یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


آب ، خشکسالی و مدیریت تقاضا


آب ، خشکسالی و مدیریت تقاضا
در گذشته خشکسالی قسمتی از محیط زیست بشر بوده و حیات انسان ها تنها در گرو تحمل و پایداری آنان نسبت به این پدیده آب و هوایی بوده است. یکی از سوابق اولیه تلاش انسان برای مقابله با خشکسالی در انجیل و در داستان یوسف بیان شده است. فرعون مصر به یوسف مسئولیت برنامه ریزی و اجرای استراتژی مقابله با اولین خشکسالی ثبت شده در تاریخ را داد. حال این پرسش مطرح می شود که با توجه به پیشرفت انسان در علم و برنامه ریزی پس از گذشت چندین هزاره، آیا توان بشر در مقابله با خشکسالی ها افزایش خواهد یافت? آیا ما بر اساس تجربیات موفقی که در گذشته در مقابله با خشکسال ها و مدیریت منابع آب یا مدیریت تقاضا در زمان وقوع خشکسالی داشته ایم، برنامه ریزی کرده ایم؟ آیا ما ازموفقیت ها و یا سستی های گذشتگان درس آموخته ایم؟ یا این که ما محکوم هستیم که اشتباهات خود را تکرار کنیم؟ متاسفانه شواهد نشان می دهند که جامعه تمایلی برای برنامه ریزی برای مقابله با خشکسالی را ندارد.به منظور بررسی این موضوع که چرا جامعه هنوز ترجیح می دهد فقط در زمان بروز خشکسالی عکس العمل نشان دهد، تا این که برای احتمال بروز آن برنامه ریزی کند، باید برنامه های دولت برای مقابله با خشکسالی مورد ارزیابی قرار گیرند. تا قبل از این سیاست های دولت ایالتی در آمریکا ( state government) برای مقابله با خشکسالی"به انتظار باران نشستن" بود و دراین میان مهیا ساختن برخی کمک های اضطراری برای زمان وقوع بوده و امید بستن به این که فاجعه پایان یابد. بسیاری از ایالت ها در آمریکا به عنوان یک سیاست، مسئولیت اولیه برای مقابله با خشکسالی را با دولت مرکزی که کلیه بخش های دولتی را زیر پوشش دارد، می دانند. سیاست های دولت مرکزی و دولت محلی (local government) یک مقابله اضطراری را در زمان بروز خشکسالی نشان می دهد که سعی بر کاهش میزان تقاضای آب برای تعادل بین منابع در دسترس و میزان نیاز به آب را دارند. این دیدگاه دولتی زیان های اقتصادی و یا ناراحتی و رنج ساکنین منطقه را کاهش نمی دهد و با هر خشکسالی که اتفاق افتاده، این چرخه مجددا تکرار شده است. به عنوان نتیجه سئوال های زیر مطرح می شود:
- آیا دولت استانی یا ایالتی مسئولیت برنامه ریزی برای مقابله با خشکسالی را دارد؟
- اگر اینچنین است چه نوع برنامه ریزی باید مطرح شود؟
- آیا امکان این که فعالیت های مرتبط با خشکسالی دولت مرکزی و محلی آینده را تغییر دهد، وجود دارد؟
- اگر چنین است چگونه و چرا؟
در اصطلاح آب و هوایی، خشکسالی به یک دوره زمانی که عموما ماه یا سال است، اطلاق می شود که در طی آن میزان رطوبت در محل خاصی کمتر از میزانی که به طور معمول مورد انتظار بوده، اتفاق می افتد.
خشکسالی عموما از جنبه های هواشناسی، آب شناسی و یا کشاورزی تعریف می شود. بنابراین نتیجه نهایی خشکسالی از تاثیرات آن بر روی فعالیت های اجتماعی و اقتصادی یک منطقه مشخص می شود . لذا نشانه های آب و هوایی خشکسالی نیز نیاز به تعاریف اجتماعی و اقتصادی دارد. زیرا مدیریت منابع و مدیریت تقاضای آب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دانشمندان اصطلاح خشکسالی اجتماعی را پیشنهاد کرده اند که به عنوان شرایط ویژه آب و هوایی که تحت فشار کم آبی غیر قابل انتظار قرار دارد و بر فعالیت های اقتصادی و اجتماعی آن منطقه اثر می گذارد، مطرح می شود.تجزیه و تحلیل زیر از نقش دولت در برنامه ریزی برای مقابله با خشکسالی در مقایسه با تجربه فعالیت های سنتی دولت در طی خشکسالی می باشد. اگر دیدگاه سنتی دولتی کمتر مفید به نظر می رسد، باید موانعی که بیشترین تاثیر را دارند، مشخص شوند و مورد ارزیابی گیرند و تعیین شود چگونه باید آنان را از میان برداشت یا با آنان مقابله نمود. برای ارزیابی بهتر موقعیت دولت ایالتی و مرکزی، برنامه ها و فعالیت های مرتبط با خشکسالی ۴۸ ایالت هم مرز در مورد معیارهای به حداقل رساندن آسیب های خشکسالی مورد بررسی قرار گرفتند و بالاخره نقش مهمی که دولت مرکزی می تواند دربرنامه ریزی برای خشکسالی و برای کاهش اثرات متعاقب آن داشته باشد، از سایرین قابل توجه تر بود.
●دیدگاه سنتی دولت به خشکسالی:
خشکسالی ها معمولا دارای دو جنبه هستند: ۱- آب و هوایی : یعنی کاهش در میزان بارش و ۲- نیاز : یعنی نیاز به مصرف آب در مقابله با خشکسالی، دولت ها تمایل دارند که بیشتر فعالیت خود را روی کاهش میزان نیاز به آب متمرکز کنند. اگر چه آنان باید برای کنترل مسایل آب و هوایی نیز فکر کنند. باروری ابرها برای مثال ممکن است سطح پوشیده ازبرف را افزایش دهد و در بعضی از موارد نیز ممکن است مقداری بارش تابستانی حاصل شود. چون کنترل مسایل آب و هوایی عموما کمتر قابل تکیه است، لذا بیشتر بر روی مدیریت جمع آوری و توزیع منابع آب موجود و تعیین اولویت هایی برای استفاده های مختلف از آب تمرکز می شود.
●موانع برنامه ریزی موثر برای مواقع خشکسالی:
اگر چه دولت ها برای مواقع خشکسالی می توانند به طور موثر برنامه ریزی کنند، ولی مشکلات بنیادین پیش روی فعالیت های ضروری، وجود دارند. پنج مانع برای برنامه ریزی برای خشکسالی ها تشخیص داده شده شامل: خصوصیت خشکسالی، تصادفی بودن آن، پدیده خشکسالی، هزینه خشکسالی و ملاحظات سیاسی که در اینجا به آنان پرداخته می شود.
●خصوصیت خشکسالی:
برنامه ریزی برای خشکسالی و مدیریت پیشگیری از وقایع ناشی از آن که به خوبی مشخص و قابل تشخیص برای همه هستند، بسیار مشکل است. چون شدت و تکرار وقایع نا مشخص است. گر چه هیچ تخصص فنی برای تشخیص و تعیین زمان بروز سیل، فوران آتشفشان یا زلزله لازم نیست ولی تجربه شده است که تردید قابل توجهی نسبت به زمان شروع و خاتمه خشکسالی ها وجود دارد. یک خشکسالی تقریبا از حوادث غیرقابل پیش بینی است. برنامه ریزی برای مواقع خشکسالی و مدیریت منابع آب نیاز به تعاریفی که خشکسالی را تعیین می کند، دارد. کمبود خصوصیت های خشکسالی می تواند یک عامل مهم در برنامه ریزی باشد و دلیل آن این است که به برنامه ریزی برای خشکسالی و مدیریت منابع آب در هنگام خشکسالی کمتر از آن چه که سزاوار آن بوده، توجه شده است.
●تصادفی بودن خشکسالی:
این نکته که خشکسالی از لحاظ تاریخی چه موقع به وقوع می پیوندد، بسیار مورد توجه دولت ها، بوده است. آن چیزی که بیشترین مانع برای برنامه ریزی جهت جلوگیری از کمبود آب در مواقع خشکسالی است، تصادفی بودن آن است. این تغییر پذیری ذاتی که موجب واکنش به بحران و کمبود آب شده و تلاش ها برای برطرف سازی آن بیشتر از برنامه ریزی برای مقابله با آن است، باید کاملا از قبل پیش بینی و مهار گردد. مردم تمایل دارند که خشکسالی را یک بخش طبیعی از سیر آب و هوایی بدانند و معتقدند که خشکسالی بالاخره برطرف می شود. در خشکسالی دو چیز کاملا نامشخص باقی مانده است: یکی تکرار آن و دیگری سختی و شدت آن می باشد. بنابراین برنامه ریزی جهت کاهش هزینه هایی که ناشی از خشکسالی است و نیز سختی و شدت پیچیده آن، لازم است.
●پدیده خشکسالی:
مانع دیگر برای برنامه ریزی خشکسالی مربوط به ذات پدیده خشکسالی است. اگر چه خشکسالی روی افراد تاثیر می گذارد، در زمان خشکسالی مشکلات جامعه مشخصات ویژه ای دارد. تمایل هر فرد برای استفاده از امکانات جمعی به حداکثر خود برای دریافت سریع آنان می رسد. نتیجه آن کاهش و زوال کلیه امکانات جمعی و همگانی جامعه است. این پدیده بهترین سیاست غیر قابل اجرا را ایجاد می کند مگر آن که بوسیله دولت اجرا شود. اشخاص تجربه شان از خشکسالی کمبود آب است و این در حالی است که راه های موثر برای مقابله با کمبودهای آب محدود است. استفاده از آب های زیر زمینی در حین خشکسالی در بسیاری از ایالت های شرقی در امریکا شرایط قابل تحمل تری را بوجود آورد. اما این مطلب نیز نیاز به برنامه ریزی و قانون گذاری دارد زیرا چاه های عمیق تر و پمپ های قوی تر بیشترین میزان برداشت آب را خواهند داشت.این مطلب راه حلی مشخص در زمان خشکسالی است که ممکن است مثلا ایجاد چاه باشد. اگر اشخاص این گونه عمل نماید نتیجه می تواند به زیان برخی دیگر باشد. یک چشمه کم عمق در نهایت می تواند مورد استفاده قرار گیرد ولی باز هم اشخاص می توانند برای برداشت آب باید یکدیگر رقابت کنند که این نیز می تواند موجب برداشت بیش از پیش و کم شدن آب چشمه باشد. همچنان که اگر چاه های عمیق و پمپ های قوی استفاده شوند اینگونه خواهد شد. یا این که افزایش پمپاژ آب موجب وارد شدن آب شور به آب چشمه یا چاه شود که می تواند به کیفیت تمام آب چشمه یا چاه لطمه وارد آورد. بهترین راه حل می تواند توافق بین اشخاص باشد و یا قوانین و محدودیت هایی که بوسیله دولت محلی اعمال می شود تا زمان و میزان پمپاژ آب کنترل شود. تحت این شرایط اشخاصی که آب را پمپاژ می کنند نمی توانند برای خشکسالی ها برنامه ریزی موثری داشته باشند. شخصی که وضعیت مالی خوبی دارد و دنبال یک مخزن اب زیر زمینی می گردد یا برای کمبود آب برنامه ریزی می کند، لازم است میزان آبی که نمی تواند پمپ کند یا باید بوسیله دیگران پمپاژ میشود را نیز بداند. برای یک جامعه ممکنست راه حل، ساختن یک مخزن در بالای چشمه آب باشد ولی برای جامعه ای دیگر در پایین چشمه باشد. هر جامعه باید راه حل خود را با توجه به جامعه دیگری که در همسایگی اوست عملی کند. در غیر اینصورت چشمه ها ممکنست به یک منبع غیر قابل استفاده تبدیل شوند. افزایش تامین آب در هر منطقه باید برای کلیه جوامع بهترین راه حل باشد که این نیازمند توجه و دقت کل جامعه است.●هزینه خشکسالی:
کمبود اطلاعات درباره هزینه خشکسالی دلیل دیگری برای این است که فقط مسایل حاشیه ای در برنامه ریزی برای خشکسالی مد نظر قرار می گیرد. وقتی که هزینه های واقعی خشکسالی شناخته شدند، خسارات خشکسالی می تواند خسارات ناشی از سایر بلایای طبیعی را نیز کمتر کند. برای مثال کشور استرالیا اعلام نمود که در دوره زمانی سال های ۷۵-۱۹۴۵ هزینه های خشکسالی چهار برابر هزینه های سایر بلایای طبیعی بوده است. به علاوه تمام هزینه ها با هزینه های خشکسالی ترکیب شده و به طور واضح قابل تشخیص نمی باشند. اثرات اجتماعی خشکسالی ها و هزینه های ترکیب شده، چگونگی تاثیرات آن ها در جامعه و این که چه کسانی نهایتا از این خشکسالی تاثیر می پذیرند، باید بیش از گذشته مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرند. رنج های انسان کمتر می تواند عاملی باشد که در ارزیابی هزینه ها اندازه گیری شود. همچنین هزینه های غیر مستقیم بسیار بیشتر از هزینه های مستفیم هستند و نیز به خاطر طبیعت منتشر شونده، تشخیص و تعیین آنان مشکل است و عموما نامشخص باقی می مانند. تا زمانی که این هزینه ها نامشخص باقی بمانند، تصمیم گیران اطلاعات ناقصی در ارتباط با هزینه خشکسالی خواهند داشت. طول زمان خشکسالی نیز تاثیر قابل توجهی بر روی هزینه های کلی دارد. خشکسالی های طولانی به مراتب هزینه برتر از خشکسالی های کوتاه تر هستند. یک خشکسالی پایدار مانند آن که در دهه ۱۹۳۰ اتفاق افتاد، می تواند هزینه های اجتماعی و اقتصادی که هیچوقت پیش بینی نشده است، را در پی داشته باشد. در طی خشکسالی دهه ۱۹۳۰ برای مثال کشاورزی در بسیاری از قسمت ها از بین رفت و این کساد کشاورزی به نوبه خود موجب پراکندگی جمعیت و خسارت شدید اقتصادی شد. خشکسالی دهه ۱۹۳۰ تاثیر بسزایی بر روی نسل امریکایی بخصوص در محلی که زندگی و تولید معاش می کردند، گذاشت. حتی اگر ارزش زندگی بشر نادیده گرفته شود، خسارات اقتصادی ناشی از خشکسالی می تواند زندگی بشر را متزلزل کند.
●ملاحظات سیاسی:
بالاخره ملاحظات سیاسی می تواند با برنامه ریزی ومدیریت بهتر اثرات خشکسالی را کاهش دهد. تصادفی بودن خشکسالی موجب می شود که جامعه این گونه باور کند که تلاش اندکی می توان برای کاهش هزینه های خشکسالی قبل از وقوع آن انجام داد. بعلاوه اطلاعات جامعه از تراژدی های گذشته اغلب کم است و توجه معمولا بیشتر به مشکلات جدید سیاسی جلب می شود. لذا تصمیم گیران حمایت افکار عمومی را که برای برنامه ریزی مقابله با خشکسالی و مدیریت منابع و تقاضای آب ضروری است، اغلب ندارند. در مقابل کمبود حمایت عمومی جامعه، گروه هایی خاص در سطح کشوری و یا استانی ممکن است فعالیت هایی را که برای یک برنامه اجرایی مدیریت موثر تقاضای آب در زمان خشکسالی لازم است، داشته باشند. برای مثال گروهای زارعین و کشاورزان در ویرجینیا در سطح ایالتی یا منطقه ای برای مصرف آب خود برنامه ریزی کردند. مدیریت منابع و مدیریت تقاضای آب باید در راس همه برنامه ها برای کاهش اثرات کمبود آب در زمان خشکسالی باشد ولی عوامل سیاسی می تواند جایگزین شده و موجب کاهش تمایل به مدیریت منابع و مدیریت تقاضای آب حتی در زمان بروز خشکسالی گردد.
●وسایل و ابراز برنامه ریزی:
یک گروه نویسندگان بنام کنیگ و دیگران ( ۱۹۵۸ ) که مدل رفتار استفاده از آب را طراحی کرده بودند، ۵ ابزار برنامه ریزی برای شاخص های خشکسالی را بر اساس مسئولیت دولتی، با توجه به افکار عمومی، کاهش مصرف آب، حفظ منابع و پایش مشترکین برای هماهنگی با برنامه های کمبود آب در زمان خشکسالی پیشنهاد کرده اند. این ابزارها در ۵ سئوال زیر بنایی زیر نشان داده شده اند.
- چطور یک استان و یا ایالت متوجه می شود که خشکسالی وجود دارد؟
- اگر خشکسالی وجود داشته باشد چه کسی مسئول است؟
- چگونه جامعه آگاه میشود?
- عوامل اختصاصی جاری و نیز رفتار استفاده از آب چگونه تغییر می کند؟
- چگونه از موافقت جامعه جهت تغییر رفتار آنان مطمئن می شویم؟
پاسخ به این سئوالات زیر بنایی موجب می شود که برای هر ایالت یا استان مشخص باشد که برنامه ریزی اجرایی برای مدیریت آب در مواقع خشکسالی را دارد یا خیر؟
بنابراین آن ایالت یا استان باید نشان دهد که هر سئوال در شرایط خود به شدت از برنامه مدیریت تقاضای آب تاثیر می گیرد. هر یک از ابزار برنامه ریزی یادشده در جزییات نیز مورد ارزیابی قرار می گیرند.
●آموزش همگانی:
وقتی که خشکسالی، اجرای برنامه های مدیریت تقاضای آب را فعال کند، جامعه نیاز دارد که آگاه شود. برای ارتقای آگاهی جامعه باید اطلاعات درباره روش های کاهش مصرف، جایگزین های مصرف آب و دستورالعمل برای دستیابی به یک واریانس( اندازه میزان تغییر ) به جامعه داده شود. مراحل دقیق آموزش جامعه می تواند به گونه ای باشد که شرایط محلی را نیز در بر گیرد.
●حفظ منابع و کاهش مصرف:
باید فهرستی از اولویت های مصرف آب باید قبل از آن که خشکسالی اتفاق بیفتد تهیه شود و هر مشترک بداند که در شروع خشکسالی محددیت آب برای چه مصارفی به کار می رود. اگر مسایل تجاری و صنعتی در نظر گرفته شوند، در شروع خشکسالی مشترکین استفاده از آب را بر اساس انان کاهش می دهند. برای مثال تلاش زیادی برای نشان دادن استفاده های ضروری و غیر ضروری از آب و مدیریت مصرف آب در بسیاری از ایالت ها انجام شد و کاهش مصرف آب موجب کاهش سود حاصل از تولید آب گردید. ولی بیشتر کاهش منابع در زمانی اتفاق می افتد که به دلیل مخارج مقابله با خشکسالی هزینه ها بالاست. در فقدان سود حاصل از تولید آب، افزایش میزان تولید آب به دلیل برداشت اضافی در زمان بروز خشسالی لازمه جبران آن می باشد. استفاده از این روش مزایای بسیاری در مقایسه با افزایش تولید ساده آب دارد. برای مثال برداشت اضافی آب در زمان خشکسالی آسانتر و بهتر است و این میزان برداشت بیشتر برای مشترکین مورد استفاده است زیرا وضعیت مربوط به زمان خشکسالی می باشد و باعث می شود که برای تامین سودی که در طی خشکسالی از دست رفته و حتی پس از آن نیز ادامه خواهد داشت، میزان تامین آب افزایش یابد.
●پایش استفاده از آب:
تجربه نشان می دهد که کاهش مصرف آب بیشتر از ۲۰ تا ۲۵ درصدی نمی تواند فقط با اراده جامعه برای صرفه جویی بدست آید. این مطلب به دلیل اتفاق می افتد که افکار عمومی به این که دستورالعمل های صرفه جویی در مصرف آب الزامی هستند، جلب شده و یا آن که افزایش قیمت آب در هنگام خشکسالی موثرترین راه های کاهش مصرف آب در مقایسه با صرفه جویی اختیاری می باشد. در ایالت نیوجرسی اخیرا قانون "قیمت اضطراری آب" به دلیل برتری آن نسبت به محدودیت های اجباری به تصویب رسیده است. برخی از مدیران اجرایی این گونه می گویند که مکانیسم های فشار (اعمال قوانین و مقررات ویژه)، مهمترین حالت برای برنامه ریزی می باشند که دستورالعمل اجرایی آن نیز نادر است. بیشتر پایش مشترکین ازطریق فشار "گروه های ویژه" اعمال می شود ولی کارکنان دولت مانند نگهبانان، کارکنان تاسیسات فاضلاب، بازرسین ساختمان ها، لوله کش ها، برق کاران، کارگران ساختمانی و خدمات بهداشتی می توانند به این منظور تقویت شوند که یک وظیفه ملی برای پایش منطقه مورد نظر با حداقل مخارج و حداقل ضرر کاری معمول این کارمندان می باشد.
●نتیجه گیری:
برنامه ریزی موثر برای مدیریت منابع آب و مدیریت تقاضای آب قبل از ظهور خشکسالی باید انجام گیرد ولی در برخی از کشورها اگر چه جامعه تجربه کمبود شدید آب را دارد ولی در مجموع این امر از اولویت کمتری برخوردار است. برای بیشتر کشورها رفع خسارت و آسیبی که در اثر خشکسالی به جامعه وارد شده، یک مسئولیت دولت محلی نه مرکزی محسوب می شود.زیرا نقش دولت محلی تامین کمک های مالی به شهرنشینان پس از بروز خشکسالی است. قوانین کیفیت آب ممکن است موجب شوند که دولت مرکزی تمایل داشته باشد که فقط به مدیریت ناشی از اثرات خشکسالی بپردازد. عوامل زیادی ممکن است دست به دست هم دهند تا آن که دولت مرکزی طرح های خشکسالی را برای کاهش اثرات آن انجام دهد. این عوامل ممکن است در شروع بروز خشکسالی وجود داشته باشد و طولانی و شدید است و به موجب آن نیاز به منابع ثابت آب افزایش می یابد و به یک آگاهی عمومی و آموزش همگانی در مورد هزینه های اقتصادی خشکسالی و میزان مصارف نیاز دارد. از آنجا که افزایش نیاز به آب ادامه دارد، حتی خشکسالی کوچک و جزیی نیز می تواند شدید باشد. لذا دولت های مرکزی مجبور خواهند بود که خود رهبر برنامه ریزی برای مدیریت منابع آب و نهایتا مدیریت تقاضای آب برای جلوگیری از خسارات ناشی از خشکسالی باشند.
منبع:
Geological Survey On Water Supply, Paper: ۲۳۷۵_ P.۱۴۷-۱۵۶
نویسندگان:
ویلیام ارواکر: مرکز پژوهش های منابع آب ویرجینیا
مارگارت اس هرزو: دانشگاه رادفورد ویرجینیا
کارول جی هالی: مرکز پژوهش های منابع آب ویرجینیا
منبع : پایگاه اطلاع رسانی وزارت نیرو