پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


نظریه نفوذ (رخنه) اجتماعی


نظریه نفوذ (رخنه) اجتماعی
«اروین آلتمن» و «دالماس تیلور» (۱۹۷۳) برای درک نزدیکی رابطه ما بین دو نظریه نفوذ اجتماعی(SPT) را مفهوم پردازی کردند. این دو، پژوهش همه جانبه ای در زمینه پیوند اجتماعی در میان انواع مختلفی از زوج ها را هدایت کردند. نظریه آنها، الگویی از گسترش رابطه، فرایندی که آنها به عنوان نفوذ اجتماعی معرفی کردند را به تصویر می کشد. نفوذ اجتماعی به فرایندی از پیوند رابطه ای که به موجب آن افراد از ارتباط سطحی به رابطه صمیمی تری پیش می روند، اشاره دارد. به عقیده آلتمن و تیلور، رابطه صمیمانه فراتراز صمیمیت فیزیکی است، دیگرجنبه های صمیمیت شامل ابعاد ذهنی وا حساسی و تا آن حدی که یک زوج فعالیت هایشان را به اشتراک می گذارند می شود(آدلر و تاون، ۲۰۰۲). بنابراین، فرایند نفوذ اجتماعی ضرورتاً رفتارهای کلامی(کلماتی که استفاده می کنیم)، رفتارهای غیر کلامی( وضعیت بدنی مان، تا جایی که می خندیم و ...) و رفتارهای جهت یافته محیطی (فضایی میان ارتباط گران، اشیاء فیزیکی موجود در محیط و ...) را در بر می گیرد.
● نفوذ اجتماعی= Social Penetration
فرایند پیوند که یک رابطه را از سطحی به صمیمی تر سوق می دهد
آلتمن و تیلور اعتقاد دارند که روابط افراد از لحاظ نفوذ اجتماعی شان بسیار متفاوت است. از شوهر – زن تا مدیر- کارمند تا هم بازیهای گلف تا پزشک – بیمار، این نظریه پردازان نتیجه می گیرند که روابط «شامل سطوح مختلف از صمیمیت در تعامل ودرجه ای از نفوذ اجتماعی است»(۱۹۷۳، ص ۳). نویسندگان متذکر می شوند که رابطه ها برخی از خط سیرهای خاص را دنبال می کنند، یا راهی برای نزدیکی علاوه بر این، آنها معتقدند که ارتباط ها در گسترش شان تا حدی سازمان یافته و قابل پیش بینی هستند.
● خط سیر = trajectory
▪ راه دسترسی به نزدیکی
مباحث اولیه نظریه نفوذ اجتماعی در طول دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ آغاز شد، دورانی که خود افشایی و صحبت کردن صادقانه به عنوان راهکار ارتباطی مهمی بسیار ارزشمند بود. به هر حال، امروزه، محققان تصدیق کردند که فرهنگ ها در تایید صراحت به عنوان یک مهارت ارتباطی بسیار متفاوتند. همچنین در مجموع، متخصصان امروزی در ارتباط میان فردی این اشتیاق اولیه برای صراحت ارتباطی را زیر سوال می برند. بنابراین، همچنان که شما این فصل را می خوانید، این مسئله را به خاطر داشته باشید که ما درحال بررسی نظریه ای هستیم که ریشه درنسلی دارد که درآن صحبت کردن آزادانه یک خصیصه بسیار ارزشمند بود. با این وجود، بیشتر این نظریه امروزه مطرح باقی مانده زیرا مادرجامعه ای زندگی می کنیم که درآن صراحت همچنان یک ویژگی شخصی ارزشمند محسوب می شود. برای تاییداین مطلب، صرفاً به برنامه های روز تلویزیون نگاه کنید.
برای شروع، ما خطوط کلی چندین فرض نظریه نفوذ اجتماعی را ترسیم می کنیم. سپس شکل دهنده این نظریه رامعرفی می کنیم.
● پیش فرض های نفوذ اجتماعی
نظریه نفوذ اجتماعی توسط تعدادی از متخصصان در رشته ارتباطات از پذیرش گسترده ای برخودار شده است.یکی از دلایل جاذبه این نظریه نگرش صریح ان به گسترش ارتباط است. گرچه ما قبلاً به برخی از پیش فرض ها اشاره کرده ایم، پیش فرض های زیر که SPT را هدایت می کند، بررسی خواهیم کرد.
▪ روابط از غیر صمیمی به صمیمی پیش می رود.
▪ گسترش رابطه ای عموماً، نظام مند و قابل پیش بینی است.
▪ گسترش رابطه ای شامل تیرگی و قطع رابطه می شود.
▪ خودافشایی درمرکز گسترش رابطه ای قرار می گیرد.
در ابتدا، ارتباط فردی میان مردم از یک سطح تقریباً سطحی شروع و درامتداد یک پیوستار و به سطح صمیمی تری پیشروی می کند. در طول زمان، روابط امکان دارند که صمیمانه شوند.
همه رابطه ها به حد نهایی از صمیمیت و یا عدم صمیمیت منتهی نمی شوند. در حقیقت، بیشتر روابط ما، چیزی بین این دو قطب اند. اغلب، ما ممکن است که فقط یک رابطه نسبتاً نزدیکی را بخواهیم برای مثال، ما ممکن است بخواهیم با یک همکار رابطه ای داشته باشیم به شکلی که آن فاصله هم حفظ شود. بنابراین ما نمی دانیم که هر شب درخانه او چه می گذرد و یا چه مقدار پول در بانک دارد. با این حال لازم است که ما اطلاعات شخصی کافی را بدانیم در این صورت ما می توانیم درکی از این مطلب داشته باشیم که او می تواند نقش را در یک پروژه گروهی کامل کند یا نه.
دومین پیش فرض نظریه نفوذ اجتماعی راجع به قابلیت پیش بینی است. به بیان دقیق تر، نظریه پردازان نفوذ اجتماعی نشان می دهند که روابط تا حدی نظام مند طبق انتظار پیش می روند. برخی از مردم ممکن است با این ادعا مشکل داشته باشند. به هر حال، روابط- مانند این فرایند ارتباطی- پویا هستند و پیوسته تغییر پذیر. بااین حال، بر طبق نظریه نفوذ اجتماعی حتی روابط پویا نیز از نوعی استاندارد قابل قبول والگوی گسترش پیروی می کنند.
این پیش بینی ها بر پیش فرض دوم این نظریه استوارند. روابط به طور کلی به شیوه ای قابل پیش بینی ونظام مند پیش می روند. اگر چه ممکن است ما جهت گیری دقیق رابطه را ندانیم یا قادر به پیش بینی آینده دقیق آن نباشیم، فرایندهای نفوذ اجتماعی، بیشتر قابل پیش بینی وسازمان یافته هستند.
البته، شماری از وقایع دیگر وشاخص های(زمان، شخصیت و ...) بر روی مسیری که روابط پیش می روند و آنچه که ما در طول این مسیر می توانیم پیش بینی کنیم، اثر می گذارد. آن چنان که آلتمن وتیلور(۱۹۷۳) نتیجه می گیرند، «به نظر می رسد مردم مکانیسم های تنظیم بسیار حساسی دارند که آنها را قادر می سازد که روابط میان فردی شان را به طور دقیق برنامه ریزی کنند»(ص، ۸).
سومین پیش فرض SPT، مربوط به تصوری می شود که گسترش رابطه ای، تیرگی و قطع رابطه را در بر می گیرد. در ابتدا، این ممکن است کمی غیرعادی به نظر رسد. تا اینجا، ما ایجاد یک ارتباط را بررسی کرده ایم. با این حال، روابط ازهم می پاشند یا تیره می شوند. این مسئله ممکن است به قطع رابطه منجر شود.
● تیره شدن= depenerate
▪ تیرگی تدریجی رابطه
با توجه به تیرگی و قطع رابطه، آلتمن و تیلور این فرایند را به فیلمی که از آخر به اول نشان داده شده، تشبیه کردند. درست همان طور که ارتباط اجازه می دهد که رابطه ای به سوی صمیمیت پیش رود، رابطه می توانست به سمت عدم صمیمیت برگردد. برای مثال اگر این رابطه متعارض باشد، واین تعارض به گونه ای مخرب و حل ناشدنی ادامه یابد، این رابطه ممکن است گامی به عقب بردارد و کمتر صمیمانه شود. نظریه پردازان نفوذ اجتماعی فکر می کنند که این تیرگی- مانند فرایند نفوذ- اغلب نظام مند است.
اگر یک رابطه تیره شود، این بدان معنا نیست که الزاماً قطع خواهد شد. برعکس، بسیاری از افراد رابطه ای را دیده اند یا در رابطه ای بوده اندکه این تیرگی صرفاً واقعیتی از روابطشان است. برای مثال«نیال بولگر» و «شنون کلهر»(۱۹۹۳) خاطر نشان کردند که فشار ممکن است تسریع کننده ای برای خاتمه این رابطه شود، اما به نظر می رسد که اکثر زوج ها آن راقبل از اینکه رابطه قطع شود، مدیریت می کنند.
به نظر می رسد که روابط استوار و بادوام قادر به کنترل شماری از رخدادهای تیره کننده است و برخی از همسران به راهکارهایی به منظور کاهش چنین رخدادهای تیره کننده همچون تضاد حل نشده می پردازند. برای مثال، پاتریشا نولر و همکارانش (۱۹۹۴) به این مطلب پی بردندکه همسرانی که بیش از دو سال که ازدواج کرده اند، آشکارا به همدیگر اجازه می دهند که در مورد گله و شکایت ها درتمام مدت ازدواجشان مطلع می شوند. علاوه براین، راهکارهای حل تضاد آنها، به طور مداومی سازنده بودند. اما هنوز تضادهای جدی که قابل کنترل و یا قابل حل نباشند ممکن است منجر به تیرگی یا قطع رابطه شوند.
پیش فرض آخر دارای این مضمون است که خود افشایی هسته گسترش روابط است. خود افشایی می تواند به طور عمومی به معنای فرایند هدفمند افشای اطلاعات درباره خویش یا سایرین تعریف شود. معمولاً اطلاعاتی که سازنده خود افشایی هستند، از ویژگی مهمی برخوردارند. برای مثال، افشای اینکه شما علاقمند به نواختن پیانو هستید ممکن است از اهمیت چندانی برخوردار نباشد؛ افشای اطلاعات شخصی تری مانند اینکه شما یک کاتولیک مقید که طرفدار حفظ حیات(جنین) باشید ممکن است به شکل آشکاری بر ارزیابی رابطه تاثیر بگذارد.
● فرایند هدفمند، افشای اطلاعات در مورد فردی= Self –disclosure
به عقیده آلتمن و تیلور(۱۹۷۳) به سبب خود افشایی روابط غیر صمیمانه به سوی رابطه صمیمانه پیش می رود. این فرایند به افراد این اجازه را می دهد که در یک رابطه شناختی از هم دیگر به دست آورند. خود افشایی به شکل گیری رابطه حال و آینده رابطه بین دو نفر کمک می کند، و"خود را برای دیگری قابل دسترس ساختن، به طور ذاتی «خوشایند» است"(ص۵۰). در عوض از آنجاییکه نفوذ اجتماعی یک" هم پوشانی تدریجی و کشف خودهای مشترک توسط طرفین در جهت یک رابطه" را نیاز دارد، بنابراین خود افشایی افکار و احساسات فرد نیز لازم است.(ص ۱۵۰).
در آخر، ما باید متذکر شویم که خود افشایی می تواند راهگشا و یا غیر راهگشا باشد، این گونه است که در برخی از روابط ما تمایل داریم – آنچه را که می خواهیم به فرد دیگری بگوییم، طرح ریزی کنیم، در شرایط دیگر، ممکن است خود افشایی ما خود به خود صورت گیرد. خود افشایی خود به خود، در جامعه ها بسیار شایع است، در حقیقت محققان از عبارت« پدیده غریبه- در- قطار( یا هواپیما یا اتوبوس)» به منظور اشاره به آن زمان هایی که افراد در مکان های عمومی اطلاعاتی را برای افراد کاملاً غریبه فاش می کنند، استفاده کرده اند.
به این فکر کنید که شما چند بار در کنار یک غریبه در طول یک سفر کوتاه نشسته اید، درست در همان زمان آن شخص اطلاعات شخصی اش را در طول این سفر فاش می کند. محققان ارتباط میان فردی تحقیق در زمینه اینکه چرا مردم در این فعالیت درگیر می شوند، را ادامه می دهند.
● فاش کردن اطلاعات شخصی برای غریبه ها در مکان های عمومی = stranger –on – the- train
▪ روابط و پیازها
پیش تر ما در مورد اهمیت افشای اطلاعاتی درباره خودمان که دیگران از آن بی اطلاع اند، بحث کردیم. آلتمن و تیلور در بررسی شان از SPT، یک ساختار لایه بندی(پیاز گونه) را گنجاندند. (شکل ۱-۱۰) آنها باور دارند که یک شخص می تواند با یک پیاز مقایسه شود، با آن لایه های(دایره های متحمد المرکز) پیاز که بازگو کننده جنبه های مختلفی از شخصیت یک فرد است. لایه خارجی تصویر عمومی از شخص است، یا آنچه که در مقابل چشمان غیر مسلح حاضر است.
● تصویر عمومی = public image
▪ لایه خارجی فرد، آنچه که برای دیگران موجود است
این عمل متقابل یا فرایندی که از طریق آن صداقت یک فرد منجر به صداقت دیگری می شود یک مولفه اولیه در نظریه نفوذ اجتماعی است. نشان داده شده است که ارتباط متقابل هم در ارتباط های تثبیت شده و هم در ارتباط های جدید دارای اهمیت است. برای مثال، «لورنس رازنفلد» و «گری بوئن»(۱۹۹۱)، پی برند. زمانی که رضایت از ازدواج در بالاترین حد بود که همسران سطوح دو طرفه ای از خود افشایی را رد و بدل کرده اند. محققان متذکر می شوند که این روابط« شاید کمتر غم زده و بیشتر پایدار» باشند.(ص ۸۰). آلتمن و تیلورعقیده دارند که صمیمیت بدون چنین عمل متقابلی نمی تواند حاصل شود.
● عمل متقابل= reciprocity
▪ پاسخ صراحت از یک شخص به دیگری
▪ عمق و گستره خود افشایی
قبل از ترک بحث خود افشایی لازم است خاطر نشان کنیم که نفوذ اجتماعی می تواند از دو جنبه دیده شود؛ گسترده وعمق. گستره و عمق. گستره به تعداد موضوعات مختلف بحث شده است در رابطه اشاره دارد. گستره زمان مربوط به مقدار زمانی است که طرفین ارتباطی برای ارتباط برقرار کردن با هم در مورد آن موضوعات مختلف صرف می کنند. عمق به درجه ای از صمیمت که بحث های موضوعی راهدایت می کند، اشاره دارد. همچنان که روابط به سوی صمیمیت پیش می رود، ما می توانیم انتظار داشته باشیم که دامنه گسترده تری از موضوعات را مورد بحث قرار دهیم(گسترده تر)، همراه با آن چندین موضوع که از لحاظ عمق چشمگیرند.
● گستره = breadth
▪ شمار موضوعات بحث شده در یک رابطه
با توجه به گستره و عمق خود افشایی برخی از نتایج با اهمیت هستند. اولاً: تغییر و تحولاتی در لایه های مرکزی(لایه های آن پیاز) اثر بیشتری نسبت به لایه های خارجی و یا پیرامونی دارد. از آنجا که تصویر عمومی فرد، یا لایه بیرونی، آن چیزی هایی را که دیگران می توانند ببیند(ظاهر) را بازنمایی می کند، ما انتظار داریم اگر که تغییراتی در این لایه خارجی وجود دارد، اثر آن حداقل باشد. ثانیاً: هرچه عمق بیشتر امکان برای فرد وجود دارد تا احساس آسیب پذیری کند.
● گستره زمانی=breadth time
▪ میزان زمانی که که توسط طرفین ارتباطی در حال بحث کردن درباره موضوعات خاص صرف شده
هم چنان که در مورد خودافشایی پیش خود می اندیشید، این را به خاطر داشته باشید که شخص می بایست در استفاه از خود افشایی سنجیده عمل کند. با این حال که خود افشایی عموماً رابطه را به سوی نزدیکی بیشتر سوق می دهد، اگر که افراد و در طول مراحل اولیه رابطه بیش از حد خود افشایی کنند، آنها ممکن است در عمل رابطه خود را پایان دهند. یکی از طرفین صلاحیت یا آمادگی لازم برای صمیمی دانستن دیگری رانداشته باشد. همچنین خاطر نشان می شود که اعتماد بخشی ذاتی از فرایندهای متقابل و افشاگرانه است. برای مثال«مارک نَپ» و «آنیتا ونجلیستی»(۲۰۰۰)، متذکر می شوند که، «خودافشایی اطلاعات صمیمانه بر پایه اعتماد استوار است»(ص ۲۴۰)
● عمق = depth
▪ درجه ای از صمیمیت که هدایت کننده بحث های موضوعی است
آنها ادامه می دهند که اگرما خواهان عمل متقابل در افشاگری هستیم، می بایست سعی کنیه که اعتماد شخص دیگر را به دست آوریم و در مقابل هم، برای او قابل اعتماد به نظر آییم. بنابراین یکی از اهداف خودافشایی، با ملاحظه و متناسب بودن است. در جدول ۱ -۱۰ رهنمون های دیگری برای خودافشایی آورده شده است.
● تبادل اجتماعی: هزینه هاو پاداش های رابطه ای
▪ نظریه نفوذ اجتماعی در برخی از اصول نظریه تبادل اجتماعی ریشه دارد(تیلوت و کِلی ۱۹۵۹).
آن چنان که در فصل ۱۱ مطرح می کنیم، این نظریه پیشنهاد می کند که تبادلات اجتماعی« خدماتی که تعهدات نامشخص در آینده ایجاد می کند و از این رو، اعمال اثر فراگیری که بر روابط اجتماعی دارد را فراهم می کند»(بلو، ۱۹۶۴، ص ۱۴۰) آلتمن و تیلور، برخی از تالیفاتشان را مبتنی بر فرایندهای تبادلی قرار دادند، بنابراین موضوعات تبادل اجتماعی به بحث ما مربوط است.
تیلور و آلتمن(۱۹۸۷) استدلال می کنند که روابط می توانند به شکل پاداش و هزینه ها مفهوم یابند. پاداش ها آن رخدادها و رفتارهای رابطه ای است که رضایت، لذت و خشنودی را در طرف رابطه ای بر می انگیزد. به بیانی ساده، اگر که رابطه ای پاداش های بیشتری نسبت به هزینه ها فراهم کند، آن موقع افراد احتمال بیشتری دارد که درآن رابطه باقی بمانند. بهر حال، اگر شخص باور داشته باشد که هزنیه های بیشتری برای بودن در یک رابطه وجود دارد، آن موقع قطع رابطه محتمل است. آنچنان که تیلور و آلتمن خاطر نشان می کنند:«پاداش ها و هزینه ها به طورمداومی با ارضای دوجانبه نیازهای فردی و اجتماعی مرتبط است»(۱۹۸۷، ص ۲۶۴).
برای درک بهتری از این مطلب، دو نتیجه زیر که توسط تیلور و آلتمن بیان شده را ملاحظه کنید:
۱) هزینه ها و پاداش ها در ابتدای رابطه تاثیر بیشتری دارند تا در ادامه رابطه.
۲) روابط با منبعی از تجارب مثبت هزینه/پاداش. قابلیت بیشتری برای برخورد موثر با تعارض را دارد. ما هر کدام ازا ینها را به صورت مختصر بررسی خواهیم کرد.
نتیجه اول حاکی از این است که تجارب میان فردی نسبتاً کمی درمراحل اولیه وجود دارد که به تمرکز شدید بیشتر افراد بر روی پاداش تنها و یک هزینه تنها منجر می شود.
تیلور و آلتمن با توجه به نتیجه دوم مربوط به هزینه ها و پاداش ها خاطر نشان می کنند که برخی از روابط قابلیت بیشتری برای کنترل تعارض دارند. همچنان که طرفین ارتباطی در رابطه پیش می روند ممکن است که شماری از عدم توافق ها را تجربه کنند. در طول سالها، زوج ها با کنترل کردن اختلاف به شیوه های گوناگون مانوس شده اند، با خلق فرهنگ رابطه ای منحصر به فردی که به آنها اجازه می دهد تا از طریق آن مسائل آینده را شکل دهند. ممکن است که اعتماد بیشتری در حل اختلاف در روابط تثبیت شده وجود داشته باشد. به علاوه، به خاطر انبوهی از تجارب زوجین در رویارویی با اختلاف، احتمال ندارد که این رابطه تنها با یک اختلاف تهدیدشود.
بنابراین، در مجموع روابط اغلب بر ارزیابی هزینه و پاداش ها از سوی دو طرف متکی است. اگر طرفین احساس کنند که پاداش های بیشتری نسبت به هزینه ها وجود دارد، شانس اینکه روابط دوام یابد، وجود دارد. اگر هزینه های بیشتری نسبت به پاداش ها، درک شود، احتمال قطع این رابطه است. به هر حال، به خاطر داشته باشید ممکن است که دو طرف رابطه یک مسئله را به طور یکسانی ببینند، هزینه ای از نظر یک شخص ممکن است به عنوان پاداشی از نظر شخص دیگری دیده شود.
چشم انداز بر روی دو طرف در یک رابطه به میزانی که افراد، رابطه را منفی(هزینه بر) و یا مثبت (با پاداش) بدانند، متکی است. بر طبق تفکر تبادل اجتماعی، در مواجهه روابط، در نهایت امکانات درون یک رابطه را به اندازه جایگزین های واقعی یا قابل درک برای آن بررسی می کند. این ارزیابی ها آن هنگام که ارتباط گران تعیین می کنند که آیا این فرایند نفوذ اجتماعی مطلوب است یانه، حیاتی است. در قسمت بعد، ما مراحل فرایند نفوذ اجتماعی را معرفی می کنیم.
● مراحل فرایند نفوذ اجتماعی
تصمیم در مورد اینکه آیا یک رابطه بالقوه رضایت بخش به نظر می رسد آنی نیست. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، گسترش رابطه به شیوه نظام مندتری رخ می دهد و تصمیم ها در مورد اینکه آیا افراد بخواهند تا در رابطه ای باقی بمانند، معمولاً به سرعت گرفته نمی شود. همه رابطه ها این فرایند را طی نمی کنند و آنهایی هم که اینگونه اند، همیشه روابط رمانتیکی نیستند. برای نشان دادن اینکه هر مرحله چگونه عمل می کند، ما ابتدا طرحی برای شما آماده خواهیم کرد تا درباره اش بیاندیشید. همچنان که هر مرحله را بررسیم کنیم، به این مثال برخواهیم گشت. شکل ۲-۱۰ خطوط کلی این چهار مرحله از فرایند راترسیم می کند.
رابطه میان کتی و باربارا را مشاهده کنید، دانشجویان سال اول در دانشگاه آپتن، کسانی که به طور تصادفی به عنوان هم اتاقی در سالن«بلک استون» خوابگاه دختران در دانشگاه قرار گرفتند. دو نفری که اهل قسمتهای مختلفی از کشور بودند. کتی از یک شهر و باربارا در یک مزرعه بزرگ شده بود. آنها همچنین در شکل بندی خانواده نیز متفاوتند. به طوری که کتی تک فرزند است و هم اتاقی اش چهار خواهر و برادر دارد. بالاخره اینکه، پدر و مادی کتی، هر دو درجات تحصیلی دارند. در حالی که باربارا اولین کسی است در خانواده اش که در دانشگاه حضور یافته است.آنها تنها یک بار هم دیگر را ملاقات کردند( هنگام آشنایی دانشجوی جدید) و اکنون مشغول خوردن اولین صبحانه شان در کنار هم هستند.
● آشنایی: افشاگری کم کم
اولین مرحله تعامل، که مرحله آشنایی نامیده می شود، در سطح عمومی رخ می دهد. تنها مقدار کمی از خودمان برای دیگران، آشکار می شود. در طول این مرحله، اظهارنظرها معمولاً در سطح کلیشه ای است و جنبه های سطحی از افراد رامنعکس می کند. مردم معمولاً به شیوه های مطلوب اجتماعی عمل می کنند و مراقب هر گونه اختلال در انتظارات اجتماعی هستند. همچنین در مرحله آشنایی، افراد با خوشرویی لبخند می زنند و مودبانه رفتار می کنند● مرحله آشنایی = orientation stage
▪ مرحله ای از نفوذ اجماعی که شامل قسمت های کوچکی از افشای خودمان می شود
تیلور وآلتمن(۱۹۸۷) خاطر نشان می کنند. مردم در طول مرحله آشنایی تمایل ندارند که ارزشگذاری یا عیب جویی کنند. این رفتار شاید از نظر دیگری ناشایست تلقی شود و ممکن است تعاملات آینده را به خطر اندازد. نظریه پردازان معتقدند که اگر ارزیابی هم صورت پذیرد با لحن دوستانه ای بیان خواهد شد. به علاوه، هر دو طرف عملاً از هر اختلافی جلوگیری می کنند تا امکان بیشتری برای محک زدن هم دیگر داشته باشند.
این مرحله آشنایی می تواند با توجه به بررسی گفتگوی میان کتی و باربارا هنگام صبحانه درک شود:
کتی: باید اعتراف کنم که من داشتم فکری می کردم که چه جور هم اتاقی من ممکن است داشته باشم. او به نوعی غریبه است. ما توسط کامپیوتر شدیم و مجبوریم که برای یک سال با هم زندگی می کنیم.
باربارا: موافقم. (سکوت ناراحت کننده ای)
کتی: اما، هیِ، این خیلی عالیه که ما هردو تامون(«لاکراس»: یک نوع بازی آمریکایی...) دوست داریم، شاید دو تا یک تیم درست کنیم. من فکر می کنم که این دانشگاه ... (باربارا حرف او را قطع می کند).
باربارا: من دوست دارم که نزدیک... ببخشید. تو بگو
کتی: نه، تو بگو.
باربارا: من می خواستم بگم که من امیددارم که ما فرصت داشته باشیم که از دانشگاه بیرون برویم و به دریاچه برویم. من دوست دارم در کنار آب درس بخوانیم همچنین من به شنا کردن در رودخانه نزدیک خانه مان عادت داشتم. بااینهمه، این تابستان وقت نداشتم، چون کارهای بسیار زیادی انجام می دادم.
کتی: باور کنی یا نه، من بلد نیستم که چطوری شنا کنم(سعی کردم که یاد بگیرم اما به نظر می رسد که هماهنگی لازم را پیدا نکرده ام).
باربارا: هِی، من شناگر خوبی هستم، هر موقع که زمانی داشتیم به تو شنا کردن را یاد می دهم.
کتی: خیلی خوبِ.
همانطور که می بینید: هر دو دختر به رابطه ای نسبتاً سطحی و گاهی مکالمات آزاردهنده ای می پردازند. و به نظر می رسد که هیچ یک در حال ارزیابی دیگری نباشد. در حقیقت، باربارا فرصتی دارد که به کتی بگوید چقدر عجیب است او بلد نیست چگونه شنا کند، اما او می خواهد که مهربان و حمایت گر باقی بماند.
● تبادل عاطفی مقدماتی: «خود» آشکار می شود.
درمرحله آشنایی، تعامل گران مراقبند که بیش از حد از خودشان برای یکدیگر افشاگری نکنند به هر حال، مرحله تبادل عاطفی مقدماتی گسترش حوزه عمومی« خود» است و زمانیکه جنبه هایی از شخصیت فردی شروع به آشکار شدن می کند، رخ می دهد. آنچه که قبلاً خصوصی بود، اکنون عمومی می شود. نظریه پردازان خاطر نشان می کنند که این مرحله قابل مقایسه با آن روابطی است که ما با آشنایان معمولی و همسایه های صمیمی داریم. مانند مراحل دیگر، این مرحله نیازمند هم رفتارهای کلامی وهم غیر کلامی را در بر می گیرد. ممکن است که افراد شروع به استفاده ازتکه کلام هایی که خاص آن رابطه است کنند. در ارتباط مقدار کمی خود انگیختگی وجود دارد، زیرا افراد با همدیگر احساس راحتی بیشتری می کنند و آنقدر مراقب این نیستند که چیزی را بروز دهند که ممکن است بعداً پشیمان شوند. همچنین ممکن است رفتارتماسی بیشتر و ابزارهای حسی بیشتری (مانند حالت های چهره) جزیی از مجموعه ارتباط با فرد دیگر، شود. آلتمن و تیلور به ما می گویند که خیلی از روابط بیش از این مرحله پیش نمی روند.
● مرحله تبادل عاطفی مقدماتی = exploratory affective exchange stage
▪ مرحله ای از نفوذ اجتماعی که به بروز شخصیت مان برای دیگران منجر می شود.
برای اینکه تصویری واضح تر از مرحله تبادل عاطفی مقدماتی به دست آورید یک بار دیگر باربارا و کتی را در نظر بگیرید. با این وصف این بار، در نظر داشته باشید که آن دونزدیک هشت هفته است که هم اتاقی اند و هر کدام از آنها در حال به دست آوردن تصور بهتری در مورد شخصیت دیگری است و مانند خیلی از هم اتاقی ها آنها تصمیم گرفته اند که کلاسی را با هم بگیرند و اکنون در حال آماده شدن برای امتحان تاریخ میان ترمشان هستند:
باربارا: هیِ، کتی، آیا تو درباره اینکه کادنیگ،( استاد آن درس) چه نوع امتحان هایی درکلاس می گیرد چیزی شنیده ای؟
کتی: دیشب در شلوغی باشگاه، شنیدم که بیشتر سوالات حفظی است و ما مجبور نیستیم که تاریخ ها را حفظ کنیم. اَه، می خواهم جیغ بزنم، چون نمی توانم همه آن مهملات فصل سوم را به خاطر سپارم.
باربارا: اوف.
کتی:اوف .برای یک دانشجو همیشه نمره A، آسان است که این را بگوید.
باربارا: من می خواستم بگویم که – قبل از اینکه که حرفم قطع شود- من فکر کردم که امتحان روان شناسی ام را بد دادم، ونمره B از آن گرفتم. به هر صورت، شاید او نمره ها را روی نمودار ببرد.
کتی: من نمی توانم به روی نمودار بردن حساب کنم. من بیش از حد با این درس ها نامانوسم که درکشان کنم. پدر ومادرم مرا خواهند کشت اگر که دراین درس بیفتم.
باربارا: خوب، صحبت کردن را تمام کن و شروع کن به درس خواندن.
آشکارا، باربارا وکتی دارند احساس راحتی بیشتری در کنار هم دیگر می بییند، در حقیقت، «اوف» باربارا نوعی از تکه کلام تیلور و آلتمن به آن اشاره می کنند رامنعکس می کند. علاوه بر این، کتی کم کم در حال افشا کردن اطلاعات شخصی بیشتری در مورد توقعات خانواده اش و توانایی او در فهم مطالب است. تبادل عاطفی مقدماتی آنها نسبتاً حمایت گرانه است. گر چه، میزان نگرانی آنها بعضی اوقات بهترین نتیجه را برای آنها می آورد.
● تبادل عاطفی: تعهد و آسایش
این مرحله با دوستی های نزدیک و طرفین صمیمی مشخص شده است. مرحله تبادل عاطفی، آن تعاملاتی را در بر می گیرد که بیشتر نامقید و خودمانی است. (آلتمن و تیلور، ۱۹۸۷، ص ۲۵۹). که درآن ارتباط معمولاً خود انگیخته است و افراد اغلب بدون توجه به رابطه به عنوان یک کلیت، تصمیمات سریع می گیرند. مرحله تبادل عاطفی تعهد بیشتری را نسبت به فرد دیگری نشان می دهد. تعامل گران با یکدیگر راحت هستند.
● مرحله تبادل عاطفی= affective exchange stage
▪ مرحله ای از نفوذ اجتماعی که برای طرفین رابطه خود به خود وکاملاً راحت است.
این مرحله آن تفاوت های ظریفی از رابطه را در بر می گیرد که آن رامنحصر به فرد می سازد. یک لبخند ممکن است جانشینی شود برای گفته« من درک می کنم» یا نگاه خیره نافذی ممکن است به معنی« بعداً در موردش صحبت خواهیم کرد» باشد. همچنین ممکن است ما افراد رادر حال استفاده کردن از اصطلاحات شخصی بیابیم، (هوپر، نپ، و اسکات، ۱۹۸۱) که آن اصطلاحات شیوه های شخصی ای هستند از بیان رابطه ای صمیمی از طریق کلمات، عبارات و یا رفتارها. عبارات اصطلاحی مانند«عزیزم» یا«دلبندم» معنی خاصی را برای افراد در رابطه دارد. این اصطلاحات از آن تکه کلام هایی که ما در تبادل عاطفی مقدماتی طرح کردیم متفاوت است. درآن اصطلاحات معمولاً روابط با ثبات تری مشخص می شوند در صورتیکه تکه کلام ها ممکن است در هر لحظه ای در تعامل ابتدایی، گسترش یابند. باید اضافه کنیم که این مرحله ممکن است برخی از انتقادها را در برداشته باشد. آن گونه که نظریه پردازان اعتقاد دارند. این انتقادها، مخالفت ها و نکوهش ها ممکن است«بدون هیچ پروایی از تهدید برای کل رابطه» وجود داشته باشد.(آلتمن و تیلور، ۱۹۷۳، ص ۱۳۹). در نتیجه ممکن است موانع نزدیکی فرو شکند، اما بسیاری از مردم همچنان خودشان را از بیش از حد شکننده شدن، حفاظت می کنند.
● اصطلاحات شخصی = personal idioms
▪ عبارت صمیمانه شخصی بیان شده در رابطه
در بعضی از لحظات، در رابطه تنش های قابل توجه ای وجود دارد. آلتمن و تیلور استدلال می کنند که با وجود اینکه به نظر می رسد، طرفین در آن لحظه از همدیگر بسیار عصبانی هستند، اما احتمالاً قادر خواهند بود که رابطه را پیش ببرند. بیشتر مردم، قبلاً در این گونه اختلاف ها بوده اند و به نظر می رسد که آن به خاطر این است که رابطه ارزش دارد و طرفین از لحاظ عاطفی در آن سرمایه گذاری کرده اند. آنها مایل نیستند که به خاطر یک حرف خود به خود رابطه را تمام کنند.
طرفین ممکن است انتقاداتی را به همدیگر ابراز کنند، تا آن حد که اظهارات آنها تا حدودی ناخوشایند به نظر آید. درنتیجه تبادلات عاطفی ممکن است تبادلات مثبت و هم منفی را در بر گیرد).
● تبادل پایدار ،صمیمیت و صداقت ابتدایی (ناپرورده)
چهارمین و آخرین مرحله، تبادل پایدار، در روابط بسیار معدودی حاصل می شود. مرحله تبادل پایدار، مربوط به بیان آزاد افکار، احساسات و رفتارهایی است که به حد بالایی از خودانگیختگی و انحصار رابطه ای منجر می شود. در طول این مرحله، طرفین بسیار صمیمی و هماهنگ هستند. بدین معنا که، اغلب رفتارها میان آن دو تکرار می شود و طرفین قادرند که ارزشیابی کند و آن رفتار را کاملاً به طور دقیق پیش بینی کنند. گاهی اوقات طرفین ممکن است که درباره موضوعات و یا افراد سر به سر هم بگذارند. اگر هم این سوء تعبیراتی در معنای ارتباطی وجود دارد. دلیل آن ساده است: دو طرف فرصتهای زیادی برای روشن ساختن هر گونه ابهامات قبلی داشته اند و شروع به تثبیت شیوه ارتباط و شیوه خودشان کرده اند. درنتیجه ارتباط - به عقیده آلتمن و تیلور- کارآمد است.
● مرحله تبادل پایدار = Stable exchange stage
مرحله ای از نفوذ اجتماعی که منجر به گشودگی و خودانگیختگی کامل برای طرفین رابطه ای می شود
به مثال مان از کتی و باربارا برمی گردیم. اکنون هفته امتحان نهایی است ومسلماً آن دو بسیارمضطرب هستند. با این حال هر دوی آنها تشخیص می دهند که این هفته نباید با مناقشات غیر ضروری پیچیده شود و هر کدام درک می کردند که بعد ازا ین هفته، آنها همدیگر را برای یک ماه نخواهنددید. زمانی که ما به مکالمه آنها گوش می دهیم به مرحله تبادل پایدار کاملاً آشکار است.
کتی: من دارم می روم قهوه بخورم. تو می خواهی؟
باربارا: من الان خیلی عصبی ام. یه چای ساعت خواب بگیر؟(هردو می خندند)
کتی: فکر می کنی برای تمام امتحانات این هفته آماده هستی؟
باربارا: نه اما اشکالی ندارد، من والدین سمجی ندارم، و آنها می دانند که من تمام تلاشم را می کنم. تو هم همینطوری.
کتی: آره فکر می کنم.
بارابارا: ما باید نمرات خوبی بگیریم. درغیر این صورت، در تیم پذیرفته نمی شویم.
کتی: من فکر می کنم که ما باید فقط سعی کنیم که مثبت بیندیشیم.
بارابار: شاید ما بتوانیم به تلفن روانشناس ومشاور زنگ بزنیم و بپرسیم که چگونه می توانیم امتحانات مان را پشت سر گذاریم.(دوباره، هر دو می خندند).
کتی: مرسی از اینکه مرا خنداندی، نیاز داشتم.
بارابارا: ما از پسش بر می آییم.
مرحله تبادل پایدار اظهار می دارد که معانی واضح و بی ابهام اند. مکالمه کتی و باربارا بسیار روشن است، و اگر به فحوای کلام توجه کنیم می توانیم ببینیم که آن دو به فکر همدیگر هستند. ارتباط آنها حاکی از حمایت و صمیمیت است.آشکار است که آنها مایلند به هم اجازه دهند که استراحت کنند و به نظر می رسد که آنها کاملاًَ حاضرند به هم کمک کنند. با وجودی که، مثال اخیر ما، رابطه درتعارضی را طرح می کند، آن چه آلتمن وتیلور(۱۹۷۳) خصلت منحصر دونفره یا ویژگی های ارتباط خاص نظیر شوخ طبعی و کنایه زنی می نامند.
● خصلت منحصر دو نفره = dyadic uniqueness
▪ ویژگی های رابطه خاص
همانطور که قبلاً ذکر کردیم، گرایش این مرحله به صمیمیت، می تواند در طور مسیر، یا جهش ها و افت های متفاوتی گره خورد. علاوه بر این، این مراحل تصویر کاملی از فرایند صمیمیت نیستند. تاثیرات دیگری شامل: پیشینه و ارزش های شخص و حتی آن محیطی که درآن رابطه به وجود آمده، نیز وجود دارد. فرایند نفوذ اجتماعی تجربه بده – و – بستانی است که از طریق آن دو طرف رابطه برای برقراری تعادلی میان نیازهای شخصی ونیازهای آن رابطه- به آن ادامه می دهند.
● نقد و جمع بندی
نظریه نفوذ اجتماعی از زمان آغازش نزدیک به سی سال پیش، جذاب بوده است. آلتمن و تیلور مدل جالب توجه ای برای گسترش رابطه طراحی کرده اند. این نظریه چند منظوره است و به دانشجویان و متخصصان ارتباطات این اجازه را می دهد که از آن چندین گونه استفاده کنند. محققان سهولت اندیشه نفوذ اجتماعی را با تخصصشان تلفیق کرده اند. برای مثال، تاثیرات خود افشایی بر روی انواع مختلفی از روابط بررسی شده است و در مورد آن، از سوی مردمان مختلفی نوشته شده است. خانواده ها( گلدیش، ۲۰۰۰، ترنر و وست، ۲۰۰۲)، معلم ها(راس رسیموند و هانت، ۲۰۰۲)، ازدواج ها(دیکسون و واکر، ۲۰۰۱) و روابط پزشک- بیمار (آگند – تامسون، کوزلا، ۲۰۰۰) همگی بررسی شده اند. بنابراین، این نظریه راهبردی است زیرا به طور جدی صدها بررسی بر روی خود افشایی و گسترش رابطه بیرون داده است.
با این وجود متخصصان ارتباط میان فردی – نسبت به SPT بی تردید نیستند. خصوصا، برخی از نویسندگان معتقدند که خودافشایی به خصوص ممکن است در این نظریه بیش از حد محدود تعبیر شده باشد. برای مثال، والرین ولگا، سندرا میتز و استفان مارگیلس(۱۹۹۳) معتقدند که خودافشایی به چندین عامل بستگی دارد و نه صرفاً نیازی به افشا برای مردم در طی زمان. از آنجاییکه مردم دائماً در حال تغییرند، نویسندگان (این نظریه) بیان می کنند که آنچه به نظر می رسد خودافشایی باشد، اغلب به نگرش های طرف رابطه ای بستگی دارد. علاوه بر این، آنها خاطرنشان می کنند که خودافشایی همیشه یک رویداد رابطه ای خطی نیست. ولگا و همکارانش نتیجه می گیرند که «خودافشایی و روابط نزدیک ضرورتاً در طول زمان به طرزی موازی، فزاینده و مداوم گسترش نمی یابد(۱۹۹۳، ص ۲۶).
متخصصان دیگر هم گسترش رابطه ای را مورد بررسی دقیق قرار داده اند. آنها این تصور را که گسترش رابطه ای خطی است را رد کردند. برای مثال، مارک نپ و آنتیا ونگلستی (۲۰۰۰)، معتقدند که«روابط، درون شبکه ای از سایر روابط اجتماعی قرار دارد که الگوی ارتباطی بروز داده شده توسط طرفین را تحت تاثیر قرار می دهند.بنابراین، مردم دیگری ممکن است بر جهت رابطه تاثیر بگذارند. به علاوه، خطی بودن این نظریه مطرح می کند که بر عکس تعهد رابطه ای، عدم تعهد رابطه ای است.(به یادآورید که آلتمن و تیلور عدم تعهد رابطه ای را به فیلمی از آخر به اول نشان داده شده تشبیه کرد). با این وجود، لِزلی باکستر(۱۹۸۳)، این که آیا تیرگی رابطه بر عکس گسترش رابطه است را زیر سوال می برد. در حقیقت، باکستر(۱۹۸۴) پی برد که چندین عامل در قطع رابطه وجود دارد. اثر او اشاره بر این مطلب دارد که گسترش رابطه از ابتدا آن فرایند بی نقص که از سوی آلتمن و تیلور استدلال شده، نیست.
در نهایت، مدل او بر این مسئله تاکید دارد که خود افشایی ممکن است نادرست ونامناسب باشد. برای مثال، دانیل کندی، میشل کُدی، والریا مانوسوو(۲۰۰۰) نتیجه می گیرند، آن هنگام که روابط تثبیت شده اند، خودافشایی ضرورتاً به ایفای نقشی محوری، تا آن حد که قبلاً درآن رابطه صورت گرفته، ادامه نمی دهد. علاوه بر این، کندی و همکارانش باور دارند که«اظهارات صمیمانه، اغلب با دوره های درگیری، خلاهای عاطفی و سختی در ارتباط همراه است. بنابراین، این نظریه- آنچنان که آلتمن و تیلور آن را مفهوم پردازی می کنند – تا حدی با خطی بودن و تاکیدش بر خود افشایی محدود شده است.
انصافاً برای رعایت انصاف، آلتمن بعدها اندیشه نخستین خود را در مورد فرایندهای نفوذ اجتماعی اصلاح کرد. او اکنون، اعتقاد دارد که صریح و علنی بودن می بایست همراه با کم حرف و گوشه گیر بودن دیده شود. (آلتمن، وینسل، و براون، ۱۹۸۱) این چشم انداز دیالکتیکی و شبیه به آن چیزی است که توسط باکستر و باربارا مونتوگومری در نظریه شان پیرامون دیالکتیک های رابطه ای طرح شده است(فصل ۱۲). و با وجود حمله های انتقاد آمیز، آلتمن و تیلور(۱۹۸۷) مدعی اند که« بسیاری از محققان تحت تاثیر اندیشه هایی از نظریه نفوذ اجتماعی قرار گرفته اند. اما تعداد اندکی از آنها مستقیماً طرح هایی از آن را مورد آزمون قرار داده ا ند. هر چند برخی از این نظریه انتقاد می کنند، اما آن سهم عمده ای به منظور فهم گسترش روابط انسانی را فراهم می سازد.
راجر توماس
ترجمه: ایراندخت زین العابدین
منبع : فراجو