شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

چه کسانی نباید به مجلس خبرگان راه یابند


چه کسانی نباید به مجلس خبرگان راه یابند
چه کسانی نباید به مجلس خبرگان راه یابند. به عبارت دیگر چه کسانی شایستگی راه‌یابی به مجلس خبرگان رهبری را ندارند؟ یقیناً ملت بزرگوار ایران در ارادت خالصانه و معتقدانه به ساحت مقدس ولایت‌فقیه، مرجعیت عظیم‌الشان و روحانیت عظیم‌ اصیل و وارسته کمترین تردیدی ندارد. عملکرد نامطلوب، سیاسی‌کاری‌های آلوده، دریوزگی به درگاه بیگانگان، فساد خانوادگی، ثروت‌اندوزی و قدر‌ت‌طلبی و حزب‌سازی و باندبازی توسط تعدادی از دارندگان لباس روحانیت در سه دهه گذشته در اعتقاد و پیوند تنگاتنگ ملت با روحانیت و مرجعیت ذره‌ای تردید ایجاد نکرده است. ملّت ایران از فهم و درک بالایی بهره‌مند است و تیزهوشی او باورهای ایمانی‌اش را از خدشه‌ها مصون می‌دارد.
اگر چنین نبود هشت سال ویران‌گر دوران سازندگی و هشت‌سال براندازی اصلاح‌طلبی باید، «جدایی» و «تقابل» ملت را با آئین روحانیت ثمر می‌داد. چرا که سرکردگان این دو دورهٔ نامیمون، دارنده لباس روحانیت بودند، که خود رأسا در واژگونی اصول و ارزش‌های دینی و احکام شریعت، ضربات مهلکی را وارد نمودند. آیا ذهن پویای ملت فراموش می‌کند که رئیس دوره سازندگی در خطبه‌های جمعه، «تعدیل حجاب» را تفسیر کرد، و دخترش مجری پیش‌گام آن شد؟ آیا سینه‌های دردمند مؤمنان از خاطر خواهد برد که رئیس دولت اصلاحات «شکست دین در برابر آزادی» را فریاد کرد، و در این فریادگری به «مشروطه انگلیسی» و «شریعت‌کشی» آن استناد جست؟ و مدح «مشروطه دین‌سوز» یکی از اصول خدشه‌ناپذیر فکری هر دو دارنده لباس روحانیت است.
واقعیت آن است که فهم و ایمان بالای ملت ایران، هیچ‌یک از این مصائب هولناک را به پای روحانیت ننگاشت، و حساب این افراد را در پرونده سیاسی‌کاران حرفه‌ای نوشت، و به آنان هرگز با نگاه روحانی ننگریست.
تشییع پیکر مقدس حضرت آیت‌الله العظمی تبریزی از سوی ملت بزرگ ایران، «نماد برجسته‌ای» بود تا چند سیاسی‌کار دارنده لباس روحانیت را هشدار دهد. هشدار به این که مردم متشرع و فهیم ایران مرجعیت و روحانیت را با اصالت و وارستگی و زهد و سلامت نفس و خدمت خاضعانه به فقه جعفری می‌شناسند. ملت قدردان همه تلاش‌های مرجعیت و روحانیتی است که همّ و غم خود را صرف پاسداری از «مبانی فکری تشیع» می‌کند، و «شریعت‌مداری» را در برابر «غرب‌مداری» ماموران بیگانه در لباس‌های مختلف، ترویج می‌نماید.
ملت به درستی دریافته که زعیمی چون حضرت آیت‌الله العظمی تبریزی، مروج فرهنگ «فاطمی سلام الله علیها» بود و بدون هراس از نگاه ناسالم غرب‌زدگان، این عَلَم متعالی را برافراشت.
با همین باور، ملت در انتخابات خبرگان رهبری، در پی نوشتن نام‌هایی است که «ولایت‌مداری» را در عمل نشان داده‌اند. از ویژگی‌های بارز مجتهدان شایسته برای ورود به مجلس خبرگان، نه سه دهه ریاست سیاسی‌کارانه است، نه داشتن دکترای مکاتبه‌ای یا افتخاری از دانشگاه‌های آمریکا و انگلیس و فرانسه است و نه مورد ستایش واقع شدن افکار و اعمالشان از سویی شرک و کفر غرب و غرب‌زدگان؟! بلکه زهد و تقوی، دنیا‌گریزی و مردم‌گرایی، شیفتگی برای خدمت به خالق و مخلوق و فداکردن زندگی خود و خانواده برای اعتلای دین، بارزه‌های مشروع و مقبول مجتهدانی است که منتخب مردم خواهند بود. به همین جهت «نام‌هایی که دارای عملکرد نامطلوب و نگاه انحرافی به ولایت فقیه، و مورد حمایت بدیهی و مسلم بیگانگان از آنان در انتخابات گذشته» بوده‌اند، در آرای ملت جایی ندارند.
این «اصل» در واقعیت خود، یعنی دوستی و اعتقاد، پیوند و اعتصام به «حبل‌الله مرجعیت و روحانیت» در «استحکام ساختار رکن رکین ولایت فقیه» است.
جای شگفتی است که رئیس مجمع تشخیص در نطق انتخاباتی خود در شهر ری، از سر دلسوزی!! هشدار می‌دهد «آن‌هایی که تصور می‌کنند می‌توانند ریشه روحانیت را بزنند سخت در اشتباهند، چون در واقع ریشه خود را می‌زنند.» اگر دوری از مردم، و قرار داشتن همیشه در اتاق شیشه‌ای دلیل عدم شناخت ملت از سوی گوینده شده است باید در پرسش شفاف پرسید چه کسانی می‌خواهند ریشه روحانیت را بزنند؟ آیا به استثنای وابستگان و مامورین بیگانه، در میان قشرهای گوناگون عاشورایی این ملت از این افراد یافت می‌شود؟
احزاب کارگزاران «لیبرال»، و اعتماد ملی «دموکرات»، مشارکت «بیگانه‌پرست»، که در یک «تغییر ایدئولوژیک» انحراف مبنایی خویش را اعلان داشتند، بزرگ‌ترین دشمنان روحانیت اصیل می‌باشند. حال چرا بنیان‌گذاران این حزب‌ها، دارنده لباس روحانی هستند؟ و چرا هزینه‌های کلان با منبع نامعلوم مالی این حزب‌ها برای رای‌آوری چند دارنده لباس روحانی، خرج می‌شود؟
رئیس مجمع تشخیص افزوده است: «با کودتای خزنده می‌خواهند جوامع اسلامی به خصوص جوامع شیعی را که از ساختار ولایت‌فقیه بهره‌مند است، محروم کنند.» آری این حرکت در ۱۶ سال حاکمیت سازندگی و اصلاحات در کشور دنبال شده است. اینک در آستانه انتخابات، بحث شورایی کردن رهبری نیز یکی از راه‌کارهای «ضدشیعی» و «برانداز» از نوع «اصلاح‌طلبانه» و «خردگرایانه» است.
گوینده به «رنجاندن علماء که هزاران مرید دارند» اشاره کرده و آن را کار خوبی ندانسته است.
▪ اولا: این امر بدیهی نیازی به توصیه وی ندارد.
▪ ثانیاً: همه ملت از هر قشر و گروهی مریدان و معتقدان به علمای ربانی می‌باشند و هزاران نفر در محاسبه او، نشان از عدم آگاهی نسبت به باورهای مردم دارد.
▪ ثالثاً باید گفت؛ علمای دین‌باور که پاسداران مرزهای شریعت و مروجان فقه جعفری هستند، از دو دهه پیش در رنج و تعب به سر می‌برند. آنگاه که دولت سازندگی و دولت اصلاحات با خویشاوندسالاری و قبیله‌گرایی، ویرانگری سیاسی و اقتصادی را در سرای امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف رایج کرد، و آن گاه که سران دارنده لباس روحانی آن به «اصلاح دین»!!! پرداختند و خواسته‌های فردی، گروهی، خانوادگی و البته «حقوق بشری» را به نام «دین» نشر دادند، قلب علمای ربانی به دلیل رنجش بیش از پیش قلب عالم امکان حضرت صاحب‌الامر عجل‌الله تعالی فرجه الشریف به درد آمد. مگر نه این است که در یک سال و اند گذشته با اخراج مهاجمان به ساحت دین و هتاکان و متجاسران به احکام شریعت، قلب مؤمنان شاد گردیده است؟ آری درست است. آنان که در صدد ریشه‌زنی روحانیت هستند، در حقیقت «ریشه خود» می‌زنند. سفر «خاتمی» به آمریکا و انگلیس، افاضات دبیر سابق شورای امنیت در راستای اهداف آمریکا، و جمع وابستگان فکری به بیگانگان در مرکز تشخیص، همه و همه از عوامل رنجیدن علماء و همه مؤمنان معتقد به آنان است. آیا ثمره رنجش علماء و پیروان آن‌ها در نهمین انتخابات ریاست‌جمهوری به صورت عینی و گسترده انجام نگرفت؟!
اما نکات جالب‌تر در سخنان رئیس مجمع که نامزد خبرگان نیز هست، مطالبی پیرامون «اصل ولایت‌فقیه» است. کافی است چند جملهٔ او را عینا مرور کرد:
«این مساله آنقدر مطرود بود که روزهای اول انقلاب، حتی در فکر پیشتازان انقلاب هم نبود»، «متن پیش‌نویس که ولایت‌فقیه در آن نبود، امام هم به ذهنش نرسید که چنین چیزی را در قانون بیاورد.»، «بحث ولایت فقیه در بین خبرگان که شخصیت‌های معتبر و بزرگی بودند، مطرح شد.»
لازم است:
۱) ادبیات گوینده را با میزان پای‌بندی وی به «اصل ولایت فقیه» تفسیر کرد. آیا می‌توان تصور کرد که کلمهٔ «مطرود» برای ولایت فقیه به کار رفته باشد؟! اما این مساله اتفاق افتاده! آن هم در نطق انتخاباتی برای رسیدن به کرسی مجلس خبرگان رهبری؟
۲) از دید گوینده در نظام اسلامی نوپا (در سال ۵۸) اصل ولایت فقیه که مبنای قیام و انقلاب حضرت امام سلام‌الله علیه بود و بحث تئوریک آن در آغاز آن دهه از سوی حضرتش در نجف اشرف تدریس شده و در کتاب مبارکی منتشر گردیده بود، یک «مساله مطرود»‌ دیده می‌شود؟
۳) شگفتی از آن است که سیاسی‌کاری و «تبلیغات همه‌پسند» سبب می‌گردد که این فرد که خود را پیشتاز انقلاب هم می‌داند، آشکارا امام سلام‌الله علیه را متهم کند که حتی پس از برپایی نظام اسلامی، «ولایت فقیه» را در «ذهن» هم نداشتند. عجبا! چگونه این بی‌رحمی حاکی از شیفتگی سیاسی به انجام می‌رسد و هیچ‌یک از حضار که البته از روحانیون هم بوده‌اند؟! اجازه اعتراض به خود نمی‌دهند؟ آیا گوینده می‌پندارد همه نسلی که از اول انقلاب مساله «ولایت فقیه» و دیدگاه و تلاش حضرت امام سلام الله علیه را برای حاکمیت آن به خاطر دارند، مرده‌اند؟! آیا «مرگ‌آباد»های سیاسی که شنونده این اتهامات نسبت به امام سلام الله علیه - که باعث انحراف عظیم فکری و مبنایی در «مشروعیت نظام اسلامی بر اساس ولایت فقیه» می‌شود - هستند، می‌نشینند تا وی آزاد و آسوده هر چه می‌خواهد دل تنگش بگوید؟
۴) بر همه آگاهان محرز است پیش‌نویس قانون اساسی که در پاریس توسط روشنفکران تهیه گردید، مورد قبول حضرت امام سلام‌الله علیه نبود! دلیل آن برپایی مجلس دیگری با امر امام برای بررسی آن است. همان مجلس مبارک و مقدس خبرگان قانون اساسی که آن پیش‌نویس را به دلیل الگوی غربی داشتن و فقد مبانی اسلامی به ویژه نادیده گرفتن اصل ولایت‌فقیه کاملا دوباره‌نویسی نمود و البته قانون جدید مورد تایید و صحه‌گذاری حضرت امام سلام الله علیه واقع شد.
۵) به هر حال خوب است گوینده که جز خود کسی را نمی‌بیند و جز خود هیچ‌کس را روحانی صالح و انقلابی نمی‌داند، حاضر شده خبره‌های تدوین‌کننده قانون اساسی نهایی را «شخصیت‌های معتبر و بزرگی» بداند و وارد ساختن خدشه و ضربه در جریان و مبانی اندیشه و عمل حضرت امام سلام‌الله علیه، ولایت فقیه را بحث مطرح شده در بین آنان بخواند. علاوه بر این افاضات گوینده یکی از شرایط مجتهدان مجلس خبرگان را عادل‌بودن ذکر کرده است، از این روی باید گفت بنا بر ذکر خود این فرد، مردم به غیر عادل (عادل نسبی) رای نخواهند داد. قرار نگرفتن نام یکی‌دو چهره سیاسی مشهور در یک لیست و جایگزینی عارف فقهی چون حضرت آیت‌الله خوشوقت برای تهران بزرگ نیز به همین دلیل است.
آیا کسی که به آسانی و برای جلب آراء به تحریف و تخریب مبانی می‌پردازد، از عدالت بهره‌مند است؟ آیا فرد و یا افرادی که خانواده‌سالاری یا قبیله‌گرایی را حاکمیت داده‌اند و هم‌اکنون به وسیله احزاب خودساخته ریشه دین و روحانیت و ولایت فقیه را نشانه رفته‌اند و با همه دقت سیاسی گاه‌به‌گاه پرده از اعتقادات متزلزل خود بر می‌دارند نشانی از عدالت دارند؟‌ آیا افرادی که رشوه‌گیری ۵ میلیون دلاری یکی از پسرانشان در سطح بین‌المللی رسوایی به بار می‌آورد و پسر دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری اعلان می کند با روی کار آمدم پدرم بساط ولایت فقیه جمع خواهد شد و دخترانشان یکی در انگلیس و یکی در امریکا و یا ایتالیا با هزینه!؟‌ و با هدف و راهکار؟!! به سر می‌برند، شایستگی ورود به خبرگان رهبری یا ارایه لیست برای آن دارند؟ آیا دارندگان لباس روحانی که در ریاست‌های خود و پس از آن مروجان تفکر اندیشه‌سوز غرب می‌باشند و افتخارشان ستایش چند فرد امریکایی و انگلیسی از آن‌هاست و سرشان برای به گردن انداختن بند غربی در برابر انگلیس و آمریکا خم می‌شود که یعنی دکترای افتخاری بگیرند، از نظر ملت صلاحیت ارایه لیست دارند؟ و یا حمایت‌شان از همپالگی‌های خود آرای ملی را برایشان ثمر می‌دهد.
واقعیت آن است که آن ها در ۸ سال‌های حاکمیتشان جز ویرانگری در فرهنگ و اقتصاد و ذلت و تسلیم در سیاست نداشته‌اند، مطرود این ملت‌اند. هم برای قبضه شورای شهر و هم مجلس و هم ریاست‌جمهوری که در دوره گذشته طرد و قهر ملت را در حد فاجعه‌بار نسبت به خود دیدند، این افراد قصد هجوم به خبرگان رهبری نموده‌اند. ملت با بصیرت کامل از میان نامزد‌ها فقط به وارستگان و زاهدان، پای‌بندان قطعی به ولایت‌فقیه و سیره حضرت امام رای خواهد داد. و به سینه هر آن کسی که با دست و پا زدن مافیایی و هزینه گزاف تبلیغاتی ویژه‌خواری گذشته را دنبال می‌کند و یا سوداهای جدید در سر می‌پروراند دست رد خواهد زد.
ملت به خوبی می‌داند کسانی که زهد و ریاضت را عوام‌فریبی می‌دانند و سالم‌سازی جامعه را در جهت مهیا شدن زمینه انتظار فرج به مسخره گرفته و به مبارزه می‌طلبند، به هیچ وجه صلاحیت ورود به خبرگان را ندارند. همچنین کسانی که هنرشان سیاست‌پیشگی است و امتیازاتشان پذیرش اوامر اتحادیه اروپا و آمریکا پیرامون انرژی هسته‌ای در گذشته است و در تئوری بدعت‌گذار مرزبندی بین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی هستند، از نظر مبانی اعتقادی مشی سیاسی و اصول و ارزش‌های عملی،‌ در تضاد با ولایت‌فقیه و مردم ولایت‌مدارند. بنابراین آرای مردم در حول نام آن‌ها جهت‌گیری نخواهد شد. ان‌شاء الله
فاطمه رجبی
منبع : نوسازی