پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

عبرتهای قیام ملی ۳۰ تیر


عبرتهای قیام ملی ۳۰ تیر
آسیب شناسی نهضتهای صد ساله اخیر ایران مسبوق به فهم تئوریک از شکافهایی است که به مجاری اصلی نفوذ و دخالت بیگانگان در مسائل داخلی ایران تبدیل شدند و جنبشهای مردمی را با ناکامی مواجه کردند. یکی از مهمترین این آسیبها، شکاف بین رهبران نهضت و مردم بود که متاثر از عوامل مختلفی همچون قلب ماهیت اهداف نهضت، اختلافات رهبران، نا امیدی مردم و... شکل می گرفت و زمینه شکست بطئی و مزمن یک جنبش مردمی را فراهم می کرد.
در قیام تنباکو، نهضت مشروطه وملی شدن صنعت نفت، مردم با هدایت رهبران روحانی‌نهضت دشمن را از در بیرون می کردند اما پس از مدتی همان دشمن از پنجره باز می گشت و بسترهای تبدیل هویت نهضت و شکست نهایی آن را تدارک می دید.
امروز ۳۰ تیر مصادف با قیام ملی مردم ایران به رهبری آیت الله کاشانی است. پس از پیروزی ایران در دادگاه لاهه در خصوص حقانیت ملی شدن صنعت نفت،مصدق خواستار عهده دار شدن وزارت جنگ شد، به دنبال مخالفت شاه با خواسته وی، بدون اطلاع به آیت الله کاشانی و دیگر مبارزان، در هفته آخر تیرماه ۱۳۳۱ ، وی استعفای خود را تسلیم شاه کرد و شاه بی درنگ فرمان نخست وزیری قوام السلطنه را صادر کرد. این در حالی بود که علی رغم همه مشکلات اقتصادی، آیت الله کاشانی مردم را همراه و همگام دولت نگاه داشت و با صدور یک اعلامیه شدید اللحن مردم را به خیابانها کشاند.مردم کفن پوش در تهران به خیابانها آمدند و از طرف کرمانشاه ، همدان و قزوین نیز به طرف تهران حرکت کردند و پس از درگیری های فراوان شاه مجبور شد که به برکناری قوام تن در دهد و حکم نخست وزیری مجدد مصدق را صادر نماید. درست یک سال بعد در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چیزی از این همگرایی ملی باقی نماند و نهضت ملی شدن صنعت نفت در گرداب یک کودتای آمریکایی-انگلیسی با چند چمدان پر از دلارغرق شد.
فاصله تجربه قیام ملی ۳۰ تیر تا کودتای ۲۸ مرداد به ژرفای قبض و بسط شکاف دولت-ملت یا رهبران نهضت و مردم است. انقباض این شکاف مساوی با پیروزی نهضت و انبساط آن محملی برای دخالت عنصر خارجی و در نهایت شکست است. پر واضح است که مسئولیت مدیریت قبض و بسط این شکاف بر عهده رهبران، اقشار آوانگارد و احزاب و جریانات سیاسی است. اما آنچه که در ملی شدن صنعت نفت رخ داد مدیریت این شکاف توسط سرویسهای جاسوسی انگلیس و آمریکا بود که محفوف به عناوین ملی گرایانه و یا توده ای و یا لیبرال در سایه جریانات سیاسی حاضر در میدان غنوده بودند. کانون بازنشستگان ارتش، انتصاب سرلشگر وثوق به عنوان معاون وزارت جنگ توسط مصدق و دخالت دادن عناصر دیگری همچون نصرت الله امینی و سایرینی که بعد از ۳۰ تیر باید مجازات می شدند، حضورنظامیان طرفدار دربار درشهربانی و فرمانداری نظامی و... بخشی از اشتباهات استراتژیکی بود که ضمن تعمیق شکاف دولت-ملت، آیت الله کاشانی را نیز از مصدق جدا کرد.
یکی از دلایل پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) و تداوم حیات آن را باید در غلبه بر این چالش جستجو کرد. جریانات سیاسی و احزاب در ایران پس از انقلاب به خوبی توانستند شکاف دولت-ملت را مدیریت کنند. این چالش در دو برهه حساس ریاست جمهوری بنی صدر و دوم خرداد ۷۶ به طور جدی مطرح شد. ملت ایران با هدایت جریانات سیاسی ضمن اعلام بی کفایتی بنی صدر در اداره کشور وی را بیرون کردند و پس از دوم خرداد نیز رئیس جمهور سابق آقای خاتمی، شخصا مدیریت این شکاف را بر عهده گرفت و مانع از سوء استفاده سرویسهای جاسوسی و عناصر بیگانه حاضر در برخی احزاب و جریانات سیاسی شد.
احزاب در هر کشوری به عنوان بخشی از جامعه مدنی رسالت انقباض شکاف دولت-ملت را بر عهده دارند و نباید اجازه دهند تا عناصر وابسته و عوامل دولتهای خارجی در حدفاصل قدرت رسمی و مردم جولان دهند و با ایجاد گسل های غیر قابل چشم پوشی امکان مداخله بیگانگان را در امور داخلی کشور فراهم کنند.
با این تفاسیر عبرتهای قیام ملی ۳۰ تیر را برای حیات سیاسی امروز جامعه می توان ذیل سرخطهای زیر خلاصه کرد:
۱) اهتمام به اجماع جریانات سیاسی و اقشار آوانگارد درباره مفاهیم کلانی چون منافع و مصالح ملی
۲) استاندارد سازی زیرساختهای مردمسالاری بر اساس مبانی ملی و مذهبی با مشارکت احزاب و جریانات پیشگام
۳) همگرایی کلان احزاب در عین اختلاف نظر در حوزه سیاستگذاری ها
۴) پذیرش بلوغ سیاسی ملت ایران و نقش غیر قابل انکار روحانیت به عنوان ضامن صیانت از اسلام و میهن
۵) پرهیز از جزئی نگری و سطحی زدگی از جانب بازیگران سیاسی و عدم غفلت از اهداف اصلی نهضت
و...

صالح اسکندری
منبع : روزنامه رسالت