پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فرجام جنگ


فرجام جنگ
دكتر «ران پاول»، نماینده جمهوریخواه از ایالت تگزاس معتقد است كه آمریكاییها باید هر چه زودتر استراتژی خود را در عراق اصلاح كنند و به جنگ پایان دهند.كنگره با جنگ مخالف است، اما برای توقف آن هیچ اقدامی نمی كند.
آنچه خواندید بیانگر دیدگاه نماینده جمهوریخواه، دكتر ران پاول، درباره اقدامات كنگره در برابر رویكرد ستیزه جویانه دولت آمریكاست. این پزشك كه هم اكنون به عنوان نماینده ایالت تگزاس در كنگره حضور دارد، نامزد حزب آزادی خواه در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۹۸ آمریكا بود.
دكتر ران پاول چهارشنبه گذشته در برابر اعضای مجلس نمایندگان آمریكا سخنرانی كرد و با اشاره به قطعنامه غیرالزام آور كنگره در مخالفت با روند جاری جنگ عراق، گفت: از این مناظره و رویارویی استقبال می كنیم(قطعنامه كنگره) اما این قطعنامه تنها به انحراف بیشتر ذهنها از درگیری نظامی خطرناك با ایران دامن می زند.
متأسفانه قطعنامه كنگره از كنار فاجعه عراق بی تفاوت عبور كرده و در عوض در پی آن است بی آنكه در وضع جاری عراق منشأ هیچ تغییری باشد، چنین وانمود كند با جنگ مخالف است. با این وصف، قطعنامه كنگره در واقع مصوبه ای بر ضد افزایش شمار نظامیان آمریكایی در عراق نیست. جدی بودن مخالفت نمایندگان با افزایش حضورنظامی در عراق زمانی به اثبات می رسد كه به درخواست آینده دولت برای تخصیص بودجه اضافی برای این موضوع، رأی ندهند. من امیدوارم تمامی همكارانم در كنگره كه به طرح افزایش تعداد سربازان آمریكایی در عراق رأی مخالف داده اند، هنگام رأی گیری در مورد افزایش بودجه جنگ عراق نیز با آن مخالفت كنند.
بزرگترین نكته انحرافی در تقابل كنگره و دولت، كنایه ریشه داری است كه مخالفان توسعه جنگ را به گونه ای متهم به ضربه زدن به ارتش می كند. این تصور باطلی است كه برمبنای آن، كسانی را كه در سالهای اخیر تلاش كرده اند مانع خونریزی و كشتار بیشتر شوند و اكنون خواستار توقف جنگ هستند، به داشتن مشی ضد میهن پرستانه و بی توجهی به رفاه نیروهای نظامی ما متهم می كنند.
اسامه بن لادن به گونه آزاردهنده ای از تهاجم ما به عراق ابراز خرسندی كرده و از این مسأله شگفت زده است كه ما چگونه فراتر از واكنشی كه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر انتظار داشت، به منافع او خدمت كرده ایم.
بن لادن از آن رو شادمان است كه سیاست احمقانه آمریكا، ما را ۷ هزار مایل آن سوتر از كشورمان در میانه یك جنگ داخلی گرفتار كرده و به لحاظ مالی در آستانه سقوط و نابودی قرار داده است. پیش بینی شده كه مجموع هزینه های جنگ عراق از مرز ۲ هزار میلیارد دلار تجاوز كرده است.
ما با اشغال عراق، رشد گروههای افراطی را بشدت تقویت كردیم.با كمال تأسف، همچنان آشكارا سرگرم مدیریت غلط جنگی هستیم كه با استناد به اطلاعات نادرست درگرفت. مسأله اصلی كه از پرداختن به آن رویگردان هستیم، از این قرار است: چرا عزم خود را جزم كرده ایم تا از سیاست خارجی مبتنی بر سلطه جویی و توسعه طلبی كه دور از شأن یك جمهوری مشروطه است، پیروی كنیم؟
جناح راست باید به خاطر آورد كه موضع آنها در قرن بیستم بر سیاست «عدم مداخله» استوار بوده و بیشتر منافع سیاسی این جناح از جنگهای نسجیده ای ناشی شده كه جناح چپ آغازگر آنها بوده است.
هفت سال پیش، جناح راست با محكوم كردن دخالت غیرقانونی در كوسوو و سومالی، انبان منافع سیاسی خود را انباشته كرد. در آن زمان، محافظه كاران از سیاست شكست خورده «كشورسازی» برآشفته و غضبناك بودند.ضروری است كه از یاد نبریم، چپها در سال ۲۰۰۳ با حمله پیشدستانه به عراق مخالفت چندانی نكردند و هم اكنون بسیاری از آنها نمی خواهند با سنگ اندازی در مسیر تأمین دوباره بودجه جنگ، آن را متوقف كنند.
عبارت كلی و در عین حال مبهم «جنگ علیه تروریسم» - حتی اگر از سر صداقت بیان شده باشد- مانند آن است كه كسی بر ضد «تبهكاری جنایتكارانه» اعلان جنگ كند. دستاویز قرار دادن چنین عبارت مبهم و تعریف ناپذیری نمی تواند جنگ همیشگی را در هر جا و تحت هر شرایطی توجیه كرده و مجاز جلوه دهد. فراموش نكنید، عراقیها و صدام حسین با حملات تروریستی علیه آمریكا و از جمله حادثه ۱۱ سپتامبر هیچ ارتباطی نداشته اند.
بیشتر جنگهای تاریخی را منافع خاص و فلسفه دیوانه وار «فتح و پیروزی» به پیش برده است. به دیگر سخن، نیروی محرك این جنگها بندرت آزادی بوده است. در دهه های اخیر، سیاستهای ایالات متحده را توسعه طلبی و سلطه گری افراطی نومحافظه كاران، سودجویی صنایع نظامی، جهانی نگری نادرست، رؤیاهای تجاری مبتنی بر ضرورت كنترل منابع طبیعی و وفاداری كور و نسنجیده به برخی از دولتهای خاورمیانه تحت تأثیر قرار داده و به پیش برده است.
اطلاعات غلطی كه به مردم آمریكا داده ایم(از ضرورتهای امنیت ملی، اعمال نفوذ در قطعنامه های سازمان ملل، براندازی یك دیكتاتور و ایجاد دموكراسی گرفته تا حفاظت از منافع نفتی خود) تا تهاجم به عراق را توجیه كنیم، امروز استدلالهایمان به مواردی از این دست محدود كرده است: اگر حالا عراق را ترك كنیم این كشور آشوب زده باقی می ماند. این ادعای دور از حقیقت و غیرقابل قبول به صورت تلویحی حاكی از آن است كه اگر همچنان در عراق بمانیم این كشور دیگر آشوب زده نخواهد بود.
از آنجا كه با خروج آمریكا از عراق ممكن است اوضاع بدتر شود پس گناه و مسؤولیت این مسأله بر عهده كسانی است كه ما را گرفتار این جنگ كردند نه آنهایی كه تأكید دارند آمریكاییها نباید بیش از این كشته و معلول شوند و آمریكاییها نباید بیش از این عراقیها را به خاك و خون بكشند؛ ما به اندازه كافی درگیر این دو مسأله بوده ایم.
یك مقایسه پزشكی به درك بهتر مسأله كمك می كند. یك تشخیص اشتباه در آغاز جنگ، تجویز یك درمان غلط را در پی داشت. خودداری از ارزیابی و بازنگری اشتباهات و پافشاری بر یك شیوه درمانی شكست خورده در نهایت به مرگ بیمار می انجامد. مصدومان و قربانیان این درمان اشتباه، آزادی و رفاه آمریكاییها و صلح جهانی خواهد بود.
هیچ دلیل منطقی برای نپذیرفتن محدودیتهایی كه در قانون اساسی برای درگیر شدن آمریكا در جنگهای خارجی بی ارتباط با امنیت ملی ما در نظر گرفته شده، وجود ندارد. پندها و توصیه های بنیانگذاران و نخستین رؤسای جمهور آمریكا هم در آن زمان درست و منطقی بود و هم امروز.
ما نباید به انتظار فروپاشی نظام اقتصادی خود بنشینیم تا در آن هنگام ناگزیر مسیر خود را تغییر دهیم. ما باید هر چه زودتر و پیش از آنكه فرصت از دست برود، استراتژی خود را اصلاح كنیم و كشتار و خونریزی اقتصادی را - كه در نهایت ما را به زانو در خواهد آورد و وادارمان می كند به آنچه كه نباید آغاز می كردیم، پایان دهیم- متوقف كنیم.
همگی می دانیم كه سرانجام، جنگ به لحاظ اقتصادی به بن بست می رسد و نظامیان آمریكایی به خانه باز می گردند، پس چرا هم اكنون دست به كار نشویم؟
محمدی
منبع : روزنامه قدس