چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

جنگ سرد تازه


جنگ سرد تازه
اظهارات اخیر یوری بالویفسکی رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح روسیه مبنی بر استفاده از توان بازدارندگی هسته ای روسیه در دفاع از منافع خود و متحدانش بار دیگر عقربه های زمان را به پیش از سال ۱۹۹۱ بازگرداند.این اظهارات که با رزمایش اخیر ناوگان دریایی روسیه همراه شده است به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران دمیدن در شیپور جنگ سردی تازه را نوید می دهد.گسترش غرب و علی الخصوص ناتو به شرق و تلاش برای همسو کردن کشورهای مشترک المنافع و آسیای مرکزی و اخیرا طرح استقرار سپر ضد موشکی در خاک کشورهای چک و لهستان از جمله مواردی است که خشم روس ها را بر انگیخته و آنان را وادار به عکس العمل کرده است
در چند سال اخیر تلاش های کشورهای اروپایی و کاخ سفید برای هم آوا کردن جمهوری های تازه به استقلال رسیده پیرامون روسیه به شدت افزایش یافته است. طراحی و انجام پروژه های جنگ نرم در اوکراین و گرجستان و تلاش برای تغییر نگاه آنها از شرق به غرب باعث شده است که مناسبات مسکو و واشنگتن رو به سردی گذارد. همچنین تلاش کاخ سفید و کشورهای اروپایی در به رسمیت شناختن استان خود مختار کوزوو از سوی جامعه جهانی و مخالفت با بلگراد به فاکتوری برای منشتج شدن روابط مسکو و جهان غرب تبدیل شده است.
به عقیده بسیاری از صاحب نظران وضعیت مناسبات جهانی یک بار دیگر به سوی نظام دو قطبی حرکت خواهد کرد.نظامی برخاسته از مناقشات بین دو بلوک شرق با محوریت کشورهایی همچون چین،روسیه ،هند و ایران درچارچوب سازمان همکاری های شانگهای و بلوک غرب با محوریت کشورهای اروپایی و آمریکا در چارچوب پیمان آتلانتیک شمالی.با کمی دقت از هم اکنون جبهه گیری های این دو بلوک را در مقابل هم می بینیم.صف آرایی کاخ سفید و تروئیکای اروپایی مقابل روسها در بحث استقرار سپر دفاع موشکی،تدوین پروژه غیر صلح آمیز نشان دادن فعالیت های هسته ای ایران برای مهار تهران و ایجاد محدودیت های سیاسی اقتصادی علیه پکن از جملگی این تحرکات است.
تلاش کاخ سفید در برقراری مناسبات با کشورهای اقماری فدراسیون روسیه و برسر کار آوردن دولت های متمایل به غرب در این کشور ها بی شک در راستای تضعیف موقعیت روسیه می باشد.انقلاب گل رز در تفلیس و انقلاب نارنجی در کیف در واقع قیام های پیش ساخته ای بودند که از سوی بنیاد های غربی اداره می شدند تا نگاه این کشورها متمایل به غرب گردد.تلاش ایالات متحده در اشغال عراق و افغانستان که پس از خیمه شب بازی ۱۱ سپتامبر به وقوع پیوست در واقع نمایه ای از اهتمام کاخ سفید برای مهار تهران است.
اما باید گفت مناسبات سیاسی و همکاری ها بین کشورهای شرقی بسیاری پرشتاب تر در حال تکوین و تکمیل است. امضای قرارداد های اقتصادی چند میلیارد دلاری میان تهران و پکن و همچنین همکاری هسته ای مسکو در تکمیل نیروگاه هسته ای علی رغم فشاریهای متواتر سیاسی از سوی جامعه جهانی نشان از حرکت روبه جلوی این کشورها دارد.
اما در آن سوی میدان کشورهای بلوک غرب علی رغم وابستگی های سیاسی اقتصادی شدید به هم به دلیل سیاست های اشتباه سردمدار این جریان کلاف های اختلاف و انشقاق هر روز نخ نما تر می شود .از دست رفتن مهره های متمایل به کاخ سفید در استرالیا، انگلیس ،ایتالیاو ... همه بیانگر این امر است که بلوک غرب در ابتدای سربرآوردن اتحاد شرقی در حال استهلاک و اضمحلال است.
در نهایت باید گفت که نظم جهان آینده نه به سوی دهکده جهانی و نظم نوین با ژاندارمی کاخ سفید پیش نمی رود بلکه محتمل است کشورهای شرقی در آینده ای نه چندان دور جایگاه اصلی خود را در نظام بین الملل پیدا کنند.
در این حرکت مهمترین عامل توجه به لزوم همکاری بین کشورهای شرقی است. در صورتی که سیر همکاری های بین کشورهای خاوری با همین شتاب در حرکت باشد فروپاشی بلوک غرب و استیصال این جریان در قبال قابلیت های کشورهای شرقی محتوم است.
محمد اسکندری
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید