پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

خواجه در بند نقش ایوان است


خواجه در بند نقش ایوان است
▪ انتقال تیم‌های تهرانی به شهرستان‌ها با هدف توسعه فوتبال دنبال می‌شود اما باید دید که ساختار این توسعه چگونه و با چه ساز و کاری صورت گرفته است. به نظر می‌رسد که رفتن تیم‌های تهرانی به شهرستان‌ها، شبیه فرآیند توسعه آمرانه باشد. همان‌طور که می‌دانید توسعه آمرانه امری است که توسط حاکمیت صورت می‌پذیرد.
به عنوان مثال وقتی دولت در منطقه‌ای که شرایط طبیعی و جغرافیایی مناسبی برای توسعه ندارد، سدهای خاکی و بتونی، شبکه‌های آبرسانی و کارخانجات صنایع مختلف احداث می‌کند، توسعه آمرانه صورت گرفته است. این توسعه که مطمئنا با هزینه‌های گزافی انجام گرفته، منجر به ایجاد شغل برای مردم آنجا و زدودن چهره‌ محرومیت از منطقه خواهد شد. اما آیا ورزش و بالاخص فوتبال به این شکل باید توسعه یابد؟
▪ دو تیم پیکان و راه‌آهن تهران از باشگاه‌های ریشه‌دار تهرانی هستند که سال‌های سال بازیکن‌سازی کرده‌اند. این دو باشگاه و به تازگی باشگاه صباباتری توجه ویژه‌ای به تیم‌های پایه دارند. به‌طوری‌که استقلال و پرسپولیس به اندازه تیم‌های مذکور به فوتبال پایه توجهی ندارند. با انتقال این تیم‌ها به شهرستان‌ها به بازیکنان تیم‌های پایه این باشگاه‌ها شوک عجیبی وارد خواهد شد که ممکن است به سوختن استعدادهای فوتبال تهران منجر شود.
▪ بهتر است کمی به شهرهای مقصد نگاه کنیم. قزوین، ساری و قم سه شهری هستند که پیکان، راه‌آهن و صباباتری را پذیرا شده‌اند. قزوین سال‌هاست که با دو تیم نیرو محرکه و تولی‌پرس در لیگ‌های مختلف حضور داشته‌ است. مازندران هم در فوتبال ایران چهره شناخته‌شده‌ای است. نساجی قائمشهر، شموشک نوشهر و ایرسوتر نوشهر زمانی در سطح اول فوتبال ایران حاضر بوده‌اند. شاید قم از این ماجرا کاملا مجزا باشد. اما آیا بهتر نیست کسانی که باعث و بانی انتقال این تیم‌ها شدند، به فکر کار زیربنایی می‌بودند و فوتبال تهران را قربانی نمی‌کردند؟
اینکه دو تیم صباباتری و پیکان در تهران تمرین کنند و در قم و قزوین دیدارهایشان را انجام می‌دهند چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ چندی پیش هم رئیس هیات فوتبال مازندران در گفت‌وگویی با یکی از روزنامه‌های ورزشی اعلام کرد که استان مازندران یک زمین چمن مناسب برای تمرین تیمی که قرار است به مازندران برود ندارد، چه برسد به آنکه بخواهد آن تیم یک مسابقه را هم برگزار کند. آیا این نکات، طنزهای تلخی نیستند که عدم توسعه ورزشی و فضاهای ورزشی را ثابت کنند؟
▪ موفقیت پاس همدان را در جذب تماشاگر مثال می‌زنند اما از یاد می‌برند که ممکن است این یک استثنا باشد و شاید اگر کاظم اولیایی که سال‌ها مدیرعامل استقلال تهران بوده است، مدیرعامل پاس همدان نبود شاید به‌جای نفت یا شیرین‌فراز، پاس همدان یکی از تیم‌های سقوط‌کننده بود. چه تضمینی وجود دارد که صباباتری قم، پیکان قزوین و راه‌آهن ساری وضعیتی مثل شیرین‌فراز کرمانشاه پیدا نکنند؟ تیمی که مدیرعاملش با خرید امتیاز یک تیم دسته‌اولی و مدیریت در شرایط عجیب و غریب لیگ یک که همه از آن آگاهند، به لیگ برتر آمد و همه دیدیم که چگونه خفت‌بار سقوط کرد.
▪ در فوتبال ایران همیشه اتفاقات منحصر به فردی می‌افتد. ای کاش هنگامی که وزیر محترم صنایع برگه انتقال امتیاز سپاهان نوین به فولاد خوزستان را امضا می‌کرد به این نکته فکر می‌کرد که اکثر بازیکنان سپاهان نوین که با چنگ و دندان در فضای متهم به تبانی و زدوبند لیگ یک، با شایستگی و کاملا سالم به لیگ برتر صعود کردند، کفش‌های‌شان را به دیوار آویخته‌اند. کاش جناب وزیر به سرنوشت نفت آبادان که از راهی غیر از فوتبال به لیگ برتر آمد توجه می‌کرد.
▪ اتفاقاتی که در چند مدت اخیر رخ داده است، فاکتور شایستگی و لیاقت حضور در سطح اول فوتبال کشور را زیر سوال برده است و هنگامی‌‌که رئیس فدراسیون فوتبال از این انتقا‌ل‌ها به‌شدت ناراضی است و آنها را کاملا نمایشی می‌داند بسیاری این کار را یک نوع تبلیغات سیاسی برای یک جناح خاص می‌دانند که برای انتخابات ریاست‌جمهوری آینده به شدت مشغول آماده‌سازی هستند.
با این‌حال پایه خانه فوتبال تهران که یکی از محکم‌ترین فدراسیون‌ها بود در حال ویرانی است اما خواجه با توهم توسعه آمرانه در بند نقش ایوان است!
چیا فوادی
منبع : روزنامه کارگزاران