یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آخرین سکانس های پروفسور در راه است


آخرین سکانس های پروفسور در راه است
برانكو در تدارك سفر به تهران است. سفری كه پس از غیبت او به هنگام بازگشت تیم ملی از جام جهانی، با درصد قریب به یقین آخرین حضور كروات ۵۲ساله در ایران خواهد بود. طبق خبرهای قبلی برانكو احتمالاً امروز و فردا به تهران می رسد، اگر چه شنیده می شود به واسطه بیماری پدرش، او این روزها در بوسنی دلمشغولی مهمتری دارد.
هدف برانكو از این سفر تسویه حساب با فدراسیون فوتبال و مشخص كردن تكلیف قراردادی است كه تا اوایل آبان ماه تاریخ مصرف دارد و به هر حال چاره ای نیست جز اینكه فسخ شود. با خداحافظی اجباری برانكو كه هنوز جو منفی داخلی بر علیه اش مثل روزهای شكست در جام جهانی پرتب و تاب است، احتمالاً پرونده حضور مربیان خارجی و به ویژه كروات ها روی نیمكت ایران یكی دو سالی به بایگانی خواهد رفت. اتفاقی كه به طور مستقیم به نتیجه نهایی چهار سال كار مداوم برانكو كه با ناكامی در جام جهانی مورد ارزیابی قرار می گیرد، مرتبط است. كسی كه درباره اش می گویند، نه از جسارت و شجاعت یك مربی بزرگ برخوردار بود و نه مثل بلاژویچ می توانست حداقل در ظاهر محبوب افكار عمومی باشد.
میلاد صدرعاملی كه پسر كارگردان مشهور سینما رسول صدر عاملی است به كمك گروه جمع و جورش اطلاعات جالبی از برانكو و شخصیت درونی و بیرونی اش تهیه كرده اند. یك فیلم حدوداً صددقیقه ای كه اگر بدشانسی نیاورد، به عنوان اولین فیلم بلند میلاد مجوز اكران نیز خواهد گرفت و متفاوت ترین فیلم ورزشی این چند سال نیز لقب خواهد گرفت.
اگر در فوتبالیست ها علی پروین و در مثلث آبی جواد زرینچه نقش اول را ایفا می كردند، اینجا داستان حول و حوش زندگی برانكو در تهران می چرخد. خود میلاد می گوید: «روی ایده این فیلم حدود یك سالی فكر كردیم. البته ما قبلاً در جام جهانی ۲۰۰۲ هم فیلم كوتاهی ساخته بودیم كه بیشتر حالت گزارشی داشت.» با این وجود آن فیلم به رغم تاثیرگذاری اش، تاریخ مصرف داشت و بیشتر به بازی های تیم ملی در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ می پرداخت. «تجربه خوبی بود. دوست داشتم این بار كاری كنم كه تاریخ مصرف نداشته باشد. پس سراغ یك مربی خارجی رفتم كه تصادفاً مربی تیم ملی هم بود.
برای من فوتبال خیلی جذابیت داشت كه می تواند فرهنگ ها را دور هم جمع كند.» جرقه اولیه هم درست زمانی زده شد كه همایون شاهرخی روزهای پرحاشیه ای را با تیم ملی سپری می كرد و همه حتی منتقدان فدراسیون هم موافق استخدام دوباره برانكو بودند. «فكر كنم پاییز ۸۳ بود. روزنامه ها اصرار می كردند دوباره برانكو را بیاورند.
از آن به بعد دیگر فقط به این فكر می كردم كه چگونه وارد زندگی اش شوم؟» بلاژویچ قبلاً با روی خوش به پیشنهاد میلاد پاسخ مثبت داده بود، اما این دلیل نمی شد كه آنها به جواب برانكو هم خوشبین باشند. «روزی كه رفته بودم برانكو را برای اولین بار ببینم، دقیقاً یادم هست. آن روز بازیكنان لیگی تمرین داشتند و من مسیر دفتر تا كمپ تیم ملی را در استرس این بودم كه شاید بگوید وقت ندارم و به من جواب منفی بدهد. اما موافقت كرد.» البته از شانس خوش گروه آنها برانكو حسابی سرحال بود و خودش را برای تعطیلات ژانویه آماده می كرد.
میلاد عقیده دارد باید از ورزش در بهترین جایش استفاده كرد. «نمونه اش فیلم گل جان هیوستن است كه یك فیلم انسانی است و شخصیت اولش را یك مهاجر مكزیكی بازی می كند كه در آمریكا زندگی می كند و بعداً بازیكن شماره یك نیوكاسل می شود. با این اوصاف ما هم تصمیم گرفتیم بعد دیگری از فوتبال را نشان دهیم كه هیچ كس به آن توجه نمی كند.» این خصیصه را اضافه كنید به صداقتی كه میلاد برای تاثیرگذاری فیلمش ضروری می داند. این هدف اول او آرش نعیمیان و فواد عمرانی است كه حتی برای خیلی از سینمایی ها هم جالب توجه می شود و آنها را نیز وارد ماجرا می كند. «با حبیب رضایی، سروش صحت و آقای پرتوی صحبت كردیم. ایده های خوبی به ما دادند. همین طور با مسعود كیمیایی و فریدون جیرانی. همه شان درباره فیلم شنیده بودند ولی وقتی داستان فیلم را تعریف می كردم، واكنش ها تغییر می كرد و همه را به وجد می آورد.»
اما درباره خط داستانی فیلم و نقش های اصلی. برانكو به عنوان غریبه ای آشنا در تهران كه یك تبعه خارجی نیز محسوب می شود، بار اصلی فیلم را به دوش می كشد و نقش روبه رویی كه می بایست به موازات برانكو، در فیلم پیش رود، لاله صدیق قهرمان زن ایرانی فرمول ۳۰۰۰ است كه البته بعدتر گروه را به این نتیجه می رساند كه انتخاب مناسبی نیست. «كار خوب پیش می رفت. برخوردها هم خوب بود. فدراسیون فوتبال نیز حسابی هوای ما را داشت. ولی احساس می كردیم بهتر است از این به بعد فقط با برانكو ادامه دهیم.» مشابه این وضعیت درباره بی توجهی به اتفاقات پیرامونی هم تكرار می شود. جایی كه باخت و برد احتمالی تیم ملی در جام جهانی بی تاثیر بود و نهایتاً با شگفتی سازی در آلمان ده پانزده درصد جزئیات را تغییر می داد.
رضا چلنگر پا به پای برانكو در فیلم دیده می شود. و این درحالی است كه از بازیكنان تیم ملی و ستاره هایش خبری نیست. حضور آنها مثل تماشاگران و مردم عادی و البته خبرنگاران به نسبت نیاز است و صحنه هایی كه خواسته یا ناخواسته باید از آنها استفاده شود. « یك مصاحبه طولانی دو ساعته با برانكو داشتیم كه در لابه لای فیلم از آن استفاده می شود. حالا اینكه آدم دیگری به جای برانكو حرف بزند و یا حرف های او زیرنویس شود، هنوز مشخص نیست، ولی احتمالاً حرف هایش را زیرنویس كنیم با دیالوگی ساده تر.» و درباره خبرنگاران «مشكلات برانكو با روزنامه نگاران قطب منفی فیلم است. البته نه به این معنی كه روزنامه نگارها آدم بدی هستند. مثلاً در مراسم خداحافظی برانكو در كنفرانس خبری بگو مگوی او با یك خبرنگار دیدنی و تاثیرگذار شد.»
در كنار خود برانكو خانواده اش نیز نقش غیرقابل انكاری دارند. از همین رو گروه یك هفته ای به كرواسی رفت و از همسر، پسر و دختر برانكو فیلم گرفت. «دوست داشتیم رابطه برانكو و دخترش را كاملاً نشان دهیم.» اما در عین ناباوری میا از حضور در فیلم سر باز می زند و به ناچار یك بازیگر زن به جای او حرف می زند.
«برانكو خودش كرواسی نبود. ما هم جاهایی كه لازم بود با خانواده اش فیلم گرفتیم. از خانه شان در بیرون. چهار پنج روزی كار طول كشید. یك سری سكانس هم برای دختر برانكو داشتیم اما گفت نمی توانم بازی كنم. اگر دختر برانكو هم بازی می كرد بهتر بود. بعد رفتیم آلمان و آنجا هم فیلمبرداری داشتیم.» موقع بازگشت از كرواسی اتفاق جالبی می افتد. ملاقات با بلاژویچ كه برای بدرقه تیم ملی كرواسی به فرودگاه آمده. میلاد از چیرو خاطره جالبی تعریف می كند. روز آخری كه بلاژویچ داشت از تهران می رفت یادم هست گفت: «من باز هم به تهران برمی گردم، اما دیگر برانكو را نمی بینید. او دیگر به تهران نمی آید.»
گروه همچنان سخت مشغول كار است و قبل از تدوین نهایی باید بیست و دو ساعت دیگر از فیلم ها را مورد بازبینی قرار دهد. «فكر می كنم حدود سه ماه دیگر كار داریم. شاید آن زمان برای اكران هم مناسب تر باشد.» ترجیح میلاد با سینما است و اگر به مشكل خوردند، پخش از تلویزیون. درباره اسم فیلم هم بحث ها هنوز ادامه دارد. «تهران اتاق ۴۰۱» فعلاً طرفدار بیشتری جمع كرده كه اشاره ای است به شماره اتاق محل اقامت برانكو در هتل آپارتمان گلشهر. میلاد می گوید: «قضاوت درباره برانكو زود است. ایویچ هم هفت گل از رم خورد و بعد از اینكه آمریكا را بردیم گفتند مربی بزرگی است. یا بلاژویچ كه بعداً افسوس اش را خوردیم. خدا را چه دیدید شاید یك روز هم برانكو دوباره محبوب شد.»
بعد از انتخاب امیر قلعه نویی به عنوان سرمربی تیم ملی ایران عملاً قرارداد برانكو با فدراسیون پایان یافته و امكان بازگشت او به فوتبال ایران صفر مطلق خواهد بود. برانكو ایوانكوویچ برای تسویه حساب با فدراسیون فوتبال به ایران می آید.
البته شایعاتی هم به گوش می رسد كه به جای «پروفسور» ممكن است وكیل وی به ایران بیاید و كار را تمام كند. با این حال اگر برانكو به تهران بازگردد ممكن است آخرین سكانس های فیلم هم فیلمبرداری شود. در واقع این شانس بزرگی برای گروه سازنده فیلم است كه بتوانند از صحنه جمع كردن بار و بندیل و بستن چمدان برانكو فیلم بگیرند و نماهای جذابی را برای پایان بندی فیلم در اختیار تدوینگر قرار دهند. صحنه هایی كه قطعاً احساسی از آب درخواهد آمد و شاید برانكوی خونسرد هم كمی احساساتی شود. در مورد نام فیلم اگرچه بحث ها هنوز ادامه دارد اما ظاهراً یك پیشنهاد بهتر نسبت به «تهران اتاق ۴۰۱» هم هست. در آخرین روزهای فیلمبرداری كارگردان و بقیه عوامل سازنده دلشان برای برانكو تنگ شده و زیاد به او فكر كرده اند و شاید به همین دلیل نام جدید فیلم شده است: «خیلی به تو فكر می كنم...»
برای دیدن فیلم صبر كنید. برانكو ایوانكوویچ كه اینجا هم «خودش» را خوب بازی كرده، در معرض نگاهی جدید قرار خواهد داشت. اینكه برانكو بعد از فرونشستن تب جام جهانی و نتایج ناامیدكننده ایران دوباره محبوبیت گذشته را به دست خواهد آورد یا نه سئوالی است كه بعد از گذشت زمان و تماشای فیلم مشخص می شود.
آرش راهبر
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید