جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عزاداری سیدالشهدا حرمت الهی را نمی شوید


عزاداری سیدالشهدا حرمت الهی را نمی شوید
باورنادرست برخی بر آن است که هر عملی که به قصد عزاداری صورت گیرد، شرعیت لازم را دارد و عزاداری امام حسین(ع) از همه حرمت ها استثناء می باشد و به قولی نفس عزاداری برای امام حسین (ع) می تواند حرمت شناخته شده الهی را حلال ساخته و تبعات منفی آن را بشوید. از این رو، طبق این باور نادرست ، قمه زنی و برخی اعمال نامتعارف مانند لطمه زدن به سر ، صورت ، کتف ها ، پشت و دست ها و جاری ساختن خون از آن فی حد نفسه وماورای شرایط موجود جامعه حلال است.و بدتر از آن زمانی است که به این باور نادرست چنین القا گردد که با زدن یک قمه بر سر تمامی گناهان یکساله اش حتی قضای نمازهای نخوانده اش جبران می گردد.
قمه زنی ازبدعت هایی است که توسط برخی از عزاداران امام حسین(ع) اجرا می‌شود و در تأسی به مجروح و شهید شدن حضرت ابا عبدالله(ع) و شهیدان کربلا و به عنوان اظهار آمادگی برای خون دادن و سر باختن در راه امام حسین(ع) صبح روز عاشورا، با پوشیدن لباس سفید و بلندی هم چون کفن، به صورت دسته‌ جمعی قمه بر سر می‌زنند و خون از سر بر صورت و لباس سفید جاری می‌شود. بعضی برای قمه‌زنی نذر می‌کنند و بعضی هم این نذر را برای کودکان انجام می‌دهند و بر سر آنان تیغ می‌زنند، در حدی که از محل آن خون جاری می‌شود.
این کار از نظر شرعی پایه و مبنای دینی ندارد و صرفاً از روی علاقه شیعیان به حضرت سیدالشهداء(ع) انجام می‌گیرد البته این احساسات و عواطف دینی باید در مسیر صحیح هدایت شود به نحوی که انگیزه و شور جهاد و شهادت بیافریند، به علاوه آنان که حاضرند به خاطر امام حسین(ع) خون بدهند بهتر است که خون خویش را به درمانگاهها و مراکز انتقال خون اهدا کنند یا با تأسیس بانک خون از فداکاران و ایثارگران داوطلب در روز عاشورا خون گرفته شود تا از این طریق جان انسانهای نیازمند نجات یابد گرچه این کار شاید مثل قمه ‌زنی بر طرف کننده حس عاطفی فرد نباشد ولی قطعاً رضایت خداوند و حضرت سید الشهداء(ع) و آقا امام زمان(عج) را بیشتر در پی خواهد داشت فقهاء نیز آن را در صورتی که ضرری نداشته باشد مجاز می‌دانند. اکثر فقهاء معاصر نیز به خاطر تأثیر نامطلوب آن بر افکار دیگران و موجب وهن مذهب، آن را ممنوع دانسته‌اند، البته شرایط زمانی نیز در این مسأله بی‌تأثیر نیست.
امام خمینی(ره) در پاسخ به استفتایی که در سالهای اول انقلاب شده بود فرمودند: (در وضع موجود قمه نزنند...) آیت الله خامنه‌ای هم در مورد خرافه زدایی از عزاداری فرمودند:(قمه زدن هم از آن کارهای خلاف است... این یک کار غلطی است که عده‌ای قمه‌ها را بگیرند و بر سر خود بزنند و خون بریزند... کجای این کار عزاداری است؟ این جعلی است. این ها چیزهایی است که از دین نیست) و فی الواقع ایشان این کار را خلاف و خرافه دانسته‌اند.
به هر حال در شرایطی که دشمنان اسلام سعی در منزوی کردن مسلمانان دارند و با حیله‌هایی می‌خواهند اسلام را خرافی و مسلمانان را بی‌ منطق معرفی کنند، انجام این گونه اعمال که در متن دین وجود ندارد و در حال حاضر موجبات وهن شیعه و عزاداری را فراهم می‌کند و به نظر خلاف عقل است و کاری عقلائی نیست و بایستی به جای آن سراغ مراسمی رفت که عظمت اهداف عاشورای حسینی را بیش از پیش آشکار می‌سازد و اگر جمعی از بزرگان فقهای شیعه در زمان خود بعضی از این کارها را به دلائلی اجازه فرموده‌اند، قطعاً در این زمانه با در نظر گرفتن شرایط و اوضاع کنونی نظر دیگر داشتند..
در نگاهی تفضیلی به مقوله عزاداری برای امام حسین(ع) در می یابیم که در هیچ یک از فرمایش معصومین(ع) پیرامون فضیلت عزاداری برای امام حسین(ع) به امری غیر از گریه کردن توصیه نشده است. اگر روایاتی که در ثواب و پاداش تعزیه برسالار شهیدان وارد شده است، مطالعه شود، هیچ توصیه ای غیر از گریستن و زیارت کردن قبر مطهرشان، دیده نخواهد شد.
آنچه که اسلام را از سایر مکاتب متمایز می سازد، اعتدال آن در همه عرصه های زندگی است. دین ما با عواطف و احساسات مبارزه نکرده است، بلکه آن را به عنوان بخشی از وجود انسان پذیرفته است. زمانی که ابراهیم فرزند خردسال پیامبر اسلام ازدنیا رفت، ایشان از سر ترحم گریستند، اما اجازه زیاده روی ندادند و چون مردم خورشید گرفتگی را به مرگ فرزند ایشان مرتبط ساختند، ایشان نه تنها تایید نکرد،بلکه به صراحت فرمود که هستی کار خود را تحت تدبیر خدا انجام می دهد و به مرگ فرزند من ربطی ندارد و ایشان با این موضع گیری اولا جلوی هر گونه خرافه را گرفتند و ثانیا با عدم بی قراری مفرط اجازه ندادند تعقل مغلوب احساساتشان گردد. بنابراین اصل عزاداری و سوگواری، بخشی از زندگی ما ونیازی از نیازهای عاطفی ماست و نمی توان آن را ندیده گرفت، اما سخن در اعتدال آن است. دین ما اگر چه با سوگواری مبارزه نکرده است، اما اجازه زیاده روی نیز نداده است. به همین جهت است که در روایات فراوان از تند روی در سوگواری نهی شده است و حتی در برخی از موارد، کفاراتی چون کفاره شکستن روزه ماه رمضان ومشابه آن قرار داده شده است.
خداوند متعال در آیات بسیاری گرفتاری ها و مصیبت های مختلف را به عنوان بخشی از زندگی انسان معرفی می کند و به او متذکر می شود که در میان سختی ها آفریده شده است(لقد خلقنا الانسان فی کبد) یاد آوری می کند که سختی ها و خوشی ها دردنیا هم آغوش همند و در این دنیا به همزیستی رسیده اند(فان مع العسر یسرا).خداوند متعال نظر به سختی ها و مصائب پیامبر بزرگوار اسلام، بارها او را به صبر وشکیبایی دعوت می کند و از او می خواهد تا تحمل خود را از دست ندهد.
با در نظر گرفتن ده ها آیه و صدها روایت، به این نتیجه خواهیم رسید که راه اسلام درگرفتاری ها، صبر و مقاومت است، نه جزع و فزع و بی تابی کردن.علاوه بر آن روایات فراوانی وارد شده است که از زیاده روی درسوگواری نهی کرده است. در این بخش برخی از آنها را ذکر می کنیم و علاقه مندان رابه مطالعه منابع روایی ارجاع می دهیم:
۱) عن ابن مسعود، قال قال رسول اللّه (ص): لیس منا من ضرب الخدود و شق الجیوب، رسول خدا(ص) فرمود: کسی که بر گونه هایش بزند و یقه اش را پاره کند از مانیست.
۲) عن جابر عن ابی جعفر (ع)، قال: قلت له: ما الجزع؟ قال:
اشد الجزع الصراخ بالویل و العو یل و لطم الوجه و الصدر و جز الشعر من النواصی و من اقام النواحة فقدترک الص بر و اخذ فی غیر طریقه الحدیث، از امام باقر(ع) سؤال کردم که جزع چیست؟ ایشان فرمودند:
بدترین نوع جزع داد وفریاد کردن و واویلا گفتن و ضربه زدن به صورت و سینه و کندن موهای پیشانی است.کسی که نوحه سرایی کند صبر را ترک کرده است و در غیر روش اسلام قدم برداشته است.
۳) قال: و قال رسول اللّه(ص) لفاطمة حین قتل جعفر بن ابی طالب: لاتدعی بذل ولاثکل و لا حزن و ما قلت فیه فقد صدقت، زمانی که جعفر بن ابی طالب به شهادت رسید، حضرت رسول(ص)به دخترشان فاطمه(س) فرمودند: در عزای جعفر با خواری و مانند مادران فرزند از دست داده و بااندوه، نوحه سرایی مکن و هر آنچه که در حال عزاداری می گویی، راست باشد.
در این روایت از زیاده روی در عزاداری حتی در مورد بزرگانی چون جعفر نهی شده است.
۴) ان رسول اللّه (ص) قال لفاطمة (ع): اذا انا مت فلا تخمشی علی وجها و لا ترخی علی شعرا و لا تنادی بالویل و لا تقیمن علی نائحة... ، رسول خدا به فاطمه (س) فرمودند: زمانی که من وفات کردم، به صورتت چنگ مزن و موهایت را پریشان مکن و صدایت را به واویلا گفتن بلند مکن و بر من نوحه مخوان.
در این روایت از زیاده روی در عزاداری در مورد بهترین بندگان خدا نیز نهی شده است. ایشان با اینکه می دانستند که مصیبتشان بر دخترشان فاطمه(س) بسیار گران است، با این حال آن حضرت را از اعمالی که در عصر جاهلیت مرسوم بوده است،نهی کردند و از ایشان خواستند تا مراعات متانت را حتی در مرگ پدری چون رسول خدا(ص) بنماید.
۵) عن جراح المدائنی، عن ابی عبد اللّه (ع) قال: لایصلح الصیاح علی المیت و لاینبغی، و لکن الناس لایعرفونه و الصبر خیر، امام صادق(ع) فرمود: داد و فریاد کردن بر میت سزاوار نیست، اما مردم نمی دانند، و حال آنکه صبر بهتر است.
۶) امام سجاد(ع) نقل می کنند که شب عاشورا، همان شبی که پدرم در صبح آن به شهادت رسیدند من در خیمه بودم و عمه ام زینب از من پرستاری می کرد. پدرم درخیمه خود نشسته بودند و غلام ابوذر هم شمشیر ایشان را آماده می کرد.
در این حال پدرم با خود این شعر را می خواند:ای روزگار اف بر تو باد چه طلوعها و غروبهایی بر تو شده است و تو چقدر از همراهان و طالبانت را کشتی آری روزگار به کسی راضی نمی شود و تمام امور به سوی خدا باز می گردد و هر زنده ای راه مرا خواهد پیمود ایشان این ابیات را دو یا سه بار خواندند، من با شنیدن آنها فهمیدم که مقصودشان چیست. چشمانم پر از اشک شد، اما جلوی خودم را گرفتم و یقین کردم که بلا نازل شده است. اما عمه ام که این اشعار را شنید، به اقتضای طبیعت زنانه که دل نازک و بی تابی دارند، نتوانست جلوی خودش را بگیرد و از جایش جهید و در حالی که سرش برهنه بود و لباس خودش را می کشید، به سوی خیمه برادرش که در کنار خیمه ما بود،دوید. زمانی که خدمت امام رسید، عرض کرد: واویلا ای کاش مرگ من امروز فرامی رسید. مادرم فاطمه، پدرم علی، برادرم حسن، همه مردند. ای یادگار گذشتگان من و ای بهترین ماندگان من. امام حسین(ع) به ایشان نگاه کرد و فرمود: خواهرم، مباداشیطان بر تو چیره شود و بردباری را از تو بگیرد. چشمان امام پر اشک شد و فرمود:خواهرم اگر مرغ صحرا رها می شد، در لانه خود می خوابید. عمه ام گفت: آیا توخودت را به گرفتاری می اندازی؟! گرفتاری تو قلب مرا بیش از هر چیزی مجروح ساخته است و تحمل آن از هر چیزی سخت تر است. این را گفت و به صورتش زد.دستش را در گریبان کرده و یقه اش را پاره کرد و غش کرد و بر زمین افتاد.
پدرم بلندشد و آب به صورت خواهرش زد و گفت: خواهر عزیزم از خدا بترس و در گرفتاری که خدا برایمان پیش آورده است، صبور باش و بدان که همه اهل زمین خواهند مرد واهل آسمان نیز باقی نخواهند ماند. همه چیز غیر از خدا از بین خواهد رفت. همان خدایی که تمام مخلوقات را با قدرتش آفرید و آنها را برانگیخت و آنها دوباره به سوی او باز می گردند و او تنهاست.
پدرم بهتر از من بود، مادرم بهتر از من بود، برادرم بهتر از من بود و برای من و برای هر مسلمانی رسول خدا سرمشق پسندیده ای است. امام با این تعبیرات عمه ام راتسلی داد و گفت: خواهر تو را قسم می دهم و از تو می خواهم که قسمم را نادیده نگیری، زمانی که من به شهادت رسیدم برای من گریبان چاک مکن، به صورتت چنگ مزن، صدایت را به واویلا بلند مکن. سپس عمه را آورد و در کنار من نشاند و خود به نزد اصحابش رفت... .
این روایت از جهاتی با تمام روایات سابق تمایز دارد، زیرا در مورد سوگواری برای حساس ترین شخصیت ها وارد شده است.
به نظر می رسد که این روایت و روایت چهارم جواب کاملی است برای همه شبهاتی که در این باب مطرح می شود و روشن می کند که حتی در عزای امام حسین(ع) نیزنباید اعمال منافی با متانت انجام داد و صرف اینکه زنان حاضر در کربلا، اقدام به لطم وامثال آن کرده اند، دلیل بر جواز نمی شود، زیرا این عمل نتیجه شرایط بسیار دشواری بوده است که بر آنها تحمیل شده بود و آنها نیز طبق طبیعت زنانه خودشان بی تابی کرده اند. در این روایت، امام حسین(ع) خواهرش را قسم می دهد و از او می خواهد که قسمش را نشکند و به آن عمل کند. از او می خواهد که گریبان پاره نکند، به سر وصورت خود نزند، صدایش را بلند نکند و صبور باشد.
امام (ع) می فرماید: «خواهرم مراقب باش که شیطان حلمت را از تو نگیرد»، یعنی این اعمال زمانی از انسان ظاهر می شود که شیطان بر انسان مسلط شود. بنابراین بی پایه بودن بهترین دلیل قائلین به جواز که عملکرد حضرت زینب و زنان کربلا است، روشن می شود. جالب آن است که امام سجاد(ع) اگر چه عمه اش را ملامت نمی کند، اماعملکرد ایشان را تایید هم نمی کند، بلکه می فرماید: «من خودم را نگه داشتم، ولی چون زنها رقیق القلب هستند، عمه ام با شنیدن سخنان پدرم بی تاب شد و به سوی ایشان دوید». البته آنچه حجت است فقط قول و عمل معصوم است.
با این بیان روشن می شود که مقتضای حکم اولیه در مورد قمه زنی و هر نوع عمل نامتعارف در عزاداری ها حرمت است.
سر شکستن حضرت زینب(س) مورد دیگری که برخی به آن استدلال کرده اند، سر شکستن حضرت زینب (س) است که حکایت آن از این قرار است:
هنگامی که کاروان اسرا را به کوفه وارد کردند، مردم کوفه به تماشا آمده بودند وزنانشان گریه می کردند، ام کلثوم سر از محمل بیرون آورد و به ایشان فرمود: بس کنیداهل کوفه! مردانتان ما را می کشند و زنانتان بر ما می گریند! داور ما و شما خداوند درروز قیامت باشد. در این هنگام، ناگهان سرهای شهدا و پیشا پیش آنها سرمبارک سیدالشهداء را که بر نیزه کرده بودند، وارد کردند، ناگاه چشم حضرت زینب(س) به سربریده برادرش افتاد که بر نیزه بود و نیزه دار آن را به راست و چپ حرکت می داد،حضرت زینب(س) که این صحنه را دید، سرش را به جلوی محمل کوبیدند و خون از زیر موهایش جاری شد، بعد پارچه ای را روی آن گذاشته و این اشعار را در رثای برادر زمزمه کرد:
«ای هلال من زمانی که تو کامل شدی خسوفی رخ داد و تو به تدریج غروب کردی.ای پاره دلم هیچ گاه گمان نمی کردم این سرنوشت برای تو رقم خورده باشد.»
همان طور که گذشت، حضرات معصومین از چنین اعمالی نهی کرده بودند. اماسؤالی که در اینجا مطرح است این است که اگر امام حسین(ع) خواهرشان را قسم دادند و حتی تذکر دادند که مبادا شیطان را بر خود چیره سازی، با این فرض چراحضرت زینب(س) اقدام به لطم وپریشان کردن مو و شکستن سر خود کردند، آیاتذکر امام حسین در شب عاشورا را فراموش کرد؟ به یقین حضرت زینب(س) ازاولیای خاص خدا بودند و از علم لدنی بی بهره نبوده اند، از این رو ممکن نیست برخلاف تذکر امام(ع) چنین اعمالی را مرتکب شده باشند. پس باید در تفسیر روایات بیشتر دقت کرد تا روشن شود که میان این روایات و روایات بخش قبلی هیچ نوع معارضه ای وجود ندارد و این روایات بر جواز این اعمال دلالت نمی کند.
▪ اولا، نقل حوادث عاشورا توسط امام معصوم(ع) در زیارت ناحیه مقدسه دلیل بر تاییدآن حوادث نیست، امام در حال مرثیه سرایی است و می خواهد اوج مظلومیت سیدالشهداء را بیان کند، نه این که حکم فقهی کیفیت عزاداری زنان حرم را بگوید.
▪ ثانیا، عملکرد زنان شهدا حجت شرعی نیست، خصوصا در فضای آشفته ای که در آن لحظات پیش آمده بود. همزمان با به زمین افتادن امام(ع) لشکر کوفه به خیمه ها حمله کردند و خیمه ها را به آتش کشیدند روسری را از سر زنان کشیدند و زنان رامی زدند، بعضی از ایشان با سر و پاهای برهنه به هر سو می دویدند. کار به جایی رسیده بود که حتی برخی از افراد غیور در لشکر عمر سعد نتوانستند آن وضع راتحمل کنند و از آن ممانعت کردند. آیا می توان در آن فضای تیره و آشفته از عملکردزنان حرم حکم شرعی استنباط کرد؟ آنان در مقام اضطرار بودند، تمام فشار دنیا دریک لحظه به قلب ایشان وارد شده بود، تصور کنید زنان بی دفاعی را که همه عزیزانشان در یک نیمه روز کشته شدند و اینک خود مورد هجوم لشکر قرار گرفته ودر معرض اسارت و سرنوشتی، نامعلوم بودند. اگر فقیهی بخواهد از این صحنه حکم شرعی استنباط کند نهایتا حکم استنباط شده مختص چنان وضع و حالی خواهد بود،یعنی که اگر کسی در چنان وضعی قرار گرفت می تواند همان کارها را انجام دهد، امانمی توان عملکرد او را مجوزی برای انجام همان کارها در وضعیت طبیعی و عادی قرار داد.
▪ ثالثا، دلیلی وجود ندارد که نشان دهد حضرت زینب(س) نیز مانند بقیه زنها به سر وصورت خود زده باشد، در مقاتل نیز ننوشته اند که شخص حضرت زینب چنین کاری کرده باشد، بلکه در زیارت ناحیه و در مقاتل به صورت کلی آمده است که زنان حرم این کار را کردند.
▪ رابعا، در مورد اخیر که آن حضرت سرشان را به محمل زدند و سرشان شکست،باید گفت: آن حضرت در آن وضعیت بحرانی که برای اولین بار سر برادرش را برنیزه ها دید سر خود را به محمل زد و این حاکی از شدت تاثر و اندوه آن حضرت است و هیچ معلوم نیست که ایشان به قصد سر شکستن این کار را کرده باشند، حتی اگر چنین عملی را هم به این قصد انجام داده باشند، دلیلی بر جواز این کار در شرایط عادی نیست، بلکه تنها می توان در شرایط مشابه آن را تجویز کرد.
مؤید این مطلب آن است که نه در مورد حضرت زینب و نه در مورد سایر زنان حرم نقل نشده که همیشه در سالگرد عاشورا موهایشان را پریشان کرده و به سر و صورت خود زده باشند.
برخی می گویند: امام سجاد(ع) در کنار زنان حرم بود، اگر کار آنها اشتباه بود، آنان رانهی می کرد! به راستی در آن لحظات آشوب و اضطراب سهمگین از امام که رنجورو در گوشه ای افتاده بود چه انتظاری می توان داشت؟ علاوه بر این که اساسا رفتار زنان حرم در آن شرایط رفتار بدی نبود تا امام از آن جلوگیری کند.
علامه سید محسن امین عاملی می گوید:قمه زنی و اعمالی دیگر از این قبیل در مراسم عزاداری حسینی به حکم عقل و شرع حرام است و زخمی ساختن سر، که نه سود دنیوی دارد و نه اجر اخروی، ایذای نفس است که خود در شرع حرام است و در جهت این عمل، شیعیان اهل بیت(ع)مورد تمسخر قرار می گیرند و وحشی قلمداد می شوند. شکی نیست که این اعمال ناشی از وسواس شیاطین بوده و موجب رضایت خدا و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)نیست و البته تغییر نام این اعمال در ماهیت و حکم شرعی آن که حرمت است،تغییری نخواهد داد.
از منابع فقه چه لبیه و چه لفظیه بالخصوص یا بالا طلاق یا با لعموم، جواز و اباحه قمه زنی - فضلا از رجحان آن - در مراسم عزاداری سالار شهیدان امام حسین(ع)مستفاد نمی گردد، بلکه مقتضای ادله و عناوین ثانویه حرمت و عدم جواز است لذااجتناب از آن واجب و لازم است.
برخلاف تصور رایج در مورد قمه زنی و امثال آن، حرمت این اعمال حکم ثانوی نیست، بلکه در مرحله نخست مبتنی بر حکم اولی است و اگر در گذشته برخی از علما براساس ضرورت های ثانوی، فتوا به جواز داده اند، امروزه چون نه عاشورا تهدید به انکار می شود و نه تعطیلی قمه زنی ضربه ای به رونق عزاداری می زند، حکم ثانویه منتفی شده و این مسائل به همان حکم اولیه خود باز می گردند.پس همه این اعمال اعم از قمه زنی، لطم، چنگ زدن به صورت، کوبیدن سر به در ودیوار و امثال آن، اعمال خلاف شرع مقدس اسلام هستند و حتی برخی از این اعمال موجب کفاره نیز می شوند.
امروزه همه ما به نیکی می دانیم که اگر قمه زنی تعطیل شود، عاشورا تعطیل نمی شود و کسی در اصل عاشورا خدشه نمی کند. همان طور که در این ده سالی که قمه زنی باحسن تدبیر رهبری معظم انقلاب تعطیل شده است، نه تنها کم ترین لطمه ای به عزاداری حضرت اباعبداللّه(ع) وارد نشده، بلکه هر سال شکوه و رونق بیشتری یافته است.
با توجه به اثبات حکم اولی حرمت برای قمه زنی و اعمال مشابه آن، دیگر برای اثبات حرمت آن به حکم ثانویه نیازی نیست. از این رو قمه زنی حتی اگر وهن مذهب هم نباشد و لطم اگر موجب هیچ مفسده ای هم نگردد، باز هم حرام اند و این حرمت،تعبدی و متکی به روایات است. تاکید ما بر این مطلب به آن جهت است که برخی باخدشه در مفسده دار بودن این اعمال سعی در مجاز نشان دادن آنها دارند.
از مهم ترین پیامدهای ناگوار این رفتارهای افراط ی که برخی از مجالس عزاداری به آن مبتلا شده اند این است که رعایت احکام شرعی و حدود الهی به بهانه های واهی کنارگذاشته می شود، زمینه برای هر گناهی فراهم می شود و مجالس عزاداری از بزرگترین گناهان که تجاهر به کلمات کفرآمیز است تا لهو و لعب و بی بندوباری در رفتار و کردارو اختلاط میان زنان و مردان مصون نمی ماند.
یکی دیگر از آسیب های ناشی از رفتارهای ناهنجار و از جمله قمه زنی وهن مذهب است. این اعمال سبک، باعث نوعی دلزدگی نسبت به شرع اسلام شده و سبب می شود شیعه در میان مذاهب اسلامی متهم به غلو و رفتارهای وحشیانه شود.در حکومت اسلامی تشخیص این گونه موضوعات بر عهده رهبری است و نظر اوفصل الخطاب است.
وحید کاظم زاده قاضی جهانی
منابع:
۱-بحارالانوار
۲-منتهی الامال
۳-ماهنامه فقه و حقوق
۴-رساله های عملیه مراجع عظام
۵-حماسه حسینی – شهید مرتضی مطهری
۶-اصول کافی
منبع : روزنامه انتخاب