یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


تنها راه جهانی شدن شناساندن زندگی ایرانی است


تنها راه جهانی شدن شناساندن زندگی ایرانی است
نقاشی امروز دنیا از انتزاعی بودن فاصله می گیرد و به سمت انضمامی شدن گام بر می دارد. هنرمند امروز ایرانی باید بداند
انعکاس ملموسات زندگی مردم جامعه اش در اثر اوست که او را به جهانی شدن نزدیک می کند، نه کپی برداری اش از آثار غربی... .
اینها بخشی از صحبتهای شهاب موسوی زاده، هنرمند پیشکسوت ایرانی است که در حال حاضر به دلیل زندگی در اروپا، بیشتر در جریان راه و روش درست معرفی هنرهای ایرانی به دنیای هنر امروز است. گفتگوی ما با وی را به بهانه برگزاری نمایشگاه آثارش در گالری شماره یک فرهنگسرای بهمن بخوانید.
▪ شما را پرورش یافته مکتب کمال الملک می دانند. چرا؟
ـ من متولد سال ۱۳۲۴ در تهران هستم و طبیعتاَ به طور مستقیم نمی توانم شاگرد کمال الملک باشم، ولی از ۱۴ سالگی به محضر استاد حسین شیخ (حسین احیاء؛ ۱۳۷۰- ۱۲۸۹ه. ش) ، شاگرد بزرگ کمال الملک شرفیاب شدم. حتی علوم پایه نقاشی مثل طراحی را هم از ایشان فرا گرفتم و در کل، ۴ سال شاگرد ایشان بودم.
▪ زندگینامه هر هنرمندی را که کنکاش می کنی، سر نخی از یک تحول یا حتی یک حادثه را می بینی که موجب شده آن هنرمند به یک رشته هنری علاقه مند شده و بعدها به طور جدی به آن بپردازد. چه چیزی شما را به سمت نقاشی کشید؟
ـ من برای سربازی به سپاه ترویج و آبادانی آن زمان رفتم و به منطقه گیلان غرب اعزام شدم. آنجا با زندگی و سنتهای مردم که آشنا شدم، خیلی متاثر شده و همانجا تصمیم گرفتم همان مقدار آشنایی که با نقاشی پیدا کرده بودم را به طور جدی در خدمت به هموطنانم قرار دهم. یعنی بواقع در این دوره راه خود را پیدا کردم. قبلاَ ابزار در اختیارم بود و نزد بزرگی چون حسین شیخ تعلیم دیده بودم، ولی در دوره خدمت، مسیر اصلی زندگی ام را یافتم و مصمم شدم خدمت به مردم را انتخاب کنم و ادامه دهم. البته در ابتدای این انتخاب، معنی و درک درست و کاملی از انتخابم نداشتم. این درک بعد از ازدواج که در سن ۲۲ سالگی با یک همسر فداکار و بزرگوار شکل گرفت، بتدریج در من قوت بیشتری یافت.
▪ جناب موسوی زاده، در حال حاضر وضعیت نقاشی ایران را چگونه می بینید؟ برخی از استادان معتقدند نمونه کارهای برخی از نقاشان جوان ما با نمونه کارهای استادان غربی قابل قیاس و یا حتی بهتر از آنهاست. برخی خلاف این نظر را دارند و معتقدند هنوز تجارب بسیاری باید دید تا به آنها رسید. شما جزو کدام دسته اید؟
ـ به نظر من نظر دسته اول که شما گفتید اغراق آمیز است. این افراد کمی داشته های ما را بیشتر از آنچه هست می پندارند! البته اینکه چنین چیزی محقق شود یک ایده آل است که باید روزی محقق شود، ولی هنوز خیلی راه مانده تا این امر تحقق یابد. من خودم در حال حاضر، ۸ شاگرد آلمانی دارم و در اکثر شهرهای مهم اروپا و ۱۷ شهر آلمان نمایشگاه داشته ام، اروپا را دور زده ام و بنابراین چیزی که می گویم بی دلیل و سند نیست. ما با دنیایی طرفیم که در نقاشی، هزار و اندی سال از ما جلوتر است. وادی هایی را در این عرصه تجربه کرده که ما تجربه نکرده ایم. البته این بدان معنی نیست که ما استعداد نداریم، منتها جوانان ایرانی بسیار بیشتر از اینها باید تلاش کنند تا به ایده آل ها برسند، ضمن اینکه نگاه سیاسی در جایزه دادن ها و حتی نگرش های هنری را هم نباید نادیده انگاشت. این نگاه گاهی ارزیابی ها را مخدوش کرده و از واقعیتهای موجود دور می سازد.
▪ پس می فرمایید هنوز فاصله زیادی بین ما و جهانی شدن در نقاشی وجود دارد؟
ـ بله، خیلی. خاطرم هست جوان که بودم، نمایشگاهی در یک گالری در خیابان ویلا(که آن زمان بالاشهر تهران محسوب می شد) وجود داشت که مخصوص اشراف و طبقه بالای جامعه بود و من در این نمایشگاه آقایان اویسی و زنده رودی را دیدم که بحث می کردند و بحث شان هم در خصوص «گلوبالیزیشن» یا «جهانی شدن» بود. آن زمان جهت نگاه ها در نقاشی، تازه آبستره و مدرن شده بود. من آن زمان نمی فهمیدم که این مساله چیست. بعدها که خوب بررسی کردم، دریافتم منظور آنها از جهانی شدن این بوده که حتی زبان مان هم امریکایی و اروپایی شود!!! حالا که به اینترنت و دستاوردهای عالم ارتباطات نگاه می کنیم، می بینیم که این مرز خیلی جلوتر آمده و دیگر به همزبانی هم راضی نمی شوند و قدرتی مثل آمریکا حتی دوست دارد محور همه چیز باشد و تولیداتش را هم در همه عرصه ها به امثال ما قالب کند. البته این نوع جهانی شدن بیشتر برای آمریکا مطرح است تا کشورهای دیگر غربی. کافی است نیم نگاهی به اینترنت به عنوان جدیدترین و جامع ترین دستاورد این کشور بیندازید، این اینترنت (که اتفاقا در ۴۰ تا ۵۰ تابلوهای من بدان پرداخته شده است) چه چیزی به انسانها می دهد، بجز مقداری اطلاعات سطحی؟ !ولی شما ببینید با همین فناوری چگونه حمله، سلطه و جهانی شدن، از این طریق بر جهان مصرف کننده سایه افکنده است. من در آثارم فقری را که از طریق همین فناوری دارد، به کشورهایی نظیر کشور من تحمیل می شود به تصویر کشیدم.
▪ یعنی می خواهید بگویید اگر هنرمند نقاش ما به درجه ای از توانایی و تفکر رسید که توانست با همین چیزهایی که دور و برش هست و در زندگی او نفوذ کرده و جامعه ای که او در آن زندگی می کند را متاثر ساخته، اثر خوبی بیافریند، آن موقع می تواند دم از جهانی شدن بزند؟
ـ ببینید؛ اینجا یک توضیح لازم است !من البته با اینترنت و کامپیوتر مشکل ندارم، بلکه با آنها موافقم، ولی هنرمند باید تشخیص بدهد که این فناوریها، وسیله ای برای تبلیغ «کوکاکولا» و «مک دونالد» شده اند و من به عنوان یک نقاش، زمانی تصدیق می کنم که هنرمند ایرانی این موضوع را درک کرده، که نمودش را در آثارش ببینم. مردم من متاسفانه در اثر فرهنگی که از این تبلیغات بر می خیزد، دارند له می شوند، و من به عنوان یک هنرمند باید این معضل را در اثرم منعکس کنم. درد من از درد مردم جدا نیست. اصلا راه جهانی شدن از ملی شدن جدا نیست. در دنیا، هنر از انتزاع دارد کم کم جدا می شود و به عینیت می رسد. باید از ذهن عبور کرد و به زندگی پرداخت. هنرمند ایرانی، باید با اثرش، ایران و جامعه ایران را به جهان بشناساند تا بتواند در جهان حرف تازه ای زده باشد. عده ای بر این باورند که تقلید از شیوه های غربی، بالای دست آنها بلند شدن است، در حالی که تنها راه جهانی شدن، شناساندن زندگی ایرانی است و بس. این راه، حرف های جدیدی هم برای دنیا خواهد داشت. نباید کپی کار آثار خارجی ها باشیم. البته باید بگویم در این مسیر با شروع انعکاس واقعیت ها در برخی آثار هنرمندان ایرانی مواجهیم که جای خوشوقتی است. من این نگاه را تحسین کرده و امید بخش می دانم.
▪ از تعهد اجتماعی هنرمند ایرانی سخن به میان آوردید. شما بجز انعکاس درد مردم در آثارتان در این عرصه چه اقدامات دیگری انجام داده اید؟
ـ دومین نمایشگاهی که در ایران داشتم، ۴ سال پیش و پس از زلزله بم بود که عواید حاصل از فروش تابلوهایم که حدود ۱۳ میلیون تومان بود را به هنرکده کشاورزی بم اهدا کردم که در حال حاضر برای دختران بمی فعالیت می کند. در این خصوص باید گفت چنین کارهایی به ساماندهی نیاز دارد. خیلی از هنرمندان هستند که در این خصوص کارهای پراکنده ای کرده و می کنند. به نظر می رسد ساماندهی چنین اقداماتی، به تسریع در انجام پروژه های این چنینی کمک شایانی می کند و این ساماندهی، تشکیلاتی می خواهد که در دست دولت است. دولت با اداره و کانالیزه کردن این نوع اقدامها می تواند از ظرفیت بالایی برای کمک به مردم آسیب دیده برخوردار شود.
▪ لطفا کمی هم در مورد نمایشگاه فعلی تان در فرهنگسرای بهمن توضیح دهید.
ـ در این نمایشگاه ۲۰۰ اثرم که آمیزه ای از چند موضوع هستند را به نمایش گذاشته ام. موضوعاتی مثل انقلاب مشروطه و اسطوره های ایرانی. کسانی مثل ابن سینا، حافظ، نیمایوشیج، ستارخان و... یکسری کار ویژه هم روی پرتره کرده ام و به اشیاء و طبیعت بیجان هم نگاه پررنگ تری نسبت به موضوعات دیگر داشته ام.
علی زارعی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید