران است، چرا که با کشف رمز خواندن خط میخی فارسی باستان در تخت‌جمشید بود که بعدها این امکان فراهم آمد که خطوط میخی، ایلامی، بابلی، آشوری، آکادی و سومری خوانده شود.
در ۱۲ ماه می سال ۱۹۰۰ میلادی و در زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار، قرارداد غیرمنصفانه‌ای بین دولت ایران و فرانسه منعقد شد که به موجب آن‎؛ مطالعه و حفاری باستان‌شناسی در سراسر ایران به انحصار فرانسویان درآمد.
باستان شناسان فرانسوی که سابقهٔ خوشآیندی از کاوش در شوش داشتند، عمدهٔ‌ نیروی خود را در استان خوزستان و در محوطهٔ تاریخی شوش به کار گرفتند.
عدم امکان پوشش دهی ایران از سوی فرانسویان و نیز عدم امکان مطالعه و کاوش از سوی باستان‌شناسان کشورهای دیگر موجب شد که در دورهٔ اول مورد بررسی (۱۹۲۵ـ۱۹۰۰) هیچ‌گونه کاوش جدی در استان فارس صورت نگیرد، اگر چه قبل از این و نیز در همین دوره مطالعات از سوی باستان‌شناسان، مورخان و سیاحان فرانسوی و آلمانی در فارس انجام شده بود که از جمله می‌توان به مطالعات مارسل دیولافوا و هرتسفلد اشاره کرد.
پس از اعتراض‌های مختلفی که به محتوای قرارداد انحصار مطالعه و کاوش باستان‌شناسی در ایران صورت پذیرفت، در سال ۱۹۲۷ (۱۳۹۶ش.) و در دوران پهلوی اول، مجلس شورای ملی امتیاز انحصاری فرانسه در ایران را لغو کرد و بدین ترتیب مطالعات و کاوش‌های باستان‌شناسی در ایران وارد مرحله جدیدی شد. لغو این امتیاز موجب شد که «اداره عتیقات» که بعداً به «اداره کل باستان‌شناسی» و سپس «مرکز باستان‌شناسی ایران» تغییر نام داد، تشکیل شود.
در سال ۱۹۲۸ (۱۳۰۷ش) یعنی یک سال پس از لغو امتیاز انحصاری فرانسوی‌ها، پرفسور ارنست هرتسفلد آلمانی در مناطقی از فارس، به ویژه پاسارگاد، سرمشهد، نقش بهرام، فیروزآباد، کورنگان، فراشبند، حاجی‌آباد، تنگ چوگانو گویم به مطالعه و کاوش دست زد و ا.شمیت در تخت‌جمشید به مطالعه و کاوش پرداخت. در بین سال‌های ۴۰ـ۱۹۳۱ اشمیت در نقش رستم، فیروزآباد، شهر استخر، ایزدخواست و مک‌کان در تخت‌جمشید، و.هارزوژاتیان در قصر ابونصر، ر.بایرون در قلعه دختر فیروزآباد، د.رایش در بیشابور، ر.گیرشمن در بیشابور، هرتسفلد در فیروزآباد و جزیره خارک، آندره گدار در فیروزآباد، فراشبند و بالاده جره، ا.استین در سروستان، تنگ کرم، آتشکده فسا، نقش رستم و کورنگان، م.سیرو در کازرون، بالاده، د.رایس در بیشابور، م.اسپرنگلینگ در نقش رستم، ک ـ برگر در درودزن، ا.لانگسدورف و د.مک‌‌کان در تل باکون تخت‌جمشید به مطالعه و کاوش دست زدند.
سال‌های ۱۹۷۸ـ۱۹۴۱ (دورهٔ سوم مورد بررسی) پربارترین دورهٔ مطالعات و کاوش‌های باستان‌شناسی در فارس است. ر.گیرشمن در نورآباد، فیروزآباد، نقش رستم، تنگ چوگان، جزیره خارگ و داراب، &#۶۴۴۲۶;. نیبرگ در حاجی‌آباد، م.سیرو در یزدخواست و سروستان، آندره گدار در خیرآباد، لویی واندنبرگ در مرودشت، باغ بدهر، ظهرشیر، کُنار سیاه، کراته، محل چاه فیشور فراشبند، بالاده، کازرون، مزایجان و موک، و.هنینگ در فیروزآباد و نقش رستم، د.استروناخ در دره بره، پاسارگاد، پس‌پَر کازرون، تنگ کرم، د.وایت‌هاوس در سیراف، ث.گاف در تل نخودی، س.فوکایی در تل مشکی، و.هینس در نقش بهرام، فیروزآباد، نقش رستم، داراب و تنگ چوگان،‌د.تالبوت در تنگ چوگان، ث.نیلاندر در پس‌پَر کازرون، تخت‌جمشید، م.نیکول در تل جاری، دروازه تپه، پ.گوج و و.سومز در تخت‌جمشید، امامزاد فارس، اُ.کلما در حاجی‌آباد، ا.دیمندت در کعبه زردشت، ف.کرفتر در تخت‌جمشید، ا.گرابار در سروستان، ف.گیگنو در سرمشهد، د.ولت‌کومب در سیدون، خلیج فارس، ر.بورگر در نقش رستم، ک.شیپمن در نقش رستم، فیروزآباد، زهرشیر، تنگ چک چک فارس، مزایجان، محل چاه فیشور، کاریان، نورآباد، خیرآباد، ج.هرمان در داراب‌گرد، د.هوف در فیروزآباد، چهارطاق گنبد، ک.ورفل در نقش رستم، ب.لوکنین در بیشابور، ل.تررومپل‌مان در نقش رستم، و.کلیس در تخت‌جمشید، جزیره خارک، ا.کاسپرز در خلیج فارس، م.موری در دروازه تپه، پ.دمیرورشجی در تپه زیجالیان فسا، م.پیرنو در جهرم، ج.یاشی در بیشابور، خلیج فارس، و.زامر در تپه ملیان، م.سیرو در سروستان،‌ ک.زیگلر در سروستان، ا.هرنیک در جزیره خارک، ر.دایسون در تپه ملیان، ژ.ایکدا در مرودشت و ر.هاول در دشت ملیان به مطالعه و کاوش پرداختند.
در این دوره علاوه بر باستان‌شناسان خارجی، ایرانیان نیز به مطالعه و کاوش دست یازیدند که از جمله می‌توان از کوشش‌های: علی سامی در تخت‌جمشید و پاسارگاد، ا.تجویدی در تخت‌جمشید، ع.ا.سرفراز در سرآب قندیل، برازجان و بیشابور، شهبازی در پس‌پَر کازرون، ح.بختیاری در سیراف، م.کردوانی در مرودشت، م.آذرنوش در حاجی‌آباد و اداره باستان‌شناسی در تل حکوان نام برد.
پس از وقوع انقلاب اسلامی و در سال‌های ۲۰۰۰ـ۱۹۷۸ (دوره چهارم بررسی) به دلیل شرایط انقلابی کشور فعالیت‌های باستان‌شناسی پژوهشگران ایران و خارجی برای یک دهه تعطیل شد و در سال‌های ۱۹۸۸ـ۱۹۷۸ هیچ‌گونه فعالیتی در این زمینه صورت نگرفت و حتی عده‌ای کوته بینانه میراث فرهنگی کشور را نماد سلطنت می‌دانستند و در جهت تخریب آن گام برمی‌داشتند، اما در دههٔ دوم که از سال ۱۹۸۹ آغاز می‌شود، کنگره باستان‌شناسی در بیشابور کازرون برگزار می‌شود و ده فصل حفاری در بیشابور به وسیلهٔ‌ دکتر سرافراز و مهندس مهربار انجام شد. در همین دهه م.آذرنوش، در حاجی‌آباد داراب، حسین عبدی در تپه ملیان بیضا، هیأت باستان‌شناسی سازمان میراث فرهنگی فارس در آتشکده و امام‌زاده خرقه فیروزآباد و نورآباد ممسنی به مطالعه و کاوش دست زدند. اولین گروه باستان‌شناسان خارجی که در این دوره در فارس به فعالیت می‌پردازند باستان‌شناسان فرانسوی هستند که با حمایت یونسکو نسبت به تعیین حریم و ثبت آثار پاسارگاد و حریم رودکر در سال ۱۹۹۹ اقدام می‌کنند. در سال‌های ۲۰۰۰ـ۱۹۹۵ نیز کوشش‌هایی از سوی سازمان میراث فرهنگی در جهت مرمّت و حفظ آثار تاریخی فارسی به ویژه تخت‌جمشید، پاسارگاد و مجموعه بیشابور و فیروزآباد صورت می‌گیرد.
براساس بررسی چهار دوره مطالعات و کاوش‌های باستان‌شناسی در فارس می‌توان به جمع‌بندی زیر رسید:
ـ در دورهٔ اول (۲۵ـ۱۹۰۰) ۷ پروژه باستان‌شناسی در فارس انجام پذیرفته که کلیه کاوشگران آن غیرایرانی بوده‌اند.
ـ در دورهٔ دوم (۴۱ـ۱۹۲۵) جمعاً ۴۵ پروژه باستان‌شناسی در فارس انجام پذیرفته که کلیه کاوشگران آن غیرایرانی بوده‌اند.
ـ در دورهٔ سوم (۱۹۷۸ـ۱۹۴۱) جمعاً ۱۱۲ پروژه باستان‌شناسان به انجام رسیده است که ۹۴ پروژه توسط کاوشگران غیرایرانی و ۱۸ پروژه توسط باستان‌شناسی ایران صورت گرفته است.
ـ در دورهٔ چهارم (۲۰۰۰ـ۱۹۷۸) جمعاً ۸ پروژه باستان‌شناسی در فارسی انجام گرفته است که ۶ پروژه توسط باستان‌شناسان ایرانی و ۲ پروژه توسط باستان‌شناسان غیرایرانی انجام گرفته است.
اگرچه در دورهٔ سوم و چهارم مورد بررسی فعالیت باستان‌شناسان ایرانی آغاز شده است، اما بدیهی است که هنوز تداوم باستان‌شناسی علمی در ایران به حدی نیست که از استفاده از توان علمی و مالی کشورهای دیگر بی‌نیاز باشد.
فراهم آوردن زمینه‌های مناسب برای همکاری متقابل علمی و فنی می‌تواند به تداوم فعالیت‌های باستان‌شناسی در دهه اول هزارهٔ سوم میلادی مدد رساند، اگرچه هم اینک دانشگاه تهران، دانشگاه تربیت مدرس و سازمان میراث فرهنگی دانشکده‌های باستان‌شناسی تا حد دکتری را سامان داده‌اند، اما متأسفانه هنوز نمی‌توان سخنی از باستان‌شناسی ایران بدون حضور باستان شناسان برجستهٔ جهان به زبان آورد.
● ادبیات در فارس
پس از حمله چنگیز خان مغول در سال ۶۱۸.ق (۱۲۲۱م) خراسان بزرگ دچار آشوب و ناامنی شد. این امر موجب مهاجرت اندیشمندان، مورخان، ادیبان و شاعران حوزه خراسان بزرگ به هندوستان، رم و فارس شد.
فارس در آن دوران در تحت حکومت اتابکان از امنیت لازم برخوردار بود. سبک خراسانی در این دوران صیقل خورد، تکامل یافت و سعدی را آفرید. سعدی با جامعیت در ادب فارسی و سرودن قطعه، غزل، مثنوی و قصیده مبدع سبکی شد که در حافظ به اوج رسید و آن گونه که استاد فروزانفر در مقدمه «سخن و سخنوران» اشاره می‌کند، به سبک شیرازی معروف گشت.
حضور سعدی و حافظ، مکتب ادبی شیراز را مورد توجه ایران شناسان علاقه‌مند به ادبیات قرار داد؛ چنان که گلستان سعدی از نخستین کتاب‌های ادب فارسی بود که در سال ۱۶۳۵م. به وسیله آدام اولئارئوس به آلمانی ترجمه شد.
در دوره اول مورد بررسی (۱۹۲۵ـ۱۹۰۰) این نوشتار، در انگلیس سترانگ به سال ۱۹۰۴، کرانمربینگ به سال ۱۹۰۵، سرآرتور ولاسبون به سال ۱۹۰۶، آ.ه.هیات به سال ۱۹۰۷، گلدوین به سال ۱۹۰۹، همپتن به سال ۱۹۱۳ و در فرانسه هایت به سال ۱۹۰۷، فرانتس توسن به سال ۱۹۱۳، کنتس دونوآی به سال ۱۹۱۳، در آمریکا ر.گوت هیل به سال ۱۹۰۸ و در ایتالیا به سال ۱۹۲۰ ایتالو پندی و در آلمان به سال ۱۹۲۲ ی.برتلس و سرلوکال وایت کینگ به سال ۱۹۲۵ به ترجمه برخی از آثار سعدی پرداختند.
در همین دوره به سال ۱۹۱۶ هرمان اته آلمانی و در سال ۱۹۲۰ ادوارد براون انگلیسی تاریخ ادبیات خود را منتشر کردند که هر دو در این آثار به بررسی زندگی و آثار سعدی و حافظ نیز پرداختند.
در همین دوره در انگلستان ریچارد لوگالی‌ین ۱۹۰۵، گران مرینیک ۱۹۱۰ جان بین ۱۹۱۶، الیزابت بریجز ۱۹۲۱، رابرت اورباد ۱۹۲۲، تاماس رایت ۱۹۲۵، و در آمان فریدریش فشیاخ ۱۹۰۷، هرمان لومل ۱۹۲۰، ک.ل.شچینگی ۱۹۲۱، هانس هاینریش شدر ۱۹۲۲، گئورگ جاکوب ۱۹۲۲، در فرانسه چارلز دویل ۱۹۲۲، در تاتارستان موسی بیگی یف به سال ۱۰۱۰، در شوروی کرش ۱۹۱۶ و در هند امین جان محمد به سال ۱۹۱۶ به ترجمه و یا پژوهش پیرامون اشعار حافظ پرداختند.
در دورهٔ دوم ۱۹۴۱ـ۱۹۲۵ در انگلیس روبن لوی در سال ۱۹۲۸، سرلوکاس وایت ۱۹۲۶، سرریچارد برتون ۱۹۲۸، در آلمان فریدریش روزن ۱۹۳۰ و در شوروی ک.چایکین به سال ۱۹۳۵ به ترجمه آثار سعدی پرداختند.
هم‌چنین در این دوره در فرانسه آرتورگی ۱۹۲۷، در شوروی دونایفسکی ۱۹۳۵، در تاجکستان آ.ن بولدیرف ۱۹۴۰ و اسدالله یف‌سعدالله در خجند ۱۹۳۲ به ترجمه و پژوهش در دیوان حافظ پرداختند.در همین دوره هانری ماسه ۱۹۴۰ تاریخ ادبیات خود را منتشر کرد.
در دورهٔ سوم مورد بررسی (۱۹۷۸ـ۱۹۴۱) فلیکس اتچگوین، علی یف، و.درژاوین و ا.استاروستینا، ملیک وارطانیان، ا.م.میناسیان، و.روحانف، صدرالدین عینی، ابوالقاسم لاهوتی، حسین‌زاده، ا.برتلس، ک.لیپسکروف، ی.ا.علیزاده، آ.چلدزه، پرفسور آربری، ادوارد هات سک، جورج اسکات دیوی به ترجمه و پژوهش در آثار سعدی پرداختند.
هم‌چنین انریک فرناندس لاتور، هانس روبرت رومر، دتیریش کایل، سیروس آتابای، م.زندوسن لیپکین، س.عمریان، و.آزویا گینسته، صدرالدین عینی، ا.کوچتگوف، و.کوته تیشویلی، سه ایچوماتسو موتو، دولبا، هانس روبرت رویمر، . تبگه، پیتر آیوری و جان هیث استابز به ترجمه و پژوهش پیرامون دیوان حافظ پرداختند.آنه ماری شمیل آلمانی نیز در همین دوره به ترجمه آثاری از سعدی و حافظ پرداخته است.
در دورهٔ چهارم (۲۰۰۰ـ۱۹۷۸) شارل هانری دوفشه کور، ونسان مونتی، ولادیسلاو دولبا، روبرتو اسکارچیا نیز به ترجمه اشعار حافظ پرداخته‌اند.
در ایران در دوره اول (۱۹۲۵ـ۱۹۰۰) تنها به چاپ سنگی آثار سعدی بسنده می‌شود و هیچ پژوهشی اساسی در مورد سعدی صورت نمی‌گیرد. اگر چه در سال ۱۹۰۰ نخستین چاپخانهٔ سربی در ایران راه‌اندازی می‌شود، اما در دورهٔ‌ دوم (۱۹۲۵ـ۱۹۴۱) سال ۱۹۳۷ نقطه عطفی در سعدی‌پژوهی است. در این سال که مصادف با هفتصدمین سال تصنیف گلستان و بوستان سعدی بود، نسخه تصحیح شده کلیات سعدی توسط محمدعلی فروغی منتشر می‌شود که تا امروز معتبرترین نسخهٔ کلیات سعدی است و اندیشمندانی چون محمد قزوینی، عباس اقبال، احمد بهمنیار، رضازاده شفق، بدیع‌الزمان فروزانفر، جلال‌الدین همایی و رشید یاسمی در کنگره ویژه بزرگداشت هفتصدمین سال تصنیف گلستان و بوستان سخنرانی کردند.
در دورهٔ سوم (۱۹۷۸ـ۱۹۴۱) تصحیح‌های تازه‌ای از کلیات، غزل‌ها، بوستان و گلستان منتشر می‌شود که از جمله متصححان می‌توان از نورالله ایزدپرست، محمد خزائلی، خلیل خطیب‌رهبر نام برد. در همین دوره تعداد ۵۰ جلد کتاب پیرامون زندگی و آثار سعدی و نزدیک به ۱۲۰ مقاله تألیف و منتشر می‌شود.
در سال ۱۹۷۱ نیز در شیراز با حضور سعدی‌پژوهان و حافظ‌پژوهان ایرانی و خارجی کنگره بین‌المللی بزرگداشت سعدی و حافظ به ابتکار مؤسسه آسیایی برگزار می‌شود.
در دوره چهارم (۲۰۰۰ـ۱۹۷۸) کنگره جهانی بزرگداشت هشتصدمین سال تولد سعدی شیرازی در سال ۱۹۸۴ با حضور بیش از یکصد تن از سعدی‌پژوهان ایران و جهان به ابتکار سازمان یونسکو در شیراز برگزار می‌گردد. در همین دوره تصحیح بوستان و گلستان غلامحسین یوسفی منتشر می‌شود.
بیش از ۲۰۰ مقاله و ۶۰ کتاب پیرامون زندگی و آثار سعدی منتشر می‌شود و آثار سعدی‌شناسان ایرانی از جمله مؤید شیرازی، عبدالحسین زرین‌کوب، بهاءالدین خرمشاهی، میرجلال‌الدین کزازی، مهین‌دخت صدیقیان، حسن انوری و... انتشار می‌یابد. مرکز سعدی‌شناسی تشکیل می‌شود و اول اردیبهشت به نام روز سعدی نامگذاری می‌شود و هر سال سعدی‌پژوهان آثار خود را در آن ارایه می‌دهند و تاکنون ۹ جلد از مجموعه سعدی‌شناسی منتشر شده است.
و اما حافظ پژوهی: در دورهٔ اول و دوم مورد بررسی (۱۹۴۱ـ۱۹۰۰) در ایران تنها به چاپ نسخه‌های مختلف از دیوان حافظ به اشکال مختلف بسنده شد، اما سال اول دورهٔ سوم (۱۹۷۸ـ۱۹۴۱) با چاپ دیوان حافظ به تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی نقطه عطفی در حافظ‌پژوهی بود و هم‌چنان از معتبرترین نسخه‌های دیوان حافظ است.
در همین دوران تصحیح دیوان حافظ توسط محمود هومن، پژمان بختیاری، انجوی شیرازی، مسعود فرزاد، جلال نایینی، سلیم نیساری، رشید عیوضی، هاشم رضی و احمد شاملو منتشر شد. در این دوره ۳۵۰ مقاله و ۴۵ کتاب پیرامون زندگی و شعر حافظ منتشر شد. در دوره چهارم (۲۰۰۰ـ۱۹۷۸) تصحیح‌های تازه‌ای از دیوان حافظ توسط پرویز ناتل خانلری، نصرالله‌ مردانی، نورانی وصال، سلیم نیساری، بهاءالدین خرمشاهی، هاشم جاوید و هوشنگ ابتهاج منتشر شد. در همین دوره (۱۹۸۹) کنگره جهانی بزرگداشت حافظ با حضور بیش از دویست تن از حافظ‌پژوهان ایران و جهان به ابتکار یونسکو در شیراز برگزار شد. در همین دوره ۴۰۰ مقاله و ۶۰ کتاب پیرامون زندگی و شعر حافظ منتشر گردید. مرکز حافظ‌شناسی تشکیل و ۲۰ مهرماه هر سال به نام روز حافظ نامگذاری شد که هر ساله حافظ‌پژوهان آثار خود را در این روز ارایه می‌دهند و تاکنون۹ جلد از مجموعه حافظ‌پژوهی منتشر شده است.
□□□
تحقیق موردی در زمینه باستان‌شناسی و ادبیات فارسی در فارس مؤید این فرضیه است که اگر ایران‌شناسان در چهار دههٔ اول قرن بیستم کلاً در انحصار ایران‌شناسی غیرایرانی بود، در دهه پنجم تا پایان قرن بیستم آرام، آرام این انحصار شکسته شد، به ویژه در زمینه ادبیات، فرهنگ عامه، عرفان و فلسفه، علوم اجتماعی، جغرافیا و بخشی از تاریخ، نمودار کوشش‌های ایران‌شناسان ایرانی رشد جدی نشان می‌دهد. در دورهٔ اول و دوم جای ایرانیان در همه زمینه‌ها خالی است، در دورهٔ سوم ایرانیان در برخی از موضوع‌ها از ایران‌شناسان خارجی پیش گرفته، اگرچه هنوز هم در زمینه باستان‌شناسی و تاریخ ایران باستان و بخش‌هایی از تاریخ دوران اسلامی و جغرافیا آثار ایران‌شناسان خارجی برجسته‌تر است.
دورهٔ چهارم مورد بررسی این ویژگی را دارد که ایران‌شناسان ایرانی به دو گروه تقسیم شدند. ایران‌شناسان که در درون کشور به فعالیت مشغولند و ایران‌شناسان که در خارج از کشور و به ویژه در آمریکا به این امر می‌پردازند. شاید برآیند کار این دو گروه در دوره چهارم از آثار ایران‌شناسی خارجی بیشتر باشد. به عنوان نمونه می‌توان به تدوین دایره‌المعارف‌های گوناگون در ایران و خارج از ایران اشاره کرد.
در دورهٔ دوم مورد بررسی تنها دو دانشنامه در ایران در حال تدوین بود که هر دو نیز بر مبنای دو اثر خارجی بنیاد شده بود. یکی «دایره المعارف فارسی» به سرپرستی دکتر غلامحسین مصاحب که براساس دانشنامه آمریکایی وایکینگ با برخی افزوده‌ها سامان یافته بود که دو جلد آن منتشر شد و دیگری دانشنامه ایران و اسلام به سرپرستی دکتر احسان یارشاطر که بر اساس «دایره‌المعارف اسلام» با برخی افزوده‌ها منتشر می‌شد.
اما هم اکنون در دانشگاه کلمبیا دایره‌المعارف ایرانیکا به سرپرستی دکتر احسان یارشاطر و به زبان انگلیسی منتشر می‌شود که تا جلد نهم آن با بیش از ۴۰۰ مقاله در مورد فارس به وسیله متخصصان نوشته و منتشر شده است. و در ایران دایره‌المعارف بزرگ اسلامی به سرپرستی کاظم موسوی‌بجنوردی، دانشنامه جهان اسلام که ادامهٔ کار دانشنامه ایران و اسلام، دایرهٔالمعارف تشیع به سرپرستی حاج سیدجوادی، فانی،‌ خرمشاهی و اشکوری، دانشنامه ادب فارسی به سرپرستی حسن انوشه، فرهنگنامه کودکان و نوجوانان به سرپرستی توران میرهادی و چند دانشنامه موضوعی در حال انتشار است.
در استان فارس نیز در دههٔ دوم دوره چهارم، تدوین دانشنامهٔ فارس آغاز شده است و مراکز تحقیقاتی ـ فرهنگی بنیاد فارس‌شناسی، مرکز سعدی‌شناسی، مرکز حافظ‌شناسی جهت پژوهش‌های جدی در این زمینه سامان یافته است و بنیاد فلسفه و حکمت فارس، بنیاد پژوهش‌های ایران باستان و مرکز مطالعات فرهنگ مردم و مردم‌شناسی فارس در شرف تأسیس است.
در پایان ضمن ارج‌گذاری و سپاس از ایران‌شناسان خارجی که در قرن بیستم با انگیزه‌های گوناگون که جای بحث آن در این مقال نیست در جهت شناختن و شناساندن تاریخ و فرهنگ ایران زمین کوشیده‌اند. امیدوارم که در آینده‌ای نه چندان دور و در دهه‌های آغازین هزارهٔ سوم میلادی ایرانشناسان ایرانی بتوانند جایگاه در خوری در مطالعات ایران‌شناسی فرا دست آورند. نکتهٔ قابل توجه این که فهرست سخنرانان سومین کنگره ایران‌شناسی در واشنگتن نشان می‌دهد که از ۱۶۵ نفر سخنران ۹۸ نفر ایرانی هستند که ۵۹% درصد از کل سخنرانان را شامل می‌شود. که این خود نشانهٔ تداوم و تکامل این حرکت است. در حالی که در نخستین کنگره شرق‌شناسی به ویژه در دوره‌های اول ودوم تعداد شرکت کنندگان ایرانی از انگشتان دست هم تجاوز نمی‌کردند و البته این به آن معنا نیست که ما به یاری و کوشش و همکاری ایران‌شناسان غیرایرانی نیازمند نیستیم، بلکه بی‌تردید باید با فراهم آوردن زمینه‌های مناسب در جهت تقویت ایران‌شناسی در دیگر کشورها بکوشیم و توجه، دقت و دانش ایران‌شناسان بزرگ را قدر بدانیم.
کوروش کمالی سروستانی
پی‌نوشت:
۱. این مقاله در اردیبهشت ۱۳۷۹ در سومین کنگره ایران‌شناسی (SIS) در واشنگتن ارایه شده است.
منابع:
۱. ایران‌شناسی چیست، آشوری، داریوش، تهران: آگاه، ۲۵۳۵.
۲. گردهمایی‌های ایرانی خارج از کشور ۱۳۷۵ـ۱۳۵۸، امیری، کیومرث و محمد، چیت‌سازان، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵.
۳. ـــــــــ مراکز و انجمن‌های فرهنگی ایرانیان خارج از کشور، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵.
۴. کارنامه ایرانیان خارج از کشور به زبان‌های غیر فارسی، امیری، کیومرث و معصومه خالقی، مرکز باز‌شناسی اسلام و ایران، ۱۳۷۶.
۵. ایران‌شناسی در فرانسه، اورکار، برنار و یان‌ریشار، تهران: توس، ۱۳۷۲.
۶. «ایران‌شناسان و اسلام‌شناسان»، مجلهٔ تحقیقات تاریخ، ش ۴ـ۵ (بهار ـ تابستان ۱۳۶۹)، ص ۲۷۳ـ۲۹۳.
۷. «ایران‌شناسی از زبان ایران‌شناسان»، نامهٔ فرهنگ، سال ۴، ش ۴ (بهار ۱۳۷۴)، ص ۱۷۲ـ۱۷۳.
۸. «ایران‌شناسی در آسیای مرکزی»، نامهٔ فرهنگ، سال ۴، ش ۱۲، (زمستان ۱۳۷۲)، ص ۱۷۰ـ۱۷۷.
۹. ایران‌شناسی در اروپا و ژاپن، ویراستهٔ رودی‌متی و نیکی کدی، ترجمهٔ‌ مرتضی اسعدی، تهران: انتشارات بین‌المللی الهدی، ۱۳۷۱.
۱۰. خاورشناسی در روسیه و اروپا، بارتولد، واسیلی و لادیمیر و ویچ، ترجمهٔ حمزهٔ سردادور، تهران: ابن‌سینا، ۱۳۵۱.
۱۱. شناسایی منابع و مأخذ تاریخ ایران از آغاز تا سلسلهٔ صفویه، بیات، عزیزالله، تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۰.
۱۲. بیگدلی، غلامحسین، «ایران‌شناسی و نشر کتاب‌های فارسی در اتحاد شوروی (۱)»، سال اول، شماره ۲ (بهمن ـ اسفند ۱۳۵۹)، ص ۵۸ـ۶۳.
۱۳. ـــــــــــ، «ایران‌شناسی و نشر کتاب‌های فارسی در اتحاد شوروی (۲)»، سال اول، ش ۳ (فروردین ـ اردیبهشت ۱۳۶۰)، ص ۴۶ـ۵۲.
۱۴. ایران‌شناسی در شوروی، پطروشفسکی، ایلیا پاویویچ و ای.ام.ارنسکی، تهران: نیلوفر، ۱۳۵۹.
۱۵. پورمانی، کریم، «مطالعات ایران‌شناسی در روسیه»، نامهٔ فرهنگ، سال ۶، ش ۳ (پاییز ۱۳۷۵)، ص ۱۵۶ـ۱۵۹.
۱۶. تمیم داری، احمد، «شیوه‌های شرق‌شناسی و ایران‌شناسی»، نامهٔ فرهنگ، سال ۵، ش ۳ (پاییز ۱۳۷۴)، ص ۱۳۱ـ۱۳۷.
۱۷. کتاب‌شناسی تاریخ ایران، حافظ قرآنی، مهین‌دخت، تهران: کتابخانهٔ ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۵.
۱۸. سلسلهٔ موی دوست، حسن‌لی، کاووس، شیراز: هفت‌ اورنگ، ۱۳۷۸.
۱۹. حسینی، شهلا، «ایران‌شناسان و اسلام شناسان»، مجله تحقیقات تاریخ، ش ۸ (بهار ۱۳۷۲)، ص ۱۷۱ـ۱۷۸.
۲۰. دایره المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران: فرانکلین، ۱۳۴۵، جلد دوم (بخش اول)، جیبی (وابسته به امیرکبیر)، ۱۳۵۶، جلد دوم (بخش دوم ۱۳۷۴).
۲۱. زبان فارسی در جهان، ج ۱، انگلیس، دبیرخانهٔ شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج، ۱۳۷۵.
۲۲. ــــــــ، ج.۲، اتریش، دبیرخانهٔ شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج، ۱۳۷۵.
۲۳. ــــــــ، ج.۴، لهستان، دبیرخانهٔ شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج، ۱۳۷۶.
۲۴. ــــــــ، ج.۵، آلمان، دبیرخانهٔ شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج، ۱۳۷۶.
۲۵. ــــــــ، ج.۶، فرانسه، دبیرخانهٔ شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج، ۱۳۷۶.
۲۶. ــــــــ، ج.۷، سوئد، دبیرخانهٔ شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج، ۱۳۷۶.
۲۷. ــــــــ، ج.۸، ایتالیا، دبیرخانهٔ شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج، ۱۳۷۶.
۲۸. فرهنگ خاورشناسان، سحاب، ابوالقاسم، تهران: سحاب، ۲۵۳۶.
۲۹. جهان ایران‌شناسی، جلد ۱، شفا، شجاع‌الدین، بی‌جا: بی‌نا، ۱۳۴۸.
۳۰. سخن و سخنوران، فروزانفر، بدیع‌الزمان، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۹.
۳۱. فرهنگ خاورشناسان، جلد ۱، تهران: مؤسسهٔ مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه)، ۱۳۷۲.
۳۲. کتاب‌شناسی کتاب‌های فارسی منتشر شده در سوئد، ۱۳۵۷ـ۱۳۷۵، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۷.
۳۳. کتاب‌شناسی کتاب‌های فارسی منتشر شده در انگلیس، ۱۳۵۷ـ۱۳۷۵، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۷.
۳۴. کتاب‌شناسی کتاب‌های فارسی منتشر شده در فرانسه، ۱۳۵۷ـ۱۳۷۵، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۷.
۳۵. تحقیق دربارهٔ سعدی، ماسه، هانری، ترجمهٔ غلامحسین یوسفی، محمدحسین مهدوی اردبیلی، تهران: توس، ۱۳۶۴.
۳۶. فهرست کتاب‌های چاپی فارسی، مشار، خان‌بابا، ۲ ج، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۲.
۳۷. نگاهی به ایران‌شناسی و ایران‌شناسان مشترک‌المنافع و قفقاز، مفتاح، الهامه و وهاب، ولی، تهران: انتشارات بین‌المللی المهدی، ۱۳۷۲.
۳۸. مجموعه مقالات انجمن وارهٔ بررسی مسایل ایران‌شناسی، موسوی گرمارودی، علی، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۶۹.
۳۹. کتاب‌شناسی تاریخ ایران در دوران باستان، میراحمدی، مریم، تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۹.
۴۰. مروری بر ۵۰ سال باستا‌ن‌شناسی ایران، نگهبان، عزت‌الله، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۶.
۴۱. کتاب‌شناسی حافظ، نیکنام، مهرداد، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۷.
۴۲. دایره المعارف فارسی، مصاحب، غلامحسین.
۴۳. کتاب‌شناسی تاریخ ایران در دوران باستان، میراحمدی، مریم.
۴۴. فرهنگ خاورشناسان، ج اول، آ ـ الف، گروه مؤلفان و مترجمان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
۴۵. فهرست کتاب‌های چاپی خانبابا مشار.
۴۶. «شناسایی منابع و مآخذ تاریخ ایران از آغاز تا سلسله صفویه»، بیات، عزیزا...
۴۷. نامه فرهنگ، فصلنامه تحقیقاتی، سال ششم، شماره سوم، س ۷۵، ص ۱۵۶.
۴۸. نامه فرهنگ، فصلنامه تحقیقاتی، سال چهارم، شماره چهارم، س ۷۴، ص ۱۶۲.
۴۹. نامه فرهنگ، فصلنامه تحقیقاتی، سال پنجم، شماره سوم، س ۷۴، ص ۱۳۱.
۵۰. نامه فرهنگ، فصلنامه تحقیقاتی، سال سوم، شماره چهارم، س ۷۲، ص ۱۷۰.
۵۱. نشر دانش، سال نهم، شماره سوم. س ۶۸، ص ۱۶.
۵۲. سلسله موی دوست، حسن‌لی، کاووس.
۵۳. مجله تحقیقات تاریخی، ش ۸، ص ۱۶۹.
۵۴. مجله تحقیقات تاریخی، ش ۵ و ۴، ص ۲۷۳.
۵۵. نشر دانش، شماره دوم، سال ۵۹، ص ۵۸.
۵۶. نشر دانش، شماره سوم، سال ۶۰، ص ۴۶.
۵۷. ایران‌شناسی در اروپا و ژاپن، ویراسته رودی ملتی و نیکی کرمی، ترجمه مرتضی اسعدی.
۵۸. زبان فارسی در جهان، ج ۶، فرانسه، انتشارات دبیرخانه شورای گسترش زبان ادبیات فارسی.
۵۹. زبان فارسی در جهان، ج پ، انگلیسی، انتشارات دبیرخانه شورای گسترش زبان ادبیات فارسی.
۶۰. زبان فارسی در جهان، ج ۸، ایتالیا، انتشارات دبیرخانه شورای گسترش زبان ادبیات فارسی.
۶۱. زبان فارسی در جهان، ج ۴، لهستان، انتشارات دبیرخانه شورای گسترش زبان ادبیات فارسی.
۶۲. زبان فارسی در جهان، ج ۷، سوئد، انتشارات دبیرخانه شورای گسترش زبان ادبیات فارسی.
۶۳. زبان فارسی در جهان، ج ۲، اتریش، انتشارات دبیرخانه شورای گسترش زبان ادبیات فارسی.
۶۴. زبان فارسی در جهان، ج ۵، آلمان، انتشارات دبیرخانه شورای گسترش زبان ادبیات فارسی.
۶۵. ایران‌شناسی چیست، آشوری، داریوش.
۶۶. ایران‌شناسی در شوروی، پطروشفسکی، ایلیام پاویویچ.
۶۷. کتاب‌شناسی تاریخ ایران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران.
۶۸. گردهم آیی ایرانیان خارج از کشور (۱)، ۱۳۷۵ـ۱۲۵۸، ‌امیری، کیومرث، چیت‌سازان. محمد.
۶۹. مراکز و انجمن‌های فرهنگی ایرانیان خارج از کشور، (۲)، امیری، کیومرث، چیت‌سازان، محمد.
۷۰. خاورشناسی در روسیه و اروپا، واسیلی و لادیمیر، بارتولد، ترجمه حمزه سردادور.
۷۱. ایران‌شناسی در فرانسه، برنار اورکار.
۷۲. نگاهی به ایران‌شناسی و ایران‌شناسان کشورهای مشترک‌المنافع و قفقاز، مفتاح، الهامه، ولی، وهاب.
۷۳. کارنامهٔ ایرانیان خارج از کشور به زبان‌های فارسی، امیری، کیومرث، خالقی، معصومه.
۷۴. کتاب‌شناسی کتاب‌های فارسی منتشر شده در سوئد ۱۳۵۷ـ۱۳۷۵، مرکز زبان‌شناسی اسلام و ایران.
۷۵. کتاب‌شناسی کتاب‌های فارسی منتشر شده در انگلیس ۱۳۵۷ـ۱۳۷۵، مرکز زبان‌شناسی اسلام و ایران.
۷۶. کتاب‌شناسی کتاب‌های فارسی منتشر شده در فرانسه ۱۳۵۷ـ۱۳۷۵، مرکز زبان‌شناسی اسلام و ایران.
۷۷. جهان‌ ایران‌شناسی (۱)، شفا، شجاع‌الدین.
۷۸. مروری بر پنجاه سال باستان‌شناسی ایران، نگهبان، عزت‌الله.
۷۹. مجموعه مقالات انجمن وارهٔ بررسی مسایل ایران‌شناسی، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی.
۸۰. فرهنگ خاورشناسان، سحاب، ابوالقاسم.
۸۱. فرهنگ خاورشناسان، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه).
۸۲. سخن و سخنوران، فروزانفر، بدیع‌الزمان.
۸۳. کتاب‌شناسی حافظ، نیکنام، مهرداد.
۸۴. تحقیق درباره سعدی، ماسه، هانری، ترجمه غلامحسین یوسفی، دکتر محمدحسن مهدوی اردبیلی.
منبع : آتی بان