شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

بررسی تأثیر گسترش پرسلن تا لبه روکشهای متال – سرامیک با فلز پایه بر انطباق مارژین


بررسی تأثیر گسترش پرسلن تا لبه روکشهای متال – سرامیک با فلز پایه بر انطباق مارژین
● مقدمه
با توجه به وسعت استفاده از روكشهای متال- سرامیك برای بازسازی دندانهای تخریب شده یا جایگزینی دندانهای از دست رفته، كمك به افزایش طول عمر این روكشها و همچنین دندانهای مربوطه یكی از اهداف دندانپزشكی ترمیمی است. یكی از مهمترین عوامل در دستیابی به این هدف، تطابق مارژین روكش با خط خاتمه تراش دندان می‌باشد. تغییرات مارژین براساس نوع آلیاژ مصرفی مبنای مطالعات مختلفی بوده است. Buchana و همكارانش نشان دادند كه در آلیاژهای بیس متال نسبت به آلیاژهای نابل، میزان باز بودن مارژین بیشتر است. آنها تشكیل لایه اكسید فلزی در سطح داخلی روكش را دلیل احتمالی این اختلاف دانستند.(۱)، مطالعاتSvare و همكارانش نیز مؤید تحقیقات Buchana بود.(۲)، Gulker می‏گوید: حتی بهترین روكشها كه با دقت زیاد درست شده‏اند، غالباً مقداری عدم تطابق در ناحیهٔ مارژین آنها وجود دارد كه تا حد دویست میكرون قابل قبول است.(۳)
افراد دیگری چون ( (Mcleanمیزان عدم انطباق صد و بیست میكرون را قابل قبول دانسته‏اند.(۴)، Gavelis در ۱۹۸۵ نشان داد كه طراحی ختم تراش در نشستن روكش مؤثر است به طوری كه ختم تراشهای Feather edge و Bevel، ۸۵ درجه (نسبت به محور افقی) در مقایسه با شولدر، عدم انطباق افقی كمتری داشته ولی عدم انطباق عمودی در این ختم تراشها بیشتر می‌باشد. آنها همچنین دریافتند كه شولدرها اجازه می‌دهند كه كراون به نحو بسیار كاملی استقرار یابد.(۵) Mclean و Wilson استفاده از بول‌ها را جهت كراون‌های متال سرامیك رد كرده‌اند زیرا بول مارژین باید ۱۰-۲۰ درجه باشد تا به طور قابل توجهی تطابق را بهبود بخشد. همچنین ختم تراش باید خیلی زیاد در زیر لثه قرار بگیرد تا اینكه كولار فلزی حاصل مخفی گردد و این دو وضعیت با یكدیگر سازگار نیستند.(۶)، در سال ۱۹۶۳، Rosner در ارتباط با ریختگیهای آلیاژ طلا، تراش شولدر بول را یك مزیت ذكر كرده بدین معنی كه بول تأثیر اشكالات مراحل ریختگی و خطاهای ضمن سمان كردن روكش را كاهش می‌دهد.(۷)، در سال ۱۹۷۷، Preston این مزیت را در مورد كراون‌های PFM مطرح كرد.(۸)، در سال ۱۹۷۳، Shillingburg و Hobo طی تحقیقی كه بر روی چهار نوع خط خاتمه تراش چمفر، چمفر عمیق همراه با بول، شولدر با بول و شولدر تنها، با استفاده از كراون‌های PFM و آلیاژهای نابل انجام دادند نتیجه گرفتند كه طی مراحل مختلف پخت چینی، تراش شولدر با بول كمترین میزان عدم تطابق را نشان می‌دهد.(۹)
در سال ۱۹۸۰، Fauncher طی تحقیقی كه بر روی مارژین كراون‌های PFM با فلز نابل انجام داد، به نتایجی مشابه با Shillingburg و همكارانش دست یافت و تغییرات ختم تراش را در شولدر با بول كمتر از بقیه یافت.(۱۰)، در سال ۱۹۸۶، Panno و Vahidi طی تحقیقی كه بر روی كراون‌های PFM با بول ۴۵ و هشتاد درجه انجام دادند به این نتیجه رسیدند كه طی مراحل مختلف پخت چینی، تفاوت معنی‌داری بین عدم تطابق مارژین كراون با دندان در دو نوع ختم تراش فوق، با چینی و بدون چینی دیده نمی‌شود.(۱۱) در سال ۲۰۰۳، Shillingburg با انتشار مجدد مقاله خود در مورد خطوط ختم تراش و تأثیر پرسلن بر آنها مجدداً بر نتایج به دست آمده از تحقیقات قبلی خود مبنی بر كمترین میزان عدم انطباق مارژین در ختم تراش شولدر بول تأكید كرد.(۱۲) Iwashita و همكارانش، عدم تطابق مارژین را در نتیجه سیكل حرارتی پخت پرسلن و عدم تشابه ضرایب انبساط حرارتی چینی - فلز گزارش كردند.(۱۳)، Campbell و همكاران در سال ۱۹۹۵، روی سی نمونه، اثر سیكل حرارتی پخت پرسلن و پرداخت سطحی را روی انطباق مارژین كراون‌های چینی - فلز (‌با آلیاژ Gold palladium) بررسی و عنوان كردند كه سیكل حرارتی اسكلت فلزی، باعث افزایش عدم تطابق مارژین می‌شود و این بازشدگی در مرحله اكسیداسیون (دگاز) بیشترین مقدار می‌باشد.(۱۴) Mclean و Konsrantoulakis یكی از دلایل عدم انطباق مارژین را مربوط به اختلاف ضریب انبساط حرارتی چینی و فلز می‌دانند.(۴،۱۵)، در تحقیق دیگری Campbell و همكاران در سال ۱۹۹۲ به بررسی عرض طوق فلزی مارژین و اثرآن روی میزان بازشدگی مارژین پرداختند. آنها نتیجه گرفتند طوق فلزی ۸/۰ میلی‌متری به طور معنی‌داری انطباق بهتری از طوق ۱/۰ و۴/۰ میلی‌متری داشت.(۱۶)
از آنجا كه گسترش پرسلن تا لبه فلز در كراون‌های متال- سرامیك، با مخالفت برخی از محققان روبرو بوده و از طرف دیگر اغلب تكنیسین‌ها برای پوشش لبه فلزی و زیبائی بهتر به این عمل مبادرت می‌ورزند، لذا بررسی تطابق مارژین این روكشها با دندان پس از گسترش پرسلن تا لبهٔ آنها و مقایسه با روشهای متال- سرامیك كه ۵/۰ میلی‌متر طوقه فلزی دارند ضروری به نظر می‌رسد.
● روش بررسی
در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی تعداد سی عدد مدل از جنس برنج به منظور تهیه مدل‌های آزمایشی با مشخصات زیر تهیه گردید:
هر مدل از دو قسمت تاجی و پایه تشكیل شده بود. نمونه‌های تراش نخورده، استوانه‌ای به قطر یك سانتی‌متر و ارتفاع سه سانتی‌متر بودند كه با استفاده از دستگاه تراش به شرح زیر تراشیده شدند:
تمام نمونه‌ها به ارتفاع هفت میلی‌متر و به عرض ۶/۷ میلی‌متر با زاویه تقارب چهار درجه نسبت به محور طولی توسط دستگاه تراش داده شدند. شكل نمونه‌های تراش خورده به صورت یك مخروط ناقص در آمد.
▪ سپس بر حسب سه نوع ختم تراش انتخابی مدل‌ها به سه گروه ده تائی تقسیم شدند:
۱) ختم تراش شولدر نود درجه با عرض ۲/۱ میلی‌متر .
۲) ختم تراش اسلوپینگ شولدر ۱۳۵ درجه با عرض ۲/۱ میلی‌متر.
۳) شولدر بول با عرض پله ۷/۰ میلی‌متر و بول ۴۵ درجه با طول ۵/۰ میلی‌متر
جهت بدست آوردن روکشهای فلزی با ضخامت یكسان ۵/۰ میلی‌متری و كم كردن میزان فشار‌های ناشی از عملیات آماده‌سازی، برای هر یك از مدل‌ها، یك Cap (كلاه) برنجی به شكل قالب مدل‌های تراش خورده ساخته شد كه باعث فرم گرفتن آكریل دورالی بر روی نمونه برنجی به شكل روکش دلخواه وبه ضخامت یكنواخت ۵/۰ میلی‌متر در تمام ابعاد گردید.
روی سطح اكلوزال هر یك از مدل ها یك شیار ایجاد گردید تا روکش فلزی در نهایت ، تنها در یك جهت بتواند روی مدل برنجی بنشیند و چرخش حول محور طولی نداشته باشد.
به منظور ایجاد فضای لازم جهت نشستن راحت‌تر روکشها بر روی مدل‌های برنجی، سطح اكلوزال و دیواره محوری آنها تا یك میلی‌متری زاویه داخلی ختم تراش، سه لایهDie relief زده شد. سپس هر گروه از مدل‌های برنجی به همراه كلاهك فلزی متعلق به همان مدل، از ۱-۱۰ شماره‌گذاری گردیدند و مدل‌ها و كلاهك‌های برنجی متعلقه، توسط Vita lubricant چرب شدند. اكریل(Reliance Dental MFG.CO.) Duralay با قوام مناسب آماده گردید و توسط سرنگ پنج سی سی به داخل كلاهك فلزی تزریق گردید و بر روی مدل برنجی برگردانده شد و با فشار و با استفاده از گیره ، تطابق كلاهك و مدل مربوطه كامل گردید. در بالای كلاهك فلزی، سوراخی تعبیه شده بود كه اضافات Duralay از آنجا خارج شوند. پس از مدت ۱۵ دقیقه و سخت شدن كامل آكریل، كلاهك فلزی را از روی مدل برداشته و بدین ترتیب یك روکش آكریلی به ضخامت ۵/۰ میلی‌متر بدست آمد. برای هر مدل، دو عدد و در نهایت شصت عدد روکش آكریلی تهیه شد.
پس از اصلاح نواقص احتمالی مارژین الگوهـای Duralay بر روی مدل برنجی توسط موم مدلاژ kerr، الگوهای آكریلی اسپروگذاری و با استفاده از اینوستمنت Aurovest B (Bego Co.) سیلندرگذاری گردیدند. این عمل طی شش مرحله و هر مرحله برای یك گروه ده‌تایی از الگوهای آكریلی انجام شد. سیلندرها بعد از یك ساعت در كوره Burn out قرار گرفته و توسط فلزBase با نام تجاری (Therma bond alloy. USA) Super cast عمل ریخته‌گری انجام گرفت. سیلندرها در دمای لابراتوار در هوای آزاد سرد شدند. پس از خروج از سیلندر و با استفاده از دستگاه كویترون (Cavitron) و سندبلاست كردن، گچ‌زدائی انجام و اسپروها قطع گردیدند. ندول‌های ریز احتمالی داخل كوپینگ‌ها برداشته و با استفاده از Fit checker نشست كامل آنها بر روی مدل‌ها ارزیابی گردید.
برای آماده‌سازی روکشها جهت پرسلن گذاری‌ ابتدا ضخامت روکشها به ۳/۰ میلی‌متر و در ناحیه مارژین‌ها به ۲/۰ میلی‌متر كاهش داده شد. همچنین فرم بیرونی تمام روکشها در ناحیه لبه، به شكل چمفر فرم داده شد (به منظور پیشگیری از اوركانتور شدن پرسلن در لبه كراون‌ها). پس از نشاندن كامل روکشها بر روی مدل‌های مربوطه، هریك از مدل‌ها در چهار نقطه به صورت اتفاقی از شماره ۱-۴ علامت‌گذاری شدند بدین ترتیب با توجه به اینكه روکشها تنها در یك جهت قادر به نشستن روی مدل‌ها بودند امكان اندازه‌گیری بازشدگی مارژین در هر نقطه علامت‌گذاری شده طی دفعات متعدد عملی گشت.جهت اندازه‌گیری فاصله مارژین‌ها، از میكروسكوپ انعكاسی و بزرگنمایی صد استفاده شد. میزان فاصله در نقاط علامت‌گذاری شده اندازه‌گیری و ثبت گردید. سپس سطح روکشها برای چینی‌گذاری آماده شدند به طوری که ضخامت فلز ۳/۰ میلی‌متر و در گروه مورد در ناحیه مارژین، فلز به فورم چمفر که تا لبه ادامه داشت با ضخامت ۲/۰ میلی‌متر درآمد و در گروه شاهد چمفر تا ۵/۰ میلی‌متری لبه ادامه پیدا کرد به گونه‌ای كه یک لبه ۵/۰ میلی‌متری باقی ماند.
تمام روکشهای فلزی پس از سندبلاست شدن با ذرات پنجاه
میكرون آلومینیوم اكساید، در داخل كوره پرسلن Vacumat
۲۰۰ (كارخانه Vita) تحت خلأ و در دمای نهصد و هشتاد درجه سانتی‌گراد به مدت پنج دقیقه تحت عمل اكسیداسیون (Degas) قرار گرفتند.
عملیات پرسلن‌گذاری برای هر گروه، طی پنج مرحله انجام گردید. برای اینكار از پرسلن اپك و بدنه VMK ۶۸ ساخت كارخانهVita استفاده شد، به طوری که در گروه مورد پرسلن تا لبه و در گروه شاهد پرسلن تا ۵/۰ میلی‌متری لبه فلز گسترش یافت. مراحل پرسلن‌گذاری عبارتند از:
▪ مرحله اپك‌گذاری شامل:
یك مرحله wash در دمای نهصد و پنجاه درجه سانتی گراد تحت خلا و طبق دستور كارخانه سازنده و یك مرحله ‏اپك‌گذاری اصلی در دمای نهصد و سی درجه ‏سانتی‏گراد تحت ‏خلا و طبق ‏دستور كارخانه سازنده.
▪ مرحله چینی بدنه:
پخت اول شامل گذاشتن دنتین و انامل و پختن آن در دمای نهصد و سی درجه سانتی‌گراد تحت خلا.
پخت دوم شامل ایجاد اصلاحات توسط دنتین و پختن در دمای نهصد و بیست درجه و تحت خلا.‌
▪ مرحله گلیز:
پس از تكمیل مراحل پخت چینی بدنه، گلیز در دمای نهصد و سی درجه در اتمسفر هوا انجام گرفت. لازم به یادآوری است كه در گروههای مورد پرسلن تا لبه روکشها و در گروههای شاهد تا ۵/۰ میلی‌متری لبه روکشها امتداد و گسترش داده شد. جهت ایجاد ضخامت یكنواخت پرسلن در تمام گروهها از ایندكس سیلیكونی استفاده گردید.
میزان فاصله لبه روکش تا ختم تراش پس از انجام پرسلن‌گذاری در تمام گروهها، توسط میكروسكوپ انعكاسی با بزرگنمائی صد در همان نقاط مشخص شده اندازه‌گیری شد.
اعداد بدست آمده پس ازورود به كامپیوتر با نرم‌افزار SPSS، آنالیز آماری شد. ابتدا با استفاده از آزمون Smirnov-Kolmogrov آزمون نرمال بودن متغیر کمی فاصله انجام شد و اختلاف معنی‌داری بین توزیع این
متغیر با توزیع نرمال (۰۵/۰P>) مشاهده نگردید در نتیجه پس از محاسبه میانگین، انحراف معیار و واریانس از آزمون t برای مقایسه ‌میانگین ‌فاصله ‌در دو گروه مورد و شاهد استفاده شد.
یافته‌ها
بعد از پرسلن‌گذاری در فاصله مارژین روکش تا دندان در گروههای مورد و شاهد اختلاف معنی‌دار وجود ندارد اما اختلاف معنی‌داری بین میانگین دو گروه مورد و شاهد و میانگین بین مقادیر ماگزیمم در این دو گروه (۰۰۱/۰ P=) وجود دارد. نتایج نشان داد كه میزان عدم تطابق در نقطهٔ ماگزیمم از جهت آماری با گروههای مورد مشاهده اختلاف معنی‌داری دارد (۰۵/۰P<) .
● بحث
به نظر می‌رسد میانگین چهار نقطه در هر دندان شاخص مناسبی برای درنظر گرفتن مقدار عدم تطابق روکش نباشد بلکه ماکزیمم این چهار نقطه حائز اهمیت است. به عبارت دیگر ممکن است در یک روکش مقدار فاصله در سه نقطه بسیار کم و در حد اغماض باشد اما در یک نقطه دیگر همان روکش بسیار بالاتر از حد قابل قبول باشد و همین نقطه می‌تواند باعث اشکال در دندان شود، در صورتی که میانگین چهار نقطه مـمکن است کمـتر از حد اسـتاندارد و قابل قبول
برای سلامت دندان باشد که حتی در آزمون t با مقادیر تکراری هم قابل تشخیص نباشد. بدین منظور علاوه بر محاسبه میانگین چهار نقطه در دو گروه مورد و شاهد از هر چهارنقطه اندازه گیری شده در هر دندان فقط ماکزیمم آن به عنوان اشکال در آن دندان درنظر گرفته شد و سپس میانگین مقادیر ماکزیمم در دو گروه مورد و شاهد مقایسه گردید.
از مهمترین شاخصها در قابل قبول بودن یك رستوریشن ریختگی تطابق خوب مارژین آن با دندان تراش خورده است. از طرف دیگر زیبائی نیز عامل تعیین كننده در مقبولیت رستوریشن در نزد بیمار می‌باشد و جهت تامین این منظور در بسیاری از موارد چینی تا لبه روكش امتداد می‌یابد كه ممكن است در تطابق مارژین تاثیرگذار باشد. لذا در این مطالعه، میزان فاصله مارژین در خاتمه تراشهای شولدر، شولدر بول و Slopping shoulder مورد بررسی قرار گرفت. بعد از پرسلن‌گذاری در دو گروه مورد و شاهد در هر سه ختم تراش میزان فاصله نسبت به مرحله قبل از پرسلن‌گذاری، كمی افزایش یافته ولی از جهت آماری اختلاف معنی‌دار نمی‌باشد، لذا با توجه به نتایج بدست آمده می‌توان چنین نتیجه‌گیری كرد كه گرچه در مراحل مختلف پخت چینی در روکشهای پرسلن - فلز ((PFM ساخته شده با فلز Base، افزایش مختصر فاصله مارژین وجود دارد اما این افزایش ناشی از گسترش پرسلن تا لبه روکش نبوده و لذا تاثیر چندانی در افزایش میزان فاصله ندارد. این یافته‌ها با تحقیقات Panno كه در سال ۱۹۸۶ بر روی روكشهای متال- سرامیك با بول ۴۵ درجه و هشتاد درجه انجام داده بودند مطابقت دارد. آنان نیز در این مطالعه به این نتیجه رسیدند كه تفاوت معنی‌داری بین عدم تطابق مارژین روكش با دندان با دو نوع ختم تراش فوق، با گسترش چینی و بدون آن دیده نمی‌شود.(۱۱)
همچنین نتیجه مطالعه فوق با بعضی یافته‌های مطالعه Pelletier, Campbell هماهنگی دارد. آنها در تحقیق خود در مورد روکشهای PFM ساخته شده با فلز Gold-palladium به این نتیجه رسیدند كه ‏تمام تغییرات ایجاد شده در مارژین روکشها مربوط به مرحله اكسیداسیون است و هیچ عدم انطباق معنی‌داری ناشی از مراحل اپك‌گذاری، گذاشتن چینی بدنه و گلیز مشاهده نشد.(۱۴)، لازم به توضیح است كه اكثر تحقیـقات مذكـور بر روی فـلزات High nobel و Nobel انجام شده و كمتر این ارزیابیها بر روی فلزات پایه صورت گرفته است. ضمناً به نظر می‌رسد میانگین چهار نقطه در هر دندان شاخص مناسبی برای در نظر گرفتن مقدار عدم تطابق روكش نباشد بلكه ماگزیمم این چهار نقطه حائز اهمیت است. به عبارت دیگر ممكن است در یك روكش مقدار فاصله در سه نقطه بسیار كم و در حد اغماض باشد اما در یك نقطه دیگر همان روكش بسیار بالاتر از حد قابل قبول باشد و همین قنطه می‌تواند باعث اشكال در دندان شود، در صورتی كه میانگین چهار نقطه ممكن است كمتر از حد استاندارد و قابل قبول برای سلامت دندان باشد كه حتی در آزمون t با مقادیر تكراری هم قابل تشخیص نباشد. بدین منظور علاوه بر محاسبه میانگین چهار نقطه در دو گروه مورد و شاهد از هر چهار نقطه اندازه‌گیری شده در هر دندان فقط ماگزیمم آن در نظر گرفته شد و سپس میانگین مقادیر ماگزیمم در دو گروه مورد و شاهد مقایسه گردید. نتایج نشان داد كه میزان عدم تطابق در نقطه ماگزیمم از جهت آماری با گروه‌های مورد مشاهده اختلاف معنی‌داری دارد كه مؤید اهمیت در نظر گرفتن نقطهٔ حداكثر عدم تطابق به عنوان شاخص مناسب، می‌باشد.
نتیجه‌گیری
در صورتی كه بدنه فلزی با فرم صحیح آماده شود می‌توان چینی را تا لبهٔ روكش گسترش داد بدون اینكه اختلاف قابل توجهی در میزان عدم تطابق مارژین ایجاد شود.
دكتر شهین ركنی استاد و سرپرست تخصصی گروه آموزشی پروتزهای دندانی دانشكده دندانپزشكی دانشگاه علوم پزشكی مشهد.
دكتر مهدیه سیفی
استادیار گروه آموزشی پروتزهای دندانی دانشكده دندانپزشكی دانشگاه علوم پزشكی مشهد.
دكتر علیرضا ایزدی
استادیار گروه آموزشی پروتزهای دندانی دانشكده دندانپزشكی دانشگاه علوم پزشكی همدان.
REFERENCES
۱.Buchana WT, Svare CW, Turner KA. The effect of repeated firings and strength on marginal distortion in two ceramometal systems. J Prosthet Dent. ۱۹۸۱ May;۴۵(۵):۵۰۲-۵۰۶.
۲.Svare CW, Dederich DN, Peterson LC, Turner KA. The effect of repeated firings on the margins of nonprecious ceramometal. J Prosthet Dent. ۱۹۸۴ May;۵۱(۵):۶۲۸-۶۳۰.
۳.Gulker I. Margins. Ny State Dent J. ۱۹۸۵ April;۵۱(۴):۲۱۳-۲۱۷.
۴.Mclean JW. The science and art of dental ceramics, Chicago: Quintessence;۱۹۷۹,۶۳-۷۱.
۵.Gavelis JR, Morencj JD, Riley ED, Sozio RB. The effect of various finish line preparations on the marginal seal and occlusal seat of full crown preparations. J Prosthet Dent ۱۹۸۱ Feb;۴۵(۲):۱۳۸-۴۵.
۶.Mclean JW. Wilson AD. But joint versus beveled gold margin in metal ceramic crowns. J Biomed Mater Res. ۱۹۸۰ May;۱۴(۳):۲۳۹-۲۵۰.
۷.Rosner D. Function, placement and reproduction of bevel for gold castings. J Prosthet Dent. ۱۹۶۳ Nov;۱۳(۶):
۱۱۶۰-۶۶.
۸.Preston JD. Rational approach of tooth preparation for ceramometal restorations. Dent Clin North Am. ۱۹۷۷ Oct;۲۱(۴):۶۸۳-۹۸.
۹.Shillingburg HI, Hobo S, Fisher DW. Preparation design and margin distortion in porcelain fused to metal. J Prosthet Dent. ۱۹۷۳ March;۲۹(۳):۲۷۹-۲۸۴.
۱۰.Fauncher R. Distortion related to margin design in porcelain fused to metal. J Prosthet Dent. ۱۹۸۰ Feb;۴۳(۲):۱۴۹.
۱۱.Panno FV, Vahidi F. Evaluation of the ۴۵ degree labial bevel with a shoulder preparation. J Prosthet Dent. ۱۹۸۶ Dec;۵۶(۶):۶۵۵-۶۶۱.
۱۲.Shillingburg HI, Hobo S. Preparation design and marginal distortion in P.F.M. restorations. J Prosthet Dent. ۲۰۰۳ June;۸۹(۶):۵۲۷–۵۳۲.
۱۳.Iwashita AH, Kuriki HT, Husuo T. Studies on dimensional accuracy of porcelain fused to precious metal crowns, the influence of the porcelain to the metal coping on the porcelain fusing procedure. Shigaku ۱۹۷۷ June;۶۵(۱):
۱۱۰-۱۲۵.
۱۴.Campbell SD, Pelletier LB. Effect of firing cycle and surface finishing on distortion of metal ceramic casting. J Prosthet Dent. ۱۹۹۵ Nov;۷۴(۵):۴۷۶-۴۸۱.
۱۵.Konsrantoulakis E, Nokojima H. Marginal fit and surface roughness of crown made with an accelerated cast technique. J Prosthet Dent. ۱۹۹۸ Sep;۸۰(۳):۳۳۷-۳۴۵.
۱۶.Campbell SD, Pelletier LB. Thermal cycling distortion of metal ceramic: Part ۱- Metal collar width. J Prosthet Dent. ۱۹۹۲ May;۶۷(۵):۶۰۳-۶۰۸.
منبع : جامعه اسلامی دندانپزشکان ایران


همچنین مشاهده کنید