یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


موسیقی شوخ در ایران


این موسیقی در ابتدا برای خود، خنده را تعریف می‌كند و بعد موسیقی‌ورزان آن، بنا به حال و برداشت خود از جمعی كه در آن حضور دارند، یك یا چند زیر مجموعه را برمی‌گزینند و بر اساس آن، كار خود را آغاز می‌كنند، در موسیقی شوخ «خنده» به گونه‌های زیر تقسیم می‌شود:
الف‌ـ خنده‌های وجودی یا خنده‌هایی كه حقیقی‌اند و عینیت دارند مانند:
لبخند، زهرخند، پوزخند، قهقهه، خنده عصبی، خنده زوركی، خنده مستانه، خنده شوق‌آمیز، خنده زیركانه، خندهٔ كودكانه، خنده احمقانه، خنده هم‌گرایانه (بازدیدی)، خنده دوستانه.
ب ـ خنده‌های باورمدارانه كه به سه شاخهٔ زیر تقسیم می‌شوند:
۱. طبیعت‌گرا: خنده گل، خنده صبح، خنده خورشید، خنده شكوفه، خنده بهار، خنده زندگی و ...
۲. آیینی: خنده پریان، خنده جادوگران، خنده اجن‍ّه، بازیهای خنده‌آور و ...
۳. دین‌شمول: خندهٔ خداوند، خنده ملائك، خنده شیطان، خنده شهدا و ...
موسیقی‌ورزان این‌گونه از موسیقی، به گونه دوم كاری ندارند، بلكه آنچه كه مد‌ّ نظر آنان قرار می‌گیرد و مهم است گونهٔ اول (الف) است.
گروههای موسیقی‌ورزِ خنده‌آور در ایران كهن به دستجات فراوانی تقسیم می‌شده‌اند كه امروزه از آنان كمتر اثری به جا مانده است و افراد كهن‌سال این قوم نیز در حال فنا هستند. اینان عبارت‌اند از: هزل‌گویان، هجاگویان، توره‌ها، عاشیقها، ل‍ُت‍ّیها۱ (كه به اشتباه لوطی نوشته شده) حاجی فیروزها، پیش‌پرده‌خوانها، مطربان پای خیمه و تخته‌حوض، پیش‌پرده‌خوانان و ....
هر كدام از این گروههای موسیقی‌ورز در جای جای ایران نام ویژه‌ای دارند یا بهتر است بگویم داشته‌اند، مانند: ل‍ُت‍ّیها در خراسان، د‍َ‌لی‍ّها در لرستان، تیتالی‌بیژها در كردستان، سایاچیها در آذربایجان شرقی و غربی ....
اینان از لحاظ اجرایی به دو دسته تقسیم می‌شدند:
الف: فردی (در دو جنسیت زن و مرد)
ب: جمعی
این دو دسته وظیفه داشتند تا خنده‌كنندگان را در سه گروه زیر به سوی وجد و شادی رهنمون شوند:
۱. نوجوانان و جوانان
۲. میان‌سالان
۳. كهن‌سالان
برای خنده و خنداندن در جامعهٔ ایران، گروههای موسیقی شوخ پیرو دستور بوده‌اند. این دستورات، از پیش، حد و مرزی را برای خنداندن تبیین می‌كردند و شاخص اجرای شوخانهٔ موسیقی‌ورزان بودند. این دستورات دو دسته‌اند:
الف: شفاهی عرفی
ب: رواییِ مستندِ دینی
در گروه الف: دستورات خنداندن و خندیدن به باورها و نوع نگرش اجتماعی قومی و میزان دانش جمعی بستگی پیدا می‌كرد، به همین دلیل در برخی از اقوام ایرانی كنایه و مثل و متل آهنگین، جریان سیال ویژه خود را دارند و در هر قرن و دوره‌ای تحت تأثیر تغییرات سیستماتیك جامعه به نوعی دگرگونی دچار می‌شوند.
در گروه ب: دستورات صورت لازم‌الاجرایی صرف دارند و اكثر آنها چگونگی خنداندن را بسیار واضح تبیین كرده‌اند.
مانند روایتی كه در نهج‌الفصاحه جلد ۲ صفحه ۷۸ از زبان پیامبر (ص) آمده است: خداوند شوخی كسی را كه در شوخی خود راستگو باشد، مؤاخذه نمی‌كند.
یا روایتی كه در اصول كافی جلد ۴ از زبان امام باقر (ع) به نقل از عبدالله بن محمد ج‍ُعفی آمده است كه: خداوند عزوجل دوست دارد كسی را كه، در میان جماعتی خوشمزگی و شوخی می‌كند، بی‌آنكه فحش دهد و هرزگی نماید.یا روایتی از پیامبر (ص) در جلد ۳ اصول كافی كه فرموده‌اند: هر كه مؤمنی را شاد كند مرا شاد كرده و هر كه مرا شاد كند خدا را شاد كرده است، و از بیانات امام سجاد(ع) است كه: دوست داشتنی‌ترین كارها نزد خدای عزوجل، شاد كردن مؤمن است. آنچه بسیار قابل توجه است دستورات عرفی برای خندیدن و خنداندن و شادی كردن است كه سخت‌گیرانه‌تر و دست و پاگیرتر از دستورات شرعی است! تا جایی كه در برخی از نقاط ایران در باورهای قومی، خنده و قهقههٔ مرد را نشانه سفاهت و بلاهت او به شمار می‌آورند.در حالی‌كه در جلد ۳ اصول كافی در بیانات امام باقر (ع) چنین آمده است كه: لبخند مرد به روی برادرش حسنه است. در گذشته‌ای نه چندان دور، به پسری كه زیاد می‌خندید زن نمی‌دادند و به خواستگاریِ دختری هم كه زیاد می‌خندید نمی‌رفتند، چون این مسئله یك شرط عرفی بود.
با توجه به آنچه گفته شد، شادی‌آوران شوخ‌مسلك ایرانی كه در دو گروه بومی منطقه‌ای و سنتی‌‌ـ شهری فعالیت می‌كردند و امروزه كمتر در جامعه حضور دارند، كاری بس دشوار را در زمانهٔ خود به عهده داشتند و دارند، ضمن آنكه باید ادب جاری در جامعه را نیز پاس بدارند. ترانه‌های شادی‌آوران ایرانی به بیست دستهٔ مختلف تقسیم می‌شود:
تك بیتهای آوازیِ كنایی
دو بیتیهای آوازی كنایی
بیتهای انتقادی ـ اعتراضی
ترانه‌های بداهه‌ای كه به ریتم (ضرباهنگ) بیشتر پایبند هستند تا نغمگی (ملودی) و اغلب سیلابی هستند.
ترانه‌های پایبند به نظام عروضی (ضربی)
غزلهای ل‍ُغ‍ُزپرانه
ترانه‌های كنایی سیاسی ـ اجتماعی
ترانه‌های شوخانهٔ نمایشی
آوازها و ترانه‌های شوخ فصلی
آوازها و ترانه‌های شوخ‌ِ آیینهای سور
منظومه‌خوانیهای شوخِ
حكایتهای موسیقایی شوخ
پندخوانیهای شوخ
دعاخوانیهای شوخ
نصابهای شوخِ آموزشی خواندن
ترانه‌های لوده
ترانه‌های كنایی موقعیتی و فی‌البداهه
دوبیتیها و ترانه‌های هجو و هزل
ترانه‌های من در آوردی پایِ كار و حین كار مطربان سیاه‌‌بازی و خیمه‌شب‌بازی
ترانه‌های شوخ شادی‌آورانِ دوره‌گرد و تقلیدچیهای منطقه‌ای
در میان اجراكنندگان موسیقی شوخ در ایران، شادی‌آوران دوره‌گرد كارشان جالب بود، زیرا اینها علاوه بر خواندن ترانه‌های انتقادی، كه بیشتر به سفارش كسی در ذ‌َم‌ّ افراد ویژه‌ای اجرا می‌شدند، خبررسان وقایع منطقه‌ای و كشوری نیز بودند. اینان را به اشتباه لوطی نوشته و خوانده‌اند به عقیدهٔ من اینها را باید ل‍ُتی، برگرفته از ریشهٔ واژه‌ای ر‍ُ‌ت و لت به معنای فقیر و بی‌چیز، دوره‌گرد فقیر خواند، زیرا آنان شادی‌آورانی صادق و صوفی‌مسلك بوده‌اند كه با هر زبانی و مرامی اخت می‌شدند و برای شاد كردن مردم، تلاش می‌كردند، گاه در اشعارشان زندگی خویش را به صراحت بیان می‌كردند و گاه خبرهای سیاسی را كنایه‌وار و انتقادآمیز باز می‌گفتند.به این دو نمونه توجه كنید:
در بیان زندگی خود:
هفت ساله، ریزه‌دندون
مثال رسم مردون
ای عارفان خندون
دنیا بفا نداره
هشت ساله با كتابم
این شاطر ج‍ُلابم
این سر اون سر می‌دانم
دنیا بفا نداره
..........................
پنجاه رسد به پیری
غمی نخور می‌میری
هر چند، كِشی اسیری
دنیا بفا نداره ..............۲
در بیان خبرهای سیاسی و انتقادی كنایی:
خلخال آویز ور افتاده
شاخك‌نماست امسال
تنبان بلند ور افتاده
زانونماست امسال
چشمان درشت ور افتاده
خمارنماست امسال
پیرنِ زری ور افتاده
حریرنماست امسال
.........................۳
ای ریش‌دارا فكری كنین
عهد بی‌ریشهاست امسال
موسیقی شوخ ایران منطبق بر ویژگیهایی است كه در طنز امروزین جهان به نردبان تامپسون در شوخی مطرح است، این نردبان دو وجه دارد:
فرازین
فرودین
و شكلهای نردبانی آن به شش پله زیر تعریف می‌شوند:
رویدادهای ناگوار تنانی، مانند: ترانهٔ كَچ‍َلا جمع شوید، یا ترانه‌های ك‍َچ‍َل ك‍َچ‍َل كلاچه و ....
شورانگیزی، (دگرگونی در نقشه‌های داستانی) مانند: توره‌بازی، ماستكی و ...
ترزبانی و بذله‌گویی، مانند: ترانه‌های ل‍‌‍ُتیها
رفتار غیر منتظرهٔ شخصیت، مانند: ترانه‌های انتقادی از افراد (نقد هماهنگ نبودن با خود)
شوخی اندیشه۴
ركاكت و استهجان
در این نردبان، پنج نشانه، انسان مخاطب را به فضای خنده و شادی وارد می‌سازد و هنر موسیقی‌ورزان شوخ در همین نشانه‌شناسیهاست كه رخ می‌نماید و محك تجربه می‌شود.
این نشانه‌ها به ترتیب زیر هستند:
دیداری، مانند: نوع حركات اجراكنندگان
شنیداری، مانند: كلامهای خنده‌آور
زبانی، مانند: بهره‌گیری از گویشهای خاص
نمادین، مانند: پرچم را چپه نشان دادن یا در حركتها اغراق كردن
آوایی، مانند: گریه‌های خنده‌آور و یا جیغ و داد خنده‌آور
این‌گونه موسیقی با دو شاخص مهم در میان جامعه رواج داشت:
الف: موسیقی شوخ هر زمانی، مانند: موسیقی نمایشهای تخته‌حوضی كه در عروسیها اجرا می‌شد.
ب: موسیقی شوخ زمان‌مند (دارای زمان خاص)، مانند: عمر كشون، حاجی فیروز
موسیقی‌ورزان شوخ می‌دانستند كه تصویر عینی و یا ذهنی دو چیز ضد و نقیض خنده را به وجود می‌آورد و می‌دانستند كه به خنده آوردن یعنی بهره‌گیری از بیانی بسیار مهم و موجز. آنان به ما می‌فهماندند كه این انسان است كه می‌تواند به همه چیز در دنیا حالتی خنده‌آور ببخشد، و این یعنی برخلاف جریان آب شنا كردن و نوعی بی‌تناسبی و می‌دانیم كه هر چیز نامتناسب نیز خنده‌دار است.
خركی را به عروسی خواندند
خر بخندید و شد از قهقهه سست
گفت: من رقص ندانم به سزا
مطربی نیز ندانم به درست
بهر حمالی خوانند مرا
كه آب نیكو كشم و هیزم چ‍ُست
موسیقی‌ورزان شوخ در ایران كاری بس بزرگ و سترگ را به عهده داشتند، زیرا بی‌تناسبیها را در تصویری ذهنی‌ ـ عینی به نمایش می‌گذاشتند و مردمی كه به آثار آنان می‌خندیدند، در حقیقت شلاقی مهیب به آن بی‌تناسبی می‌زدند كه گاه این ضربه شلاق به گردهٔ خود مخاطب می‌خورد و همین‌جاست كه موسیقی شوخ ایران اهمیت ویژه‌ای می‌یابد، زیرا ویران می‌كند و از نو می‌سازد. در اینجا انسان، هم تولیدكنندهٔ خنده است و هم خنده‌كننده. شادی‌آوران موسیقی شوخ ایرانی خوب می‌دانستند كه وظیفهٔ خنده بیدار كردن انسان از خواب غفلت است و مجازاتی سخت است و تحقیرآمیز.
پس همان قدر كه خنده اسرار‌آمیز است، به همان نسبت كار موسیقی‌ورزان شوخ شادی‌آور نیز سخت است. لوناچارسكی می‌گوید: «خنده یعنی پیروزی.»
و یك ضرب‌المثل ایرانی می‌گوید: آن كه می‌گرید یك درد دارد و آن كه می‌خندد هزار و یك درد. اما به نظر من آن كه می‌خنداند درمانگری است كه درد را می‌فهمد.
پس موسیقی شوخ ایرانی قلقلك ذهن نیست، بلكه تازیانه است و در پشت هر تازیانه هم خشمی نهفته است. در این خنده پیروزی معنوی با زیردست است و این رازی است كه گذشتگان، به ویژه مطربان در عهد كهن، خوب به آن پی برده بودند و از آن استفاده می‌كردند. بی‌سبب نیست كه حافظ علیه‌الرحمه می‌فرماید:
مطرب از درد محبت عملی می‌پرداخت
كه حكیمان جهان را مژه خون‌پالا بود
به موسیقی شوخ و راه‌اندازی جشنواره موسیقی شوخ در ایران بیندیشید راههای گمشده پیدا می‌شوند.
پی‌نوشت:
۱. لُت در زبان پارسی مترادف ر‍‍‍‌ُت به معنای لخت و بی‌چیز، فقیر دوره‌گرد است.
۲و.۳ اشعار عامیانهٔ ایران در عصر قاجاری، والنتین ژوكوفسكی، به اهتمام عبدالحسین نوایی، صص ۶۰، ۱۵۸، ۱۵۹، نشر اساطیر سال ۱۳۸۲، ترانهٔ شمارهٔ یك به نام «آدمیزاد» در دو گونهٔ جدی و شوخی در ایران، افغانستان، تاجیكستان و ازبكستان هنوز خوانده می‌شود. پا بیت آن در هر دو گونه این است كه:
حیف از تو آدمیزاد
كاشكی مادر نمی‌زاد
ترانهٔ شمارهٔ دو به سببی سیاسی در دورهٔ ناصرالدین شاه قاجار توسط مطربان درباری ساخته شد و بین افواه جامعه رواج یافت.
۴. شوخی اندیشه این‌گونه تعریف می‌شود كه اگر كسی زمین بخورد ناله می‌كند، اما ناظر بر این صحنه می‌خندد، چون شریك درد نشده است. یا انسان اگر شیری را ك‍ُشت قدرتمند است، اما اگر شیر انسان را بكشد حیوانی درنده است.

هوشنگ جاوید
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر