شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


آوازهای جنوب مرا ادامه می دهند


آوازهای جنوب مرا ادامه می دهند
● گزارشی از كنسرت سهیل نفیسی
ری را حاصل ارادت و شیفتگی من به شعر و در این خصوص شعر معاصر سرزمینم بوده است. شعر و شاعرانی كه بسیار دوستشان می دارم و تمام بلوغ فكری نوجوانی ام را به گونه ای مدیون اشعار و تفكر ناب آنان می دانم. از طرفی ری را حاصل یك دوره تجربه نسبتاً طولانی من در زمینه موسیقی آوازی است كه با نیتی خیرخواهانه برای برقراری ارتباط با نسل های جوان تر كه احتمالاً با شعر امروز و بدعت گذاران آن بیگانه شده اند، شكل گرفته است، تا بلكه آنها به عنوان مخاطبین این آوازها با هویت ناب شعر معاصر آشناتر شده و مهمتر از همه ضرورت یك موسیقی یا آثاری متفاوت در این آشفته بازار موسیقی متاسفانه به اصطلاح پاپ، كه به عقیده بنده غالباً بدون محتواست، و آنچه با نام زیبای ترانه به خورد هموطنان داده می شود، در بیشتر اوقات چیزی به جز دوری از باطل نیست. قصد جسارت و بی حرمتی به هیچ كس و هیچ استعدادی كه در این زمینه فعالیت می كند(و نه تلاش) ندارم. چرا كه قطعاً هر جامعه ای نیاز به انواع موسیقی دارد و تردیدی در آن نیست. اما نیك می دانم كه هنر موسیقی بی واسطه ترین عنصری است كه در تمام وجود آدمی تاثیرگذار و شكل دهنده شخصیت، نگاه و تفكر شنونده خود است. من باب مثال: آنچه در قالب موسیقی های پاپ مشاهده می كنید، با تمام ادا و اصول هایشان، مخاطبین خود را بیشتر از آنكه به معنا و مفهوم و مهمتر از آن به تعالی برسانند، تبدیل به مصرف كنندگانی كرده اند كه ترجیحاً با لباس و مد پوشش خواننده و فضای غالباً بدآموز و بی ارزش تصاویر مرتبط اند. عرض كردم كه هر جامعه ای نیاز به انواع موسیقی دارد و قطعاً موسیقی شاد و ضربی یا موسیقی صرفاً برای پخش شدن و حتی نشنیدن لازم است. اما تا كی همه موضوعات موسیقی كه برای مردم ساخته و تولید می شود، می بایست بدین ترتیب و بدون ارزش، انبوه ترین بخش تولید موسیقی باشد؟!
خیلی ها آن شب با دیدن سهیل نفیسی به یاد فرهاد و جوانی هایش افتادند، وقتی در «بلك كتز» آواز می خواند. گیرم صدای نفیسی با او فرسنگ ها فاصله داشته باشد اما همان گرمی را دارد. بله، گرمایی كه شنیدنی است.
پنجشنبه و جمعه، ۲۱ و ۲۲ اردیبهشت در سكوت سرسرای كاخ نیاوران كه چراغ ها را هم خاموش كرده بودند، روی سن فقط نفیسی بود و گیتارش و صدایش. از سازهای دیگری كه در «ری را» شنیده بودیم، خبری نبود. «ری را» اولین آلبوم سهیل نفیسی است كه پارسال منتشر شد. بعد از این همه سال كه او گیتار زد و آواز خواند. این كار كه منتشر شد خیلی از كسانی هم كه میانه ای با موسیقی پاپ ندارند و موسیقی سنتی و سبك های دیگر را ترجیح می دهند به سراغ «ری را» رفتند و شاید به دلیل انتخاب شعرها یا نوع متفاوت آوازش كه گرم و خودمانی بود از آن لذت بردند. او می گوید:« آن سال ها شاید وقت این موسیقی نبود و شرایطی كه بتوان این جنس موسیقی را به مردم معرفی كرد.»
ساز و آواز سهیل نفیسی آنقدر صمیمی است كه آدم بی اختیار از صندلی های سفت و سخت سالن كنسرت بلند می شود و خود را در كافه ای دنج می یابد، در خانه ای كه همه اعضای آن موسیقی می دانند یا در قبیله ای كه آیینی به جا آورده می شود. نفیسی آوازهایی می خواند كه در «ری را» شنیده بودیم و آوازهایی را می خواند كه در «ری را» نشنیده ایم: از «داروك» نیما یوشیج تا «پریا»ی شاملو از «چنگ و سرود» م.آزاد تا «طرح»های ابراهیم منصفی. می خواند و گاه گیتارش در همراهی او، كم می آورد و جا می ماند اما هنرمند از نشان دادن آن ابایی ندارد. در این كنسرت صدای ساز لابه لای آواز گم می شود كه بشود:«یك ساز خلوت، یك صدای بی صدا و این حقیر كه بنده باشم. موضوع اصلی، آوازها بوده اند و گیتار در نهایت هدفی جز یك همراهی ساده و بی آلایش، تنها برای ارائه آوازها نداشته است. نه تقصیر از من بود و نه از ساز من.»
اگر در ساز او ملودی و آهنگ های متفاوتی شنیده نمی شود، اگر یكنواخت است و هر آهنگ انگار ادامه آهنگ قبلی است با همان حال و هوا، همان شور و احساس و همان نگرش، به این دلیل است كه آهنگ های نفیسی، آوازهایش بوده اند اما او نه به دنبال تفاوت بوده و نه به این فكر می كند كه هر آهنگی با آهنگ دیگر فرقی داشته یا نداشته : «بنده در ۱۰ ، ۱۲ سال گذشته اتودها و ساخته های غیرآوازی بسیاری داشته ام كه در آنها به اندازه كافی معنای آهنگسازی، كمپوزیسیون و غیریكنواختی را تجربه كنم. نمی دانم شما تا چه حد در این خصوص با تاریخ موسیقی و ترانه خوانی با همین سبك و سیاق در گذشته آشنا هستید اما برایتان عرض می كنم كه در موسیقی خنیاگران قرون وسطی یا حتی گوسان های ایرانی و لااقل آنچه درباره آنان مكتوب شده و آثاری كه به جا مانده، گواه بر تاكید كلام و ارائه معنایی آواز، برای آگاه كردن شنونده نسبت به موضوع، از طریق بیان آهنگین كلام است. ریتم و لحنی به قول فرمایش شما یكنواخت، اما به عقیده من سرشار از تمثیل و استعاره و مفاهیمی كه قصه وار موضوعی را به ما منتقل می كند. این نمونه ها را قرن ها و سال ها بعد در نمونه هایی مانند آوازهای لئونارد كوهن و به خصوص در نخستین آلبوم او مثال می زنم كه در آن همین فضای خلوت گیتار و تاكید بر كلام و ترانه كاملاً مشهود است. باب دیلن در بیشتر ترانه های دهه ۱۹۶۰ میلادی خود با تاكید بر همین موضوع، یكه و تنها به اجرا می پردازد و گاه مانند تیری از كمان بر دل و جان شنونده اش می نشیند. پرداختن به اصل موضوع، بدون آرایش های سازی یا موسیقایی با هارمونی و تونالیته ای ساده برای فضایی به منظور آوازخوانی. در واقع نقطه ای كه این جنس از موسیقی را با موسیقی معمول پاپ كاملاً متفاوت می كند.»
برای همین است كه ری را و سهیل نفیسی را نمی توان در طبقه آثار پاپ معمول گنجاند. وقتی داروك، مهتاب و آی آدم های نیما یوشیج را به آواز در می آورد یا شهاب ها و شب های مهدی اخوان ثالث را، طرح منوچهر آتشی را، بهمن فرسی را، م. آزاد، ناصر زمانی و ابراهیم منصفی را. او می خواسته دكلمه ای آهنگین از این شعرها داشته باشد: «كنایه ای از نقالی و صراحت در بیان كه به عنوان نوعی از موسیقی دارای تعریف و چارچوب استواری است.»
نقالی های سهیل نفیسی در آن دو شب ریشه در شب های جنوب دارد كه او كنار ابراهیم منصفی می نشست و به ساز و آواز او گوش می سپرد و حالا منصفی در صدای او است؛ هنگامی كه آوازخوان از طرح های او می خواند: رقصم گرفته بود مثل مترسكی در باد، یا آوازهای جنوبی را كه بخش شگفتی انگیز كنسرت است. او می گوید تاثیری كه از منصفی گرفته كاملاً طبیعی است: «سال ها زیستن در كنار روح بزرگ او و بهره بردن از آن همه استعداد و مهربانی، نه تنها من كه نسل در نسل، همه جوان های جنوبی را به گونه ای میراث دار منصفی كرده است.»
نفیسی آوازهای جنوبی را به شیوه ای مدرن و متفاوت از موسیقی جنوب كه پیش از این شنیده بودیم در پایان كنسرت اجرا می كند و به این ترتیب تاثیر ابراهیم منصفی بر آوازهای دیگر او آشكار می شود: «این را نمی پذیرم كه آوازهای بنده را با ترانه های او یكی بدانید و هیچ گونه تغییری در آن ملاحظه نكرده باشید. تلاش من این بود كه تاثیر از او تقلید محض نباشد و تنها تاثیری سالم و سازنده ارائه كرده باشم.»
كنسرت او هم از آن كنسرت هایی است كه وقتی تركش می كنی شعرهایش را با خود به خانه می بری: چنگ اگر قرار بود سرودی بود/ جام اگر بود شرابی بود...
آهنگ هایی كه نفیسی در كنسرتش اجرا كرد و در «ری را» نبود، در مجموعه دیگری منتشر خواهند شد كه ادامه برداشت های او از شعر معاصر است. مجموعه دوم اما تنوع آهنگین بیشتری خواهد داشت و قطعات متفاوت از هم خواهند بود. آیا آوازهای جنوبی هم تبدیل به مجموعه ای دیگر خواهند شد؟ «سال ها است كه در انتظار زمان و فرصتی مناسب هستم و البته درباره آوازهای جنوبی چندان هم دست روی دست نگذاشته ام. انتشار تعدادی از آنها توسط كانون هنر در سوئد، اجرا و ضبط همزمان كنسرت ترانه های جنوب در سال ۱۳۸۳ در بندرعباس، اتودها و برداشت های اولیه ام را برایم روشن كرده است.
از اینجا به بعد می ماند دست یافتن به فرصت و شرایطی كه بتوانم آنها را بسته بندی و آماده ارائه كنم. شرایطی مانند مدتی در جنوب ماندن و همكاری با نوازندگانی كه در بعضی از این آثار با من همراهی خواهند داشت. به هر ترتیب با توجه به روزمرگی و امرار معاش كه غالباً وقت و اوقات آدم را می گیرد، فعلاً می توانم امیدوار باشم، همین.»
سهیل نفیسی ۲۳ سال در جنوب زندگی كرده یعنی دو سال بیشتر از نصف عمرش و آوازهای جنوبی می گویند كه آن سال ها برایش شادی ها و حسرت های بسیار داشته است: «آوازهای جنوب من را ادامه می دهند. این ترانه ها پاره ای از من و گذشته من هستند.»
از این آهنگ ها، چیزهای بسیاری بیرون مانده اند و راهی برای ورود پیدا نكرده اند: «خوداشتغالی. با كمك یار و همسرم دست به كار كاغذسازی به شیوه دستی و سنتی آن زدم. حدود سه سال كاغذسازی را در كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان به بچه ها درس می دادم. چند سالی در كارخانه تولید قارچ خوراكی، حالا هم در یك كارگاه نجاری، مشغول به امرار معاش هستم. بله. خلاصه یك ابن مشغله كامل.»
علاوه بر اینها او سال ها به تدریس گیتار و تاریخ موسیقی مشغول بوده و بخشی از این سال ها به تدریس برای كودكان گذشته است و مدتی هم به روزنامه نگاری و مقاله نویسی و این سوای شب های جنوب و صدای زنگ دار ابراهیم منصفی است.
«گفتن از منصفی همیشه برایم تازه است. شاعر بود و ترانه سرا. معلم بود و در روستاهای جنوب به كودكان درس می داد. بزرگواری بود. دوست داشتنی، متواضع، مهربان و تاثیرگذار. قلم توانایی داشت كه متعلق به سال های درخشان ۱۳۵۰- ۱۳۴۰ و موج نو ادبیات و شعر معاصر بود. از جمله شاعرانی كه از شب های شعر خوشه، تا گفت وگوهای سیروس طاهباز با شاعران جوان آن سال ها در نشریه فردوسی، سینمای آزاد و بازیگری در فیلم های حسن بنی هاشمی (فیلمساز بنام آن سال ها) حضور برجسته ای داشته و با تمام مهجور بودنش هنرمند شناخته شده ای بوده است. البته در این میان باارزش ترین اثر منصفی ترانه های بی نظیر او است كه خوشبختانه اخیراً توسط نشر ماه ریز منتخبی از آنها روانه بازار شده است.
باور كنید در جنوب و به ویژه در هرمزگان كمتر خانه ای است كه نواری از او نداشته باشد یا جوانی نیست كه ترانه های او را با گیتار زمزمه نكند.»
مرضیه رسولی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید