پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


چهره دینداری در محصولات صداوسیما


چهره دینداری در محصولات صداوسیما
اخیرا پس از مدتها که از تبلیغ نهضت سواد آموزی در صداوسیما خبری نبود، تیزری تبلیغاتی برای تشویق باقیمانده بی سوادان جامعه به ثبت نام در نهضت سواد آموزی ساخته شده است که جالب توجه است. صفی از آدمهای باسواد به ترتیب در دفتری مقابل نام خود را امضا میکنند و در پایان صف که نوبت به آخرین فرد میرسد، او که فردی بیسواد است، با شرمندگی پای اسم خود را اثر انگشت میگذارد. تا اینجا این تبلیغ برای باسواد شدن اثر جالبی بود. اما نکته جالب توجه تر مشخصات ظاهری فرد بیسواد و شرمنده ای است که به جای امضا، اثر انگشت زد. او مردی است با ریش کمی بلند و یقه ای که مانند تیپ ظاهری برخی متدینین تا آخر بسته شده است. یعنی از ظاهر این فرد اولین چیزی که به ذهن متبادر میشود این است که او یک فرد متدین است که تصادفا یا عمدا بیسواد هم از آب درآمده است.
البته این اولین باری نیست که چهره دینداری در صداوسیما توام با بلاهت و بی فرهنگی و فرودستی و بیسوادی به نمایش گذاشته میشود یا آنکه تصویر دینداری محدود به نسلی از کهنسالان میشود. برای مثال در برنامه کودکانه رنگین کمان هنرپیشه طنزپردازی نقشی با عنوان دایی را بازی میکند.
این نقش پیرمردی را به نمایش میگذارد که به ظاهرش نمیرسد، اهل نظافت نیست، گفتار و کردارش کمی ابلهانه و البته بامزه است، اما باز هم قیافه ای مذهبی برایش ترسیم شده است، یعنی ریشی بلند و پیراهنی روی شلوار و یقه ای بسته دارد که به هر حال تیپ متداول و متعارف برخی از متدینین جامعه ماست. نمایش چنین تصاویری از دینداری و دینداران بهترین ابزار برای مخدوش کردن سهوی یا عمدی جلوه دینداری در اذهان بینندگان و مخصوصا کودکان است و طبیعی است که اثرات تخریبی چنین برنامه هایی به مراتب بیش از اثرات سازنده برنامه های کلیشه ای است که مسئولان صداوسیما در دفاع از عملکرد خود به عنوان برنامه های مذهبی آمار و ارقام آن را مرتبا و مکررا ارائه میکنند.
در بسیاری از سریالها و فیلمهای خانوادگی صداوسیما - البته به جز سریالهای ماه رمضان- تمام زوایای روزمره زندگی شخصیتهای داستان به نمایش گذاشته میشود، اما حتی یک بار نماز خواندن، دعاکردن یا به مسجد رفتن این شخصیتها در داستان به نمایش گذاشته نمیشود یا اگر هم به نمایش گذاشته میشود، بیشتر محدود به افراد مسن تر میگردد.
حجاب نیز جایگاهی بهتر از این ندارد. حجاب چادر، روش متداول حجاب در بسیاری از خانواده های مذهبی است، اما در نمایشهای تلویزیونی به طور گسترده ای محدود به محیطهای خاصی چون زندان، دادگاهها، آرامگاهها و مجالس عزا میگردد یا آنکه به نسلی مسن تر و قدیمی تر یا طبقه ای فرودست نسبت داده میشود.
ترسیم اعتقادات دینی نیز در سریالهای مذهبی صداوسیما چندان بهتر از سریالهای غیرمذهبی نیست. مدتهاست که گرایش چشمگیری در روند سریال سازی صداوسیما به وجود آمده است که رو به سوی باطنی گری و فرار از عقلانیت و تفسیر مسیحی وار عقاید دینی دارد و به حوزه های ناشناخته و مناقشه خیزی چون جن و روح و شیطان روی آورده است و با تجسم و نمایش مخلوقاتی چون شیطان و روح و ترسیم رابطه ای غیرواقعی بین انسان و شیطان و ارواح میکوشد تا محتوای سریالها، خصوصا سریالهای به ظاهر مذهبی ماه رمضان را پر کند؛ مانند مجموعه های کمکم کن، او یک فرشته بود، آخرین گناه، اغماء و حلقه سبز.
آنچه که بیش از همه میتواند چهره دینداری را در مجموعه های تلویزیونی به نمایش گزارد، نه سخنرانی های مطول است و نه برخی برنامه های عزاداری که به مناسبتهایی چون محرم پخش میشود و نه درسهای فلسفی نه چندان آسانی که گاه شبکه قرآن از آنها بهره می جوید و نه سریالهای موسمی ماه رمضان که متاسفانه آنها هم به کلیشه زدگی ترسیم شیطان و تجسم روح گرفتار شده اند. مهم ترین ابزار، برنامه های کودک و سریالهای معمولی خانوادگی و تبلیغات روزمره تلویزیونی است، که نمونه ای از آنها مورد اشاره واقع شد.
آنچه که بیان شد تنها نمونه هایی از قلب چهره دینداری و ترسیم چهره ای ناخوشایند از دینداران بود. ترویج اصطلاحات و فرهنگ لمپنی در بسیاری از برنامه های طنز صداوسیما و حتی در کلام برخی مجریان برخی شبکه های رادیویی، فحاشی ها و دشنام گویی های بازیگران در مجموعه های تلویزیونی، استفاده از حجم بالایی از موسیقی پاپ برای تامین برنامه های رادیویی، برخی برخوردهای سبک و سخیف اجراکنندگان خصوصا در برخی شبکه های رادیویی، گریز محتوایی فیلمها و سریالهای تلویزیونی از ارزشهای خانواده سالم ایرانی به سمت هوسهای خیابانی و مخدوش نشان دادن ارزشهایی چون حرمت خانواده و احترام معلم از دیگر آسیبهایی است که برخی از محصولات صداوسیما را در بر گرفته است و البته مصدوم اصلی اش اخلاق و فرهنگ جامعه ایرانی خواهد بود، همان طور که تاکنون نیز چنین بوده است.
گرچه بسیاری از تولیدات سینما، در ترسیم چهره ای دفع کننده و حتی خشن و بی منطق از دینداری و هدم اخلاق و هتک ارزشها پیشتر از برخی برنامه های صداوسیما که در بالا بدان اشاره شد، حرکت میکنند، اما فراگیری صداوسیما و کم مخاطب بودن سینما از یک سو و مستمر بودن استفاده از صداوسیما از سوی دیگر، انحرافات ناشی از برنامه های ناسنجیده تلویزیونی را بسیار بیشتر از سینما میکند. علاوه بر این، این تصور رایج در بسیاری از مردم وجود دارد که ساخته های صداوسیما را دارای نوعی مشروعیت دینی میدانند، همین امر موجب تعمیق کج تابی های اخلاقی و اعتقادی ناشی از برنامه های تلویزیونی میگردد و ضرورت اصلاح روند جاری را افزونتر میکند.
منبع: www.maktoobat.com
محمدمهدی توکلی