پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


شادی در مرز نظم و آزادی


شادی در مرز نظم و آزادی
در میان مردمی که همواره مدعی بوده اند زبانشان شکر است و نمکین بودن و بذله گویی و شوخ طبعی از ویژگی های بارزشان، شاد بودن نباید خیلی سخت باشد. در واقع فارغ از معیارهای سعادتمندی، آسایش، رفاه و امنیت فردی و اجتماعی، روحیه طنزپرداز و شوخ ایرانیان فرصت های مناسبی برای شادی و شادمانی فراهم می کند.
لطیفه گفتن به طور روزمره یکی از مهمترین تفریحات در جمع های کوچک خانوادگی و دوستانه است و همواره در این جمع ها کسی هست که با هنرمندی در پرداخت و تعریف لطیفه ها موجبات خنده و شادمانی هرچه بیشتر را میسر می کند. فیلم ها و سریال های کمدی سینما و تلویزیون هم طرفداران پرشماری دارد و با گل کردن هر یک از آنها، موقعیت های کمیک و تکیه کلام های طنز آمیز آن تا مدت ها در میان مردم شادی آفرینی می کند. اما اگر از حوزه گفتار و ارتباطات شفاهی فراتر برویم و دایره تعریف را از جمع های کوچک دو یا چند نفره به سطح جامعه گسترش دهیم بازتاب های عینی و ملموس شادی ناچیز تر و نامتعارف تر می شود به طوری که یا اساسا نمی توان از مفهومی با عنوان شادی عمومی سراغ گرفت و یا این که آن را سرگردان در میان «مجاز» و «غیرمجاز» می یابیم.
شمار زیادی از جامعه شناسان و روان شناسان بر این عقیده اند که جامعه ایرانی شاد نیست و از نبود بسترها و زمینه های لازم برای ابراز شادمانی به شکل جمعی و عمومی رنج می برد. به عبارت دیگر در جامعه شیوه های شناخته شده و متعارف کمتری برای شادمانی های همگانی وجود دارد و در برخی مواقع این شادمانی عمومی در تعارض با نظم و امنیت اجتماعی و یا خواست و نوع نگاه حکومتی قرار می گیرد.
کارناوال های جشن های عروسی در رفت و آمد عمومی اختلال ایجاد می کند و شادمانی های موفقیت ها و پیروزی های ورزشی منجر به آشوبگری و خسارت زدن به اموال عمومی و فردی می شود؛ گروه های دوستی جوانان راه های سودمند و در عین حال مجاز (چه به لحاظ حکومتی و چه به لحاظ عرف اجتماعی) زیادی برای ابراز شادمانی و تخلیه هیجانات نمی شناسند و مناسبت های مشخصی که عموم افراد جامعه بتوانند فارغ از محدودیت ها و قید و بند های روزمره به شادمانی بپردازند، تقریبا وجود ندارد.
در متون جامعه شناختی و روانشناختی عموما شادی را به سه حوزه شادی فردی، شادی عمومی یا اجتماعی و شادی حکومتی تقسیم می کنند. در شکل ایده آل حکومت های مدرن و دموکراتیک شادی حکومتی با شادی عمومی تلفیق می شود و حکومت ها مسوولیت فراهم کردن موقعیت ها و امکانات جشن و سرور گسترده و عمومی را برعهده می گیرند.
در طرف مقابل در حکومت های غیر مردمی شادی های عمومی و شادی های حکومتی و دستوری در تقابل و تعارض با یکدیگر قرار می گیرند. نمونه بارز و آشنای چنین رویکردی را در حکومت ساقط شده پهلوی می توان سراغ گرفت که جشن های بخشنامه ای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی منجر به شادی عمومی واقعی نمی شد و در برابر آن جشن های اعیاد شعبانیه و ابراز شادمانی همگانی و یا خودداری از آن، کارکردی سیاسی و مبارزه جویانه پیدا می کرد. پس از انقلاب مردمی و اسلامی نیز هنوز می توان رگه های ناهمگونی و ناسازگاری شادی عمومی و شادی به روایت برخی نگاه های حاکم را شناسایی کرد.
علی اصغر محکی، دکترای علوم ارتباطات اجتماعی در این زمینه معتقد است؛ «متاسفانه در بسیاری از مناسبت های ملی، دوگانه پنداری هنوز در ذهن بخش عمده ای از جمعیت وجود دارد و متولی پاسداشت و بزرگداشت آنها را دولت می بینند.
از سوی دیگر تعارض موجود بین تعریف دولتی از گذران اوقات فراغت و تعریف مردم از این مقوله، موجب شده است تا شکل های مورد تایید دولت با شیوه های رایج همخوانی نداشته باشد.» وی می افزاید؛ «ذهنیت تاریخی مردم ایران به جز مقطع سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره مبین تفکیک بین نگاه و رویکرد دولتی و نگاه و رویکرد مردم به اوضاع و احوال و شرایط داخلی کشور بوده است.
این ذهنیت تا اندازه زیادی برخاسته از تعارضات نظام انتظارات مردم و دولت ها از یکدیگر است. صرف نظر از خاستگاه ها و ریشه های بروز چنین وضعیتی یکی از مهمترین پیامدهای این دوانگاری، نامقبول جلوه کردن اقدامات دولتی در مقایسه با اقدامات خودجوش است.» سخت گیری و ایجاد محدودیت های فیزیکی غالبا با تشدید روند دوگانه پنداری نتیجه معکوس داده و به رواج اوباشگری و شادی های نامعقول و غیر متعارف منجر می شود.
در سال های گذشته هنگامی که نوع نگاه مسوولین و متصدیان امر به جشن چهارشنبه آخر سال نگاهی بازدارنده و صرفا ممنوع کننده بود بروز حرکت های افراطی و تخلیه هیجانات سرکوب شده به بحرانی فراگیر تبدیل شده و یا نخستین شادمانی های خیابانی پس از موفقیت های تیم ملی فوتبال در بعضی موارد بیشتر شبیه آشوب های خیابانی بود. با اتخاذ رویه های جدید و به توافق رسیدن نگاه مردمی و نگاه حکومتی نسبت به حقانیت ابراز شادی در این مواقع اکنون شاهد رفتار معقول تر و پذیرفته تری هستیم و بروز هیجانات در قالب تخریب اموال و توهین و ضرب و شتم افراد به سمت رفتارهایی چون حضور در خیابان، تبریک گفتن و شیرینی پخش کردن، روشن کردن چراغ اتوموبیل ها و بوق زدن و فریاد و پایکوبی هدایت شده است.
● تثبیت شادی های همگانی
هیجانات مردمی در میان نسل جوان منتظر ایجاد فرصت های رسمی و از پیش تعیین شده نمی ماند و آن گاه که حساسیت یک موضوع به گونه ای باشد که موافقت افکار عمومی را برانگیزد خود وارد عمل می شود. اما هنگامی که کانال هایی ثابت و شناخته شده برای ابراز شادمانی عمومی در مقاطعی خاص وجود داشته باشد هیجانات و نیازهای شادی تعدیل شده و در مرز مشترک شادی عمومی و شادی حکومتی است.
در چنین حالتی است که متخلفان از رفتارهای مورد تایید و آسیب رسانان به نظم و امنیت عمومی از سوی جمع های مردمی طرد شده و خود جمعیت غالب از حکومت درخواست مقابله با این افراد را می کنند. جشن های ملی و مذهبی مناسب ترین بستر و بهانه برای تلفیق شادمانی های عمومی و حکومتی هستند. در بسیاری از مواقع حمایت از یک جریان، تفکر و یا پیام انگیزه و محملی برای تجمعات مردمی، ابراز شادمانی و در نتیجه تقویت حس همبستگی عمومی و ترویج و تقویت روحیه نوع دوستی و مسوولیت پذیری می شود؛ همانند «فستیوال ادینبورو» که هر دو سال یک بار با هدف مبارزه با نژادپرستی و محترم شمردن فرهنگ ها در ماه جولای در پارک ها شهر لندن برگزار می شود.
مسلما آمدن به خیابان ها و پرتاب گوجه فرنگی به سمت همدیگر به هیچ عنوان به عنوان یک رفتار عمومی و مجرای ابراز شادی و هیجان عادی به نظر نمی رسد اما هنگامی که از سوی دولتی با توافق مردم آن کشور در یک روز مشخص از سال و در محدوده فیزیکی و رفتاری مشخص برگزار شود نمونه عالی و ثمربخشی از یک شادمانی همگانی خواهد بود.
دکتر محکی با ذکر مثال از ورود امام خمینی(ره) به کشور در سال ۵۷ و جشن پیروزی های نظامی در دوران جنگ تحمیلی به عنوان نمونه های شادمانی عمومی مورد تایید و موافقت همگان، عوامل ایجاد تفاهم و توافق در مورد یک جشن و شادی عمومی را «مشارکت مردم در برگزاری جشن»، «انطباق موضوع جشن با باورها و، ارزش ها و اعتقادات قلبی مردم»، نحوه برگزاری جشن و کمتر دولتی دیدن آن، «تنوع بخشی و نوآوری» و در نهایت «حمایت ارتباطات میان فردی و رسانه ای» می داند.
ضمن این که وجود پایگاه های دائمی تفریح و شادمانی در رسیدن به شیوه تعادلی و مناسب ابراز شادمانی ها بسیار مفید و موثر خواهد بود. در بسیاری از کشورهای اروپایی میدان اصلی شهر مکانی برای انواع تجمعات مردمی در مناسبت های مختلف است. از سویی سابقه ذهنی و عرفی چنین تجمعاتی آن را در تعامل کامل با نظم عمومی و پذیرش همگانی قرار می دهد. تا زمانی که به قول رئیس اسبق سازمان ملی جوانان پارک ها متعلق به سالمندان باشد و جوانان فضایی برای تحرک و سروصدا نداشته باشند افراط و نقض حریم عادت و قانون محتمل است.
بهروز صمدبیگی
منبع : روزنامه کارگزاران