سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اجلا س بی حاصل در شرم الشیخ


اجلا س بی حاصل در شرم الشیخ
نشست چهار جانبه شرم الشیخ که در روزهای آغازین ماه جاری در بندر توریستی شرم الشیخ مصر انجام گرفت، ضرورتی برخاسته از یک واقعیت بود; واقعیت تکه پاره شدن فلسطین به دو اردوگاه متخاصم فتح و حماس. در این نشست که در پی منازعه طولا نی مدت فتح و حماس و در نهایت در گرفتن جنگ میان این دو تشکل، چهار رهبر فلسطین، اردن، مصر و اسرائیل یک هدف مشترک را دنبال کردند: مقابله با قدرت یابی هر چه بیشتر حماس در غزه و چاره جویی برای آینده کرانه باختری. اما این هدف مهم اعلا م نشد و در عوض مجددا همچنان بر حل مساله دیرین فلسطین و برقراری صلح پایدار در منطقه خاورمیانه تاکید گشت.
● از مقاومت اسلا می تا دولت ائتلا فی
زمانی که حرکت مقاومت اسلا می (حماس) در انتخابات دو سال پیش موفق به کسب پیروزی شد، همه آنهایی که با جنبش های آزادی بخش به ویژه از نوع اسلا می آن همدلی و با آرمان های ملت فلسطین دلسوزی می کردند از این تحول خوشحال شدند. محمود عباس رئیس تشکیلا ت خودگردان که تنها نهاد سیاسی و اجرایی به رسمیت شناخته شده از سوی غرب، اسرائیل و مجامع بین المللی است، اسماعیل هنیه را مامور تشکیل کابینه کرد.
دولت هنیه از آغاز دولت مستعجل بود. چرا که حماس در مقام یک جنبش مردمی در فلسطین که همواره در نزاع با فتح و در جنگ و جهاد با اسرائیل به سر برده، نه تنها از الزامات حکومت داری دور بود که بنا به ماهیت و هدف مبارزاتی خود با دیگر جنبش فلسطینی یعنی فتح اختلا ف نظرهای اساسی داشت.
رهبران حماس و به ویژه رئیس دفتر سیاسی آن خالد مشعل که در سوریه به سر می برد، به همراه شخص اسماعیل هنیه از ابتدا بر موضع گیری خود مبنی بر به رسمیت نشناختن اسرائیل و ادامه مبارزه مسلحانه تاکید کردند. اما با پافشاری بر مواضع سابق، مگر می شد که از صلح با اسرائیل حرف زد؟
بنابراین پیروزی حماس حکایت از وضعیت متناقض نمایی داشت: ادامه مقاومت که مبین حفظ ماهیت مبارزاتی آن و هر جنبش اجتماعی مشابهی است از یک سو و تشکیل دولت یعنی این عالی ترین نهاد سیاسی که نه تنها در سرزمین های فلا کت زده فلسطین که در هر جای دیگر دنیا، حکایت از ثبات، آرامش و کم رنگ شدن آرمان های مبارزه دارد. تشکیل دولت به معنای سنگینی کفه مصلحت بر آرمان و ایده آل است. وضعیت فعلی فلسطین پیامد مسوولیت های جدید است که مهم ترین آنها تغییر پوسته دولتمردان به عوض رهبران مقاومت است.
روند رویدادها در سرزمین فلسطین پس از آن به راهی رفت که باب طبع هیچ کس جز اسرائیل نبود. از فردای تشکیل دولت هنیه مخالفت های بین المللی و ناهماهنگی داخلی - بیشتر از جانب فتح - با دولت ائتلا فی هنیه آغاز شد. در پی درگیری طرفداران این دو در نوار غزه و کرانه باختری که به انحلا ل غیردموکراتیک دولت هنیه از سوی محمود عباس انجامید، کشورهای عربی و در راس آنها عربستان سعودی به چاره جویی پرداختند.
واکنش کشورهای به اصطلا ح میانه رو عرب به بحران داخلی در فلسطین ناشی از دو چیز بود:
۱) ترس از قدرت یابی ایران که همواره طرفدار حماس بوده و اکنون به قدرت رسیدن حماس به معنای برگ برنده ایران در معادلا ت پیچیده قدرت در خاورمیانه به شمار می آمد.
۲) تلاش برای بر عهده گرفتن نقش های مهم و البته جدید تر از سوی عربستان سعودی و دیگر کشورهای سنی مانند اردن و مصر که به علت حاشیه نشینی اهل سنت در عراق و قدرت یابی شیعیان در این کشور می کوشیدند بیشتر در روند صلح تاثیر گذار باشند. این دو عامل مهم کشورهای عربی را به واکنش سریع برای برگزاری نشست مکه و در نهایت امضای سندی به همین نام از سوی خالد مشعل و محمود عباس واداشت. اکنون به نظر می رسید با برقراری صلح میان این دو اوضاع در فلسطین رو به آرامش رود. اما اختلافات میان فتح و حماس عمیق تر از آن بود که به این راحتی ها حل و فصل گردد.
اقدام اخیر شبه نظامیان حماس در به دست گرفتن کنترل غزه که از سوی برخی رسانه ها و تحلیل گران عرب «کودتای نظامی» نامیده و محکوم به شکست دانسته شده است، مجددا بازی در فلسطین و کل خاورمیانه را بر هم زد. اکنون اسرائیل ناخواسته و در چرخشی ۱۸۰ درجه ای به همکار فتح برای سرکوب حماس تبدیل شده است. ایهود اولمرت در کنار محمود عباس قرار گرفته تا در اجلاس شرم الشیخ نه در مورد حل مساله دیرین فلسطین و برقراری صلح پایدار در منطقه که درباره چاره جویی برای کنترل و سرکوب حماس تصمیم گیری کنند.
اولمرت در ژستی بشردوستانه در اجلاس اعلام کرد که ۲۵۰ تن از زندانیان جنبش فتح را که «دستشان به خون آلوده نیست» آزاد خواهد کرد و برای سرکوب حماس با دولت فتح همکاری خواهد نمود. بنابراین از منظر مناسبات اسرائیل - فتح فعلا هیچ چیز مهم تر و فوری تر از مقابله با حماس که همچنان بر مواضع خود پافشاری می کند نیست. مصر نیز به عنوان میزبان و یکی از طرف های اصلی در این میانه نفعی بس مهم دارد. حماس که به نوعی شاخه فلسطینی اخوان المسلمین است در غزه در مجاورت مصر، به قدرت رسیده است.
این تحول برای مصر که سال های سال به سرکوب اخوان المسلمین پرداخته واجد اهمیت بسیاری است. پیروزی حماس مسلح زنگ خطر را برای مصر که پیشقراول صلح عربی با اسرائیل و پیشرو کشورهای عربی در برقراری رابطه با این کشور است به صدا درآورده است. مصر از این پس و در صورت ادامه وضعیت فعلی به راحتی نمی تواند اخوان المسلمین را سرکوب کند بنابراین مقابله با حماس از طریق دولت محمود عباس و احیای روند صلح عربی در دستور کار دولت حسنی مبارک است.
اما در این میانه موقعیت حماس بیش از دیگر طرف ها در مخاطره است. حماس با برانگیختن واکنش های منفی خارجی به جنبشی معترض و حاشیه ای تبدیل شده که خطر افتادن آن در دام تندروی بسیار است از این رو باید خط کشی و مرزبندی خود را با گروه های بنیادگرایی چون القاعده مشخص کند. زیرا ایمن الظواهری مصری مرد شماره دو القاعده تنها چند ساعت پیش از نشست سران اسرائیل، اردن، مصر و فلسطین از حماس حمایت کرد و همبستگی خود را با آن اعلام نمود.
وی در پیام ویدیوئی خود به سران شرم الشیخ گفت که «باید از جهادگران فلسطینی حمایت کرد و از جمله از حماس علیرغم خطاهایی که رهبران آن در گذشته مرتکب شده اند.» الظواهری همچنین هواداران خود را فراخواند تا به مبارزان در نوار غزه با ارسال پول یاری رسانند.
بنابراین اولین مساله برای حماس باید بازتعریف هویتی خود در برائت از گروه های تندرویی چون القاعده باشد.
● آیا شرم الشیخ به اهداف خود دست یافته است؟
هدف شرم الشیخ مقابله با نظامی شدن کرانه باختری و تهدید قدرت حماس بود. از این منظر شرم الشیخ به مهمترین هدف خود رسیده است. هر چهار سیاستمدار حاضر در اجلا س ، اقدام حماس در فتح غزه را محکوم کرده، آن را کودتای نظامی نامیدند و برخواست خود مبنی بر احیای مجدد روند صلح اسرائیل- فلسطین تاکید کردند. عباس نیز از قول اولمرت مبنی بر آزادسازی زندانیان فتح و شناسایی رسمی«دولت اضطراری» سلیم فیاض راضی به نظر می رسد.
همچنین اسرائیل به آزادسازی دارایی های مالیاتی بلوکه شده فلسطینیان و تقویت محمود عباس از طریق سرکوب حماس متعهد شده است. اما آیا به واقع اینها را می توان دستاورد عباس به شمار آورد؟ آزادسازی درآمدهای مالیاتی، هدیه دولت اسرائیل یا عملی از سر خیرخواهی نیست، چرا که مجددا اسرائیل در اقدامی دیگر می تواند دارایی های فلسطین را بلوکه کند. آن ۲۵۰ زندانی فلسطینی نیز که اسرائیل بر اقدام خود در آزادکردن آنها مانور می دهد، طبق منابع متعدد نه شامل شخصیت های برجسته ای چون مروان برغوثی که مرکب از دزدان خرده پا، زنان، بیماران، سالمندان و کودکان مجرم هستند که آزادسازی آنها لطف، بزرگمنشی و یا امتیازی به محمودعباس به شمار نمی آید. ژست بعدی اولمرت در برداشتن موانع برای مسافرت آزادانه فلسطینیان در سراسر کرانه غربی را نیز نباید جدی گرفت. این موانع مجددا و در صورت بروز ناآرامی در فلسطین از سوی اسرائیل برپا خواهد شد. از همه مهم تر، طرفین فرصت های زیادی را برای آغاز دوباره مذاکرات صلح از دست داده اند. محمودعباس که در اجلا س از سوی اولمرت «رئیس جمهور همه فلسطینیان» نامیده شد، بارها و صراحتا از زمان رسیدن به قدرت از اسرائیل برای نشستن پشت میز مذاکره دعوت کرده و همواره از سوی اولمرت با بی مهری مواجه شده بود.
بنابراین اجلا س شرم الشیخ ناگزیر و به عوض تمرکز بر آنچه که کاندولیزا رایس آن را «لحظه مطلوب تاریخی» خوانده است، بایست در چرخشی مهم بر تحدید قدرت حماس متمرکز شود و استراتژی را فدای تاکتیک نماید.
● صلح فعلا در دستور کار نیست
مضافا اینکه رویای تشکیل دولت مستقل فلسطینی- اسرائیلی به محاق رفته است. با این شرایط در صورت احتمال به راه افتادن مجدد مذاکرات صلح این فرایند برای اولمرت سخت و هزینه برخواهد بود. چرا که او ناگزیر است در حین مذاکرات به آینده ۴۰۰ هزار شهرک نشین اسرائیلی بپردازد.
اهمیت شهرک نشینان نه فی نفسه که به علت پیوند با مسائل امنیتی دیگری است; منازعات متعدد داخلی در اسرائیل، اختلا ف نظرهای ایدئولوژیک و حتی شورش مسلحانه از سوی شهرک نشینان. به علا وه دولت اولمرت باید بتواند حمایت اکثریت کنست را برای این مذاکرات جلب کند.
بنابراین موقعیت اولمرت بهتر از عباس نیست. شاید عدم استقبال اسرائیل از نشستن پشت میز مذاکره علا وه بر نبود اراده معطوف به مذاکره، ناتوانی در انجام آن باشد.از این رو باید اجلاس شرم الشیخ را بی حاصل و بدون هرگونه برنده ای دانست.
نویسنده : لیلا چمن خواه
منبع : روزنامه مردم سالاری