پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


نویسنده‌ای میان فاشیسم و خرابه‌های جنگی


نویسنده‌ای میان فاشیسم و خرابه‌های جنگی
پیش از این‌که هاینریش بل (Heinrich Böll)، نویسنده‌ی آلمانی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل سال ۱۹۷۲، آثار خود را «ادبیات خرابه‌های جنگی» بنامد و به انتقاد از فاشیسم شکست‌خورده‌ی آلمان بپردازد، خود بیش از شش سال در ارتش مهاجم و اشغالگر هیتلری در کشورهای: فرانسه، شوروی، رومانی و مجارستان خدمت کرده و بارها در میدان جنگ مجروح شده بود.
بعد از پایان جنگ جهانی دوم او همراه «گونتر گراس» به «گروه ادبی ۴۷»، یعنی جمعی از نویسندگان و منتقدان اجتماعی، پیوست و از مقامات جدید آلمان فدرال خواست که از گذشته‌ی فاشیستی‌شان انتقاد کرده و از قربانیان آن رژیم عذرخواهی کنند. از این زمان به بعد هاینریش بل کوشید در آثار ادبی اجتماعی ـ انتقادی‌اش با تکیه به عقاید اومانیستی ـ مسیحی به انتقاد از فاشیسم بپردازد. خواننده در این‌گونه آثار او شاهد نویسنده‌ای است که هم‌چون یک «سوسیالیست مسیحی» صادقانه به طرح مسایل اجتماعی ـ اخلاقی می‌پردازد. او از موضعی صلح‌خواهانه با سبکی طنزآمیز به شرح زندگی در دوران فاشیسم و سال‌های بعد از پایان جنگ پرداخت. در تمام آثارش به انتقاد از دورویی مذهبی، مقدس‌بازی ظاهری و فرصت‌طلبی‌های شغلی بعد از شکست نظامی آلمان می‌پردازد. ازجمله دیگر موضوعات رمان‌هایش، عوارض و عواقب جنگ مانند: بی‌خانمانی، فقر و سرگردانی، بیکاری و گرسنگی، هستند. از نظر منتقدان چپگرا، او از موضعی بدبینانه و یأس‌آمیز به تغییر و تحولات غیردمکراتیک آلمان فدرال در دوره‌‌ی سال‌های جنگ سرد می‌پردازد و راه‌حل‌ها و قهرمانانش اغلب فردگرایانه، اتفاقی و غیرفعال هستند. آثار او تا کنون در جهان به بیش از ۱۷ زبان خارجی ترجمه شده‌اند. او در دوران حیات از شهرت رسانه‌ای خود استفاده کرده و در مطبوعات آن‌دوره به دفاع از نویسندگان تحت تعقیب در کشورهای مختلف پرداخت؛ مثلا «سولژنیتسین» بعد از اخراج از شوروی به‌خاطر چاپ کتاب «جزایر گولاک‌ها»، مدتی مهمان خصوصی او بود.
بل همچون سایر روشنگران پیش از خود به رمان انتقادی اجتماعی رئالیستی ادامه داد. او می‌گفت یکی از هدف‌های نویسندگی‌اش یافتن زبان و وطنی برای سکونت و اقامت است. در تمام آثارش از مسئولیت فرد برای تشکیل یک اخلاق ملی سخن می‌گوید. او می‌نویسد که ادبیات باید پیام‌آور یک استتیک مسئولانه و اشتیاق‌آور باشد. ازجمله دلایل کمیته‌ی اهدای جایزه‌ی نوبل به وی: کوشش برای نوگرایی در ادبیات و توصیف جامعه‌ی خود بدون آرایش‌های تعارفانه یا تعصب‌آمیز بود. او دوستدار انسان‌های حاشیه‌ای و محروم جامعه بود. و در آثارش نه تنها به دفاع از یک جمهوری نوپا و دمکرات می‌پردازد بلکه در مقاله‌ای غالب آثار خود را درباره‌ی «خرابه‌های جنگ» دانست. آثار انتقادآمیزی شامل: رمان، طنز، داستان کوتاه، مقاله، نمایشنامه‌ی رادیویی، و... آثاری که او در آن‌ها از جامعه‌ای انتقاد می‌کند که گذشته‌ی خونین فاشیستی خود را فراموش کرده و دنبال بت‌های جدیدی چون: کالا، مصر‏ف، رشد و رفاه، افتاده و یا از این‌که چگونه هنجارهای جامعه‌ی مصرفی و سودجویی استثمارگرانه‌ی سرمایه‌داری موجب بحران معنای زندگی و مانع انسان بودن، می‌شوند. او درباره‌ی نظام مدیریت و سازماندهی سرمایه‌داری بحث می‌کند که در آن هرکس که باعث اصطکاک در چرخش امور شود یا به کنار پرتاب می‌شود و یا نابود می‌گردد.
بل در مقاله‌هایی به انتقاد از دوره‌ی حکومت «آدناور» پرداخت، چون دولت او می‌کوشید از کاتولیک‌گرایی مذهبی سوء استفاده کرده و آزادی‌های انسانی را محدود کند. بعد از اهدای نوبل به بل، مطبوعات راست و سنتی کوشیدند تا او را متهم به هواداری از تروریسم و «ارتش سرخ آلمان» کنند، چون در سال ۱۹۷۱ در تظاهرات جنبش صلح شرکت کرده و برای آزادی خانم «اولریکه ماینهوف»، یعنی زن مبارز و روزنامه‌نگار پیشین، فعالیت کرده بود. بعدها او در رابطه با هواداری از راف (ارتش سرخ آلمان)، رمانی با عنوان «آبروی از دست‌رفته‌ی کاترینا بلوم» نوشت و توضیح داد که چگونه در جامعه، خشونت به وجود می‌آید و ممکن است به کجا ختم شود. بل در دهه‌ی ۷۰ قرن گذشته سبک نویسندگی خود را تغییر داد و با کمک ادبیات به انتقاد از مطبوعات جنجالی پرداخت. در همان رمان ذکرشده از نقش و قدرت تخریب نابودکننده‌ی مطبوعات شبه‌دولتی یاد می‌کند که با مغزشویی و دستکاری نظر عموم، مقدمات جنایت را آماده می‌سازند. او در آثار گوناگون به موضوع: گرسنگی، مشکل مسکن در شهرهای بمب‌باران شده و موضوع عشق در شرایط فقر و بیکاری پرداخت. و در داستان‌های کوتاهش از ازدواج کلیسایی و نابودی ارزش‌ها و بدشانسی سرنوشتی در میان اقشار پایین جامعه انتقاد کرد. در این‌گونه داستان‌ها او با سبک ساده‌ی روایتی و خلاصه‌نویسی، نزدیکی خاصی به واقعیات اجتماعی دارد. بل به کمک همسرش آثاری از: برنارد شاو، کانتی، ملمود و سلینجر را ترجمه کرد.
هاینریش بل در سال ۱۹۱۷ متولد گردید و در سال ۱۹۸۵ وفات کرد. پدر وی دارای کارگاه نجاری بود. او در نوجوانی شغل کتاب‌فروشی را آموخته بود. و گرچه از کلیسای کاتولیک خارج شده بود، بعد از مرگ او را در قبرستان‌های کاتولیک‌ها دفن کردند.
● ازجمله آثار او: قطار سروقت رسید، و حتا یک کلمه هم نگفت، خانه‌ای بی‌سرپرست، بازی بیلیارد در ساعت نه و نیم، عقاید یک دلقک، عکس دسته‌جمعی با بانو، آبروی از دست رفته‌ی کاترینا بلوم، آدم کجا بودی؟، محاصره‌ی احتیاط‌آمیز، معشوقه‌ی ناشمردنی، پای گران‌بهای من، چهره‌ی غمگین ام، بیلان، مفقودالاثرها.
● از جمله داستان‌های بلند او: فاصله از لشکر، پایان یک سفر اداری.
در کتاب «قطار سروقت رسید» خواننده با عقاید بدبینانه و یأس‌آمیز او روبه‌رو می‌شود. مهم‌ترین کتاب او را «عکس دسته‌جمعی با بانو» می‌دانند. در آثار ابتدایی او: قطار سر وقت رسید، و آدم کجا بودی؟، او به زندگی تلخ و سردرگمی و ناتوانی سربازان اشاره می‌کند. کتاب «عقاید یک دلقک» در سال ۱۹۶۳ باعث جنجالی مطبوعاتی شد، داستان هنرمندی که قادر نیست خود را با هنجارهای اجتماعی، سیاسی، سنتی و مذهبی تطابق دهد. در کتاب «رهنورد کی به اسپارت می‌رسی؟»، او به سرگردانی و پریشان‌حالی نسل بعد از جنگ می‌پردازد. در دو کتاب «خانه‌ی بی‌سرپرست» و «او حتا یک کلمه هم نگفت»، هاینریش بل به اخلاق و افکار اقشار مرفه می‌پردازد که بعد از پایان جنگ دچار سرنوشتی جدید شده‌اند.

علیشاد لربچه
منبع : پایگاه ادبی، هنری خزه