پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نفاق


نفاق
یکی از صفات بسیار خطرناک صفت نفاق است که این صفت در هر فردی یا گروهی پیدا شود، جامعه را به خطر می‌اندازد و قدرت هرگونه پیشرفت را از آن سلب می‌کند.
● منافق کیست؟
کلمهٔ ”منافق“، مشتق از ”نفاق“ است و کسی را که ظاهر و باطنش یکی نباشد و به اصلاح ”دورجور یا دورو“ باشد، منافق می‌گویند. در اینجا مقصود، آن دستهٔ دور از منطق و استدلال است که برای اغراض شخصی و منافع زودگذر خود با مرام و ”تز“ یک اکثریت قاطع مخالف باشند و تا آنجا که شرایط اجازه می‌دهد کارشکنی کنند ولی از ترس جمعیّت و یا طمع در منافع فعلی، به دوستی و یگانگی تظاهر می‌نمایند.
منافق اختصاص به اسلام و یا مذاهب دیگر ندارد بلکه در احزاب سیاسی نیز دیده می‌شود. معمولاً وقتی مرام و روش حزب حاکم، منافع دسته‌ای را به خطر می‌اندازد و دسته‌ای را که از روی ترس و یا علت دیگر نمی‌توانند صریحاً و آشکارا با حزب حاکم مخالفت نمایند، فوراً دست و پا کرده با به دست آوردن گروهی همفکر هستهٔ مرکزی نفاق را تشکیل می‌دهند.
گاهی هم اجانب و بیگانگان گروهی را تحریک نموده که در داخل حزب حاکم ایجاد دو دستگی نمایند و با هو و جنجال، حزب را از اجرای برنامه‌های خود بازدارند.
در مرحلهٔ سوّم ممکن است یک دسته از اول به مرام حزب مؤمن نباشند و به خاطر مطامعی تظاهر به موافقت نمایند و یا برای حفظ جان و مال، خود را عضو حزب قلمداد کنند.
علل فوق، سبب پیدایش حزب‌های منافق در احزاب جهانی که متکی به افکار عمومی است می‌باشند.
اسلام نیز از قانون یادشده مستثنا نیست و پس از تشکیل دولت و حزب اسلامی براساس خداشناسی و عدالت اجتماعی و فضائل اخلاقی، در دل این اکثریت، گروهک‌هائی مانند حزب توده و مجاهدین خلق و خلق مسلمان و ... بودند و یا به وجود آمدند که در ظاهر به اصول و فروع اسلامی احترام می‌گذاشتند ولی در نهان از دشمنان سرسخت اسلام بودند و اسرار نظامی اسلام را در اختیار دشمنان می‌گذاشتند و با جعل اکاذیب و شایع‌سازی در دل برخی از مسلمانان ایجاد رعب می‌کردند و براثر رابطه با دولت‌های ضد اسلام برای سقوط دولت اسلامی کوشش می‌کردند.
پس از این مقدمه اینک توجه شما را به قسمتی از آیات و روایات دربارهٔ نفاق و منافق جلب می‌نمائیم:
در میان مردم کسانی هستند که می‌گویند ما به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌ایم و حال آنکه ایمان نیاورده‌اند؛ می‌خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند (ولی) جز خودشان را فریب نمی‌دهند ( اما) نمی‌فهمند؛ در دل‌های آنها یک نوع بیماری هست، خداوند بر بیماری آنان بیفزاید. و عذاب دردناکی به خاطر دروغ‌هائی که می‌گویند در انتظار آنها است؛ و هنگامی که به آنها گفته شود در زمین فساد نکنید می‌گویند؛ ما فقط اصلاح کننده‌ایم؛ آگاه باشید اینان همان مفسدانند ولیکن نمی‌فهمند؛ و هنگامی که به آنها گفته شود همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید می‌گویند: آیا همچون سفیهان ایمان بیاوریم؟ بدانید اینها همان سفیهانند ولی نمی‌دانند و هنگامی که افراد با ایمان را ملاقات می‌کنند می‌گویند: ما ایمان آورده‌ایم (ولی) آنگاه که با شیاطین خود خلوت می‌کنند می‌گویند: ما با شمائیم، (آنها را) مسخره می‌کنیم؛ خداوند آنها را استهزاء می‌کند و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد تا سرگردان شوند؛ آنها کسانی هستند که هدایت را با گمراهی معاوضه کرده‌اند (این) تجارت برای آنها سودی ندارد و هدایت نیافته‌اند؛ آنها (منافقان) همانند کسی هستندکه آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک راه خود را پیدا کنند) ولی هنگامی که آتش اطراف خود را روشن کرد خداوند (طوفانی می‌فرستد و ) آن را خاموش می‌کند و در تاریکی وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند آنها را رها می‌سازد؛ آنها کر و گنگ و کورند، بنابراین از راه خطا باز نمی‌گردند یا همچون بارانی که در شب تاریکی توأم با رعد و برق صاعقه (بر سر رهگذرانی) ببارد آنها از ترس مرگ انگشت در گوش خود می‌گذارند تا صدای صاعقه را نشوند و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضهٔ قدرت او هستند)؛ روشنائی خیره‌کنندهٔ برق نزدیک است چشم آنها را برباید، هر لحظه‌ای که برق جستن می‌کند (و صفحه بیابان را) برای آنها روشن می‌سازد (چند قدمی) در پرتو آن راه می‌روند و هنگامی که خاموش می‌شود توقف می‌کنند و اگر خدا بخواهد گوش و چشم آنها را از بین می‌برد خداوند بر هر چیزی توانا است“.
قرآن مجید طی این آیات (برای منافقان) نشانه‌هائی را بطور فشرده اما کاملاً جالب و صریح شرح می‌دهد:
۱. منافقان برای پیشبرد اهداف شوم خود و درهم شکستن اسلام از نقاب ایمان استفاده می‌کردند.
۲. منافقان همیشه خود را در لباس مردمی اصلاح طلب معرفی می‌کردند و حال آنکه در واقع مفسد بودند.
۳. خود را بالاتر از آن می‌دانستند که مانند مسلمانان واقعی تسلیم دستورات پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) باشند و در واقع خود را عاقل و مؤمنان را سفیه می‌پنداشتند، در حالی که سفیهان واقعی خودشان بودند.
۴. اینها یک جمعیّت سرّی بوجود آورده بودند و در جلسات سرّیشان مسائلی مطرح می‌شد که هرگز حاضر نبودند در جلسات آشکار بگویند.
”به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکی در انتظار آنان است؛ همانها که کافران را به جای مؤمنان به دوستی برمی‌گزینند آیا اینها از کافران کسب عزت و آبرو می‌کنند با اینکه همهٔ عزت‌ها مخصوص خدا است؟ آیا خداوند در قرآن (این حکم را) بر شما فرستاد که آیات خدا را بشنوید و آنها را انکار و استهزاء کنید؟ با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند، زیرا در این صورت شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند همهٔ منافقان و کافران را در دوزخ جمع می‌کند؛ منافقان همانها هستندکه پیوسته انتظار می‌کشند و مراقب شما هستند که اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد بگویند آیا ما با شما نبودیم (پس ما نیز سهیم در افتخارات و غنائم هستیم) و اگر بهره‌ای نصیب کافران گردد می‌گویند: آیا ما شما را تشویق به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان نمی‌کردیم؟ (پس با شما سهیم هستیم) خداوند در میان شما در روز رستاخیز داوری می‌کند و هرگز برای کافران نسبت به مؤمنان راه تسلّطی قرار نداده است؛ منافقان می‌خواهند خدا را فریب دهند در حالی که او آنها را فریب می‌دهد و هنگامی که به نماز می‌ایستد از روی کسالت می‌ایستند، در برابر مردم ریا می‌کنند و خدا را جز اندکی به یاد نمی‌آورند؛ آنها افراد بی‌هدفی هستند، نه متمایل به اینها هستند و نه به آنها (نه در صف مؤمنان و نه در صف کافران) و هر کس را خداوند گمراه کند راهی برای او نخواهی یافت“.
صفات و نکاتی از این آیات در رابطه با منافقین استفاده می‌شود به قرار زیر است:
۱. آنها برای رسیدن به اهداف شوم خود از راه خدعه و نیرنگ وارد می‌شوند و حتی می‌خواهند ”به خدا نیرنگ زنند در حالی که در همان لحظات که درصدد چنین کاری هستند در یک نوع خدعه واقع شده‌اند، زیرا برای به دست آوردن سرمایه‌های ناچیزی، سرمایه‌های بزرگ وجود خود را از دست می‌دهند“ و این درست شبیه داستان معروفی است که از بعضی بزرگان نقل شده است که به جمعی از پیشه‌وران می‌گفت: از این بترسید که مسافران غریب بر سر شما کلاه بگذراند، شخصی گفت: اتفاقاً آنها افراد بی‌خبر و سادە‌دلی هستند ما بر سر آنان کلاه بگذاریم، مرد بزرگ گفت: منظور من هم همان است، شما سرمایهٔ ناچیزی از این راه فراهم می‌سازید و سرمایهٔ بزرگ (ایمان) را از دست می‌‌دهید.
۲. آنها از خدا دورند و از راز و نیاز با او لذات نمی‌برند و به همین دلیل:هنگامی که به نماز برخیزند سرتاپای آنها غرق کسالت و بی‌حالی است.
(وَ اِذٰا قٰامُوا اِلَی الصَّلٰوهِٔ قٰامُوا کُسٰالٰی)
۳. آنها چون به خدا و وعده‌های بزرگ او ایمان ندارند اگر عبادت یا عمل نیکی انجام دهند آن نیز از روی ریا است نه به خاطر خدا.
(یُرٰاؤُنَ النّٰاسَ)
۴. آنها اگر ذکری هم بگویند و یادی از خدا کنند از صمیم دل و از روی آگاهی و بیداری نیست و اگر هم باشد کم است.
(وَلٰا یَذْکُرُونَ اللهَ اِلّٰا قَلیلاً)
۵. آنها سرگردان و بی‌هدف و فاقدبرنامه و مسیر مشخص‌اند نه جزء مؤمنانند و نه در صف کافران.
(مُذَ بْذَبینَ بَیْن ذٰلِکَ لٰا اِلٰی هٰؤُلٰاءِ وَلٰا اِلیٰ هٰؤُلٰاءِ)
کلمهٔ ”مذبذب“ اسم مفعول از مادهٔ ”ذبذب“ است و در اصل به معنای صدای مخصوصی است که به هنگام حرکت دادن یک شیء آویزان بر اثر برخورد با امواج هوا به گوش می‌رسد و به اشیاء متحرک و اشخاص سرگردان و فاقد برنامه مذبذب گفته شده.
و در آیهٔ سورهٔ نساء می‌خوانیم:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! کافران را به جای مؤمنان ولیّ و تکیه‌گاه خود قرار ندهید. آیا می‌خواهید (با این عمل) دلیل آشکاری بر ضرر خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟! (زیرا) منافقان در پائین‌ترین مرحلهٔ دوزخ قرار دارند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت (بنابراین از طرح دوستی با دشمنان خدا که نشانهٔ نفاق است بپرهیزید).
از این آیه به خوبی استفاده می‌شود که از نظر اسلام، نفاق از بدترین انواع کفر و منافقان، دورترین مردم از خدا هستند و به همین دلیل جایگاه آنان بدترین و پست‌ترین نقطهٔ دوزخ است و باید هم‌چنین باشد؛ زیرا خطراتی که از ناحیهٔ منافقان به جوامع اسلامی می‌رسد با هیچ خطری قابل مقایسه نیست. آنها با استفاده از مصونیتی که در پناه اظهار ایمان پیدا می‌کنند، ناجوانمردانه و آزادانه به افراد بی‌دفاع حمله‌ور شده و از پشت به آنها خنجر می‌زنند. مسلماً حال چنین دشمنان ناجوانمرد و خطرناک که در قیافهٔ دوست آشکار می‌شوند از حال دشمنانی که با صراحت اعلان عداوت کرده و وضع خود را مشخص ساخته‌اند به مراتب بدتر است.
در حقیقت ”نفاق“ راه و رسم افراد بی‌شخصیت و پست و مرموز و ترسو و به تمام معنا آلوده است. اما برای اینکه روشن شود حتی این افراد فوق‌العاده، راه بازگشت به سوی خدا و اصلاح موقعّیت خویشتن دارند اضافه می‌کند: مگر آنها که توبه کنند و جبران و اصلاح نمایند و به (دامن لطف) خدا چنگ زنند و دین خود را برای خدا خالص کنند، آنها با مؤمنان خواهند بود و خداوند به افراد با ایمان پاداش عظیمی خواهد داد.
● آثار شوم نفاق
۱. از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل شده:
کسی که در دنیا دو چهره باشد روز قیامت برای او دو زبان از آتش است.
(مَنْ کٰانَ لَهُ وَجْهٰانِ فِی‌الدُّنْیٰا کٰانَ لَهُ یَوْمَ الْقِیٰمَهِٔ لِسٰانٰانِ مِنْ نٰارٍ) (بحار، ج۷۵ ص ۲۰۴)
۲. از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل شده:
بدترین مردم نزد خدای بزرگ در روز قیامت، کسی است که دو چهره باشد.
(مِنْ شَرِّ النّٰاسِ عِنْدَاللهِ عَزَّوَجَلَّ یَوْمَ الْقِیٰمَهِٔ ذُوالْوَجْهَیْنِ) (بحار، ج ۷۵، ص ۲۰۴)
۳. از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده:
هر که با مسلمانان به دو روز و دو زبان برخورد کند، روز قیامت بیاید در حالی که برای او دو زبان از آتش باشد.
(مَنْ لَقَی الْمُسْلِمینَ بِوَجْهَیْنِ وَ لِسٰانَیْنِ جٰاءَ یَوْمَ الْقِیٰمَهِٔ وَلَهُ لِسٰانٰانِ مِنْ نٰارٍ) (بحار، ج ۷۵، ص ۲۰۴)
۴. از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده:
چه بد بنده‌ای است آن بنده‌ای که دارای دو چهره و دو زبان باشد، که در حضور برادرش او را ستایش کند و در پشت سر، او را بخورد (و از او بدگوئی کند) اگر دارا شود (و ثروت به چنگ آورد) بر او رشک بود و اگر گرفتار شود دست از یاری او بردارد.
(بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ یَکُونٌ ذٰاوَجْهَیْنِ وَذٰا لِسٰانَیْنِ یَطْری اَخٰاهُ شٰاهِداً وَ یَاْ کُلُهُ غٰائِباً اِنْ اُعطِیَ حَسَدَهُ وَ اِنِ ابْتُلِیَ خَذَلَهُ)
(کافی، ج ۲، ص ۳۴۳)
خلاصه آن کسانی که برای رسیدن به دنیا نزد هرکس مطابق تمایلات او سخن می‌گویند و به اصطلاح معروف نان را به نرخ روز می‌خورند علاوه بر اینکه باعث حق پوشی‌ها و حق‌کشی‌های زیادی می‌شوند، به فرمودهٔ بعضی از علمای بزرگ چون علامهٔ مجلسی این عین نفاق است و از خدای بزرگ می‌خواهیم که ما را از این صفت خبیث دور فرماید.