غزه ؛ مرز ایستادن برحقیقت

در دو هفته اول جنگ غزه حدود نیمی ازقربانیان کودکان بودند و همین کافی است تا آزادیخواهان جهان بدون هیچ شکی از مقاومت فلسطینی ها طرفداری کنند و در این مسیر از هر نیرویی که برای دفاع از کیان و حیات آوارگان فلسطینی مبارزه کند دفاع کنند و مبارزات سازمان های آن از جمله حماس را مورد تأیید قرار دهند.
نزاع غزه بویژه پس از این همه کشتار و قتل عام شباهت بسیار به جنگ های نمادین و ایدئولوژیک تاریخ دارد. امروز جهان در این نقطه حساس مبارزه ای را به قضاوت نشسته که بیش از هر چیز رویارویی حق و باطل را تداعی می کند .
روشن است که در این قضاوت ، افکار عمومی جهان هر حرکت از سوی مردم ستمدیده را حرکتی بر حق و موجه خواهد دانست و با هر رفتاری از سوی جبهه متجاوز به عنوان مصداق حق کشی به مقابله بر خواهند خاست.
غزه نوار باریکی است به اندازه چهار پنجم ناحیه کویینز نیویورک ‎/ ۱‎/۵ میلیون نفر فلسطینی در این باریکه سکونت دارند که ۰۰۸ هزار نفر آنها کودکند. ماشین جنگی اسرائیل با ورود به غزه- که حمایت کامل ایالات متحده را با خود دارد - فصل تازه ای را در تاریخ جنایت های بشری گشوده است.
تاریخ در باره نزاع امروز اسرائیل و فلسطینیان سخن های بسیار دارد. از نکات قابل تأمل در این باره رفتارهای جبهه حامیان اسرائیل است ‎.
دولت های امریکا و اتحادیه اروپا و شبکه رسانه ای آنها ، از ابتدا یک خط تبلیغاتی مخدوش را در قبال عنصر محوری این مبارزه یعنی گروه مبارز حماس پیش گرفتند و در همین راستا آنها با تروریست نامیدن این جنبش سعی کردند راه نفوذ این جریان را در افکارعمومی سد سازند ‎/ زمان زیادی نگذشته است از آن وقتی که همه جهان لیبرالیسم حامی اسرائیل همین واژه ها را علیه سازمان فتح ، که اکنون تشکیلات خودگردان فلسطین را با گرایش سازش با اسرائیل در ساحل غربی رهبری می کند، به کار می گرفت. آن روز اسرائیل و حامیان آن حداکثر تلاش خود را به کار بردند تا سازمان فتح را که به وسیله یاسر عرفات رهبری می شد از پا در آورند و سرانجام یاسر عرفات را از بین بردند. اکنون فتح که رهبری سر به راه و حرف شنو دارد و دست از مبارزه شسته است در جناح بندی سیاست خاورمیانه ای امریکا شریک مطمئن و دوست محسوب می شود.
با تأمل در ۰۵ سال مناسبات پیچیده امریکا و بازیگران غربی با گروه های فلسطینی به روشنی می توان ریشه های ناسازگاری آنها با جنبش حماس را دریافت. در باره اختلاف این دولت ها با حماس ، مسئله اصلی این است که این جنبش به دلیل اندیشه ضد سازش ناپذیر آن نباید جایگاه رهبری پروژه فلسطین را در دست بگیرد.
در این بخش از اهداف امریکا است که اعراب محافظه کار نیز شریک می شوند و صف واحدی را علیه حماس بوجود می آورند.
در سال ۶۰۰۲ حماس با اختلاف آرای زیاد در انتخاباتی کاملاً مشروع و تأیید شده از نظر سازمان های بین المللی به وسیله مردم فلسطین برای تشکیل دولت انتخاب شد. دلیل اعتماد یکپارچه مردم این بود که این سازمان به جای گزینه سازش و مذاکره ، راهبرد مقاومت در برابر اسرائیل را انتخاب کرد. تل آویو و واشنگتن با سر باز زدن از شناسایی این انتخاب قانونی و بر حق ، حماس را هدف قرار دادند. طرح اولیه امریکا این بود که به کمک جناح دوست شان در فلسطین اشغالی یعنی فتح سعی کردند که حماس را در قالب یک دولت اشتراکی منزوی سازند یا اصول ایدئولوژیک آن درباره نابودی اسرائیل را تغییر دهند اما وقتی این پروژه در کشمکش خیابانی دو گروه فتح و حماس بی نتیجه ماند اسرائیل برای انتقامجویی از این انتخاب، با محاصره غزه در ۱۸ ماه گذشته و ممانعت از ورود غذا و دارو، سوخت و برق، مردم را در معرض گرسنگی، سرما و مرگ قرار داد.
بر این اساس کسانی که سیر دو سال رویارویی سیاسی و اقتصادی جبهه مشترک امریکا ، اعراب و اسرائیل با حماس را دنبال می کنند به هیچ روی موضع سفرای امریکا و اسرائیل در سازمان ملل را نمی پذیرند که ادعا کردند حماس آتش بس را شکسته است.
این در حالی است که در این مدت اساساً چیزی به نام آتش بس واقعی وجود نداشته است، زیرا اسرائیل هرگز به برداشتن محاصره غزه که بر سر آن توافق شده بود، تن نداد و مردم غزه را در استیصال نگاه داشت. در ضمن عرصه را بر حماس با کشتن افراد آن و هرکسی که در پیرامون آنها بود تنگ کرد. طبیعی است که حداقل پاسخ این تعدی ها و تجاوز ها را دادن ، پرتاب راکت از طرف یک ملت تحت محاصره باشد.
● الگوی تمام نمای عدالت خواهی
کارآمد ترین راه حمایت از مردم غزه و آرمان آنها چیست مردم جهان خود پس از بمباران امریکایی-اسرائیلی غزه در ۷۲ دسامبرشیوه ها و روش بی سابقه و جالبی را برای توقف این تجاوز نشان دادند ‎/ پس از این بمباران ، مردم در سراسر جهان از جمله ایالات متحده در همبستگی با فلسطینی ها شروع به تشکیل ستاد های حمایت از غزه کردند ‎/ پس از تهاجم زمینی نیز صد ها هزار نفر دوباره در چند پایتخت کشور جهان و شهر های دیگر در ابتکار عمل دیگر عرصه را بر فعالیت سیاسی سفارت های اسرائیل تنگ کردند و اکنون نیز زمزمه تحریم تجاری کالاهای اسرائیلی به گوش می رسد. حلقه اول تظاهر کنندگان در امریکا و اروپا ابتدا فلسطینی بودند و یا عرب های مسلمان که در سراسر جهان در تبعید به سر می برند ولی اکنون که جنبش ضد جنگ بعد جهانی یافته است همه نیرو های آزادیخواه به فلسطینی ها پیوسته اند.
این کار تنها یک نوع دوستی و نیکوکاری نیست این کار تنها به دلیل همدردی با مردم رنجدیده هم نیست؛ بلکه جنبه مبارزه با بی عدالتی هایی را دارد که نسبت به ستمدیدگان ، نه تنها در فلسطین بلکه در دهها نقطه دیگر اعمال می شود. رشته تظاهرات حمایت از فلسطین به یک جنبش ضد ستم و عدالت خواهی در حال تبدیل شدن است.
یک فعال سیاسی که اخیراً در یک رشته اعتراض های جامعه فلسطینی شرکت کرده بود موضوع را اینگونه مطرح می کند: « بله من با فلسطین احساس همبستگی دارم ولی در ضمن نمی خواهم پول مالیات من برای بمب و هواپیما های جنگی هزینه شود به جای این که صرف رفاه و آموزش و بهداشت من و فرزندانم شود. ما دشمن مشترکی داریم». او می گوید: خدماتی که به من و سایر زحمت کشان می شد در دوران حکومت بوش به شدت کاهش یافته است.
خالدمشعل ازسوی حماس با در نظر گرفتن دو قیام قهرمانانه و مصمم که کل جمعیت فلسطین را فرا گرفت اخیراً انتفاضه سوم را فرا خواند. انتفاضه اول در سال ۷۸۹۱ آغاز شد و انتفاضه دوم در سال ۰۰۰۲ و هردو ، سال ها ادامه یافتند و حقانیت آنها در تصاویری که کودکان فلسطینی را در حال پرتاب سنگ به خودروهای مسلح اسرائیلی نشان می دهد ، باقی مانده است.
چه شیوه ای برای بیان همبستگی جهانی مؤثرتر و قدرتمندتر است پیوستن به معترضان برای دفاع از حق فلسطینی ها و اتخاذ روحیه مبارز آنها برای آزادی ملی - انتفاضه - در مبارزات صنفی، ملی و ضد نژاد گرایی بهترین راه است برای تبدیل این حمله به شکستی تلخ در کام بوش، چنی، اولمرت، باراک و لیونی.

سلیمان دعویسرا

منبع : روزنامه ایران