یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

فوتبال دیگر زیبا نیست/یک ست یاقوت و برلیان


واترلوی سال های ۲۰۰۲ و ،۲۰۰۴ علاوه بر آن كه نام های بزرگی چون، جیووانی تراپاتونی و روژه لومه را برای همیشه در خود دفن كرد، طرفدارانی سرخورده و مأیوس را از خود بر جای گذاشت و تیم هایی فاخر و متكبر مانند ایتالیا، فرانسه و آرژانتین كه حالا می توانستند در همان مراحل اولیه جام از دور مسابقات خارج شوند. هنگامی كه یونان، تاج زیتون فوتبال قاره را بر سر می نهد و كره جنوبی خود را در مصاف نیمه نهایی جام جهانی می بیند، یعنی این كه آریستوكرات های تیفوسی باید عشق درباری (courtly love) خود به خدایان را فراموش كنند؛ یعنی این كه فوتبال دیگر بازی زیبایی نیست و دكترین معروف چزاره فاوارو «فوتبال به مثابه شطرنج»، نمایش كارناوالی از سحر و جادوی ستارگان را به نبردی هندسی میان مربیان محافظه كاری مانند خوزه مورینیو و اتورهاگل تقلیل داده است. نوستالژی لعنتی نبرد تاریخی ایتالیا و آرژانتین دركلوزئوم ناپل هم دست از سر هیچ كس برنمی دارد. طرفداران، فوتبالی با این كیفیت را جست وجو می كنند و این روزها، تنها لحظاتی از آن را می توانند در جام باشگاه های اروپا بیابند. امروزه امید به رهایی از این مهلكه جانكاه و بازگشت به دوران طلایی دهه ۷۰ و ،۸۰ به اندیشه های مكتب نوین ایتالیایی _ فرانسوی چشم دوخته است: دیونوسوس شطرنج باز و پسرانش بر روی زمین، نوابغی مانند فابیلو كاپلو و آرسن ونگر. بر هم نهاد جذبه فوتبالی زیبا و ماجراجویانه با ریاضیات مبتكرانه شكل و ساختار. و نتیجه: ضرباهنگ هجومی و ویرانگر آرسنال و به قول لندنی ها بازی ونگری و یوونتوسی زهردار و مقتدر كه با وجود مجموعه ای بی شمار از بدشانسی ها باز می تواند چنین كیفیتی را از خود به نمایش بگذارد. در هر حال آنچه امروز، برای لذت بردن وجود دارد جام باشگاه های اروپا است و یك ست یاقوت و برلیان كه از كارلو آنچلوتی، دون فابیو و پل لگوئن می آموزند و مغرورهایی پوشالی مانند خوزه مورینیو را در یك لحظه به بازنده هایی بی ظرفیت، بدل می كنند و این است هنر هنرمندان.
• زین الدین زیدان
نابغه فرانسوی به تنهایی توانسته است كلكسیونی از افه ها (نشانه ها) و تكنیك هایی منحصر به فرد را به كتاب فوتبال جهان ضمیمه كند. كیفیت حضور زیدان در زمین، پیچیده، سیال و بازتولیدناپذیر است، و در عین حال در تاریخ فوتبال تنها می توان از ژانر فوتبال زیدانی در نزد جمع پرشماری از اهالی مستطیل سبز سخن گفت. این پارادوكس، احتمالاً از شخصیت وگونه شیزوفرنیك فوتبال زیدان نشأت می گیرد. در واقع شیوه زیدان حائز كیفیتی است میان فوتبال مردانه و ماچویی جزیره ای (بریتانیایی) و فانتزی های زنانه و مسحوركننده ایتالیایی (لاتینی) (نمونه مشهور و دست اول آن، اسطوره باجو است). مجموعه این ویژگی هاست كه دكتر بیلاردو، سرمربی افسانه ای آرژانتین را وامی دارد تا در تصمیمی شگفت انگیز زیدان را در تیم منتخب خود بر نام اعظم دیگو آرماندو مارادونا ترجیح دهد. یك پاس استثنایی پنجاه متری در بازی نیمه نهایی یورو ۲۰۰۰ در برابر پرتغال، كه به یك باره، آرایش منسجم دفاعی حریف را متلاشی كرد و استادیوم را به آتش كشید. در واقع زیدان تنها كسی است كه با یك پاس معمولی نیز می تواند تماشاگران را تسخیر كند. سخن معروف امبرتو اكو، نشانه شناس فوتبال دوست ایتالیایی درباره ژنرال فرانسوی قضاوتی سنجیده است: «زیدان كسی است كه زیباشناسی فوتبال را متحول كرده است.» و از این منظر او در تراز اسطوره هایی مانند دی استفانو، مارادونا و باجو قرار دارد و البته تفاوت بنیادی زیدان این است كه او آگاهانه از اسطوره شدن پرهیز می كند و حواشی عجیب و غریب و داستان های رمزآلود در متن بازی اش جایگاهی نداشته است و ندارد. با این حال در آن تورنمنت غم انگیز و در هنگام مصاف تلخ ستارگان فرانسوی با وایكینگ های یخی، زمانی كه زیدان با پای مصدوم نتوانست ضربه ای مناسب به توپ بزند و از فرط درد نقش زمین شد تحلیل گر خوش ذوق بریتانیایی، استیون بروان، گراوسن را به سرباز بی رحم رومی، چمن سبز ورزشگاه را به جلجتا و زین الدین زیدان را به مسیحی بازمصلوب، تشبیه كرد.
• جیان لوئیجی بوفون
در اواخر دهه نود، هنگامی كه رونالدو مرد مریخی فوتبال برزیل با آن دندان های خرگوشی و شمایل بامزه اش، گلرها را یكی پس از دیگری از حرفه خود پشیمان می كرد، كارلو آنجلوتی سرمربی وقت پارما، بوفون نوزده ساله خود را رونالدوی دروازه بانان جهان نامید؛ و در واقع بوفون هدیه آپولون به گلادیاتورهای رومی بود. پسر بلند بالای ایتالیایی هر مهاجمی را از خود می ترساند و مانند مازوخیست های رومانتیك عاشق این است كه گل های زیبا و به یاد ماندنی دریافت كند. به همین دلیل است كه گمان می كنم خاطره لذت بخش! گل زیبایی كه از زلاتان ابراهیموویچ دریافت كرد تا ابد در ذهن او باقی خواهند ماند! بوفون به گونه ای باورنكردنی، جسور است و بازی خوانی اش به عنوان یك دروازه بان نظیر ندارد اما ویژگی منحصر به فرد و متمایزكننده او در موقعیت های بغرنج و نفس گیر دروازه بانی است كه بروز می كند. مهارت فوق العاده اش در گرفتن موقعیت های تك به تك و شوت های سهمگین از راه نزدیك كه مهاجمان حریف را مستأصل می كند. بوفون تنها دروازه بانی است كه مانند یك رهبر اركستر (Canductor) مقتدر، می تواند ریتم بازی را تغییر دهد و آرایش ذهنی خود را بر نظام بازی تیمش تحمیل نماید. در واقع او یك دروازه بان مولف به تمام معنی است و تنها امید جامعه گلرها برای داشتن یك نماینده در دپارتمان برترین های سال فیفا.
• جیان لوكا زامبروتا
به نظر شما، امروزه در جهان فوتبال كدام بازیكن، به طور همزمان مجموعه ای شگفت انگیز از مهارت های هجومی و دفاعی را در چنته دارد؟ فكر می كنم این پرسشی بدیهی است و برای فوتبال دوستان حرفه ای پیش از هر چیز یك نام را تداعی می كند: جیان لوكا زامبروتا. زامبروتا در دوره ای كه گویی عمر كلاسیك ها به سر رسیده است، یك گوش چپ كلاسیك محسوب می شود. سلف او در چند سال اخیر، نابغه شماره ۱۷ اینترناسیوناله، فرانچسكو موریرو بوده است كه خیلی دیر به اوج رسید و خیلی زود ستاره نام و آوازه اش افول كرد. ولی داستان نابغه دل آلپی به كلی متفاوت است. زامبروتا نمونه امروزی كمیابی است از ثبات و پیشرفت قدم به قدم، و این واقعیت كه او رویایی نیست كه به یكباره ظهور كرده است و حالا نیز بخواهد به یكباره غروب كند. تسلط زامبروتا بر توپ های نابسامان و دشواری كه به او می رسد مثال زدنی است و دریبلینگ او و كانال هایی كه در جناح راست دفاع هر حریفی می تواند حفر كند، مربیان را به وجد می آورد. در سانترهای دشوار از گوشه زمین و در كمترین فضای ممكن نیز فقط كافو، پیرمرد برزیلی با او قابل قیاس است. در بازی رفت، مقابل رئال مادرید در سانتیاگو برنابئو، نیز ستارگان زهوار دررفته مادریدی خیلی زود متوجه شدند كه مبارزه با او برای آنها عاقلانه نخواهد بود. اگر دون فابیو، بتواند بازیكن مناسبی را برای جناح چپ دفاع تیمش بیابد و زامبروتا را به نیروی تهاجمی یووه اضافه كند، مادرید، احتمالاً تسلیم سرسختی، آرامش و مهارت های او می شود. زامبروتا مانند لیلیان تورام و خاویر زانتی و البته فراتر از آنها، بازیكنی است كه می تواند همان كیفیت تحسین برانگیز و موثر در بازی دفاعی را در خطوط میانی و هجومی نیز به نمایش بگذارد. با وجود این توانایی های غیرقابل كتمان، مباحث تحلیل گران پان - جزیره ای درباره اینكه آیا آنها اكنون می توانند، اشلی كول را فراتر از پائولو مالدینی و روبرتو كارلوس به عنوان بهترین دفاع چپ جهان معرفی كنند، سطحی و غیرمنصفانه به نظر می رسد.
• رونالدینیو
هنگامی كه برای اولین بار رونالدینیو را همراه با تیم ملی برزیل در كوپا آمریكا سال ۲۰۰۰ دیدم، نمایش چندان دلپذیر و چشم نوازی را از خود نشان نداد و پیشنهادهای سرسام آور اروپایی ها برای به خدمت گرفتن او، بار دیگر كلیشه توخالی یك نجات دهنده آمریكای جنوبی را برایم تداعی كرد. وای خدای من یك دنیلسون دیگر. رونالدوی كوچك در آن زمان حضور چندان چشمگیری نداشت و همگان دیدند كه برای نخستین بار از پاری سن ژرمن سردرآورد. اما فرانسوی های سیاس و فال گیر در شكار استعدادهایی كه آینده را تغییر می دهند، نظیر ندارند و رونالدینیو خیلی سریع به چنین ستاره ای بدل شد. استیل كج و كوله دویدنش، ممكن است برای اولین بار توی ذوق بزند ولی وقتی توپ را با پاهایش لمس می كند، تو گویی جهان از حركت بازمی ایستد، استادیوم و بیست و یك بازیكن دیگر درون زمین یخ می زنند و آنگاه رونالدینیو به حركت درمی آید. جالب است در اینجا از خود بپرسیم، رونالدینیو به عنوان انتخاب نخستین فیفا در دسامبر ،۲۰۰۴ چه ویژگی هایی ندارد؟ پاسخ، لیست بلندبالایی است كه یك نگاه روزنامه ای نیز به آن می تواند هر كسی را به شگفتی وادارد. او استیل دویدن و استارت های انفجاری رونالدو را ندارد. او قدرت هیپنوتیسم كننده لوئیز انریكه در محوطه جریمه حریفان را ندارد، و از همه بدیهی تر فاصله بعید او تا كاریزمای رعب آور و شوت های سهمگین هریستو استویچكف است. بله، رونالدینیو هیچ كدام از این ویژگی ها را ندارد ولی با این وجود می تواند در یك لحظه جریان بازی را به نفع نماینده كاتالان تغییر دهد. شیوه بازی رونالدینیو دیگر بازیكنان را به حمله كردن تهییج می كند و این نكته یكی از دلایلی است كه روشن می كند چرا در اف سی بارسلونا، كمترین تعداد پاس رو به عقب ارسال می شود. هیچ كدام از جنگجویان نوكمپ، از پشت زره نمی بندند. بابی رابسون پیرمرد خونسرد و كهنه كار انگلیسی قبل از مصاف سرنوشت ساز چلسی در نوكمپ به شاگرد سابقش خوزه مورینیو، توصیه كرد كه در مقابل آنها باید حمله كنی در غیر این صورت توفان كاتالان تو و تیمت را تا سر حد مرگ آزار خواهد داد. درواقع رونالدینیو، آرامش قبل از توفان است و این كیفیت حتی در چهره اش نیز مشهود است. خودش می گوید: «من خوشگلی كاناوارو، نستا و بكام را ندارم ولی چهره ام بانمك است» و همین قیافه بانمك و خنده معصومانه و همیشگی اش است كه حریفان را فریب می دهد و ناگهان آنها را در چنبره بازی هولناك و البته بانمكش به دام می اندازد.
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید