جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
خورشید رسالت در وصف امام خمینی
● ابتکاری ارزشمند
سالیانی است که به ابتکار مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای، هر سال جدید شمسی در پیام نوروزی ایشان با عنوانی جالب، شایسته و شکوهمند نامگذاری میشود. این حرکت تبلیغی و فرهنگی بنابر محتوای خود علاوه بر تأثیرگذاری بر جامعه و ایجاد تحوّل در نگرشها، گرایشها و بینشها، دست اندرکاران امور اجرایی و متولیان خدمت به مردم را بر انجام وظایفی مأمور مینماید که با شئونات عنوان نامگذاری شده انطباق داشته و در راستای آن گامهای مؤثری بر عرصههای گوناگون بردارند.
امسال نیز مقام معظم رهبری با درایتی تحسین برانگیز و در پاسخ مدّبرانه به جفاهایی که در غرب نسبت به ساحت مقدس رسول الله (ص) صورت گرفت، سال ۱۳۸۵ را به نام سال پیامبر اعظم نامگذاری کردند و در فرازی از پیام نوروزی خود خاطرنشان ساختند: «...در کنار...موفقیتهای بزرگ، تلخی و سوانح و فقدانهای دردناک و جفاهایی هم (در سال ۱۳۸۴) داشتهایم، چه به حرمت پیامبر اکرم (ص)، چه به قداست حریم عسکریین...اما عزم انقلابی بر آن است که به حول و قوهی الهی از تلخیها، پلکانی به سوی شسرینیها بسازیم و سختیها را به سخت کوشی تبدیل کنیم، این درس اسلام و پبیامبر عظیم الشأن اسلام است در این مقطع زمانی یا دو نام مبارک پیامبر اعظم از همیشه زندهتر است و این یکی از تدابیر حکمت و الطاف خفیه الهی است و امروز امت اسلام و ملتما بیش از همیشه به پیغمبر اعظم خود نیازمند است به هدایت او، به بشارت و اندرز او، به پیام و معنویت او و به رحمتی که او به انسانها درس داد و تعلیم داد. امروز درس پیغمبر اسلام برای امتش و برای همه بشریت، درس عالم شدن، قوی شدن، درس جهاد و عزّت و درس مقاومت است، پس نام امسال به طور طبیعی نام مبارک پیامبر اعظم است. در سایه این نام و این یاد، ملت ما درسهای پیغمبر را باید مرور کند و آنها را به درسهای زندگی و برنامههای جاری خود تبدیل کند، ملّت ما به شاگردی مکتب نبوی و درس محمدی (صلی الله علیه و آله) افتخار میکند...»(۱)
باز خوانی هدایت، بشارت، انذار و درسهای سعادت آفرین پیامبر اعظم (ص) در کنار ادای احترام به ساحت مقدس و رفیع ایشان، ظرفی متناسب را میطلبد که فرهنگ و هنر جهان اسلام و خصوص ایران که هویتی ارزشی دارد، این قابلیت را داراست، در حدود وظایف، تواناییها و امکانات به تعظیم شعائر و انجام اقدامات متناسب با این نامگذاری بپردازد.
● تأسی امام به سیره پیامبر اکرم(ص)
امام خمینی فرزندی بی بدیل بود که موفق گردید در عصر تباهی و تیرگی و غلبه پلیدیها و جاهلیت استکباری در تأسی و اقتدا به خاتم رسولان و خاندان مطهرش بر همگان سبقت گیرد و چون ستارهای درخشان به پرتوافشانی بپردازد، او رایت رهبری را بر دوش نهد و کوکب هدایت و مشعل فروزان انسان هایی گردید که راه مقصود را گم کرده و از وادی تحیّر سر بر آورده و وحشت و نگرانی بر آنان استیلا یافته بود.
پویندگان طریق پاکی که این بزرگمرد را نمادی عالی از فضیلتهای عالی اخلاقی و عرفانی و تربیت شده مکتب پیامبر اکرم (ص) دیدند و مشاهده کردند او زهد، اخلاص، فروتنی و شهامت را در وجود خویش متجلّی ساخته شیفته و مشتاق راهش گردیدند. امام از سلاله پاک رسول خدا بود که در بوستان ذریّه آن فرستاده ی الهی چون گلی شکفت و عطر وجودش عالم را معطر ساخت.
امام کوشید لمحاتی از خصال پیامبر را در حد توان در زندگی خود پیاده نماید، او با روی آوردن به عبادت و تزکیه آن چنان اهمیت معنوی را در خود پدید آورد که مردم همواره به دیده ی تکریم و احترام در وجودش بنگرند و در برابرش تواضع کنند و هیبت روحانی وی همه حاضران را تحت تأثیر میداد حتی دشمنان با وجود مجهز بودن به سلاحهای گوناگون از این عظمت در هراس بودند در عین حال فروتنی در امام ویژگی ریشه دار و در شرایط قبل و بعد از انقلاب اسلامی این خصلت در وجود مبارکش قابل مشاهده بود(۲)، امام همچون جدّش رسول اکرم (ص) همواره در زندگی ساده میپوشید و کم خرج بود ولی بازدهی فراوان و بابرکتی داشت، از هر گونه اسراف و تبذیر دوری میکرد و میکوشیددر شرایطی مشابه افراد محروم و کم بضاعت جامعه زندگی کند و راضی نبود در موقعیتی بهتر از افراد عادی بسر برد، در منزل ایشان یک چراغ اضافی دیده نمیشد که بی جهت روشن باشد. در زندگی رسول اکرم (ص) میخوانیم که ایشان برروی زمین غذا میل میفرمودند و کفش خویش را به دست مبارک پینه میزدند و بر مرکبی عریان سوار شده و دیگری را هم بر آن سوار میکردند، امام میکوشید این شیوه ی ساده زیستی را کهک عامل هماهنگی و هم دردی با اقشار کم درآمد جامعه است در زندگی خود مورد توجه قرار دهد و در تدارک آن حتی به نزدیکترین افراد خانه دستور نمیداد که آب و یا غذایی برایش بیاورند و بر سر سفره وسایل مورد نیاز را از دیگری نمیهاست و خود فراهم مینمود، با وجود تلاشهای گسترده ی سیاسی و کارهای پرتراکم از توجه به درماندگان و بینوایان غافل نبود. در صرف مخارج زندگی خوراک و لباس خود و اهل خانه نهایت احتیاط و قناعت را اعمال میکرد، لباسهایش از یکی دو دست بیشتر تجاوز نمیکرد و در عین حالی که بسیار نظیف و مرتب بود در کمال صرفه جویی روزگار میگذرانید پیوسته همچون جدش رسول اکرم (ص) موقع وضوسازی، قبل و بعد از خواب و هنگام بیداری دندانها را مسواک مینمود و به همین دلیل دندانهایش میدرخشید، نقل کردهاند حضرت خاتم رسولان هر چند روز با قیچی جلوی آینه موی شارب و زیادی محاسن را میگرفتند، امام نیز چنین عمل میکرد. در سلام نمودن بر دیگران پیشی میگرفت و کسی هرگز نتوانست در این سنت پسندیده بروی سبقت گیرد، در مسیر خانه تا محل درس هم سعی مینمود کسی پشت سر ایشان حرکت نکند و اگر صدای کفش میشنید، ایستاده و میفرمود آقا بفرمایید و حاضر نمیگردید فردی در معیّت او، گام بردارد، با نهایت متانت و وقار حرکت مینمود و به این سو و آن سو نمینگریست.(۳)
شخصیت دادن به کودکان از اموری است که حضرت محمد(ص) در سیره و سخنهای مبارک، بر آن تاکید مینمود، امام خمینی در این عرصه نیز نمونه بود و با آن همه اقتدار که ابرقدرتها از شنیدن نامش در هراس بودند آن قدر رئوف بود که وقتی با اطفال مواجه میگشت، به آنان سلام مینمود و حتی سهم کودکان را در نهضت اسلامی از یاد نبرد و از آنان قدرشناسی کرد، اگر هم میخواست تذکری به بچهها بدهد، شخصیت آنان را مورد احترام قرار میداد و اجازه نمیداد عزت نفسشان مورد خدشه قرار گیرد. امام کودکان را آیات مهربانی، صفا و صداقت معرفی میکرد.(۴)
رسول اکرم (ص) فرمودهاند: کسی که دختر بچه خود را شادمان کند، مانند کسی است که بندهای از فرزندان اسماعیل ذبیح را آزاد کرده باشد. و آن کسی که پسر بچه خود را مسرور و دیدهاش را روشن کند مانند کسی است که دیدهاش از خوف خداوند گریسته باشد.(۵) امام نسبت به فرزندان و نوهها بسیار عاطفی بود و انسی توأم با مودّت و محبت با آنان داشت، توصیه میکرد بچهها تحت فشار قرار نگیرند، موانع از سر راهشان برداشته شود و کمتر به آنان تحکّم گردد. البته بعد از سن تکلیف امام در برخورد با بچهها، تابع مسایل شرعی بود ولی قبل از آن، تأکید مینمود اگر خوابند بیدارشان نکنید. غالباً بچهها را دور خود جمع نموده و در بازی آنان شریک میگردید.(۶)
● آذرخشی در کویر انسان ها
در حصار شبه جزیرهای که در جنوب غربی آسیا قرار دارد و آن را عربستان نامیدهاند نهایت خُسران بشریّت ترسیم گردیده بود، سرزمینی که جاهلیت آن را در نوردیده و اتصال اقوام و قبیله هایش نمودی یکسان به خود میگیرد و مناسبت هر قبیله بر اساس امتیازات نژاد مشخص میشود و همه بر کثرت نفرات، اموال و داراییها برهم مباهات میکنند تا آن جا که بر زیاد شدن آمار نفراتشان به گورستانها میرفتند و قبرهای اشخاص طایفه خویش را میشمردند. قرآن بدین موضوع اشاره دارد: «الهکم التکاثر حتی زرتم المقابر؛»(۷) خون، انگیزه تمام جدال و جنگها بود و خونخواهی و انتقام وحشتناک فرهنگ تمامی حماسهها، تاریخها و سرودهها را بوجود میآورد. دردناکتر از اینها، زندانی افکار و احساسات در برابر تعدادی سنگ به نام بت بود و چه فریادهایی که در پای اینها نکردند و چه اندیشههای باالقوه و سرشتهای پاکی که در پای آنها قربانی نگشت.(۸)
در سرزمین ایران هم وضع آشفته و پریشان بود، قلم و سلاطینی که خود را از نژاد خدا(؟!) میدانستند و برای خویش شخصیتی ربّانی و الهی قائل بودند، استبداد و چپاولگری و استثمار مردم و ایجاد نظام طبقاتی چنان مغرور و غافلشان کرده بود که به اموال، کاشانه و حتی آبروی مردم به دیده ی طمع مینگریستند و در عصیان و سرکشی بر حضرت باری تعالی چنان گستاخ شده بودند که برای حیثیت انسانی هیچ ارزشی قائل نبودند، اگر کسی رأی و نظری خلافشان میداد زیر ضربات شدیدترین شکنجهها او را از بین میبردند، خزانه کشور و خزینه ی کسراها یکی بود و اموال کشور را صرف بزم، شراب و عیّاشی میکردند.(۹) این توحّش به اعراب و ایرانیان منحصر نمیگشت و روحیها نیز اوضاع رنج آوری داشتند، زیرا ساکنان این قلمرو از هیچ گونه حقوق و امتیازی سیاسی و اجتماعی برخوردار نبودند و تمامی امتیازات در انحصار اغنیاء و یا در طبقات روحانی کلیسا بود، بخش اعظم مردم یا برده بودند یا چاکر، به بردگان همچون حیوانات غذا میدادند و در این حال پا در زنجیر داشتند و دست در دستبند و یا زنجیری که از قلادهای به قلاده دیگر اتصال داشت، به بکدیگر بسته شده بودند، صاحبان قصرها و اسقفهای کاخ نشین و کشیشهای صومعه دار از این همه رنج و آلام مردم هیچ پروایی به خود راه نمیدادند.(۱۰)
ناگهان در دل زمین زلزله افتاد، سینه خوش رنگ دریا جوشیدن گرفت، دشتها تکان خوردند، کوهها برخود لرزیدند، طاق مدائن شکاف برداشت و بت هایی که از سقف و دیوار خانه کعبه آویخته شده بود، فرو ریختند، آتشکده فارس به خاموشی و سردی گرائید، در روم بادهای وحشت انگیزی وزید، کاخ خسروها و قیصرها دچار آشفتگی شدند، انقلابی شگرف تحولی محسوس و زمزمهای هیجانانگیز آرامش شب را درهم شکست. این دگرگونیهای مهم که به چشم اهل بصیرت معنادار بود، سنگ بنای حادثهای حیاتی، جاویدان و معنوی را نوید میداد، این رویداد بزرگ که چشمه پر بهره رستگاری و فضیلت را بر کشتزار جهانیان جاری ساخت، سحرگاهان روز جمعه ۱۷ ربیع الاول سال عام الفیل(۵۷م) به وقوع پیوست و نوزادی فرخنده در مکه دیده به جهان گشود که دراین تاریکیهای دهشت زا، فروزش برانگیخت این طفل که محمد نامیده شد هنوز بر گهوارهاش آرام نگرفته بود که دنیا را چون گهواری به حرکت در آورد و با ولادتش علم کاهنان و سحر ساحران باطل گشت و ندای ملکوتی: «جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا؛(۱۱)در میان زمین و آسمان عطرافشان گردید.
آن رحمت عالمیان چون گلی معطر به قدرت الهی در صحرایی خشک رویش و شکوفایی خود را آغاز نمود تا کویر تفتیده دلها و لجن زار متعفّن جانها و محیط آلوده ی آن روز و نه تنها آن ایام که واپسین نفسهای روزگار را با نسیم خوشبوی دین و مکتب مقدسش بنوازد این بزرگ مرد که در همان اوان زندگی پدر و مادر را از دست داد، در میان مردمانی محروم از عاطفه و سنگدل و قسّی القلب مراحل رشد را سپری کرد اما او قلبی سرشار از محبت، عطوفت و رأفت دارد، به یتیمان و فقیران کمک میکند و نسبت به تمام مسافران و از راه ماندگان میهمان نواز است و اجازه نمیدهد به کسی صدمهای و لطمهای وارد شود و رنج دیگران را به جان میخرد، اذیتهای مخالفان را تحمل میکند و حتی به عیادت کسی میرود که او را آزار داده و رسالتی پر رنج را پیش میبرد تا انسانها را به سوی عدالت، حقیقت، راستی و درستی راهنمایی کند، با وجود آن که در میان بت پرستان و مشرکان زیسته ولی آنچنان روح بزرگ و والایی دارد که در زمین و آسمان هیچ کس را جز اللّه شایسته پرستش نمیداند و در برابر هیچ مخلوقی سر تعظیم فرود نمیآورد و نفرت و انزجار خود را از ستم و بهره کشی و زورگویی اعلام میدارد. او پانزده سال تمام بیابانهای خشک را درپیش میگرفت و در کوه حرا که قلّهاش همچون مخروطی در شمال شرقی مکه، بر قلب جهان اسلام برافراشته است، همانجا که ابراهیم (ع)، اسماعیل (ع) خود را به قربان گاه آورد، معتکف گشت و در برابر جایگاه خلیل الله، ندایش را که هنوز در گوش زمان طنین انداز است با گوش جان شنید. آن برگزیده ی پیامبران بیابانهای حجاز و خارهای صحرایی گرم را میپیمود تا در غار حرا به تفکر نشیند و با خدای خویش راز و نیاز کند و وجود خویش را برای دریافت انوار وحی و ارتباط با فرشته ی الهی مهیا سازد.
● بارگاه قدس و جایگاه اُنس
راستی این شخصیت ممتاز چه اوصافی دارد و مقام و درجاتش چگونه است ککه این شایستگیها را بدست میآورد و هادی انسانها میگردد و برگزیده همه رسولان الهی میشود و اسوهای حسنه میگردد، امام خمینی او را نور مقدس میداند که مرکز ظهور اسم اعظم و مرآت تجلّی حق است.(۱۲) امام خمینی در جای دیگر میگوید رسول خدا (ص) صاحب مقامی است که شامل حقایق غیب و شهود میباشد و ریشه بنیادین تمامی مراتب کلی و جزیی است و نسبت ایشان به پیروانش هم چون اسم اعظم نسبت به سایر اسما و صفات است.(۱۳)
امام خاطرنشان مینماید: «تمام دایره وجود، از عوالم غیب و شهود تکویناً و تشریحاً وجوداً و هدایتاً ریزه خوار نعمت آن سرور هستند و آن بزرگوار واسطه فیض حق و رابطه بین حق و خلق است و اگر مقام روحانیت و ولایت مطلقه او نبود احدی از موجودات لایق استفاده از مقام غیب احدی نبود و فیض حق عبور به موجودی از موجودات نمیکرد و نور هدایت در هیچ یک از عوالم ظاهر و باطن نمیتابید.»(۱۴)
رسول اکرم (ص) صاحب علم کامل لدنی است و دانش آن حضرت از قیاسها و اختراعات ذهن بشری و وهْمْ و گمان عاری است همانگونه که قرآن میفرماید: «و ماینطق عن الهوی ان هو الاوحی یوحی»(۱۵) از این روی آن حضرت به مقامی رسیده که برای احدی رسیدن به آن امگانپذیر نخواهد بود. برخی انسانها چون ترقّی کردهاند محو عالم بالا شدهاند و برای آنها نسبت به مراحل پایینتر عفلت اتفاق میافتد این است که افراد وقتی به مرتبهای که قابلیت داشتهاند میرسند کمال آن عالم آنها را محو میکند و دیگر قادر نخواهند بود با پایین مُراودهای داشته باشند و امور مربوط به زندگی طبیعی را از دست میدهند و دیگر نمیتوانند در این امور مشی کنند ولی رسول اکرم (ص) ضمن آن که به مقامات عالی میرسد و تمام اسماء و صفات در او تجلی میکند، در عین حال حفظ ادب و شئون آن عالم را میکند و این عالم را هم مراعات مینماید، نهایت عظمت و تجلیاتی که امکان دارد برای انسان طلوع کند برای وی رخ میدهد ولی چون وجودش کامل است مانع محو دراین تجلیات میشود و این ویژگیها او را از عالم طبیعت غافل نمیکند و به عنوان انسان کامل فیوضات عالم بالا را به نحوی که افاضه میشود ضبط و حفظ مینماید و چنانچه شایسته است به عالم پایین فیض میرساند نه از بالا دستش کوتاه است و نه از پایین غافل است. امام خمینی به همین دلیل حضرت رسول اکرم (ص) را کاملترین موجودات میداند.(۱۶)
قیام برای خدا بود که خاتم انبیاء را یک تنه بر تمام عادات باطل و عقاید خراب جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن توحید و تقوا را بنیان نهاد و به مقام قاب قوسین رسید. قدم عبودیت و جذبه ربوبیّت نیز آن حضرت را سیر داد و به معراج و مقام قرب وصول نمود و به همین دلیل در تشهد نماز توجه به بندگی رسول اکرم (ص) قبل از رسالت است و این حقیقت نشان میدهد که مقام رسالت عصارهای عبودیت میباشد. امام خمینی از این موضوع چنین نتیجه میگیرد: «قدم عبودیت مقدمه همه مقامات سالکین است و رسالت شعبه عبودیت است و چون رسول ختمی، عبد حقیقی فانی در حق است اطاعت او اطاعت حق است...و عبد سالک باید از خود مراقبت کند که قصور در طاعت رسول که طاعت الله است نکند تا از برکات عبادت که وصول به بارگاه قدس است به دستگیری ولی مطلق نشود و بداند که کسی را بی دستیاری ولّی نعم و رسول اکرم (ص) به بارگاه قدس و جایگاه انس بار ندهند.»(۱۷)
پیامبر اعظم در کوه حرا برپا ایستاد و قیام به اطاعت نمود و چنان مشقت و رنج کشید که پاهای مبارکشان متورم گردید و خداونددر کلام وحی، به رسولش فرمود: «طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی ؛(۱۸)ای طاهر هادی ما قرآن را برتو نازل نکردیم که به رنج بیفتی» تو پاکیزهای و هدایت کننده، اگر مردم از تو پیروی نکنند از کاستی و نقص و شقاوت آنان است و مشکلی در سلوک و مشی تو وجود ندارد. امام خمینی این نکته را مورد تذکر قرار داده است: «حضرت ختمی مرتبت به قدری ریاضت کشید و قیام در مقابل حق کرد که قدمهای مبارکش ورم کرد.»(۱۹)
البته راز عبادت و بندگی پیامبر (ص) خوف از عذاب خداوند یا فعالیتی برای محو خطاها و سیئات نبود و چگونگی عبودیت آن حضرت با مردمان عادی تفاوت بارزی دارد واین گونه عبادات از ساحت مقدس او دور است بلکه عظمت پروردگار و شکر گزاری در برابر نعمتهای بی کران خداوند متعال هرگونه آرام و قرار را از آن حضرت بریده بود، به باور امام خمینی عبادت خاتم رسولان و ائمه هدی (ع) ترسیمی از تجلیات محبوب است، این بزرگان با وجود آن که محو جمالند و فانی در صفات و ذات، حرکت بدن هایشان تابع این حالات معنوی و ملکوتی است.(۲۰)
اراده نبی مکرم تابع اراده حق تعالی بود، حرکتی از خود نداشت، پیرو حق بود هیچ خلجانی در قلبش پدید نیامد، او که از محضر قدس ربوبی و محفل قرب و انس الهی به سر منزل عربت، جاهلیت و کاستی قدم رنجه فرمود و گرفتار معاشرت و مراوده با افرادی چون ابوجهل، ابوسفیان ومانند آنها شده بود، دل اهل معرفت و ولایت را دچار تحول میساخت و در واقع پیامبر به نوعی از مقامات بالا، به موقعیت هایی این گونه فرود آمد تا رحمت واسعه و کرامت الهی را شامل بندگانی بنماید که مستعد هدایت هستند و میخواهند از عالم پست و اسفل به سوی قدس و ملکوت صعود کنند از این جهت پیامبر(ص) حتی وقتی مشاهده میکند کفار و مشرکان در باطل غوطه ورند و در باتلاق گمراهی دست و پا میزنند تأسف میخورند و به حالشان دلسوزی مینماید، قرآن میفرماید: «لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریصٌ علیکم بالمؤمنین رؤف رحیم».(۲۱)
به درستی که فرستادهای از خودتان برایتان آمد که آن چه شما را به مشقّت میافکند برای او سخت و دشوار است، بسیار هواخواه شما و بر اهل ایمان دلسوزی و مهربانی دارد.
در شدّت این شفقت قرآن میفرماید: «فلعلک باخع نفسک علی آثارهم ان لم یؤمنوا بهذالحدیث انتقاً؛(۲۲)یعنی ای رسول نزدیک است که اگر امّت به قرآن تو ایمان نیاورند، جان عزیزت از شدت اندوه و تأسف (بی ایمانی آنان) از دست برود و در جای دیگر کلام وحی میفرماید: «لعلک باخعٌ نفسک الّا یکونوا مؤمنین ؛(۲۳)(ای فرستاده ما) تو چنان در اندیشه هدایت خلقی که در صدد هستی جان عزیزت را از حزن این که آنان ایمان نمیآورند از دست بدهی.
امام خمینی چه جالب این نکته را مطرح مینماید: «سبحان الله، تأسف به حال کفّار و جاهدین حق و علاقهمندی به سعادت بندگان خدا، کار را چقدر به رسول خدا (ص) تنگ نموده که خدای تعالی او را تسلیت دهد و دل لطیف او را نگهداری کند که مبادا از شدت همّ و حزن به حال این جاهلان بدبخت دل آن بزرگوار پاره شود قالب تهی کند...»(۲۴)● رحمتی برای جهانیان
برخی از اهل عرقان و بصیرت احتمال دادهاند چون پیامبر(ص) مدتی مردم را به سوی حقیقت و یکتا پرستی دعوت کرد ومؤثر واقع نشد و آن افراد به سرکشی و عصیان گری ادامه دادند، آن سرور عالمیان احساس نمود شاید اشکالی در شیوه ی دعوتش وجود دارد لذا به ریاضت و مشقتهای ناشی از آن روی آورد. این جنبه، رحمت و دل سوزی پیامبر(ص) را نه تنها برای اهل ایمان بلکه حتی برای کفار و مخالفان هم به اثبات میرساند، یعنی در واقع باطن امور و حقایقی را مشاهده میکرد که اگر معاندان به لجاجت خود پافشاری کنند فرجامی هلاک کننده و آتشی سوزان در انتظارشان است. چون ملاحظاتی این گونه داشت احساس تأثر میکرد که چرا آنان ایمان نمیآورند، چرا خودشان را نجات نمیدهند، چرا چشمهای عبرت را نمیگشایند و چرا از خواب غفلت بیدار نمیشوند، همان صلح و صفایی را که با مؤمنان داشت به نحوی دیگر در مورد مخالفان بکار میبرد و در یکی از غزوات که عدهای را به عنوان اسیر آوردند، فرمود:ما باید اینها را با زنجیر وارد بهشت کنیم و نجاتشان دهیم. آری اسارتهای ظاهری دنیایی از آن اسارت فکری و اعتقادی بهتر است. البته آنان را که همچون غدهای سرطانی بودند با غلظت و حدّت برخورد مینمود: «محمد رسول الله و الّذین معد اشداء علی اکفار رحماء بینهم».(۲۵)(یعنی: محمد فرستاده خداست و افرادی که با او هستند بر کفار سختگیری مینمایند و در میان خود مهربانند) همین خشونت و قاطعیت هم برای تحقق بعد رحمت بود زیرا به عنوان مثال وقتی پزشکی بدنی را جراحی میکند ظاهر امر یک سختگیری است امّا میخواهد آن فردی را که مبتلا به یک بیماری صعب العلاج یا عفونی است از خطر مرگ و هلاکت حتمی نجات دهد، پس برای تهذیب جامعه و ایجاد آرامش و امنیت برای مؤمنان و بندگان خدا لازم است عوامل شرارت و ستم را از اجتماع دور نمود.(۲۶)
انسانی که در رأس امور جامعه قرار میگیرد و یا میخواهد مردم را هدایت کند باید به رسول اکرم (ص) تأسی نماید، یعنی در آغاز لازم است قلب خویش را سرشار از رحمت الهی کند و عطوفت ملکوتی را در وجود خویش متحقّق نماید و سپس به میان مردم برود و با چشم عنایت و لطف به آنان نظر کند و خیر و صلاح همه را بخواهد، دشمنان را با دلسوزی به راه حق فرا بخواند و در برخورد با آنان از جاده انصاف و عدالت بیرون نیاید. البته نظام جزایی، اجرای حدود و برخورد قانونی با متخلّفان هم در این راستاست و بدیهی است وقتی جامعه بخواهد به مدینه فاضله گام نهد باید علفهای هرز و آفات مهلک و سموم خطرناک را از خود دور کند تا همای سعادت را بر شانههای خویش احساس کند، جهاد و مبارزه و ستیز با دشمنان باید بر این نیت باشد که افراد جوامع باید تربیت شوند و رشد معنوی یابند و عوامل مزاحم و زمینههای پریشان کننده اگر محو کردند این مهم زودتر به منصه ظهور میرسد. آنهایی که در مبارزات مسلمین به قتل میرسند و یعت طبق قوانین عادلانه مجازات میشوند نیز از موضع رحمت، به نفعشان میباشد زیرا جلو شرارتی که عذابشان را شدت میبخشد جلوگیری میکنند و مسلم است که عذابهای دنیوی خیلی کمتر از مشقتها و عقابهای اخروی است به همین دلیل امام خمینی میگوید: «زیرا با بودن آنها در این عالم در هر روزی برای خود عذابهای گوناگون تهیه میکردند، که تمام حیات اینجا به یک روز عذاب و سختیهای آنجا مقابله نکند و این مطلب برای کسانی که میزان عذاب و عقاب آخرت و اسباب و مسببات آن را میدانند پر واضح است. پس شمشیری که به گردن بنی قرنطه و امثال آنها زده میشود، به افق رحمت نزدیکتر بوده و هست تا به افق غضب و سخط.»(۲۷)
پیامبر(ص) به مرحله رحمةللعالمین هم رسید یعنی به هر چند با این دید که نشانهای از محبوبیت است مینگریست و به موجودات با دیده مهر توجه مینمود که این مقام برای هر کسی میسّر نمیباشد، در عین حال رسول اکرم (ص) جاذبه و دافعهای جهت دار داشت و برای مراعات حق دیگر اعضای فاسد را از صحنه حذف مینمود و خلافکاران را به کیفر میرسانید مسلمانان باید افتخار کنند که در این جهان در پرتو چنین رحمت الهی بسر میبرند و انوار تابناک محمدی به آنان گرمی و حرارت و فروغ میبخشد و البته باید امیدوار باشند در سرای جاوید هم از پرتوهای شفاعت آن وجود مبارک برخوردار گردند.
چه مباهاتی برتر از این که آخرین فرستاده ی الهی به تعبیر قرآن دارای خُلق بزرگ است: «انک لعلی خُلق عظیم.»(۲۸)او از چنین ظرفیت فوق العاده بهرهمند شده تا قوه مقاومت در برابر مشقات و ناملایمات را برست آورد و هیچ عاملی او را از میدان رشد و هدایت مردم بیرون نبرد. امام خمینی حکمت این خُلق ویژه را توضیح میدهد:
«سختترین رنج و لعب هادیان راه حق، معاشرت با جاهلات و دعوت بی خردان بوده و هست و از این جهت اینها باید متّصف به بزرگترین اخلاق حسنه باشند و باید قوه ی رفق و مدارا و حسن عشرت (معاشرت) در آنها به طوری باشد که با تمام جهالت جاهلان و بی خردان مقاومت کنند. زود رنجی و کدورت با این شغل شریف منافی است...»(۲۹)
آن حضرت با وجود عظمت روحی و عالیترین مقامات علمی و معنوی، با بندگان خدا از همه بیشتر فروتنی داشت. امام خمینی در یکی از بیانات خود میگوید: «رسول خدا(ص) در مدینه که مرکز حکومت ایشان بود، عرب میآمد و میدید که چند نفر نشستهاند دور هم با هم صحبت میکنند او (تازه وارد) نمیتوانست بفهمد که کدام یکی از اینها در رأس واقع است و حاکم است و کدام یک از اینها پایین ترند.»(۳۰)
امام متذکر میگردد: «(رسول اکرم (ص)) کراهت داشت که اصحاب برای احترام او به پا خیزند وقتی وارد مجلس میشد پایین مینشست، روی زمین طعام میل میفرمود و روی زمین مینشست و میفرمود: بندهای هستم، میخورم مثل خوردن بنده و مینشینم مثل نشستن بنده.»(۳۱)
● طلوع تابناک
بعثت نبی اکرم (ص) همچون آذرخشی کویر منحط و خفقان گرفته ی انسانیت را پرتو افشانی کرد وطلیعه وحی با فرمان قاطع «اقراء» نمودار گشت و موجی از نور الوهیت در غار حرا برخاست و جام جان حضرت محمد (ص) را لبریز از معنویت و روانش را از انوار معرفت سرشار ساخت آن بزرگوار بر اثر ارتباط با جهان غیب از طریق وحی راز و رمز آفرینش و اسرار وجود آموخت و دفتر کتاب هستی را فرا گرفت. قرآن کریم بر قلب مبارکش نازل گردید و چشمه همه جوشان و جویبار زلال توحید را در اعماق وجودش جاری ساخت تا از این طریق و با تمسّک به قوانین جاودانی قرآن ، تشنگان حقیقت را به سرشت اصیل خویش باز گردانیده جاده کمال را در نوردند و لقای حق را طالب گردند. آری سرزمین حجاز مرکز تابش خورشید وحی گشت و زنجیرهای اسارت کهک افکار انسانها را به بند کشیده بود یکی پس از دیگری گسست، تبعیض، تجاوز، عدوات، خصومت و بهره کشی از قاموس انسانها حذف گردید، رحمت و برکت به انسانها روی آورد و آرامش و امنیت ارمغان این انقلاب معنوی بود.
امام خمینی بعثت نبی اکرم (ص) را مهمترین حادثه تاریخ میداند: «حوادث بسیار بزرگ در دنیا اتفاق افتاده است، بعثت انبیای بزرگ، انبیاء او اولعزم و بسیاری از حوادث بسیار بزرگ لکن حادثهای بزرگتر از بعثت رسول اکرم (ص) در عالم وجود نیست غیر از ذات مقدس حق تعالی وبعثتی که بعثت رسول ختمی است او بزرگترین شخصیتهای عالم امکان و بزرگ برین قوانین الهی و این حادثه در یک همچو روزی اتفاق افتاده است و این روز را بزرگ کرده است و شریف و همچو روزی ما دیگر در ازل و ابد نداریم و نخواهیم داشت »(۳۲)
یکی از انگیزههای بعثت این بوده که قرآن کریم توسط نبی اکرم از مرتبه غیب تنزل کند و به مرتبه شهادت برسد و به صورت الفاظ و مفاهیمی در آید که مردم بتوانند مضامین آن را درک نمایند و به دستوراتش عمل کنند و به تزکیه و تربیت راستین و پرورشهای معنوی و اصل گردند و از این ظلمات و جهالتها بیرون آیند و به وادی نور و معرفت گام نهند چنانچه در قرآن آمده است «یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة؛(۳۳)تا آیات را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد».
پیامبر(ص) از رهگذر وحی، فرهنگ و معرفتی را بالاتر از اوضاع جامعه جهانی بنیان نهاد و مکتب مذهبش بر تمام مذاهب و آیینها برتری یافت. در آغاز خویشاوندان را به پرستش خدای یکتا فراخواند .آن گاه مردم مکه و جزیرةالعرب را به توحید دعوت کرد و سرانجام نبوت و رسالت خود را جهانی اعلام کرد. رسول خدا از این رهگذر میخواست با آیینی الهی، آدمیان را از حجابهای خود که چون تار عنکبوتی اطراف خویش تنیده بودند، برهاند و آنان را از قفس هوسها، جنایتها و قساوتها نجات دهد و دلها را به نور ایمان بیاراید آن حضرت با تحمل سختیهای فراوان ارکان فرهنگ منحط و عقب مانده بشریت عصر جاهلیت را دگرگون ساخت وکاخ فرهنگی جدیدی را تأسیس نمود و در مدتی کوتاه از اشخاصی که بویی از اندیشه و کمالات نبرده بودند، انسان هایی ساخت که به گواه تاریخ و اعتراف دانشوران و مورخان پرچمدار فرهنگ و تمدن در سراسر جهان و در گستره تاریخ شدند.
با طلوع وحی در اندک مدتی نفرتهای عمیق و چندین ساله تبدیل به اُلفت شد و غارت و آدم کشی جای خود را به گذشت، ایثار و برادری و مواسات داد، پراکندگی به یگانگی و خشونت به عطوفت مبدّل گشت. نظام طبقاتی فرو ریخت و همگان در برابر قانون از حق مساوی برخوردار شدند. در جامعهای که گرفتار اشرافیت بود و مردم زحمت کش خوار و حقیر شمرده میشدند پیامبر(ص) بر دست کارگری بوسه زد و به تمام اختلافات قومی و فرقهای خاتمه داد و بدین ترتیب تمام امتیارات موهوم قبیلهای و نژادی از میان رفت و جای آن را تقوا و فضیلتهای اخلاقی گرفت قرآن میفرماید: «انّ اکرمکم عندالله اتقیکم؛(۳۴)کسانی که جز به خود و منافع شخصی فکر نمیکردند چنان متحول شدند که برای جهاد در راه خدا بر هم سبقت میگرفتند»قرآن کریم حال افرادی را بیان میکند که چون به دلیل نبود امکانات، موفق به شرکت در جهاد نمیشدند با چشمانی غرق اشک از خدمت پیامبر(ص) باز میگشتند. امام خمینی این تحولات مهم را یادآور میشود: «مساله مبحث و ماهیت آن و برکات آن چیزی نیست که بتوان با زبانهای الکن ما از آن ذکر مینمود و به قدری ابعاد آن زیاد است و جهات معنوی و مادی او زیاد است که گمان ندارم بتوان حول و بر او صحبت کرد. مساله بعثت یک تحول علمی و عرفانی در عالم ایجاد کرد که آن فلسفههای خشک یونانی مبدّل کرد به یک عرفان عینی و یک شهود واقعی برای ارباب شهود.»(۳۵)
در جای دیگر امام خاطرنشان مینماید:
«همین مقداری که معلوم شده است...وقتی که ملاحظه میکنید با قبل از اسلام و معارف قبل از اسلام و فلسفه قبل از اسلام و عدالتهای اجتماعی قبل از اسلام، میبینید که همین مقدار هم یک تحول عظیمی در دنیا پیش آورده است که سابقه نداشته است و لاحقه هم ندارد.»(۳۶)
امام تاکید مینماید بر اثر بعثت آن حضرت انقلاب هایی به وقوع پیوست و تحولاتی شگرف در جهان حاصل گردید، معارفی که توسط پیامبر(ص) در جهان انتشار یافت، از حد بشریت خارج است. و اظهار میدارد: «این اعجازی است که برای اهل نظر دلیل بر نبوت است و الّا ایشان به خودش نمیتوانست این کار را بکند... یک مسئله بزرگی است که کشف هم نشده است، برای خود ایشان است و کسانی که خاص الخاصّ ایشان هستند...یک نفر آدم بتواند این طور در دنیا همه چیز را بیابد که مطابق عقل حالا باشد و آینده این یک امر اعجاز است غیر از اعجاز چیز دیگری نمیتواند باشد.»(۳۷)
غلامرضا گلی زواره
پینوشتها: -
۱. روزنامه اطلاعات، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۵، شماره۲۳۵۹۲، ص۲.
۲. پابه پای آفتاب، ج ۴، ص۱۶۱.
۳. سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج ۴، ص۱۲۹، مأخذ قبل، ج ۴، ص۱۱۶، فرازهای فروزان، ۲۴۰-۲۳۹، گلهای باغ خاطره، ص۵۹، فصلنامه ندا، شماره اول، ص۵۱.
۴. ویژگی هایی از زندگی امام خمینی، حمید انصاری، ص ۴۱، خورشید قرن، حمید علم الهدی، ص ۹۵ ،پابه پای آفتاب، ج ۱، ص ۱۱۱،فرازهای فروزان، ص۲۶۴.
۵. مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۵۷۱.
۶. صحیفه دل، ج اول، ص ۶۰، پابه پای آفتاب، ج اول، ص ۱۹۱-۱۹۰،دلیل آفتاب، ص۱۷۲.
۷. سوره تکاثر، آیات اول و دوم.
۸. محیط پیدایش اسلام، شهید دکتر بهشتی، ۴۲ - ۳۹، تاریخ یعقوب، ج ۱، ص ۳۳۷.
۹. جهان در عصر بعثت، باهنر و رفسنجانی، ص ۳۶ و ۵۱ و۵۲.
۱۰. روح اسلام، امیر علی، ترجمه ایرج رزاقی و محمد مهدی حیدری پور، ص ۲۵۰ -۲۴۹، فرهنگ وتمدن مسلمانان، بار تولد، ترجمه دیانت، ص۲۳.
۱۱. سوره ی اسری، آیه ۸۱.
۱۲. شرح حدیث جنود عقل وجهل، ص ۱۶.
۱۳. مصباح الهدایه، ص ۷۶ -۷۵.
۱۴. آداب الصلوة، ص ۱۳۸ -۱۳۷.
۱۵. سوره نجم، آیه ۳و۴.
۱۶. تبیان، دفتر ۴۱ (نبوت)، ص ۳۸۴.
۱۷. آداب الصلوة، ص ۳۶۵.
۱۸. طه، آیه دوم.
۱۹. چهل حدیث، ص ۱۷۷.
۲۰. همان، ص ۳۴۹ و ۳۵۰.
۲۱. سوره توبه، آیه ۱۲۸.
۲۲. سوره کهف، آیه ۶.
۲۳. سوره شعراء، آیه سوم.
۲۴. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۱۶۵ - ۱۶۴.
۲۵. سوره فتح، آیه ۲۹.
۲۶. نک: تفسیر سوره حمد، امام خمینی، ص ۱۱۰ -۱۰۹.
۲۷. آداب الصلوة، ص ۲۳۷، ۲۳۶.
۲۸. سوره ی قلم، آیه چهارم.
۲۹. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۷ - ۳۱۶.
۳۰. تبیان، دفتر ۱۲، ص ۱۰۱.
۳۱. چهل حدیث، امام خمینی، ص ۹۶.
۳۲. بیانات امام در جمع مدیران صندقهای قرضه الحسنه در۲۰ خرداد ۱۳۵۹، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۱۶۸.
۳۳. سوره جمعه، آیه دوم.
۳۴. سوره حجرات، آیه ۱۳.
۳۵. سخنرانی امام در جمع مسئولان لشکری و کشوری در ۲۱/۲/۱۳۶۱، صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۲۵۰.
۳۶. بیانات امام در دیدار با اعضای هیات دولت در اول دی ماه سال ۱۳۶۰، همان، ج ۱۸، ص ۱۹۰.
۳۷. بیانات امام در هشتم فروردین سال ۱۳۶۶، همان، ج ۲۰، ص ۷۸.
پاسدار اسلام ـ ش ۲۹۶ - مرداد ۸۵
پینوشتها: -
۱. روزنامه اطلاعات، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۵، شماره۲۳۵۹۲، ص۲.
۲. پابه پای آفتاب، ج ۴، ص۱۶۱.
۳. سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج ۴، ص۱۲۹، مأخذ قبل، ج ۴، ص۱۱۶، فرازهای فروزان، ۲۴۰-۲۳۹، گلهای باغ خاطره، ص۵۹، فصلنامه ندا، شماره اول، ص۵۱.
۴. ویژگی هایی از زندگی امام خمینی، حمید انصاری، ص ۴۱، خورشید قرن، حمید علم الهدی، ص ۹۵ ،پابه پای آفتاب، ج ۱، ص ۱۱۱،فرازهای فروزان، ص۲۶۴.
۵. مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۵۷۱.
۶. صحیفه دل، ج اول، ص ۶۰، پابه پای آفتاب، ج اول، ص ۱۹۱-۱۹۰،دلیل آفتاب، ص۱۷۲.
۷. سوره تکاثر، آیات اول و دوم.
۸. محیط پیدایش اسلام، شهید دکتر بهشتی، ۴۲ - ۳۹، تاریخ یعقوب، ج ۱، ص ۳۳۷.
۹. جهان در عصر بعثت، باهنر و رفسنجانی، ص ۳۶ و ۵۱ و۵۲.
۱۰. روح اسلام، امیر علی، ترجمه ایرج رزاقی و محمد مهدی حیدری پور، ص ۲۵۰ -۲۴۹، فرهنگ وتمدن مسلمانان، بار تولد، ترجمه دیانت، ص۲۳.
۱۱. سوره ی اسری، آیه ۸۱.
۱۲. شرح حدیث جنود عقل وجهل، ص ۱۶.
۱۳. مصباح الهدایه، ص ۷۶ -۷۵.
۱۴. آداب الصلوة، ص ۱۳۸ -۱۳۷.
۱۵. سوره نجم، آیه ۳و۴.
۱۶. تبیان، دفتر ۴۱ (نبوت)، ص ۳۸۴.
۱۷. آداب الصلوة، ص ۳۶۵.
۱۸. طه، آیه دوم.
۱۹. چهل حدیث، ص ۱۷۷.
۲۰. همان، ص ۳۴۹ و ۳۵۰.
۲۱. سوره توبه، آیه ۱۲۸.
۲۲. سوره کهف، آیه ۶.
۲۳. سوره شعراء، آیه سوم.
۲۴. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۱۶۵ - ۱۶۴.
۲۵. سوره فتح، آیه ۲۹.
۲۶. نک: تفسیر سوره حمد، امام خمینی، ص ۱۱۰ -۱۰۹.
۲۷. آداب الصلوة، ص ۲۳۷، ۲۳۶.
۲۸. سوره ی قلم، آیه چهارم.
۲۹. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۷ - ۳۱۶.
۳۰. تبیان، دفتر ۱۲، ص ۱۰۱.
۳۱. چهل حدیث، امام خمینی، ص ۹۶.
۳۲. بیانات امام در جمع مدیران صندقهای قرضه الحسنه در۲۰ خرداد ۱۳۵۹، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۱۶۸.
۳۳. سوره جمعه، آیه دوم.
۳۴. سوره حجرات، آیه ۱۳.
۳۵. سخنرانی امام در جمع مسئولان لشکری و کشوری در ۲۱/۲/۱۳۶۱، صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۲۵۰.
۳۶. بیانات امام در دیدار با اعضای هیات دولت در اول دی ماه سال ۱۳۶۰، همان، ج ۱۸، ص ۱۹۰.
۳۷. بیانات امام در هشتم فروردین سال ۱۳۶۶، همان، ج ۲۰، ص ۷۸.
پاسدار اسلام ـ ش ۲۹۶ - مرداد ۸۵
منبع : سایت پاسخگو
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس اصفهان بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو قیمت سکه خودرو دلار بانک مرکزی حقوق بازنشستگان سایپا ایران خودرو کارگران
نمایشگاه کتاب سریال شهاب حسینی عفاف و حجاب کتاب جواد عزتی مسعود اسکویی تلویزیون سینما سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین ترکیه اوکراین انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال پرسپولیس فوتبال علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تبلیغات موبایل تلفن همراه اینستاگرام گوگل اپل ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
کبد چرب فشار خون بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی