یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


تحقیقی در باب نام جمکران


تحقیقی در باب نام جمکران
از آن جایی که سنتهای دینی کهن غالباً با کمی تغییر و تحول و دگردیسی در سلسله لاینقطع نسلهای متوالی تداوم پیدا میکنند. لذا داستان پیدایی مسجد جمکران مرتبط با موعود ادیان ایرانی و اسلامی را نباید یکسره با منطق توجیه و استدلال چماقی نفی خرافهً دارندگان تحجر فکری و شیادان دینی قضاوت نمود. در نزد سومریان ایزد مهدیانّا (خدای بزرگ آسمان) معبدی به نام کبته (محل تجمع=جمکران) داشته است که این موضوع با مهدی موعود و ظهور او از کعبه مرتبط بوده و اساس آن است. بر همین اساس در ضمیمه خرده اوستا به نام زرتشتی هفتم خدا به صورت هزوارشی جمغ یعنی "از همه بزرگتر" بر میخوریم. پیداست که افزون شدن پسوند مکانی مرسوم ایرانی -که به صورت "ران" (علی القاعده هیئتی از لان) در اسامی جغرافیایی کهن مثلاً شمیران (شمی-ران، جایگاه برف و سرما) دیده میشود- ما را به هیئتی از نام جمکران (جمغ-ران= جای مهدی) رهنمون میگردد ولی در اساس نام جمکران دقیقاً مترادف کبته/هارماگدون (محل ازدحام) محل ظهور منجی موعود کهن بین النهرین است و جمغ در شکل جامغ به معنی جایگاه تجمع و جایگاه موبدان است که معنی اول مطابق کبته/هارمگدون و مفهوم دوم مترادف قرقیسیا است. از خود نام قرقیسیا بی شک همان دژ باستانی مستحکم کارکمیش (لفظاً یعنی شهر محل تنگاتنگ جمع شدن) مراد می باشد که آخرین جنگ منجر به نابودی آشور در آنجا در سال ۶۰۵ قبل از میلاد بین سپاهیان بابلی تحت فرمان شاهزاده بخت النصر و لشکریان آشوری به فرماندهی آشور اوبالیت دوم و متحدان مصری ایشان در گرفت. در این زمان متحدان ایرانی بابل در نبرد با متحدان اورارتویی آشور بودند که آن هم به نوبه خود منجر به نابودی دولت اورارتو گردید. پیداست در این برهه آسیای مقدم دچار جنگهای سرنوشت سازی بوده است که پیدایی دولت سرتاسری ایران توسط کی آخسارو و سرداران پارسی اش کورش دوم (توس) و آریارمن (گستهم) از نتایج مهم آن است. روایات مختلفی از وقایع این عهد به اشکال مختلف در اساطیر خاورمیانه باقی مانده است. از جمله بنا به شرفنامه شرفخان بدلیسی کردان نسل خود را به دو برادر اساطیری به نامهای بوخت (کامیاب سازنده) و باچان (منجی) میرسانند که اولی بخت النصر و دومی متحد نیرومند ایرانی و جد همسرش آموخا یعنی کی آخسارو (هوخشتره، کیخسرو) بوده است که در تورات-قرآن و اساطیر یونانی تحت نامهای یوشع (منجی) و یاسون (شفابخش) معرفی شده است. از سوی دیگر نام مهدی در زبانهای کهن ایرانی به معنی بزرگ رهبر و آفریدگار دانا است. یعنی همان مهدیانّای بابلیان عهد باستان که می دانیم بابلیان در عهد باستان در سرتاسر غرب فلات ایران از جمله سمت ری و کاشان (یعنی سرزمین چشمه ساران، همچنین موسوم به دژ بابلیان) حضور گسترده ای داشته اند. مطابق کتب پهلوی شهر ری از تیره قومی متفاوت تشکیل یافته بود. یعنی در اینجا بین ری و قم - کاشان در برخورد عقاید نیرومندی بابلی و ایرانی ترکیب باور موعود بدین شکل صورت گرفته بوده و باور آن در قرون و اعصار متمادی در منطقه بسیار شایع بوده است. نگارنده قبلاً چنین مطلبی در باب مهدیانا و معبد کبته وی آورده است: "جهانشاه درخشانی در نوشتار خود به مطلب بسیار جالبی به نام ایزدی سومری مهدیانّا (یعنی قاضی بزرگ آسمان) و معبد وی کبته (محل ازدحام) در کتیبه های سومری و اکدی اشاره میکند. این نام در زبان عربی می توانست به مهدی زمان و مهدی آخرالزمان تعبیر و تفسیر گردد. ولی وی ارتباط این مطلب مهم را با مهدی موعود کعبه و نبرد هنگام بازگشت عیسی موعود در محل کوه هارماگدون (محل ازدحام) همان قرقیسیا (شهر رهبران روحانی و کشیشان) منسوب به مهدی موعود شیعیان می باشد، در نیافته است. جالبتر اینکه نام کعبه در زبان سومری به صورت کئوبئو به معنی معبد خداست. از معنوی لفظی مهدیانّا یعنی قاضی بزرگ آسمان معلوم میشود که این بغ (بئو یعنی ایزد بخشنده و سهم دهنده و تقدیر) همان ایزد آسمان سومریان یعنی آنو (ایزد آسمان و طول عمر و زمان) می باشد. بنابراین از بت مخصوص خانه کعبه هبل (ایزد تقدیر و تفأل) همان آنو/مهدیانا مراد بوده است. براین مبنا از جزیره خضرا (سرسبز) که مسکن اساطیری امام مهدی و خانواده اش به شمار آمده همان ناحیه هلال خصیب (سرزمین هلالی حاصلخیز و سر سبز) در شمال بین النهرین و سوریه منظور است که شامل قرقیسیا (کارکمیش) هم میگردد ". به ظاهر نظر میرسد معبد کبته/هارماگدون نشان این جهانی خاصی نداشته است. در ایران این معبد در مسجد جمکران زمینی شده است. چون مسلم به نظر میرسد نام خود شهر قم هم که علی القاعده در متون کهن شیعی محل تجمع یاران امام موعود دانسته شده، با کلمه مادی کومه (توده مردم) مربوط گردیده است، در این رابطه نقشی اصلی ایفا نموده است. بر این پایه بسیار محتمل است که منظور سومریان و اکدیان بین النهرین از معبد کبتهً مهدیانّا خود همین شهر قم (کوم) مراد بوده است. حتی موضوع چاه نیز در این باب یادگار اساطیر کهن است چه مطابق اوستا ایرانیان قدیم بر این باور بوده اند که سئوشیانت از آب دریاچه کانس اویه (یعنی چاه آب، که از آن دریاچه هامون، در اصل بختگان= محل ظهور بخت و اقبال را اراده نموده اند) ظهور خواهد کرد. بنا به کتیبه داریوش، گائوماته بردیه/گوتمه بودا/زرتشت -که مطابق باور زرتشتیان و بودائیان سئوشیانت/منجی آخرالازمان از نطفه وی است- در نزدیکی دریاچه همین دریاچه بختگان در شهر پیشیا اوادا (آباده طشت) بر کوه آراکادریش (ول) ظهور نموده بود. سرانجام شیعیان معتقد به موعود ناحیه بر پایه عقیده رؤیا باوری مسلمانان و تلقین آگاهانه چنین رؤیایی برای جمکران روایتی دارند که اگر باورهای زیربنایی کهن آن را نادیده بگیریم بسیار عوامفریبانه و ساده لوحانه می نماید. این روایت بدین قرار است:
▪ تاریخچه مسجد جمکران
به مردم بگو به این مکان (مسجد مقدَس جمکران) رغبت کنند و آنرا عزیز دارند.
(از فرمایشات حضرت مهدی عج الله به حسن بن مثله جمکرانی)
مسجد مقدس جمکران در نزدیکی شهر مقدس قم واقع شده و همواره پذیرای زائرینی از نقاط مختلف ایران و جهان می باشد. این مکان مقدس، تحت توجهات خاصه حضرت بقیه الله الاعظم (اوراحنا فداه) قرار دارد و آن حضرت از شیعیانشان خواسته اند که به این مکان مقدس روی آورند، چرا که این مکان، دارای زمین شریفی است و حق تعالی آن را از زمین های دیگر برگزیده است.
شیخ حسن بن مثله جمکرانی، یکی از صلحا و سومین سفیر حسین بن روح نوبختی؛ یکی از نواب اربعه میگوید: من شب سه شنبه، ۱۷ ماه مبارک رمضان سال ۳۷۳ هجری قمری در خانه خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند:
برخیز و مولای خود حضرت مهدی علیه السلام را اجابت کن که تو را طلب نموده است.
آنها مرا به محلی که اکنون مسجد جمکران است آوردند، چون نیک نگاه کردم، تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن تخت گسترده شده و جوانی سی ساله بر آن تخت، تکیه بر بالش کرده و پیرمردی هم نزد او نشسته است، آن پیر، حضرت خضر علیه السلام بود که مرا امر به نشستن نمود، حضرت مهدی علیه السلام مرا به نام خودم خواند و فرمود:
برو به حسن مسلم (که در این زمین کشاورزی میکند) بگو: این زمین شریفی است و حق تعالی آن را از زمین های دیگر برگزیده است، و دیگر نباید در آن کشاورزی کند.
عرض کردم: یا سیدی و مولای! لازم است که من دلیل و نشانه ای داشته باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نمیکنند، آقا فرمود:
تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانه هایی برای آن قرار میدهیم، و همچنین نزد سید ابوالحسن (یکی از علمای قم ) برو و به او بگو: حسن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به دست آورده است، وصول کند و با آن پول در این زمین مسجدی بنا نماید.
به مردم بگو: به این مکان رغبت کنند و آنرا عزیز دارند و چهار رکعت نماز در آن گذارند.
ـ دو رکعت اول:
به نیت نماز تحت مسجد است، در هر رکعت آن یک حمد و هفت بار (قل هوالله احد) خوانده میشود و در حالت رکوع و سجود هم هفت مرتبه ذکر را تکرار کنند.
ـ دو رکعت دوم:
به نیت نماز امام زمان علیه السلام خوانده میشود، بدین صورت که سوره حمد را شروع کرده و آیه (ایاک نعبد و ایاک نستعین) صد مرتبه تکرار میشود و بعد از آن، بقیه سوره حمد خوانده میشود، و سپس سوره (قل هو الله احد) را فقط یک بار خوانده و به رکوع رفته و ذکر (سبحان ربی العظیم و بحمده) هفت مرتبه، پشت سر هم تکرار میشود. و سپس به سجود رفته و ذکر (سبحان ربی الاعلی و بحمده) نیز هفت مرتبه، پشت سر هم تکرار میشود.
رکعت دوم را نیز به همین ترتیب خوانده، چون نماز به پایان برسد و سلام داده شود، یک بار گفته میشود (لا اله الا الله) و به دنبال آن تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام خوانده شود وبعد از آن به سجده رفته و صد بار بگویند: (اللهم صل علی محمد و آل محمد).
آنگاه امام علیه السلام فرمودند: هر که این دو رکعت نماز را در این مکان (مسجد مقدس جمکران) بخواند مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد.
چون به راه افتادم، چند قدمی هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند:
بزی در گله جعفر کاشانی است، آنرا خریداری کن و بدین مکان آور و آنرا بکش و بین بیماران انقاق کن، هر بیمار و مریضی که از گوشت آن بخورد، حق تعالی او را شفا دهد.
حسن بن مثله جمکرانی میگوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اند یشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ علی المنذر رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایی را دیدیم که طبق فرموده امام علیه السلام حدود بنای مسجد را نشان میداد.
سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم، خادم او گفت: آیا تو از جمکران هستی؟ به او گفتم: بلی! خادم گفت: سید از سحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامی داشت و گفت: ای حسن بن مثله من در خواب بودم که شخصی به من گفت:
حسن به مثله، از جمکران نزد تو میآید، هر چه او گوید، تصدیق کن و به قول او اعتماد نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن.
از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجرای شب گذشته را برای وی تعریف کردم، سید بلافاصله فرمود تا اسب ها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم، چون به نزدیک روستای جمکران رسیدیم، گله جعفر کاشانی را دیدیم، آن بز از پس همه گوسفندان میآمد، چون به میان گله رفتم، همینکه بز مرا دید به طرف من دوید، جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح کرده و هر بیماری که گوشت آن تناول کرد، با عنایت خداوند تبارک و تعالی و حضرت بقیه الله ارواحنا فداه شفا یافت.
ابوالحسن رضا، حسن مسلم را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفت و مسجد جمکران را ینا کرد و آن را با چوب پوشانید. سپس زنجیرها و میخ ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بیمار و دردمندی که خود را به آن زنجیرها میمالید، خدای تعالی او را شفای عاجل میفرمود، پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها ناپدید شد و دیگر کسی آنها را ندید.
و تاکنون مسجد مقدس جمکران، مأوای منتظران و محل راز و نیاز میلیون‌ها عاشقی است که شکوائیه دوری از معشوقشان را به حضرت باری تعالی ارائه می‌دهند. در صحت اصل این مسجد شکی نیست .... و کرامات عدیده، مؤید این مسجد است.
علی مفرد
(تلخیص از کتاب نجم الثاقب، ص ۳۸۳ تا ۳۸۸)
www.irib.ir/occasions/Jamkaran/jamkaran.fa.htm - ۱۳k


همچنین مشاهده کنید